الكهف ٥٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و بازنداشت مردم را از آنکه ایمان آرند گاهی که بیامدشان هدایت و از آنکه آمرزش خواهند از پروردگار خویش جز آنکه بیایدشان شیوه پیشینیان یا بیایدشان عذاب روی بروی‌
|-|معزی=و بازنداشت مردم را از آنکه ایمان آرند گاهی که بیامدشان هدایت و از آنکه آمرزش خواهند از پروردگار خویش جز آنکه بیایدشان شیوه پیشینیان یا بیایدشان عذاب روی بروی‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::55|٥٥]] | قبلی = الكهف ٥٤ | بعدی = الكهف ٥٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::21|٢١]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = [[نازل شده در سال::12|١٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::55|٥٥]] | قبلی = الكهف ٥٤ | بعدی = الكهف ٥٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::21|٢١]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: سنّت و قاعده‌ای که خداوند درباره گذشتگان اجرا کرده است که هلاک جملگی ایشان است (نگا: انفال / ، فاطر / ). «قُبُلاً»: جمع قَبیل، به معنی صنف و نوع (نگا: انعام / . این واژه را مفرد و به معنی مقابل و رویاروی گرفته‌اند؛ یعنی کافران عذاب الهی را در برابر خود مشاهده می‌کنند. «إِلآّ أَن تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: حرف (أَنْ) و مابعد آن به تأویل مصدر می‌رود و فاعل فعل (ما مَنَعَ) است. مراد این است که سرنوشت این گونه اقوامِ گمراه، هلاکِ حتمی است و انگار ایشان در انتظار آنند. این بدان می‌ماند که به فرد سرکشی بگوئیم: تو فقط می‌خواهی مجازات شوی. یعنی مجازاتْ سرنوشتِ حتمی تو است.
«سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: سنّت و قاعده‌ای که خداوند درباره گذشتگان اجرا کرده است که هلاک جملگی ایشان است (نگا: انفال / ، فاطر / ). «قُبُلاً»: جمع قَبیل، به معنی صنف و نوع (نگا: انعام / . این واژه را مفرد و به معنی مقابل و رویاروی گرفته‌اند؛ یعنی کافران عذاب الهی را در برابر خود مشاهده می‌کنند. «إِلآّ أَن تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: حرف (أَنْ) و مابعد آن به تأویل مصدر می‌رود و فاعل فعل (ما مَنَعَ) است. مراد این است که سرنوشت این گونه اقوامِ گمراه، هلاکِ حتمی است و انگار ایشان در انتظار آنند. این بدان می‌ماند که به فرد سرکشی بگوئیم: تو فقط می‌خواهی مجازات شوی. یعنی مجازاتْ سرنوشتِ حتمی تو است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۱


ترجمه

و چیزی مردم را بازنداشت از اینکه -وقتی هدایت به سراغشان آمد- ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز اینکه (خیره‌سری کردند؛ گویی می‌خواستند) سرنوشت پیشینیان برای آنان بیاید، یا عذاب (الهی) در برابرشان قرار گیرد!

|و چيزى مانع مردم نشد از اين كه وقتى هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند جز اين كه همان بلاها بر سرشان بيايد كه بر پيشينيان آمد يا عذاب رويارويشان درآيد [تا به خود آيند]
و چيزى مانع مردم نشد از اينكه وقتى هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند، و از پروردگارشان آمرزش بخواهند، جز اينكه [مستحق شوند] تا سنت [خدا در مورد عذاب‌] پيشينيان، در باره آنان [نيز] به كار رود، يا عذاب رويارويشان بيايد.
و چون هدایت (الهی قرآن) به خلق رسید چیزی مردم را منع نکرد که آن هدایت را بپذیرند و به درگاه پروردگار خود توبه و استغفار کنند به جز آنکه (خواستند مستحق شوند تا) سنّت (عقوبت و هلاک) پیشینیان به اینان هم برسد و یا با مجازات و عذاب خدا روبرو شوند.
و هنگامی که هدایت به سوی مردم آمد، چیزی مانع ایمان آوردن آنان و درخواست آمرزش از پروردگارشان نشد، مگر [کبر و دشمنی آنان با حق که در چنان فضایی آکنده از کبر و دشمنی گویی انتظار می بردند] که روش های [جاری ما در عذاب] پیشینیان [متکبّر کفر پیشه] به سراغشان آید، یا عذاب رویاروی به آنان رسد [تا آن زمان ایمان بیاورند و درخواست آمرزش کنند.]
مردمان را چون به راه هدايت فرا خواندند، هيچ چيز از ايمان آوردن و آمرزش خواستن، بازنداشت مگر آنكه مى‌بايست به شيوه پيشينيان گرفتار عذاب شوند يا آنكه عذاب روياروى و آشكارا بر آنان فرود آيد.
و مردمان را به هنگامی که هدایت به سویشان آمد، چیزی از ایمان آوردن و آمرزش خواهی از پروردگارشان باز نداشت، مگر آنکه سنت پیشینیان برای آنان نیز پیش آمد، یا عذاب رویا رویشان آمد
و مردم را، آنگاه كه رهنمونى- پيامبر و قرآن- بديشان آمد، باز نداشت از اينكه ايمان بياورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند مگر [طلب و انتظار] اينكه روش و نهاد [ما در باره‌] پيشينيان بديشان آيد يا عذاب روياروى به آنان رسد.
مردمان (کفرپیشه) را از ایمان آوردن و طلب آمرزش از پروردگارشان باز نداشته است هنگامی که هدایت (یعنی پیغمبر و قرآن) بدیشان رسیده است، مگر (دو چیز: سرسختی و سرکشی! که آنان را بر آن داشته است یکی از این دو کار را خواستار شوند:) این که سرنوشت پیشینیان دامنگیرشان گردد (و عذاب نابود کننده‌ای ایشان را از میان بردارد) و یا این که انواع عذاب (پیاپی) بدیشان رسد.
و چیزی مانع مردم نشد از اینکه - چون هدایت سوی‌شان آمد - ایمان بیاورند، و از پروردگارشان پوشش بخواهند، بجز اینکه سنت (خدا در مورد عذاب) پیشینیان، درباره‌ی آنان (نیز) به کار رود، یا عذاب رویارویشان بیاید.
و بازنداشت مردم را از آنکه ایمان آرند گاهی که بیامدشان هدایت و از آنکه آمرزش خواهند از پروردگار خویش جز آنکه بیایدشان شیوه پیشینیان یا بیایدشان عذاب روی بروی‌


الكهف ٥٤ آیه ٥٥ الكهف ٥٦
سوره : سوره الكهف
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: سنّت و قاعده‌ای که خداوند درباره گذشتگان اجرا کرده است که هلاک جملگی ایشان است (نگا: انفال / ، فاطر / ). «قُبُلاً»: جمع قَبیل، به معنی صنف و نوع (نگا: انعام / . این واژه را مفرد و به معنی مقابل و رویاروی گرفته‌اند؛ یعنی کافران عذاب الهی را در برابر خود مشاهده می‌کنند. «إِلآّ أَن تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الأوَّلِینَ»: حرف (أَنْ) و مابعد آن به تأویل مصدر می‌رود و فاعل فعل (ما مَنَعَ) است. مراد این است که سرنوشت این گونه اقوامِ گمراه، هلاکِ حتمی است و انگار ایشان در انتظار آنند. این بدان می‌ماند که به فرد سرکشی بگوئیم: تو فقط می‌خواهی مجازات شوی. یعنی مجازاتْ سرنوشتِ حتمی تو است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- خداوند، براى ایمان مردم به قرآن و مغفرت خواهى آنان از گذشته خویش، تمامى موانع هدایت را برطرف ساخته است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)

۲- خوددارى مردم از ایمان به قرآن و استغفار به درگاه الهى، به منزله نشستن آنان در انتظار عذاب الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین) «أن یؤمنوا»در اصل «من أن یؤمنوا» بوده است و «أن تأتیهم»فاعل براى «منع» است، ولى از آن جا که نظم معنابه کلمه اى بستگى دارد که بعد از «إلاّ»در تقدیر باشد،گفته مى شود که «أن تأتیهم» در تقدیر، «انتظار أن تأتیهم» است; یعنى: «ما منع الناس من أن یؤمنوا...إلاّ انتظار أن تأتیهم» و مراد این است که حال این مردم، بسان حال کسى است که در انتظار عذاب نشسته باشد و گرنه مانعى دیگر براى ایمان آنان وجود ندارد.

۳- عدم گرایش مردم به ایمان، با مشاهده هدایت الهى، امرى شگفت و مورد نکوهش خداوند است. ( و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى)

۴- استغفار از گذشته خویش، پس از ایمان به رهنمودهاى الهى، لازم و ضرورى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)

۵- باور نداشتن رهنمودهاى الهى و استغفار نکردن از لغزش ها، درپى دارنده عذاب الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... و یستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)

۶- قرآن، کتابى سراسر هدایت است. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان ... و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى) مصداق بارز «الهدى» به قرینه آیه قبل، قرآن است. اطلاق مصدر (الهدى) بر چیزى که هدایت گر است، براى مبالغه در بیان هایت گرى آن است.

۷- ایمان و استغفار، از نشانه هاى هدایت یافتگان است. (أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)

۸- ایمان و استغفار، مانع نزول عذاب و کیفر الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)

۹- محرومان از هدایت الهى، مردمى گمراه و گرفتار گناه اند. (إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم) این که مى فرماید: «چرا مردمان، با آمدن هدایت، استغفار نمى کنند؟»، نشان مى دهد که قبل از آمدن هدایت، خواه ناخواه، گرفتار انحراف و گناه بوده اند.

۱۰- استغفار، به درگاه ربوبى، از نشانه هاى ایمان است. (أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى و یستغفروا ربّهم)

۱۱- ربوبیّت و پروردگارى خدا، مقتضى التجاى انسان به درگاه وى براى طلب آمرزش است. (و یستغفروا ربّهم)

۱۲- امتناع انسان، از ایمان على رغم مشاهده و شناخت هدایت، نمودى از روحیه جدال گرى وى است. (و کان الإنسن أکثر شىء جدلاً . و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى)

۱۳- تاریخ گذشتگان، شاهد مردمانى روگردان از ایمان و سرتافته از استغفار بوده است. (إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین) «سنة الأولین» - که عذاب را سنتى الهى براى گذشتگان قلمداد کرده است - اشاره به ظهور افراد فراوانى در امت هاى پیشین دارد که مانند کافران و مشرکان عصر بعثت عمل کردند و مجازات شدند.

۱۴- خداوند براساس سنت خویش، کافران دوران هاى پیشین را که از ایمان و استغفار روگردان بودند، به هلاکت رساند. (إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)

۱۵- کیفر دادن حق ناپذیران، سنت دیرپاى الهى است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین) اضافه «سنة» به «الأولین» اضافه مصدر به مفعول است و مراد، سنت خداوند درباره انسان هاى گذشته است.

۱۶- توجه به تاریخ هلاکت بار کفرپیشگان و سنت هاى جارى الهى، زمینه ساز ایمان به رهنمودهاى الهى و پوزش از لغزش ها است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا ... و یستغفروا ربّهم إلاّ أن تأتیهم سنّة الأوّلین)

۱۷- عذاب کافران به قرآن، ممکن است انواعى مغایر با عذاب پیشینیان باشد. (أن تأتیهم سنّة الأوّلین أو یأتیهم العذاب قبلاً) چنان چه «قُبُلاً» جمعِ «قبیل» باشد، به معناى انواع و اقسامِ گوناگون است و مراد آیه این مى شود که عذاب این کافران، لزوماً، از همان انواع عذاب پیشینیان نیست، بلکه ممکن است آنان به انواع گوناگون دیگرى از عذاب مبتلا شوند.

۱۸- کافران به قرآن، در خطر عذابى غافل گیرانه و یا عذابى رو در رو و آشکارند. (أن تأتیهم سنّة الأوّلین أو یأتیهم العذاب قبلاً) چنان چه «قُبُلاً» مفرد باشد، به معناى «رؤیت شده» و «روبه رو» است و مراد آیه این مى شود که کافران، چه بسا، به عذابى از نوع عذاب پیشینیان - که به قرینه مقابله با «قُبُلاً» غافل گیرانه بود - کیفر شوند و ممکن است به عذابى آشکار و رویاروى، گرفتار آیند.

۱۹- نزول عذاب بر کفر پیشگان، پس از اتمام حجت است. (و ما منع الناس أن یؤمنوا إذ جاءهم الهدى ... أو یأتیهم العذاب قبلاً)

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت: نقش اتمام حجت ۱۹
  • استغفار: آثار استغفار ۸، ۱۰; آثار ترک استغفار ۲، ۵، ۱۴; اهمیت استغفار ۴; تارکان استغفار ۱۳; زمینه استغفار ۱، ۱۱، ۱۶; هلاکت تارکان استغفار ۱۴
  • امتهاى پیشین: تاریخ امتهاى پیشین ۱۳; عذاب امتهاى پیشین ۱۷
  • انسان: نشانه هاى مجادله گرى انسان ۲
  • ایمان: آثار اعراض از ایمان ۲، ۵، ۱۲; آثار ایمان ۸; آثار بى ایمانى ۱۴; ایمان به تعالیم خدا ۴; رفع موانع ایمان ۱; زمینه ایمان به قرآن ۱; زمینه ایمان به هدایتهاى خدا ۱۶; سرزنش اعراض از ایمان ۳; شگفتى اعراض از ایمان ۳; نشانه هاى ایمان ۱۰
  • حق: حتمیت کیفر حق ناپذیران ۱۵
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۱; زمینه التجا به خدا ۱۱; سرزنشهاى خدا ۳; سنتهاى خدا ۱۴، ۱۵; هدایتهاى خدا ۱، ۳
  • ذکر: آثار ذکر تاریخ ۱۶; آثار ذکر هلاکت کافران ۱۶
  • سنتهاى خدا: سنت کیفر ۱۵
  • عذاب: زمینه عذاب ۲; عذاب آشکار ۱۸; عذاب ناگهانى ۱۸; موانع عذاب ۸; موجبات عذاب ۵
  • قرآن: آثار اعراض از قرآن ۲; تنوع عذاب مکذبان قرآن ۱۷; عذاب مکذبان قرآن ۱۸; ویژگیهاى قرآن ۶; هدایتگرى قرآن ۶
  • کافران: اتمام حجت با کافران ۱۹; عذاب کافران ۱۹; کافران در تاریخ ۱۳; گمراهى کافران ۹; لغزش کافران ۹; هلاکت کافران ۱۴
  • کفر: کفر به تعالیم خدا ۵
  • کیفر: موانع کیفر ۸
  • گمراهان ۹:
  • مؤمنان: استغفار مؤمنان ۴
  • مهتدین: استغفار مهتدین ۷; ایمان مهتدین ۷; صفات مهتدین ۷
  • هدایت: زمینه هدایت ۱

منابع