الأنعام ٦٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و دروغش شمردند قوم تو و آن است حقّ بگو نیستیم بر شما وکیل | |-|معزی=و دروغش شمردند قوم تو و آن است حقّ بگو نیستیم بر شما وکیل | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = [[نازل شده در سال::18|٦ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::66|٦٦]] | قبلی = الأنعام ٦٥ | بعدی = الأنعام ٦٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::11|١١]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«لَسْتُ عَلَیْکُم بِوَکیلٍ»: حافظ شما و مسؤول کردار و رفتارتان نمیباشم. | «لَسْتُ عَلَیْکُم بِوَکیلٍ»: حافظ شما و مسؤول کردار و رفتارتان نمیباشم. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۳
ترجمه
الأنعام ٦٥ | آیه ٦٦ | الأنعام ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَسْتُ عَلَیْکُم بِوَکیلٍ»: حافظ شما و مسؤول کردار و رفتارتان نمیباشم.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام
- حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .
- معنا و تفسير (ان الحكم الا لله ) و (يقص الحق و هو خير الفاصلين ).
- افراط و تفريط دو گروه از مسلمين در مساءله حسن و قبح و رابطه آن با تشريع .
- شرايع و احكام الهى ، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نه آنچنانكه افعال و احكام بشرى چنين است .
- عقول بشرى از درك تمام حقائق عاجز است .
- جهات حسن و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اين جهات نيست .
- وجه ارتباط اين آيه با ماقبل خودش .
- معناى خزائن غيب و مراد از (( مفاتح الغيب )) .
- مراد از (( كتاب مبين )) .
- فرق (( كتاب مبين )) با (( مفاتح غيب )) .
- عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يعلم ما فى البرّ و البحر... )) .
- حقيقت انسان كه از آن به (( من )) تعبير مى شود، همان روح انسانى است و بس .
- جهت و هدف از گماشتن ملائكه (( حفظه )) براى آدمى تا زمان مرگ .
- ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارى هاىشديد.
- تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى .
- وجوهى كه در معناى (( عذاب از فوق )) در آيه شريفه گفته شده است .
- پيشگوئى تفرقه امت و درگيرى هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ).
- مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند.
- آنچه بر سر امت اسلام پديد آمده همه زاييده اختلافات و مشاجرات بعد از رحلت پيامبراست .
- پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (( ينسينك )) در حقيقت خطاب به امت است .
- آميزش با گناهكاران و حضور در مجلس معصيت ، خطر وقوع در معصيت را براى انسان افزايش مى دهد.
- معناى (بسل ) و مراد از (و ذكر به اءن تبسل نفس ).
- استدلالفاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده اند.
- معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ).
- وجه وجهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت .
- چند نكته :
- رواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص ) و بيان اختلاف و عدم اعتباراين روايات .
- چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.
نکات آیه
۱- قبیله و قوم پیامبر (قریش) با وجود حقانیت قرآن و معارف و وعده هاى آن به تکذیب آن پرداختند. (و کذّب به قومک و هو الحق) در آیه ۵۷ «قل إنى على بینة» موضوع بحث «قرآن» بود و آیات بعد از آن نیز وعده هاى قرآن را مطرح ساخته است. بنابراین مرجع ضمیر «به» مى تواند «قرآن» باشد.
۲- قوم و قبیله پیامبر، تهدید به عذاب از جانب خداوند را باور نکرده و آن را تکذیب کردند. (قل هو القادر على أن یبعث علیکم عذابا ... و کذّب به قومک) در آیه «قل هو القادر» وعیدهایى از جانب خداوند مطرح گردید. محتمل است مرجع ضمیر «کذب به» همان وعیدهاى مطرح شده در آیه قبل باشد برداشت فوق بر این اساس استوار است.
۳- پیشگویى قرآن در مورد عملى شدن وعده هاى عذاب بر مشرکان مکه و قبیله پیامبر* (و کذّب به قومک و هو الحق) از معانى حق، «ثابت» و «واجب» است و در مورد آیه به دلیل اینکه خبر از وقوع حادثه اى در آینده است، یعنى چیزى که تثبیت شده و واقع خواهد شد. لذا اگر مرجع ضمیر «به»، «عذاب» در آیه قبل باشد، جمله «و هو الحق» تأکید بر وقوع حتمى آن در آینده خواهد بود. همان گونه که تاریخ نیز این نکته را به وضوح تأیید کرد.
۴- قریش و مشرکان از سر استهزا، خواهان عملى شدن عذاب موعود بر خود به دست پیامبر (ص) بودند. (و کذّب به قومک ... قل لست علیکم بوکیل) چنانچه مرجع ضمیر «به» در «کذب به» عذاب باشد، جمله «قل ... » گویا پاسخى است به سؤال ضمنى مشرکان مبنى بر این که اگر عذاب واقع شدنى است باید پیامبر (ص) آن را عملى سازد. بنابراین جمله «قل لست ... » قرینه اى است بر مطرح شدن سؤال از ناحیه مشرکان.
۵- پیامبر (ص) مأمور و متصدى عذاب کردن مشرکان و صاحب اختیار آن نیست. (و کذّب به قومک ... قل لست علیکم بوکیل) چون در آیه قبل و همچنین صدر آیه سخن از عذاب بود، جمله «لست ... » براى نفى توهم مشرکان در مورد این است که پیامبر (ص) صاحب اختیار عذاب است.
۶- پیامبر (ص) وظیفه دار وادار ساختن مردم به ایمان و پذیرش حق نیست. (و کذّب به قومک و هو الحق قل لست علیکم بوکیل)
موضوعات مرتبط
- خدا: تکذیب عذابهاى خدا ۲ ; مکذّبان تهدیدهاى خدا ۲
- دین: نفى اکراه در دین ۶
- عذاب: تحقق وعده عذاب ۳ ; تهدید به عذاب ۲ ; درخواست تحقق وعده عذاب ۴
- قرآن: پیشگویى قرآن ۳ ; تکذیب قرآن ۱ ; حقّانیت قرآن ۱ ; مکذّبان قرآن ۱
- قریش: استهزاهاى قریش ۴ ; تهدید قریش ۲ ; خواسته هاى قریش ۴ ; عذاب قریش ۳ ; قریش و قرآن ۱ ; کفر قریش ۲
- محمّد (ص): قوم محمّد (ص) ۱، ۲ ; محدوده اختیارات محمّد (ص) ۵ ; محدوده مسؤولیت محمّد (ص) ۵، ۶
- مشرکان: استهزاى مشرکان ۴ ; خواسته هاى مشرکان ۴ ; عذاب مشرکان ۵
- مشرکان مکه: عذاب مشرکان مکه ۳