الإسراء ٧١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۲: خط ۴۲:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link138 | آيات ۶۶ - ۷۲ سوره اسرى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link138 | آيات ۶۶ - ۷۲ سوره إسراء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link139 | انسان بالفطره متوجه خدا است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link139 | انسان، همیشه به وسیله فطرتش، به سوی خدا هدایت می شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link140 | آيا در خشكى تضمينى وتاءمينى از گرفتارى ها داريد كه از خدا اعراض مى كنيد؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link140 | آيا در خشكى، تضمينى از گرفتارى ها داريد، كه از خدا اعراض مى كنيد؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link141 | معناى آيه : ((ولقد كرمنا بنى آدم ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link141 | معناى آيه: «وَ لَقَد كَرَّمنَا بَنِى آدَم...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link142 | امتياز وخصيصه انسان بين همه موجودات ونظر مفسرين در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link144 | فرق بين «تكريم» و «تفضيل» انسان، و نظر بعضى مفسران در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link143 | معناى جمله : ((وفضلنا هم على كثير ممن خلقنا تفضيلا((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link145 | آيه شريفه، ناظر به تفضيل انسان از حيث وجود مادى است ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link144 | فرق بين ((تكريم (( و((تفضيل (( انسان ونظر بعضى مفسرين در اين خصوص]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link145 | آيه شريفه ناظر به تفضيل انسان از حيث وجود مادى است وملائكه ازمفضل عليه (كثير ممن خلقنا) خارج است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link146 | گفتار در برترى انسان از ملائكه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link146 | گفتار در برترى انسان از ملائكه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link147 | نقد كلام زمخشرى كه قول بر تفضيل انسان بر ملك را مردود دانسته است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link147 | نقد كلام زمخشرى كه قول بر «تفضيل انسان بر مَلَك» را مردود دانسته است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link148 | افضل بودن اطاعت انسان از جهت كشف صفاى باطن وحسن سريره اواست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link148 | افضل بودن اطاعت، از جهت كشف صفاى باطن و حُسن سريره اوست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link149 | موارد استعمال كلمه ((امام (( در قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link150 | مراد از «امام» در جمله: «يَومَ نَدعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإمَامِهِم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link150 | مراد از ((امامهم (( در جمله : ((يوم ندعوا كل اناس بامامهم ((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link151 | اقوال مختلف درباره مراد از «امام»، در آیه فوق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link151 | اقوال ووجوه مختلف درباره مراد از ((امام (( در جمله فوق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۹#link152 | وجوهی که در معناى آیه «مَن كَانَ فِى هَذِهِ أعمَى فَهُوَ فِى الآخِرَةِ أعمَى» گفته شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۹#link152 | معناى ((من كان فى هذه اعمى فهوفى الاخرة اعمى (( ووجوهى كه در اين باره گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۹#link153 | بحث روايتى: (رواياتى درباه برخی از آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۹#link153 | بحث روايتى (رواياتى درباه برترى انسان ، احضار هر گروه با امام خود در قيامت و...)]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۸

کپی متن آیه
يَوْمَ‌ نَدْعُو کُلَ‌ أُنَاسٍ‌ بِإِمَامِهِمْ‌ فَمَنْ‌ أُوتِيَ‌ کِتَابَهُ‌ بِيَمِينِهِ‌ فَأُولٰئِکَ‌ يَقْرَءُونَ‌ کِتَابَهُمْ‌ وَ لاَ يُظْلَمُونَ‌ فَتِيلاً

ترجمه

(به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان می‌خوانیم! کسانی که نامه عملشان به دست راستشان داده شود، آن را (با شادی و سرور) می‌خوانند؛ و بقدر رشته شکاف هسته خرمایی به آنان ستم نمی‌شود!

|روزى كه هر گروهى را با امامشان فرا مى‌خوانيم، پس هر كه نامه او به دست راستش داده شود آنها نامه‌ى خود را مى‌خوانند و ذرّه‌اى به آنها ستم نمى‌رود
[ياد كن‌] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى‌خوانيم. پس هر كس كارنامه‌اش را به دست راستش دهند، آنان كارنامه خود را مى‌خوانند و به قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمى‌شود.
(به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت) می‌خوانیم، پس هر کس نامه عملش را به دست راست دهند آنها نامه خود را قرائت کنند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
[یاد کن] روزی را که هر گروهی از مردم را با پیشوایشان می خوانیم؛ پس کسانی که نامه اعمالشان را به دست راستشان دهند، پس آنان نامه خود را [با شادی و خوشحالی] می خوانند و به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.
روزى كه هر گروه از مردم را به پيشوايانشان بخوانيم، نامه هر كه به دست راستش داده شود، چون بخواند بيند كه به اندازه رشته باريكى كه درون هسته خرماست، به او ستم نشده است.
روزی که هر گروه از مردم را با امامشان فراخوانیم، کسانی که کارنامه‌شان به دست راستشان داده شود، کارنامه خود را [شادمانه‌] می‌خوانند و به آنان به اندازه ذره ناچیزی هم ستم نرود
[به ياد آر] روزى كه هر گروه از مردم را به پيشوايشان بخوانيم، پس هر كه نامه او را به دست راستش دهند آنان نامه خويش را بخوانند و به اندازه رشته باريك ميان هسته خرما- يعنى اندكى- ستم نبينند.
روزی همه‌ی انسانها را همراه با نامه‌ی اعمالشان فرا می‌خوانیم. آن گاه هرکس نامه‌ی اعمالش به دست راستش داده شود (جزو سعادتمندان است) و آنان نامه‌ی اعمالشان را (شادان و خندان) می‌خوانند و کمترین ستمی بدیشان نخواهد شد.
روزی که هر گروهی (از مکلّفان) را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم، پس هر کس کارنامه‌اش به دست راستش داده شود (نشانه‌ی نجات اوست)، پس اینان کارنامه‌ی خودشان را می‌خوانند. و به اندازة نَخَک هسته‌ی خرمایی (هم) به آنان ستم نمی‌شود.
روزی که بخوانیم هر مردمی را به پیشوای ایشان پس آنکو داده شود کتابش را به دست راستش آنان بخوانند کتاب خود را و ستم نشوند به اندازه تار میان هسته خرما

On the Day when We call every people with their leader. Whoever is given his record in his right hand—these will read their record, and they will not be wronged one bit.
ترتیل:
ترجمه:
الإسراء ٧٠ آیه ٧١ الإسراء ٧٢
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُنَاسٍ»: گروهی از مردم (نگا: بقره / ، اعراف / و . «بِإِمَامِهِمْ»: مراد از امام، نامه اعمال (نگا: کهف / ، یس / و ، جاثیه / و )، پیغمبران (نگا: انبیاء / )، کتابهای آسمانی (نگا: هود / ، احقاف / ) پیشوایان و رهبران راه یزدان (نگا: فرقان / ، قصص / یا سردستگان و نشان دهندگان راه شیطان (نگا: توبه / ، قصص / ) است. حرف باء به معنی (مَعَ) می‌باشد. «فَتِیلاً»: رشته نازکی که در شکاف هسته خرما قرار دارد و کنایه از چیز بسیار کم و ناچیز است (نگا: نساء / و ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا «71»

روزى كه هر گروهى از مردم را با پيشوايشان فرامى‌خوانيم، پس هر كس نامه‌ى عملش به دست راستش داده شود، پس آنان نامه‌ى خود را (با شادى) مى‌خوانند و كمترين ستمى بر آنان نمى‌شود.

نکته ها

«فتيل»، رشته‌ى باريك ميان شكاف هسته‌ى خرماست، كنايه از چيز بسيار اندك و كوچك و حقير مى‌باشد.

قرآن از دو گونه پيشوا نام برده است: يكى امام نور و هدايت، «أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» «2»* و


«1». تفسير كنزالدقائق.

«2». انبياء، 73.

جلد 5 - صفحه 96

ديگرى امام نار و ضلالت، «أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ» «1» كه گروه دوّم، با زور و تهديد و تطميع و تحقير، مردم را به اطاعت خود وامى‌دارند.

ابوبصير به امام صادق عليه السلام گفت: «أشهد أنك امامى»، گواهى مى‌دهم كه تو امام من هستى. امام فرمود: در قيامت، هر گروهى با امامشان محشور مى‌شوند، خورشيدپرستان با خورشيد و ماه پرستان با ماه. «2»

پیام ها

1- قيامت رافراموش نكنيم. «يَوْمَ نَدْعُوا»

2- تقسيم‌بندى مردم در قيامت، براساس رهبرانشان خواهد بود. «كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»

3- انسان، ناگزير الگو و رهبرى را براى خود انتخاب مى‌كند. «كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»

4- مسلمان نبايد در مسائل رهبرى، منزوى و بى‌تفاوت باشد. «نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» زيرا در قيامت به همراه او محشور مى‌شود.

5- آثار مسأله انتخاب رهبرى و اطاعت از او، تا دامنه‌ى قيامت ادامه دارد. «نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»

6- قيامت، نه تنها دادگاه افراد، بلكه محكمه‌ى بزرگ امّت‌ها و ملّت‌ها و احزاب و مكتب‌ها و حكومت‌ها نيز هست. «نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»

7- امامت و ولايت، در متن زندگى مطرح است، نه آنكه صرفاً موضوعى اعتقادى و در حاشيه‌ى زندگى باشد. رهبر، زمينه‌ساز سعادت يا شقاوت مردم مى‌باشد. «كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»

8- در قيامت، نيكان از خواندن نامه‌ى عمل خود شاد مى‌شوند. «يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ» و يكديگر را صدا مى‌زنند كه بياييد نامه‌ى مرا بخوانيد. «هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ» «3»

9- انسان عملكرد خود رابه صورت مكتوب دريافت خواهد كرد. «كِتابَهُ»


«1». قصص، 41.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». حاقّه، 19.

جلد 5 - صفحه 97

10- محاكمه‌ى انسان‌ها در قيامت بر اساس دلائل و اسناد مكتوب است. «وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا»

11- كيفر و پاداش در قيامت، صددرصد عادلانه است. «وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً (71)

بعد از ذكر تفضيل بنى آدم بيان فرمايد آن را:

يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ‌: ياد بياور روزى را كه بخوانيم هر دسته‌اى از مردم را به پيشوا و مقتداى ايشان.

بيان: در آيه شريفه اقوالى است: «1» 1- به نام مقدم و پيشوائى كه در مذهب متابعت او نموده باشند از ائمه هدايت يا ضلالت، چنانكه گويند: (يا امامى يا حنفى يا شافعى).

2- به نام دين و ملت خوانند، مانند (يا مسلم يا يهودى يا مجوسى).

3- به نام پيغمبرى كه به آنها مبعوث بوده (يا امت موسى عليه السّلام يا امت عيسى عليه السّلام يا امت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم).

4- به نام كتاب آنها خوانده شوند (يا اهل التورية يا اهل الانجيل يا اهل القران).

5- تفسير برهان‌ «2»- از حضرت رضا عليه السّلام از اجداد گرام خود فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: يدعى كلّ قوم بامام زمانهم و كتاب ربّهم و سنّة نبيّهم:

خوانده شوند هر قومى به امام زمانشان، و كتاب پروردگارشان، و سنت پيغمبرشان.

و نيز يعقوب بن شعيب گويد «3» به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم‌


«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 429.

«2» تفسير برهان، جلد 2، صفحه 429.

«3» همان مدرك.

جلد 7 - صفحه 419

(يوم ندعوا كلّ اناس بامامهم) فرمود: مى‌خوانند هر قرنى از اين امت را به امام ايشان. پس مى‌آيد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در قرن خود، و حضرت على عليه السّلام با اهل قرن خود، و حضرت امام حسن در قرن خود، و حضرت امام حسين با اهل قرن خود.

جابر بن عبد اللّه از حضرت باقر روايت نموده كه‌ «1»: وقتى اين آيه نازل شد، مسلمانان عرض كردند: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيا امام تمام مردم نيستى؟ فرمود: من پيغمبر خدا هستم به مردمان تماما، و لكن بعد از من ائمه‌اى باشند بر مردم از جانب خدا از اهل بيت من، قيام نمايند در مردم. پس تكذيب ايشان كنند و ظلم نمايند به آنها ائمه كفر و ضلالت و پيروان آنها. پس هر كس دوست بدارد ائمه اهل بيت مرا و پيروى و تصديق نمايد ايشان را، پس او از من، و با من و مرا ملاقات كند. آگاه باشيد و هر كه ظلم و تكذيب كند ايشان را، از من نباشد و با من نخواهد بود، و من از او بيزار هستم.

فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌: پس هر كه داده شود نامه اعمالش به دست راستش. فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ‌: پس آن جماعت بخوانند نامه اعمال خود را آشكارا به خوشحالى. وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا: و ظلم گرديده نشوند به نقص اجر، و ثوابشان به قدرت پوستى كه در شكاف هسته است، كنايه از كمى و كوچكى باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى‌ كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً (70) يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً (71) وَ مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‌ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‌ وَ أَضَلُّ سَبِيلاً (72)

ترجمه‌

و بتحقيق گرامى داشتيم فرزندان آدم را و گردانديم آنها را سواره در صحرا و دريا و روزى داديمشان از پاكيزه‌ها و فضيلت داديم ايشانرا بر بسيارى از آنانكه خلق نموديم فضيلت دادنى‌

روز كه ميخوانيم هر گروه از مردمى را با پيشواشان پس كسانيكه داده شود كتابشان بدست راستشان آنگروه ميخوانند كتابشانرا و ستم كرده نميشوند ذره‌اى‌

و كسيكه باشد در اين دنيا كور پس او در آخرت كور است و گمراه‌تر از كور.

تفسير

- خداوند گرامى داشت نوع بشر را كه اولاد آدم ابو البشرند و مصوّر فرمود آنها را بصورت زيبا و قامت رعنا و زبان گويا و گوش شنوا و عقل و علم و حكمت و سلطنت بر حيوانات و نباتات و جمادات و ساير كرامات كه از حدّ شمار بيرون است و مهيّا فرمود براى ايشان وسائل گردش و تفريح و تجارت و سياحت را در سفر دريا و صحرا از كشتى و مراكب طبيعى و مصنوعى و روزى داد بآنها از انواع اطعمه و اشربه حلال طيّب لذيذ نافع و برترى داد ايشانرا بر ساير مخلوقات كه بسيارند نه كم برترى مخصوصى كه آن استعداد و قابليّت ترقى است بمقاميكه دست‌


جلد 3 صفحه 377

احدى از مخلوقات بآن نرسد چنانچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيد بمقام قاب قوسين او ادنى و جبرئيل و همراهان از رفتار بازماندند كه اجمالى از آن در آيه اوّل اين سوره گذشت و بنابراين كلمه من در ممّن خلقنا بيانيّه است نه تبعيضيّه و اتّصاف خلق بكثير براى اثبات كثرت مفضول است كه موجب مزيد امتنان بشر گردد نه براى اخراج بعضى از خلق از مفضوليّت تا لازم آيد عدم فضيلت بنى آدم بر آن بعض چنانچه بعضى گفته‌اند كه آنها ملائكه‌اند كه بشر بر آنها فضيلت ندارد با آنكه انبياء و اولياء از بشرند و افضليّت ايشان بر ملائكه مسلّم است بلى بعضى از افراد بشر از قبيل كفّار و فجّار از حيوانات هم پست‌ترند ولى فضيلت هر نوعى باستعداد كمال و وجود صاحبان كمال در آنها است و وجود كسانى در نوع كه استعداد كمال خود را بسوء اختيار خودشان باطل نموده‌اند موجب سلب فضيلت از نوع نميشود و اينمعنى بر ارباب خرد واضح است و محتاج به بيان نيست و اين استعداد و قابليّت در بشر بد و بال علم و عمل تربيت و تكميل ميشود تا بمقام فعليّت برسد و از آن مقام بنفس قدسى و روح رحمانى ايمانى تعبير ميشود كه موجب تفضيل بر ملائكه مقرّبين است چنانچه در امالى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد فضيلت دادن خداوند است بنى آدم را بر ساير خلق و تسلّط آنها است برتر و خشك و روزى دادن ايشان است از تمام ميوه‌هاى پاكيزه و قمّى ره از آنحضرت نقل نموده كه خداوند گرامى نداشته روح كافر را ولى گرامى داشته ارواح اهل ايمان را جز اين نيست كه كرامت نفس و خون بروح است و روزى پاكيزه علم است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده در صورت آدميزاد كه آن گرامى‌ترين صورت است نزد خدا و مفاد همه همان است كه بيان شد و اين فضيلت و امتياز براى بشر روزى واضح و آشكار ميشود كه هر فرقه‌اى از مردم با پيشواى خودشان اعمّ از اهل حقّ و باطل داعى حقّ را اجابت نمايند و در پيشگاه الهى حاضر شوند مثلا پيروان على عليه السّلام با على و پيروان عمر با عمر و پيروان موسى عليه السّلام با موسى و پيروان فرعون با فرعون و اتباع امام حسين عليه السّلام با آنحضرت و اتباع يزيد با آنملعون خلاصه آنكه رؤساء دينى هر زمان با اتباعشان در محشر مجتمع شوند و در مقاميكه خداوند براى آنها مقدّر فرموده از بهشت و دوزخ مستقرّ گردند آنوقت معلوم ميشود كه خداوند چه كرامت و فضيلتى به بشر


جلد 3 صفحه 378

عنايت فرموده كه هيچ چشمى نديده و هيچ گوشى نشنيده و بقلب احدى خطور نكرده است پس كسانيكه صحيفه اعمال آنها را بدست راستشان بدهند ميخوانند آنرا با كمال مسرّت و ابتهاج و بقدر مفتولى هم كه در ميان هسته خرما است بآنها ظلم نميشود كه از اجرشان كاسته گردد و كسانيكه در دنيا كور بودند از ديدن و يافتن راه حقّ در آخرت هم كورند از ديدن و يافتن راه بهشت و نميتوانند بخوانند كتابشانرا و بيابند راه نجاتى براى خود از شدّت غم و اندوه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اهل هر عصرى خوانده شوند با امامى كه در ميان آنها بوده كه او قائم بامر آنها است و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميآيد با قومش و على و حسن و حسين عليهم السلام هر يك با اقوامشان ميآيند و هر امامى در ميان قومى وفات نموده با قومش ميآيد و در مجالس از امام حسين عليه السّلام نقل نموده كه امامى كه دعوت بهدايت نموده و اجابتش را كردند ميآيد و امامى كه دعوت بضلالت كرده و اجابتش را نمودند ميآيد و آنها ببهشت ميروند و اينها بجهنّم و در اين باب روايات ديگرى هم وارد شده كه دلالت بر اينمعنى دارد و بر آنكه كسيكه در دنيا از مشاهده آيات الهى بصيرت بحقّ پيدا نكرده در آخرت بى‌بصيرت و گمراه‌تر است و از ابن عباس نقل شده كه مراد آنستكه كسيكه در مشاهده اين نعمتهاى گوناگون كه در آيات سابقه ذكر شده بصيرت بمنعم پيدا نكند در امر آخرت بى‌بصيرت و گمراه‌تر است و بعضى گمراه‌تر بودن او را كه مخصوص بآخرت است براى سدّ ابواب نجات و توبه در قيامت دانسته‌اند و بنظر حقير اختصاصى بآخرت ندارد بلكه مراد گمراه‌تر بودن كور باطنى است از كور ظاهرى چون او است كه در دنيا و آخرت كور است و بنابراين تقدير كلام آنستكه كسيكه در دنيا بى‌بصيرت شد در آخرت هم بى‌بصيرت است و او گمراه‌تر است از كور و هر گمراهى در دنيا و آخرت و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ نَدعُوا كُل‌َّ أُناس‌ٍ بِإِمامِهِم‌ فَمَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ بِيَمِينِه‌ِ فَأُولئِك‌َ يَقرَؤُن‌َ كِتابَهُم‌ وَ لا يُظلَمُون‌َ فَتِيلاً (71)

روزي‌ ‌که‌ ميخوانيم‌ ‌هر‌ اناسي‌ ‌را‌ ‌با‌ پيشواي‌ ‌آنها‌ ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ داده‌ شود كتاب‌ ‌او‌ بدست‌ راست‌ ‌او‌ ‌پس‌ اينها قرائت‌ مي‌كنند كتاب‌ ‌خود‌ ‌را‌ و ظلم‌ نميشود بآنها و ‌لو‌ بمقدار فتيل‌ بسيار قليلي‌ يَوم‌َ نَدعُوا روز قيامت‌ ‌که‌ تمام‌ جن‌ و انس‌ ‌را‌ ميخوانند و دعوت‌ ميكنند ‌در‌ صحراي‌ محشر ‌کل‌ اناس‌ دسته‌ دسته‌ بامامهم‌ باء بمعني‌ ‌مع‌ ‌يعني‌ ‌مع‌ امامهم‌ اهل‌ باطل‌ ‌با‌ پيشواي‌ ‌خود‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ جَعَلناهُم‌ أَئِمَّةً يَدعُون‌َ إِلَي‌ النّارِ قصص‌ آيه 41.

و اهل‌ حق‌ ‌با‌ امام‌ حق‌ «حشر محبان‌ ‌علي‌ ‌با‌ ‌علي‌ حشر محبان‌ عمر ‌با‌ عمر» فَمَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ بِيَمِينِه‌ِ مؤمنين‌ نامه‌ عملشان‌ بدست‌ راست‌ ‌آنها‌ داده‌ ميشود فَأُولئِك‌َ يَقرَؤُن‌َ كِتابَهُم‌ ‌با‌ فرح‌ و انبساط ميخوانند ‌بر‌ اهل‌ محشر نامه‌ عمل‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌که‌ مملو ‌از‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ تقاضا ميكنند ‌که‌ بيائيد نامه‌ اعمال‌ ‌ما ‌را‌ بخوانيد ‌که‌ ميفرمايد:

فَأَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ بِيَمِينِه‌ِ فَيَقُول‌ُ هاؤُم‌ُ اقرَؤُا كِتابِيَه‌ حاقه‌ ‌آيه‌ 19.

وَ لا يُظلَمُون‌َ فَتِيلًا خداوند باحدي‌ ظلم‌ نمي‌كند نه‌ بمؤمن‌ و نه‌ بكافر و مشرك‌ و ضال‌ و گمراه‌ نه‌ باهل‌ حق‌ و نه‌ باهل‌ باطل‌ نه‌ ‌در‌ دنيا و نه‌ ‌در‌ آخرت‌ مؤمن‌ چيزي‌ ‌از‌ مثوبات‌ و فيوضات‌ ‌را‌ كسر نميگذارد و كافر و اهل‌ باطل‌ ‌را‌ زائد ‌بر‌ استحقاق‌ ‌خود‌ عذاب‌ نميكند فَما كان‌َ اللّه‌ُ لِيَظلِمَهُم‌ وَ لكِن‌ كانُوا أَنفُسَهُم‌ يَظلِمُون‌َ توبه‌ ‌آيه‌ 70.

و ظلم‌ يكي‌ ‌از‌ معاني‌ عدل‌ ترك‌ ظلم‌ ‌است‌ و يكي‌ ترك‌ لغو و يكي‌ ترك‌ فعل‌ قبيح‌ توضيحا مسئله‌ عدل‌ يكي‌ ‌از‌ اصول‌ خمسه‌ ‌است‌ توحيد عدل‌ نبوت‌ امامت‌ معاد و مسئله‌ عدل‌ و امامت‌ ‌از‌ اصول‌ مذهب‌ شيعه‌ و اهل‌ خلاف‌ منكر هستند ولي‌ توحيد و نبوت‌ و معاد معتقد جميع‌ فرق‌ مسلمين‌ ‌است‌ و عدل‌ ‌هم‌ سه‌ قسم‌ عدل‌ ‌است‌ بمعني‌

جلد 12 - صفحه 287

ترك‌ ظلم‌ و بمعني‌ ترك‌ لغو نص‌ قرآنست‌ و تمام‌ فرق‌ مسلمين‌ معترف‌ هستند و اما بمعني‌ ترك‌ قبيح‌ ‌را‌ اشاعره‌ منكرند نه‌ اينكه‌ بگويند ‌خدا‌ فعل‌ قبيح‌ بجا ميآورد بلكه‌ اصل‌ حسن‌ و قبح‌ ‌را‌ عقلا منكر هستند ‌حتي‌ ‌اگر‌ ‌خدا‌ بخواهد پيغمبر ‌خود‌ ‌را‌ جهنم‌ ببرد و ابو جهل‌ و ابو لهب‌ ‌را‌ بهشت‌ فعل‌ قبيحي‌ نكرده‌ و جواب‌ ‌آنها‌ اينست‌ ‌که‌ حسن‌ و قبح‌ ‌از‌ ضروريات‌ اوليه‌ ‌است‌ ‌حتي‌ اطفال‌ رضيع‌ ‌اگر‌ مادر ‌آنها‌ بصورت‌ ‌آنها‌ بخندد تبسم‌ مي‌كنند و ‌اگر‌ رو ترش‌ كند زجّه‌ مي‌زنند ‌حتي‌ حيوانات‌ ‌حتي‌ سگ‌ ‌اگر‌ لقمه‌ عظيمي‌ نزد ‌او‌ بيندازي‌ دم‌ ‌خود‌ ‌را‌ حركت‌ ميدهد و ‌اگر‌ سنگ‌ بيندازي‌ پارس‌ ميكند بگذاريم‌ و بگذريم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 71)- این آیه به یکی دیگر از مواهب الهی نسبت به انسان، و سپس مسؤولیتهای سنگینی را که به موازات این مواهب متوجه او می‌شود اشاره می‌کند:

در آغاز به «مسأله رهبری» و نقش آن در سرنوشت انسانها پرداخته، می‌گوید: «روز قیامت هر گروهی را با امام و رهبرشان می‌خوانیم» (یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ).

یعنی آنها که رهبری پیامبران و جانشینان آنان را در هر عصر و زمان پذیرفتند، همراه پیشوایانشان خواهند بود، و آنها که رهبری شیطان و ائمه ضلال و پیشوایان جبّار و ستمگر را انتخاب کردند همراه آنها خواهند بود.

این تعبیر در عین این که یکی از اسباب تکامل انسان را بیان می‌کند، هشداری است به همه افراد بشر که در انتخاب رهبر فوق العاده دقیق و سختگیر باشند، و زمام فکر و برنامه خود را به دست هر کس نسپرند.

ج2، ص657

لذا در دنباله آیه می‌گوید: آنجا مردم دو گروه می‌شوند «پس کسانی که نامه اعمالشان به دست راستشان داده می‌شود آنها (با سرفرازی و افتخار و خوشحالی و سرور) نامه اعمالشان را می‌خوانند و کوچکترین ظلم و ستمی به آنها نمی‌شود» (فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا).

نکات آیه

۱- همه انسانها در قیامت درباره رفتار و اعمالشان مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) از اینکه خداوند فرموده است: «همه انسانها با پیشوایان خود در قیامت خوانده مى شوند» و نیز فرموده است: «هر کس که کتابش در دست راستش باشد» به دست مى آید که همه، مورد بازخواست قرار مى گیرند.

۲- قیامت و احضار مردم و پیشوایانشان در آن هنگام، روزى شایسته یاد و یادآورى و به خاطرسپارى است. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) برداشت فوق، مبتنى بر این است که نصب «یوم» به جهت مفعول فعل محذوف «اذکر» باشد و «با»ى در «بإمامهم » مصاحبت باشد.

۳- قیامت، روز فراخوانى همه نسلها و گروههاى مردم، همراه با پیشوایانشان (یوم ندعوا کلّ أناس بإممهم)

۴- دسته بندى انسانها در قیامت، بر اساس رهبران آنان خواهد بود. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) برداشت فوق مبتنى بر این احتمال در آیه است که مراد از «ندعوا کل أناس بإمامهم» فراخوانى مردم به نام رهبرانشان باشد.

۵- نقش مهم رهبران و پیشوایان در سرنوشت امتها (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) تشخص یافتن پیشوایان در میان مجموعه هاى بشرى براى پاسخ گویى و ارزشیابى اعمال امتها، مى تواند بیانگر معناى فوق باشد.

۶- همه انسانها (خوبان و بدان) در دنیا به ناگزیر امام و پیشواى مخصوص به خود داشته و از او پیروى خواهند کرد. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) از اینکه خداوند مى فرماید: «همه انسانها به امام خود فرا خوانده مى شوند» معلوم مى شود که در دنیا، همه داراى امام و پیشوا هستند.

۷- انسانها، براى وصول به فرجام نیک، باید با هوشیارى کامل در پى رهبرانى صالح و شایسته باشند. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم) از اینکه خداوند قیامت را با این وصف ذکر مى کند: «همه انسانها به نام رهبرانشان فرا خوانده مى شوند» احتمالاً هشدارى است به آنان که متوجه باشند به دنبال چه کسى حرکت مى کنند.

۸- انسانها در گزینش پیشوایان و پیروى کردن از آنان مسؤولند. (یوم ندعوا کلّ أُناس بإممهم)

۹- انسانها، عملکرد دنیوى خویش را در قیامت، به صورت مجموعه اى ثبت شده و مکتوب دریافت مى کنند. (فمن أُوتى کتبه بیمینه)

۱۰- محاکمه انسانها در قیامت، بر اساس دلایل و اسناد مکتوب است. (ندعوا ... فمن أُوتى کتبه بیمینه)

۱۱- برخى از انسانها پس از حضور در قیامت، نامه اعمال خود را با دست راست خویش دریافت مى کنند. (یوم ندعوا ... فمن أُوتى کتبه بیمینه)

۱۲- در دست راست داشتن نامه عمل در قیامت، نشانه سعادت و نیک فرجامى است. (فمن أوتى کتبه بیمینه فأُولئک یقرءون کتبهم و لایظلمون فتیلاً)

۱۳- سعادتمندان، نامه اعمال خویش را در قیامت، خود مورد مطالعه قرار مى دهند. (فمن أوتى کتبه بیمینه فأُولئک یقرءون کتبهم)

۱۴- کمترین ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نیز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد. (فمن أوتى کتبه بیمینه ... و لایظلمون فتیلاً)

۱۵- توجه به حاکمیت عدل بر نظام کیفر و پاداش اخروى، گرایش دهنده انسانها به انجام اعمال و رفتار خوب و داراى پاداش (فمن أوتى کتبه بیمینه ... و لایظلمون فتیلاً) از اینکه خداوند، نظام پاداش دهى خود را در قیامت، براى مردم تشریح مى کند، مى تواند به منظور تشویق انسانها به انجام اعمالى باشد که پاداش الهى را در پى دارد.

روایات و احادیث

۱۶- «عن الأصبغ بن نباتة قال: ... عمروبن حریث فى سبعة نفر ... إذ خرج علیهم ضبّ فصادوه فأخذه عمروبن حریث فنصب کفّه و قال: بایعوا هذا أمیرالمؤمنین فبایعه السبعة و عمرو ثامنهم ... فقدموا المدائن یوم الجمعة و أمیرالمؤمنین(ع) یخطب ... فقال:... «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم» و إنى اُقسم لکم بالله لیبعثنّ یوم القیامة ثمانیة نفر یدعون لإمامهم و هو ضبّ...;[۱] از اصبغ بن نباته روایت شده است که گفت:... عمروبن حریث همراه هفت نفر بود ... آن گاه سوسمارى بر آنان ظاهر شد، پس آن را صید کردند. پس عمروبن حریث صید را گرفت و دستش را کشید و گفت: بیایید با اینى که امیر المؤمنین است، بیعت کنید. پس آن هفت نفر بیعت کردند و عمروبن حریث هشتمین آنان بود که بیعت کرد ... پس در روز جمعه وارد مدائن شدند و حضرت على(ع) خطبه مى خواند ... پس فرمود: «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم». من به خدا براى شما قسم مى خورم که هر آینه روز قیامت برانگیخته مى شوند هشت نفرى که خوانده مى شوند با امامشان و امامشان سوسمار است».

۱۷- «عن بشیرالدهان عن أبى عبدالله(ع) قال: أنتم والله على دین الله ثمّ تلا «یوم ندعوا کلّ أناس بإمامهم» ثمّ قال: علىّ إمامنا و رسول الله(ص) إمامنا...;[۲] بشیردهان گوید: امام صادق(ع) فرمود: به خدا قسم! شما بر دین خدایید، سپس تلاوت کرد «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم»، سپس فرمود: على(ع) و رسول الله(ص) امامان ما هستند...».

۱۸-« [ورد على الحسین بن على] رجل یقال له بشربن غالب فقال یابن رسول الله(ص) أخبرنى عن قول الله عزّوجلّ : «یوم ندعوا کل أناس بإمامهم» قال: إمام دعا إلى هدى فأجابوه إلیه و إمام دعا إلى ضلالة فأجابوه إلیها...;[۳] شخصى[به نام بشربن غالب وارد بر امام حسین(ع) شد و]به حضرت گفت: براى من بگو مقصود از سخن خداوند« یوم یدعوا کلّ أُناس بإمامهم» چیست؟ حضرت فرمود: امامى به سوى هدایت دعوت مى کند، پس عده اى دعوتش را اجابت مى کنند. و امامى که به سوى گمراهى دعوت مى کند، پس گروهى دعوت او را اجابت مى کنند...».

۱۹- «عن أبى عبدالله(ع) قال: لاتترک الأرض بغیر إمام یحلّ حلال الله و یحرّم حرامه و هو قول الله «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم»...;[۴] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: زمین بدون امامى که حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام شمارد، رها نمى شود و این سخن خداوند است که مى فرماید: یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم».

۲۰- «عن أبى عبدالله(ع): ... إذا کان یوم القیامة یدعى کلّ بإمامه الذى مات فى عصره، فإن أثبته أعطى کتابه بیمینه، لقوله «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم فمن أُوتى کتابه بیمینه...;[۵] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: ... هر کس در عصر هر امامى بمیرد در روز قیامت با آن امام فرا خوانده مى شود. پس اگر در اطاعت او ثابت قدم بوده، کتابش را به دست راست او مى دهند. از این رو خداوند فرمود: یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم فمن أُوتى کتابه بیمینه...».

۲۱- «عن عبدالأعلى قال: سمعت أباعبدالله(ع) یقول: ... السامع المطیع لا حجّة علیه، و إمام المسلمین تمّت حجّته و إحتجاجه یوم یلقى الله لقول الله «یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم»;[۶] عبدالاعلى گوید: شنیدم امام صادق(ع) مى فرمود:... روز ملاقات با خداوند علیه انسان شنوا و مطیع ادعایى نیست; [چون] امام مسلمین حجّت و احتجاج او را تکمیل کرده است; زیرا خداوند مى فرماید: یوم ندعوا کلّ أُناس بإمامهم».

۲۲- «عن أبى جعفر(ع): ... أما المؤمن فیعطى کتابه بیمینه قال الله عزّوجلّ:... «من أُوتى کتابه بیمینه فأُولئک یقرؤن کتابهم...»...;[۷] از امام باقر(ع) روایت شده است: ... اما مؤمن کتاب او به دست راستش داده مى شود. خداوند عزّوجلّ مى فرماید:... «من أوتى کتابه بیمینه فأُولئک یقرؤن کتابهم...»...».

موضوعات مرتبط

  • ائمّه(ع): حقانیّت ائمّه(ع) ۱۷
  • اصحاب یمین: اصحاب یمین در قیامت ۱۱; حُسن فرجام اصحاب یمین ۱۲; حشر اخروى اصحاب یمین ۲۰; سعادت اصحاب یمین ۱۲; نامه عمل اصحاب یمین ۱۱
  • اطاعت: اطاعت از رهبرى ۶
  • امّتها: عوامل مؤثر در سرنوشت امّتها ۵
  • انسان: حشر اخروى انسان ها ۳; قانونمندى محاکمه اخروى انسان ها۱۰; مؤاخذه اخروى انسان ها ۱; مسؤولیت انسان ۸
  • پاداش: عدالت در پاداش ۱۴، ۱۵
  • حسابرسى: عدالت در حسابرسى اخروى ۱۴
  • ذکر: آثار ذکر عدالت خدا ۱۵; اهمیت ذکر حشر ۲; اهمیت ذکر قیامت ۲; ذکر حشر رهبران ۲
  • رهبران: اهمیت انتخاب رهبران ۸; اهمیت پیروى از رهبران ۸; اهمیت رهبران صالح ۷; نقش اخروى رهبران ۴; نقش رهبران ۷
  • رهبرى: اتمام حجت رهبرى ۲۱; اهمیت رهبرى ۵، ۶، ۱۹; نقش اخروى رهبرى ۱۶، ۱۷، ۲۰، ۲۱; نقش رهبرى ۵، ۱۸، ۱۹
  • سعادت: نشانه هاى سعادت اخروى ۱۲
  • سعادتمندان: پاداش اخروى سعادتمندان ۱۴; حسابرسى اخروى سعادتمندان ۱۴; سعادتمندان در قیامت ۱۳; نامه عمل سعادتمندان ۱۳
  • عمل: ثبت عمل ۹; زمینه عمل پسندیده ۱۵
  • فرجام: عوامل حُسن فرجام ۷; نشانه هاى حُسن فرجام ۱۲
  • قیامت: حشر در قیامت ۳; مؤاخذه در قیامت ۱; ملاک گروهبندى در قیامت ۴; نظام جزایى در قیامت ۱۵; ویژگیهاى قیامت ۲، ۳، ۹
  • کیفر: عدالت در کیفر ۱۵
  • مؤمنان: نامه عمل مؤمنان ۲۲
  • نامه عمل: مطالعه نامه عمل ۱۳; نامه عمل در دست راست ۱۲; نامه عمل در قیامت ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۲۲

منابع

  1. خصال صدوق، ج ۲، ص ۶۴۴، ح ۲۶; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۰، ح ۳۲۷.
  2. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۰۳، ح ۱۲۰; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۴، ح ۳۴۴.
  3. أمالى صدوق، ص ۱۳۱، ح ۱، مجلس ۳۰; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۲، ح ۳۳۵.
  4. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۰۳، ح ۱۱۹; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۴، ح ۳۴۳.
  5. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۰۲، ح ۱۱۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۳، ح ۳۴۰.
  6. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۳۰۴، ح ۱۲۲; تفسیربرهان، ج ۲، ص ۴۳۰، ح ۱۶.
  7. کافى، ج ۲، ص ۳۲، ح ۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹۵- ، ح ۳۴۸.