هود ١٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=آیا آنکه بر روشنائی است از پروردگار خود و از پیش آید گواهی از آن و پیش از آن است کتاب موسی پیشوا و رحمتی ایشان ایمان آرند بدان و آنکه کفر ورزد بدان از احزاب آتش است وعده‌گاه او پس نباش در شکی از آن همانا آن است حقّ از پروردگار تو لیکن بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند
|-|معزی=آیا آنکه بر روشنائی است از پروردگار خود و از پیش آید گواهی از آن و پیش از آن است کتاب موسی پیشوا و رحمتی ایشان ایمان آرند بدان و آنکه کفر ورزد بدان از احزاب آتش است وعده‌گاه او پس نباش در شکی از آن همانا آن است حقّ از پروردگار تو لیکن بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::17|١٧]] | قبلی = هود ١٦ | بعدی = هود ١٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::45|٤٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::17|١٧]] | قبلی = هود ١٦ | بعدی = هود ١٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::45|٤٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«بَیِّنَةٍ»: دلیل و برهان روشن. بیانگر حق و باطل و جداسازنده آن دو از یکدیگر. در اینجا مراد فطرت خداجو و عقل سلیم است. «یَتْلُوهُ»: به دنبال آن می‌آید. «شَاهِدٌ»: گواه. مراد قرآن است. «مِنْهُ»: مرجع ضمیر (هُ) واژه (رَبّ) است. «مِن قَبْلِهِ»: پیش از قرآن. مرجع (هِ) واژه (شاهِدٌ) است. «إِمَاماً»: مقتدی. راهنما. حال (کِتابُ) است. «اُوْلئِکَ»: آنان. مراد افراد برحق و با ایمان است. مفرد آمدن (مَنْ) در آغاز آیه، و جمع آمدن (أولئِکَ) در وسط آن، با توجّه به لفظ و معنی موصول است. «بِهِ»: به قرآن. «الأحْزَابِ»: جمع حِزْب، گروه‌ها و دسته‌ها. در اینجا مراد همه طوائف و قبائل و کسانی است که کفر و ضلال آنان را به هم مربوط می‌سازد و در یک صف قرار می‌دهد. «مَوْعِد»: وعده‌گاه. مراد جایگاه و قرارگاه است. «مِرْیَةٍ»: شکّ و تردید.
«بَیِّنَةٍ»: دلیل و برهان روشن. بیانگر حق و باطل و جداسازنده آن دو از یکدیگر. در اینجا مراد فطرت خداجو و عقل سلیم است. «یَتْلُوهُ»: به دنبال آن می‌آید. «شَاهِدٌ»: گواه. مراد قرآن است. «مِنْهُ»: مرجع ضمیر (هُ) واژه (رَبّ) است. «مِن قَبْلِهِ»: پیش از قرآن. مرجع (هِ) واژه (شاهِدٌ) است. «إِمَاماً»: مقتدی. راهنما. حال (کِتابُ) است. «اُوْلئِکَ»: آنان. مراد افراد برحق و با ایمان است. مفرد آمدن (مَنْ) در آغاز آیه، و جمع آمدن (أولئِکَ) در وسط آن، با توجّه به لفظ و معنی موصول است. «بِهِ»: به قرآن. «الأحْزَابِ»: جمع حِزْب، گروه‌ها و دسته‌ها. در اینجا مراد همه طوائف و قبائل و کسانی است که کفر و ضلال آنان را به هم مربوط می‌سازد و در یک صف قرار می‌دهد. «مَوْعِد»: وعده‌گاه. مراد جایگاه و قرارگاه است. «مِرْیَةٍ»: شکّ و تردید.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۲


ترجمه

آیا آن کس که دلیل آشکاری از پروردگار خویش دارد، و بدنبال آن، شاهدی از سوی او می‌باشد، و پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (گواهی بر آن می‌دهد، همچون کسی است که چنین نباشد)؟! آنها [= حق‌طلبان و حقیقت‌جویان‌] به او (که دارای این ویژگیهاست،) ایمان می‌آورند! و هر کس از گروه‌های مختلف به او کافر شود، آتش وعده‌گاه اوست! پس، تردیدی در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولی بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند!

|آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجّتى روشن است و شاهدى از [جانب خدا] در پى اوست، و پيش از او نيز كتاب موسى كه پيشوا و رحمتى بود [گواه او است، دروغ مى‌بافد]؟ آنها [كه در پى حقيقت‌اند] به آن ايمان مى‌آورند و هر كه از گروه‌ها به آن كافر شود آتش وعده‌گا
آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است و شاهدى از [خويشان‌] او، پيرو آن است، و پيش از وى [نيز] كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است [دروغ مى‌بافد]؟ آنان [كه در جستجوى حقيقت‌اند] به آن مى‌گروند، و هر كس از گروه‌هاى [مخالف‌] به آن كفر ورزد آتش وعده‌گاه اوست. پس در آن ترديد مكن كه آن حقّ است [و] از جانب پروردگارت [آمده است‌] ولى بيشتر مردم باور نمى‌كنند.
آیا پیغمبری که از جانب خدا دلیلی روشن (مانند قرآن) دارد و گواهی صادق (مانند علی علیه السّلام) در پی اوست و به علاوه کتاب تورات موسی هم که پیشوا و رحمت حق بر خلق بود پیش از او بوده و اینان (از اهل کتاب) به آن ایمان دارند (به آمدن آن پیامبر بشارت داده، چنین پیامبری مانند آن کس است که این امتیازات را ندارد)؟ و هر کس از طوایف بشر به او کافر شود وعده گاهش البته آتش دوزخ است، پس در آن هیچ شک مدار که این حق و درست از سوی پروردگار توست و لیکن اکثر مردم (به آن) ایمان نمی‌آورند.
آیا کسانی که از سوی پروردگارشان بر دلیلی روشن [از بصیرت و بینش] متکی هستند و شاهدی از سوی او [چون قرآن برای تأیید آن دلیل روشن] از پی درآید و پیش از قرآن [هم] کتاب موسی در حالی که [برای مؤمنان] پیشوا و رحمت بود [بر حقّانیّت قرآن گواهی داده مانند کسانی می باشند که چنین نیستند] اینان [که متکی بر دلیل روشن اند] به قرآن ایمان می آورند، و هر کس از گروه ها [چه یهود، چه نصاری و چه مشرکان] به آن کفر ورزد، وعده گاهش آتش است؛ پس [ای انسان!] درباره قرآن در تردید مباش که آن از سوی پروردگارت حق است، ولی بیشتر مردم [به خاطر کبر باطنی، لجاجت و جهل] ایمان [به آن] نمی آورند.
آيا آن كس كه از جانب پروردگار خويش دليلى روشن دارد و زبانش بدان گوياست و پيش از اين كتاب موسى كه خود پيشوا و رحمتى بوده است بدان شهادت داده، با آن كس كه دليلى ندارد برابر است؟ ايشان به آن كتاب روشن ايمان مى‌آورند. و هر گروه ديگرى كه به او كافر شود، جايگاهش در آتش است. در آن شك مكن، كه حق است و از جانب پروردگارت آمده است. ولى بيشتر مردم ايمان نمى‌آورند.
آیا کسی که حجت آشکاری از پروردگارش دارد و شاهدی از [خویشان‌] او پیرو آن است [همانند کسی است که بینه و شاهدی ندارد؟] و حال آنکه پیش از آن هم کتاب موسی رهنما و مایه رحمت بود، اینان به آن ایمان دارند و هر کس از گروه مشرکان که به آن کفر و انکار ورزد، آتش دوزخ وعده‌گاه اوست، پس از [حقیقت‌] آن در تردید مباش، که آن راست و درست از سوی پروردگار توست ولی بیشتر مردم باور نمی‌کنند
پس آيا كسى كه بر حجّتى روشن از جانب پروردگار خويش است- يعنى رسول خدا
آیا کسی که دلیل و برهان روشنی (به نام فطرت و عقل سلیم) از سوی پروردگار خود دارد (و با نور آن به آفاق و انفس می‌نگرد و به وجود آفریدگار جهان پی می‌برد) و گواهی از جانب خدا (به نام قرآن) به دنْبال آن می‌آید (و بر صدق دریافت عقل او از جهان، شهادت می‌دهد و برداشت وی را تصدیق می‌نماید) و قبل از قرآن (هم جملگی کتابهای آسمانی، این راه را تأیید کرده‌اند و در این مسیر رفته‌اند، از آن جمله تورات، یعنی) کتاب موسی که رهبر و رحمت بوده است، (آیا چنین کسانی با افرادی برابرند که با چشم خرد به ملکوت جهان نمی‌نگرند، و به کتابهای آسمانی و پیغمبران الهی گوش دل فرا نمی‌دهند، و جز به فکر دنیا نبوده و گمراه بسر می‌برند و گمراه می‌میرند؟). آنان (که درباره‌ی کائنات می‌اندیشند و با چراغ عقل پروردگار خود را می‌یابند و تاریخ انبیاء و گذشتگان را پیش چشم می‌دارند) بیگمان به قرآن ایمان می‌آورند (چرا که آن را با دید جهان‌بین و بینش حقّگرای خویش همگام و همنوا می‌بینند). هرکس از گروهها (و طوائف گمراه که دشمن حق و حقیقت و ادیان و انبیاء خدایند) به قرآن ایمان نیاورد، میعادگاه او آتش است (و جملگی گمراهان گریزان از نور قرآن، در آتش سوزان دوزخ گرد می‌آیند و چه بد جایگاهی است! ای پیغمبر!) درباره‌ی قرآن شکّ و گمانی به خود راه مده. قرآن حق است و از سوی پروردگارت آمده است، ولی بیشتر مردم (حق را نمی‌پذیرند و به چیزی که باید ایمان داشت) ایمان نمی‌آورند.
آیا پس کسی که از جانب پروردگارش بر حجتی روشن استوار بوده، و شاهدی (هم) از خودش در پی‌اش می‌آید و پیش از وی (نیز) کتاب موسی راهبر (موسویان به این حقیقت) و مایه‌ی رحمت است، آنان به او ایمان می‌آورند؟ و هر کس از گروه‌ها(ی مخالف) به او کفر ورزد، آتش، وعده‌گاه اوست. پس از آن هرگز در تردیدی مباش. همان به‌راستی از جانب پروردگارت حق است ولی بیشتر مردمان ایمان نمی‌آورند.
آیا آنکه بر روشنائی است از پروردگار خود و از پیش آید گواهی از آن و پیش از آن است کتاب موسی پیشوا و رحمتی ایشان ایمان آرند بدان و آنکه کفر ورزد بدان از احزاب آتش است وعده‌گاه او پس نباش در شکی از آن همانا آن است حقّ از پروردگار تو لیکن بیشتر مردم ایمان نمی‌آورند


هود ١٦ آیه ١٧ هود ١٨
سوره : سوره هود
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَیِّنَةٍ»: دلیل و برهان روشن. بیانگر حق و باطل و جداسازنده آن دو از یکدیگر. در اینجا مراد فطرت خداجو و عقل سلیم است. «یَتْلُوهُ»: به دنبال آن می‌آید. «شَاهِدٌ»: گواه. مراد قرآن است. «مِنْهُ»: مرجع ضمیر (هُ) واژه (رَبّ) است. «مِن قَبْلِهِ»: پیش از قرآن. مرجع (هِ) واژه (شاهِدٌ) است. «إِمَاماً»: مقتدی. راهنما. حال (کِتابُ) است. «اُوْلئِکَ»: آنان. مراد افراد برحق و با ایمان است. مفرد آمدن (مَنْ) در آغاز آیه، و جمع آمدن (أولئِکَ) در وسط آن، با توجّه به لفظ و معنی موصول است. «بِهِ»: به قرآن. «الأحْزَابِ»: جمع حِزْب، گروه‌ها و دسته‌ها. در اینجا مراد همه طوائف و قبائل و کسانی است که کفر و ضلال آنان را به هم مربوط می‌سازد و در یک صف قرار می‌دهد. «مَوْعِد»: وعده‌گاه. مراد جایگاه و قرارگاه است. «مِرْیَةٍ»: شکّ و تردید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

الَّذِينَ‌ آتَيْنَاهُمُ‌ الْکِتَابَ‌... (۶) وَ هٰذَا کِتَابٌ‌ أَنْزَلْنَاهُ‌... (۵) وَ إِنْ‌ تُطِعْ‌ أَکْثَرَ مَنْ‌ فِي‌... (۱) وَ مَا أَکْثَرُ النَّاسِ‌ وَ لَوْ... (۴) فَأَقِمْ‌ وَجْهَکَ‌ لِلدِّينِ‌ حَنِيفاً... (۲) وَ لَقَدْ صَدَّقَ‌ عَلَيْهِمْ‌... (۲) وَ إِنَ‌ جَهَنَّمَ‌ لَمَوْعِدُهُمْ‌... (۱)

قُلْ‌ أَيُ‌ شَيْ‌ءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً... (۶) قُلْ‌ يَا أَيُّهَا النَّاسُ‌ إِنِّي‌... (۴) قُلْ‌ أَيُ‌ شَيْ‌ءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً... (۲) قُلْ‌ يَا أَيُّهَا النَّاسُ‌ إِنِّي‌... (۴) مَنْ‌ أَعْرَضَ‌ عَنْهُ‌ فَإِنَّهُ‌... (۰) اللَّهُ‌ نُورُ السَّمَاوَاتِ‌ وَ... (۷) وَ لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي‌ کُلِ‌... (۰) وَ مَا کَانَ‌ رَبُّکَ‌ مُهْلِکَ‌... (۵) لِيُنْذِرَ مَنْ‌ کَانَ‌ حَيّاً وَ... (۳) إِنْ‌ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعَالَمِينَ‌ (۰) لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا... (۴) هُوَ الَّذِي‌ بَعَثَ‌ فِي‌... (۶) الم‌ (۰) ذٰلِکَ‌ الْکِتَابُ‌ لاَ رَيْبَ‌ فِيهِ‌... (۱) الم‌ (۰) تَنْزِيلُ‌ الْکِتَابِ‌ لاَ رَيْبَ‌... (۳) وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَکَ‌ الْأَقْرَبِينَ‌ (۰)

تفسیر

نکات آیه

۱- گروهى از انسانها ، برخوردار از بصیرت الهى و دلیلى روشن بر حقانیت قرآن و الهى بودن آن (أفمن کان على بیّنة من ربه) «بینة» به معناى دلیل روشن است و متعلق آن -  به دلیل آیات قبل و نیز جمله هاى بعد نظیر «إنه الحق من ربک» - حقانیت و الهى بودن قرآن است. «مَن» در «أفمن کان» مبتدا و خبر آن شبه جمله اى همانند «کمن لیس کذلک» است. بنابراین «أفمن کان ...»; یعنى، پس آیا کسى که از بصیرتى الهى برخوردار است و دلیل روشنى بر حقانیت قرآن دارد، مانند کسى است که چنین نیست؟

۲- قرآن ، خود دلیل و شاهدى بر راستى و درستى خویش است. (و یتلوه شاهد منه) در اینکه مقصود از «شاهد» چیست، چند نظر ابراز شده است. عبارت «و من قبله کتاب موسى» مى تواند این نظر را تأیید کند که: مراد از آن خود قرآن مى باشد. مورد شهادت به دلیل «إنه الحق من ربک» حقانیت و الهى بودن قرآن است و «تُلُوّ» (مصدر یتلو) به معناى در پى آمدن است و در پى آمدن شاهد، کنایه از تأیید کردن و پشتیبانى نمودن مى باشد. ضمیر در «یتلوه» به «مَن» و ضمیر «منه» به «رب» برمى گردد. بنابراین جمله «أفمن ... یتلوه شاهد منه»; یعنى، آیا کسى که علاوه بر «بیّنه» از پشتیبانى شهادت قرآن برخوردار است، مانند کسى است که اینگونه نیست؟

۳- بهره مندان از بصیرت الهى ، دلالت و گواهى قرآن را بر حقانیت قرآن ، درمى یابند و بدان واقف مى شوند. (أفمن کان على بیّنة من ربه و یتلوه شاهد منه) روشن است که مساوى نبودن زمینه داران ایمان با فاقدان آن ، در ارتباط با شهادت قرآن (أفمن ... یتلوه شاهد منه [کمن لیس کذلک]) مجرد وجود قرآن به عنوان شاهد نیست; بلکه درک و عدم درک آنان از گواهى قرآن ، موجب تمایز آن دو گروه است.

۴- بصیرت و روشن ضمیرى انسان ، پرتوى از ربوبیت خداوند است. (أفمن کان على بیّنة من ربه)

۵- تورات ، دلیلى بر حقانیت قرآن (و یتلوه ... من قبله کتب موسى) «کتاب» عطف بر «شاهد» است و ضمیر در «قبله» به شاهد برمى گردد.

۶- تورات ، حاوى بشارت به نزول قرآن (و من قبله کتب موسى)

۷- برخورداران از بصیرت الهى ، دلالت تورات بر حقانیت قرآن را ، به خوبى درمى یابند. (أفمن کان على بیّنة من ربه...ومن قبله کتب موسى)

۸- تورات ، کتابى نازل شده بر موسى(ع) (و من قبله کتب موسى)

۹- تورات ، پیشوا و راهنماى مردم و مایه رحمت بر ایشان (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة)

۱۰- انسانها ، باید کتابهاى آسمانى را پیشوا و مقتداى خویش قرار دهند. (و من قبله کتب موسى إمامًا و رحمة)

۱۱- پیامبر(ص) داراى بصیرتى الهى بر حقانیت قرآن و برخوردار از شاهدى ربانى بر الهى بودن آن و آگاه به حقایق تورات (أفمن کان على بیّنة من ربه ... و من قبله کتب موسى) برخى از مفسران برآنند که مصداق بارز و مورد نظر براى «من کان على بیّنة» پیامبر(ص) است. این گروه جمله «فلاتک ...» را مؤید این نظر شمرده اند.

۱۲- آنان که از بصیرت الهى برخوردارند ، به قرآن ایمان مى آورند. (أفمن کان على بیّنة ... أُولئک یؤمنون به) مراد از ضمیر در «به» به دلیل آیات گذشته (أم یقولون افتراه ...) و نیز بخشهاى بعدى آیه ، قرآن است.

۱۳- کافران به قرآن از هرگروه و طایفه (مشرکان ، یهودیان ، نصارا و ...) به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد. (و من یکفر به من الأحزاب فالنار موعده) «ال» در «الأحزاب» مى تواند عهدیه باشد که در این صورت اشاره به مشرکان ، یهود و نصاراست و مى تواند «ال» در آن براى استغراق باشد که در این صورت ، مصداقهاى بارز و موردنظر آن ، گروههاى نامبرده اند.

۱۴- همه انسانها از هر گروه و طایفه (مشرکان ، یهود ، نصارا و ...) وظیفه دار ایمان به قرآن (و من یکفر به من الأحزاب فالنار موعده)

۱۵- لزوم زدودن شک و شبهه از خویشتن در باره راستى و درستى قرآن (فلاتک فى مریة منه) مراد از ضمیر در «منه» قرآن است و مخاطب جمله «فلاتک ...» تک تک انسانهاست.

۱۶- شک و شبهه در راستى و درستى قرآن ، مایه گرفتار شدن به آتش دوزخ است. (فالنار موعده فلاتک فى مریة منه)

۱۷- درخواست بصیرت از خداوند، توجه به قرآن و حقایق مطرح شده در آن و مطالعه تورات ، راههاى زدودن شک و شبهه درباره حقانیت قرآن است. (أفمن کان على بیّنة ... فلاتک فى مریة منه) روشن است که شک و شبهه، همانند علم و یقین که از امور قلبى است، با امر و نهى قابل ایجاد و رفع نیست. بنابراین جمله «فلاتک فى مریة منه» (در حقانیت قرآن شک نداشته باش) ارشاد به فراهم آوردن زمینه هایى است که مایه برطرف شدن شک مى شود و آنها همان حقایقى است که در صدر آیه، بیان شده است.

۱۸- قرآن ، کتابى سراسر حق و پیراسته از هرگونه باطل (إنه الحق) «ال» در «الحق» به اصطلاح براى استغراق صفات است و دلالت بر کمال دارد.

۱۹- الهى بودن قرآن و پیراستگى آن از هرگونه باطل ، دلیل ناروا بودن شک و شبهه در راستى و درستى آن (فلاتک فى مریة منه إنه الحق من ربک) جمله «إنه الحق من ربک» به منزله دلیل براى «فلاتک ...» مى باشد.

۲۰- قرآن ، کتابى از ناحیه خداوند و پرتوى از ربوبیت اوست. (إنه الحق من ربک)

۲۱- بیشتر مردم به قرآن ایمان نمى آورند. (و لکنّ أکثر الناس لایؤمنون) برداشت فوق ، مبنى بر این است که «ال» در «الناس» براى استغراق باشد.

۲۲- بیشتر مردم از بصیرتى که آنان را به حقانیت قرآن رهنمون شود، محرومند. (أفمن کان على بیّنة من ربه ... و لکنّ أکثر الناس لایؤمنون)

۲۳- اکثر مردم عصر بعثت ، از ایمان آوردن به قرآن امتناع مىورزیدند. (و لکنّ أکثر الناس لایؤمنون) برداشت فوق ، براین اساس است که «ال» در «الناس» عهد حضورى و اشاره به مردمى باشد که در زمان نزول آیات سوره هود ، زندگى مى کردند.

روایات و احادیث

۲۴- «سئل أبوالحسن الرضا(ع) عن قول الله عزوجل: «أفمن کان على بیّنة من ربه و یتلوه شاهد منه» فقال: أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه الشاهد على رسول الله(ص)، و رسول الله(ص) على بیّنة من ربه;[۱] از امام رضا(ع) از قول خداى عزوجل «أفمن کان على بیّنة من ربه و یتلوه شاهد منه» سؤال شد، فرمود: أمیرالمؤمنین - که درود خدا بر او باد - شاهد بر رسول خداست و رسول الله(ص) بر حجتى روشن از جانب پروردگار خویش است».

۲۵- «عن الحسین بن على(ع) فى قوله: «و یتلوه شاهد منه» قال: الشاهد هو محمد(ص);[۲] از امام حسین(ع) روایت شده است که درباره «و یتلوه شاهد منه» فرمود: شاهد محمد(ص) است».

۲۶- «عن أمیرالمؤمنین(ع) فى قوله تعالى: «و من یکفر به من الأحزاب فالنار موعده» یعنى الجحود به والعصیان له;[۳] از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که مقصود از کفر در آیه شریفه ، انکار و نافرمانى است».

موضوعات مرتبط

  • اکثریت: جهل اکثریت ۲۲; کفر اکثریت ۲۱; کفر اکثریت مردم صدراسلام ۲۳
  • امام على(ع): مقامات امام على(ع) ۲۴
  • انسان: تکالیف انسان ۱۴; مسؤولیت انسان ها ۱۰
  • ایمان: ایمان به حقانیت قرآن۱۵; ایمان به قرآن ۱۴; عوامل ایمان به قرآن ۱۷
  • بشارت: بشارت نزول قرآن ۶
  • بصیرت: آثار بصیرت ۱۲; ادراک اهل بصیرت ۷; اهل بصیرت ۱۱; اهل بصیرت و تورات ۷; اهل بصیرت و قرآن ۱، ۳، ۱۲; اهمیت درخواست بصیرت ۱۷; ایمان اهل بصیرت ۱۲; کثرت محرومان از بصیرت ۲۲; منشأ بصیرت ۴
  • تورات: آثار مطالعه تورات ۱۷; بشارتهاى تورات ۶; تورات و قرآن ۵، ۶; رحمت بودن تورات ۹; رهبرى تورات ۹; فهم گواهى تورات ۷; گواهى تورات ۵; نزول تورات ۸; ویژگیهاى تورات ۸، ۹; هدایتگرى تورات ۹
  • جهنم: موجبات جهنم ۱۶
  • جهنمیان: ۱۳
  • خدا: نشانه هاى ربوبیت خدا ۴، ۲۰
  • دعا: آثار دعا ۱۷
  • ذکر: آثار ذکر قرآن ۱۷; اهمیت ذکر قرآن ۱۷
  • رحمت: موجبات رحمت ۹
  • قرآن: آثار حقانیت قرآن ۱۹; آثار وحیانیت قرآن ۱۹; اهمیت قرآن ۱۴، ۱۶; تنزیه قرآن;۱۸ حقانیت قرآن ۱۸; دلایل بطلان شک در قرآن ۱۹; رفع شبهه از حقانیت قرآن ۱۵، ۱۷; شناخت حقانیت قرآن ۲۲; کافران به قرآن ۱۳، ۲۳; کیفر شک در قرآن ۱۶; گواهان حقانیت قرآن ۲، ۵، ۱۱; گواهى بر حقانیت قرآن ۷; گواهى قرآن ۲، ۳; مؤمنان به قرآن ۱۲; منشأ قرآن ۲۰; نقش قرآن ۲، ۳; وحیانیت قرآن ۲۰; ویژگیهاى قرآن ۱۸
  • کافران: کافران در جهنم ۱۳
  • کتب آسمانى: ۸ اهمیت کتب آسمانى ۱۰; رهبرى کتب آسمانى ۱۰
  • کفر: کفر به قرآن ۲۱; کیفر کفر به قرآن ۱۳; مراد از کفر به قرآن ۲۶
  • محمد(ص): بصیرت محمد(ص) ۱۱; فضایل محمد(ص) ۱۱; گواهان حقانیت محمد(ص) ۲۴; گواهى محمد(ص) ۱۱، ۲۵; محمد(ص) و تورات ۱۱; محمد(ص) و حقانیت قرآن ۱۱
  • مردم: مردم و قرآن ۲۱، ۲۲
  • مسیحیان: تکالیف مسیحیان ۱۴; مسیحیان در جهنم ۱۳
  • مشرکان: تکالیف مشرکان ۱۴; مشرکان در جهنم ۱۳
  • موسى(ع): کتاب موسى(ع) ۸
  • یهود: تکالیف یهود ۱۴; یهود در جهنم ۱۳

منابع

  1. کافى، ج ۱، ص ۱۹۰، ح ۳; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۴۴- ، ح ۳۶.
  2. تفسیرطبرى ، ج۷ ، جزء۱۲ ، ص۱۵; الدرالمنثور ، ج۴ ، ص ۴۱۱.
  3. کافى ، ج ۸ ، ص ۲۶ ، ح ۴; نورالثقلین ، ج ۲-  ، ص ۳۴۷ ، ح ۴۷.