يونس ٥٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=ای مردم همانا بیامد شما را اندرزی از پروردگار شما و درمانی برای آنچه در سینههاست و هدایت و رحمتی برای مؤمنان | |-|معزی=ای مردم همانا بیامد شما را اندرزی از پروردگار شما و درمانی برای آنچه در سینههاست و هدایت و رحمتی برای مؤمنان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره يونس | نزول = | {{آيه | سوره = سوره يونس | نزول = [[نازل شده در سال::16|٤ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::57|٥٧]] | قبلی = يونس ٥٦ | بعدی = يونس ٥٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::18|١٨]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«مَوْعِظَةٌ»: پند و اندرز. «شِفَآءٌ»: بهبودی. درمان. «الصُّدُورِ»: سینهها. مراد دلهائی است که در سینهها است (نگا: حجّ / ). در جسم انسان دو کانون وجود دارد به نام: «قلب» و «مغز» که هر کدام مظهر بخشی از اعمال روانی است. مسائلی که برای روح اتّفاق میافتد، تا اندازهای در این دو مرکز نمودار و برای انسانها آشکار میگردد. این است که آنچه به روح مربوط باشد بیشتر به قلب و مغز نسبت داده میشود. «شِفَآءٌ لِّمَا فِیالصُّدُورِ»: مراد پاکسازی روح از رذائل اخلاقی است. | «مَوْعِظَةٌ»: پند و اندرز. «شِفَآءٌ»: بهبودی. درمان. «الصُّدُورِ»: سینهها. مراد دلهائی است که در سینهها است (نگا: حجّ / ). در جسم انسان دو کانون وجود دارد به نام: «قلب» و «مغز» که هر کدام مظهر بخشی از اعمال روانی است. مسائلی که برای روح اتّفاق میافتد، تا اندازهای در این دو مرکز نمودار و برای انسانها آشکار میگردد. این است که آنچه به روح مربوط باشد بیشتر به قلب و مغز نسبت داده میشود. «شِفَآءٌ لِّمَا فِیالصُّدُورِ»: مراد پاکسازی روح از رذائل اخلاقی است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۱
ترجمه
يونس ٥٦ | آیه ٥٧ | يونس ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَوْعِظَةٌ»: پند و اندرز. «شِفَآءٌ»: بهبودی. درمان. «الصُّدُورِ»: سینهها. مراد دلهائی است که در سینهها است (نگا: حجّ / ). در جسم انسان دو کانون وجود دارد به نام: «قلب» و «مغز» که هر کدام مظهر بخشی از اعمال روانی است. مسائلی که برای روح اتّفاق میافتد، تا اندازهای در این دو مرکز نمودار و برای انسانها آشکار میگردد. این است که آنچه به روح مربوط باشد بیشتر به قلب و مغز نسبت داده میشود. «شِفَآءٌ لِّمَا فِیالصُّدُورِ»: مراد پاکسازی روح از رذائل اخلاقی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ... (۱) وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ... (۳) وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآناً... (۳)
تفسیر
- آيات ۷۰ - ۵۷، سوره يونس
- توضيح معناى مفردات آيه شريفه : ((موعظه ))، ((شفاء لما فى الصدور))، ((هدى)) و ((رحمت ))
- اشاره به معناى ((رحمان )) و ((رحيم )) و مراد از اينكه قرآن براى مؤ منين رحمت است
- توصيف قرآن به بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم
- مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه :((قل بفضل اللّه و برحمته ...))
- وجه اينكه از دادن روزى به ((انزال )) روزى تعبير شده ، با اينكه رزق آدميان در زميناست
- بيان اينكه هر حكمى بايد به اذن خدا باشد. و حكم مختص به خدا است . و طرح دو شبههدر اين زمينه و پاسخ به آن دو شبهه
- حكم خدا منطبق بر فطرت ، هماهنگ با نظام خلقت و همسوى حركت انسان به سوى هدفكمالى او است
- سلطنت و احاطه تام الهى بر اعمال بشر، شهادت و عملى استكامل و فراگيرنده همه اعمال از همه خلايق حتى پيامبر خدا(ص )
- معناى ((ولايت )) و مراد از ولايت خدا
- اشاره به مراتب ايمان و بيان اينكه خداى تعالى ولى مؤ منين است كه از مرتبه بالاىايمان برخوردارند
- توجيه و توضيحى در مورد اينكه خداى ، ترس و اندوهى ندارند و بيان اينكه اطلاق جمله: ((لاخوف عليهم و لا هم يحزنون )) شامل نفى ترس و اندوه هم در دنيا و هم در آخرت مىشود
- بررسى سخن يكى از مفسرين درباره نفى ترس و اندوه اولياى خدا و رد آن گفته
- تسلى دادن به پيامبر (ص ) كه از سخنان جاهلانه مشركين نرنجد زيرا ((عزت از آنخداست )) و ((خدا سميع و عليم است ))
- استدلال براى محال بودن فرزند داشتن خداى تعالى ، در برابر مشركين كه گفتند:((اتخذ اللّه ولدا))
- بحث روايتى ۱۴۰
- چند روايت در مورد مراد از فضل و رحمت خدا در:((قل بفضل اللّه و برحمته ...))
- رواياتى درباره معناى ولايت خدا و وصف اولياءاللّه
- چند روايت در تفسير ((بشرى )) داشتن اولياء اللّه در دنيا و آخرت (لهم البشرى فىالحيوة الدنيا و فى الاخرة )
- چند روايت درباره رؤ يا و اقسام آن
نکات آیه
۱ - قرآن، براى همه مردم موعظه و براى بیماریهاى نهفته در دل بیماردلان، دارویى شفابخش است. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم و شفاء لما فى الصدور)
۲ - دعوت قرآن، دعوتى عام، فراگیر و جهان شمول است. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم)
۳ - قرآن، کتابى است نازل شده از جانب خداوند. (قد جاءتکم موعظة من ربکم)
۴ - ربوبیت خداوند، مقتضى نزول کتابى پندآموز، شفابخش، هدایتگر و رحمت بخش است. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم و شفاء لما فى الصدور و هدًى و رحمة)
۵ - خداوند، رب و پرورش دهنده همه انسانهاست. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم)
۶ - قرآن براى مؤمنان، هدایت و رحمت است. (و هدًى و رحمة للمؤمنین)
۷ - موضوعات مطرح شده در قرآن، در راستاى پندآموزى، شفابخشى، هدایتگرى و رحمت بخشى است. (یأیها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم ... و رحمة للمؤمنین)
روایات و احادیث
۸ - امام صادق (ع) از پدرانش روایت کرده است: «شکا رجل إلى النبى (ص) وجعاً فى صدره فقال (ص): استشف بالقرآن فان اللّه عزوجل یقول: «و شفاء لما فى الصدور» ;[۱] مردى خدمت رسول خدا (ص) از درد سینه شکایت کرد، حضرت فرمود: از قرآن شفا بگیر; زیرا خداى عزوجل مى فرماید: [قرآن] شفاست براى آنچه در سینه هاست».
۹ - از امام صادق (ع) روایت شده است: «و انزل علیکم کتاباً فیه شفاء لما فى الصدور من امراض الخواطر و مشتبهات الأمور ;[۲] [خداوند] کتابى را براى شما نازل فرموده که در آن شفاى بیماریهاى فکرى و امور شبهه ناکى است که در دلها مى باشد».
موضوعات مرتبط
- انسان: مربى انسان ها ۵
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۴; ربوبیت خدا ۵
- قرآن: تعالیم قرآن ۷; جهان شمولى قرآن ۲; رحمت قرآن ۴، ۶، ۷; شفابخشى قرآن ۱، ۴، ۷، ۸، ۹; عوامل نزول قرآن ۴; موعظه گرى قرآن ۱، ۷; نقش قرآن ۸، ۹; وحیانیت قرآن ۳; ویژگیهاى قرآن ۱، ۲، ۴، ۷، ۸، ۹; هدایتگرى قرآن ۴، ۶، ۷
- مؤمنان: مؤمنان و قرآن ۶