الإسراء ١٠٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=بگو اگر شما میداشتید گنجهای رحمت پروردگار مرا در آن هنگام خودداری میکردید از ترس بخشش و انسان است بسی خویشتن نگهدار | |-|معزی=بگو اگر شما میداشتید گنجهای رحمت پروردگار مرا در آن هنگام خودداری میکردید از ترس بخشش و انسان است بسی خویشتن نگهدار | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::100|١٠٠]] | قبلی = الإسراء ٩٩ | بعدی = الإسراء ١٠١ | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«رَحْمَةِ»: مراد نعمت است که از رحمت سرچشمه میگیرد. یا مراد چیزی است که سبب رحمت خدا است. از قبیل: دریافت کتاب و افتخار نبوّت. چرا که کافران به سبب تنگنظری روا نمیدیدند که موهبت نبوّت به انسانی چون محمّد (ص) داده شود. «لاَمْسَکْتُمْ»: بخل میورزیدید. از بذل و بخشش دست نگاه میداشتید. کلمه مُمْسِک، به معنی بخیل، از همین ماده است. «الإِنفَاقِ»: مراد فقر و تنگدستی است. «قَتُوراً»: بسیار بخیل و تنگنظر. | «رَحْمَةِ»: مراد نعمت است که از رحمت سرچشمه میگیرد. یا مراد چیزی است که سبب رحمت خدا است. از قبیل: دریافت کتاب و افتخار نبوّت. چرا که کافران به سبب تنگنظری روا نمیدیدند که موهبت نبوّت به انسانی چون محمّد (ص) داده شود. «لاَمْسَکْتُمْ»: بخل میورزیدید. از بذل و بخشش دست نگاه میداشتید. کلمه مُمْسِک، به معنی بخیل، از همین ماده است. «الإِنفَاقِ»: مراد فقر و تنگدستی است. «قَتُوراً»: بسیار بخیل و تنگنظر. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۹
ترجمه
الإسراء ٩٩ | آیه ١٠٠ | الإسراء ١٠١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَحْمَةِ»: مراد نعمت است که از رحمت سرچشمه میگیرد. یا مراد چیزی است که سبب رحمت خدا است. از قبیل: دریافت کتاب و افتخار نبوّت. چرا که کافران به سبب تنگنظری روا نمیدیدند که موهبت نبوّت به انسانی چون محمّد (ص) داده شود. «لاَمْسَکْتُمْ»: بخل میورزیدید. از بذل و بخشش دست نگاه میداشتید. کلمه مُمْسِک، به معنی بخیل، از همین ماده است. «الإِنفَاقِ»: مراد فقر و تنگدستی است. «قَتُوراً»: بسیار بخیل و تنگنظر.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا... (۲) أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْکِ... (۲) إِنَ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعاً (۱) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (۰) وَ إِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (۰) وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُ... (۰) أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ... (۳) إِلاَّ الْمُصَلِّينَ (۰) جُنْدٌ مَا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِنَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره اسراى
- وجه اينكه قرآن براى مؤ منين ((شفاء(( و((رحمت (( ناميده شده است .
- توضيح اينكه قرآن ظالمين را جز زيان نمى افزايد
- حاصل معناى آيه واشاره به وجوهى كه مفسرين درباره آن گفته اند.
- بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى
- بحثى فلسفى (در بيان اينكه شرور بالعرضداخل در قضاى الهى هستند)
- تقسيمات ((عدم (( وبيان اينكه كدام قسم آن شر است .
- تقسيم كلى امور به پنج قسم
- سخن صاحب روح المعانى درباره شرور وكلام فخر رازى
- معناى ((كليعمل على شاكلته ((
- صفات درونى انسان علت تامه اعمال بدنى اونيست بلكه مقتضى آنست
- بيان اينكه سعادت وشقاوت ضرورى وتغييرناپذير نيست واكتسابى واز آثار اعتقاداتواعمال انسان مى باشد
- انسان داراى ((شاكله ((هايى است مختلف داراى آثا مختلف
- بيان وجه ارتباط واتصال اين آيه با ((وننزل من القرآن ...((
- سخن فخر رازى پيرامون آيه ((قلكل يعمل على شاكلته (( ونقد آن
- بحث فلسفى (درباره سنخيت وجودى ورابطه ذاتى بينفعل وعلت فاعلى )
- وجود رابطه وسنخيت بين فعل وفاعل از نظر قرآن
- معناى ((روح (( ومراد از ((امر خدا(( وتوضيح اينكه روح از امر خدا است
- موارد اطلاق واستعمال كلمه ((روح (( در آيات قرآن مجيد
- اقوال مختلف ومتعدد مفسرين درباره مراد از روح در آيه : ((يسئلونك عن الروح ...((
- تحدّى عمومى (همه انس وجن ) وبه تمامى خصوصيات قرآن (نه فقط بلاغت وفصاحت )
- مشروط كردن مشركين ايمان خود را به معجزاتى غريب وناممكن !
- تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركين ، در شاءن پيامبر (ص ) نيست
- گفتار بعضى مفسرين در ارتباط به دوكلمه بشرا ورسولا در آيه واشكالات آن
- تقرير وتوضيح برهان بر نبوت عامه واثبات آن
- توضيح برهانى عقلى بر اينكه تحمل وحى خاص انبياء الهى است
- توجهى به سياق آيه ودلات آن
- چون دليل وبرهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار
- معناى جمله : ((قادر على ان يخلق مثلهم ((
- بيان اينكه انسان مبعوث در قيامت عين انسان دنيايى است نه مانند او
- بحث روايتى
- رواياتى درباره نيت وعمل در ذيل جمله : ((كليعمل على شاكلته ((
- چند روايت درباره شاءن نزول آيه : ((يسئلونك عن الروح ...(( وبيان مراد از روح
نکات آیه
۱- پیامبر(ص)، مأمور تذکر و هشدار به انسانها نسبت به خصلتهاى نفسانى نارواى آنان (قل لو أنتم تملکون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسکتم)
۲- پیامبر(ص)، وظیفه دار متذکر شدن و به رخ کشیدن خصلت بخل مشرکان به آنان (قل لو أنتم تملکون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسکتم خشیة الإنفاق) این برداشت، مبتنى بر این است که مخاطبان آیه، با توجه به آیات قبل، کافران باشند.
۳- مشرکان از ترس گرفتار شدن به فقر و فلاکت، هر چند ثروت اختصاصى انبوه هم داشته باشند، از آن انفاق نمى کنند. (قل لو أنتم تملکون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسکتم خشیة الإنفاق)
۴- انسانها، حتى با مالک بودن تمامى خزاین رحمت پروردگار، باز هم گرفتار بخل و نگران تهى دستى خویشند. (قل لو أنتم تملکون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسکتم خشیة الإنفاق) با توجه به اینکه خداوند، خصلت بخل را براى تمامى انسانها دانسته است (و کان الإنسان قتوراً) احتمال دارد که مخاطب (لو أنتم تملکون) تمامى انسانها باشند.
۵- انسانها، هر چند داراى ثروت و مکنت فراوان باشند، باز هم گرفتار بخل بوده و دست از آن برنمى دارند. (قل لو أنتم تملکون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسکتم خشیة الإنفاق)
۶- مشرکان، حتى در صورت برآورده شدن خواسته هاى مادى شان و داراى امکانات فراوان بودن، از انفاق آن إبا مى کردند. * (لن نؤمن لک حتى تفجر لنا ... قل لو أنتم تملکون خزائن رحمة ربّى إذًا لأمسکتم) اینکه خداوند در آیات قبل، خواسته هاى مادى مشرکان (برخوردارى از چشمه و ...) را از پیامبر(ص) مطرح کرد و در این آیه، از بخل آنان در صورت برخوردارى از امکانات فراوان سخن مى گوید، مى تواند به خاطر نکته یاد شده باشد.
۷- رحمت پروردگار، داراى خزاینى عظیم و گسترده (خزائن رحمة ربّى)
۸- ربوبیت الهى، آمیخته به رحمت است. (رحمة ربّى)
۹- ترس از تهى دستى، ریشه بخل و خست است. (إذًا لأمسکتم خشیة الإنفاق)
۱۰- کثرت مال، تأثیرى در گرایش انسان به انفاق و پرهیز از روحیه بخلورزى ندارد. (لو أنتم تملکون ... لأمسکتم خشیة الإنفاق)
۱۱- بخل از انفاق، به خاطر ترس از فقر و تهى دستى، امرى مذموم و نکوهیده است. (لو أنتم تملکون ... لأمسکتم خشیة الإنفاق) از اینکه آیه در مقام مذمت و توبیخ انسانها و یا مشرکان به خاطر داشتن روحیه خست و بخل است; نکته فوق قابل استفاده است.
۱۲- انفاق، هیچ گاه موجب فقر انسان نمى شود. (لو أنتم تملکون ... لأمسکتم خشیة الإنفاق و کان الإنسن قتورًا) از اینکه خداوند، انفاق نکردن به خاطر ترس از فقر را محکوم کرده است، مى تواند گویاى این حقیقت باشد که این ترس، به جا نبوده و انفاق موجب فقر نخواهد بود.
۱۳- انسانها، داراى روحیه خست و بخلند. (و کان الإنسن قتورًا) «قتور» صیغه مبالغه از «قتر» به معناى خوددارى از پرداخت نفقه و اکتفا کردن به حداقل و قُوت ناچیز است (مفردات راغب).
۱۴- بخل، داراى ریشه در نهاد بشر و خصلتى نیرومند در نوع انسانها (و کان الإنسن قتورًا)
۱۵- رفتار انسان متأثر از خصلتهاى درونى اوست. (لأمسکتم ... و کان الإنسن قتورًا)
موضوعات مرتبط
- اخلاق: رذایل اخلاقى ۱۳
- انذار: انذار از صفات ناپسند ۱
- انسان: آثار صفات انسان ۱۵; انذار انسان ها ۱; بخل انسان ۴، ۵، ۱۰، ۱۳، ۱۴; صفات انسان ۴، ۵، ۱۳، ۱۴
- انفاق: آثار انفاق ۱۲; زمینه انفاق ۱۰
- بخل: سرزنش بخل ۱۱; عوامل بخل ۹; منشأ بخل ۱۴
- تذکر: تذکر صفات ناپسند ۱
- ترس: آثار ترس از فقر ۳، ۹; سرزنش ترس از فقر ۱۱
- ثروت: آثار ثروت ۱۰
- خدا: خزاین خدا ۷; رحمت خدا ۷، ۸; مالکیت خزاین خدا ۴; ویژگیهاى ربوبیت خدا ۸
- رفتار: پایه هاى رفتار ۱۵
- فقر: عوامل فقر ۱۲; نگرانى از فقر ۴
- محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۱; مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۲
- مشرکان: اعلام بخل مشرکان ۲; بخل مشرکان ۳; ترس مشرکان ۳; ترک انفاق مشرکان ۳، ۶; ثروت اندوزى مشرکان ۳; خواسته هاى مادى مشرکان ۶; دنیاطلبى مشرکان ۶