النساء ٤١

از الکتاب
کپی متن آیه
فَکَيْفَ‌ إِذَا جِئْنَا مِنْ‌ کُلِ‌ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنَا بِکَ‌ عَلَى‌ هٰؤُلاَءِ شَهِيداً

ترجمه

حال آنها چگونه است آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی (بر اعمالشان) می‌آوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد؟

پس چگونه است آن‌گاه كه از هر امّتى گواهى بياوريم و تو را بر اينان گواه آوريم
پس چگونه است [حالشان‌] آنگاه كه از هر امتى گواهى آوريم، و تو را بر آنان گواه آوريم؟
پس چگونه است (حال آنان) آن‌گاه که از هر طایفه‌ای گواهی آریم و تو را بر این امّت به گواهی خواهیم؟
پس چگونه است [حال مردم] هنگامی که از هر امتی گواهی [که پیامبر آنان است بر اعمالشان] بیاوریم، و تو را بر آنان گواه آوریم؟!
چگونه خواهد بود آن روز كه از هر امتى گواهى بياوريم و تو را بر اين امت به گواهى فرا خوانيم؟
و حال [آنان‌] چگونه باشد آنگاه که از هر امتی شاهدی به میان آوریم و تو را گواه بر اینان آوریم‌
پس چگونه خواهد بود آنگاه كه از هر امتى گواهى بياريم و تو را بر اينان گواه آريم.
(ای محمّد! حال اینان) چگونه خواهد بود بدان گاه که از هر ملّتی گواهی (از پیغمبران برای شهادت بر قوم خود) بیاوریم و تو را (نیز به عنوان) شاهدی بر (قوم خود، از جمله) اینان (یعنی تنگچشمان و نافرمایان) بیاوریم؟
پس چگونه است (حالشان) آن هنگام (و هنگامه‌ای) که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را بر همه‌ی آنان [:امت‌ها وگواهانشان] گواه آوریم‌؟
پس چگونه است هنگامی که بیاریم از هر گروهی گواهی و بیاریم تو را بر اینان گواه‌

Then how will it be, when We bring a witness from every community, and We bring you as a witness against these?
ترتیل:
ترجمه:
النساء ٤٠ آیه ٤١ النساء ٤٢
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَیْفَ»: چگونه خواهد بود؟ چه حالی پیدا خواهند کرد؟ «شَهِیداً»: گواه (نگا: بقره / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

محمد بن يعقوب كلينى بعد از چهار واسطه از سماعة او از امام صادق|امام جعفرصادق عليه‌السلام روايت كند كه اين آيه درباره امت محمد صلى الله عليه و آله بخصوص نازل شده كه در هر قرنى از ناحيه ما امامى شاهد بر آن‌هاست. چنان كه محمد صلى الله عليه و آله در هر قرنى شاهد از براى ما است.[۳]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً «41»

پس چگونه خواهد بود آنگاه كه از هر امّتى گواهى (از خودشان) بيآوريم و تو را نيز بر آنان گواه آوريم؟!

نکته ها

مضمون اين آيه كه گواه بودن رسول خدا صلى الله عليه و آله بر اعمال امّت را بيان مى‌كند، در موارد ديگرى هم آمده است. «1» وقتى ابن مسعود، اين آيه را در ضمن تلاوتش بر پيامبر مى‌خواند، اشك آن حضرت جارى مى‌شد. «2»

گرچه خداوند نيازى به آوردن شاهد ندارد، ولى انسان به گونه‌اى است كه هرچه بيشتر حضور شاهدان را حس كند، براى تربيت و تقوايش مؤثّرتر است. كسى كه در تلويزيون براى ميليونها نفر صحبت مى‌كند، چون همه او را مى‌بينند، وقتى عطسه‌اى يا اشتباهى مى‌كند، بيشتر خجالت مى‌كشد.

به نقل آيات قرآن، شهود در قيامت بسيارند؛ از جمله:

1. خداوند، «إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ» «3»

2. پيامبران، «جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ» «4»

3. امامان معصوم، «جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ» «5»

4. فرشتگان، «وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهِيدٌ» «6»

5. زمين، «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها» «7»


«1». بقره، 143؛ نحل، 89؛ حج، آيه آخر.

«2». تفاسير كبير فخررازى و مراغى.

«3». حج، 17.

«4». نساء، 41.

«5». بقره، 143.

«6». ق، 21.

«7». زلزال، 4.

جلد 2 - صفحه 72

6. زمان، در حديث است: هر «روز» جديد، به انسان خطاب مى‌كند: «انا يوم جديد و انا عليك لشهيد، اشهد به يوم‌القيامة». «1»

7. اعضاى بدن. «تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ» «2»

و قيامت، روز اقامه‌ى شاهدان است. «يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ» «3»

سنّت الهى بر آن است كه پيامبر هر امّتى شاهد آنان باشد. پس از رحلت پيامبراكرم صلى الله عليه و آله نيز بايد كسى كه در صفات، همچون پيامبر است، شاهد بر مردم باشد. امام صادق عليه السلام فرمود: در هر قرنى (زمانى) امامى از ما اهل‌بيت، شاهد بر مردم است و رسول خدا صلى الله عليه و آله شاهد بر ماست. «4»

حضرت على عليه السلام بعد از تلاوت اين آيه فرمود: «هو- محمّد- شهيد على الشهداء و الشهداء هم الرّسل». «5»

پیام ها

1- پيامبران، اسوه‌ى مردم در دنيا و شاهد آنان در آخرتند. «مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ»

2- لازمه‌ى گواه بودن، علم داشتن است، پس انبيا از كارهاى ما آگاهند. «بِشَهِيدٍ»

3- پيامبر اسلام اشرف انبياست، چون انبيا بر اعمال امّت خود گواهند، ولى پيامبر اسلام بر اعمال انبيا گواه است. «جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً (41)

چون حق تعالى ذكر آخرت و بيان احوال مؤمنان نمود، در عقب آن وصف حال منكران نمايد تا مكلفان را به طريق وعد و وعيد مرغب باشد بر طاعات و منهى و مبعد از معاصى. پس بر سبيل تعجيب و تهويل فرمايد:


«1» منهج الصادقين، جلد 3، صفحات 27- 28.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 443

فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ: پس چگونه و به چه وجه بوده باشد حال كفره و ظلمه وقتى كه بياوريم از گروهى از امم گذشته شاهدى، يعنى پيغمبرشان، كه بر قبح اقوال و افعال و فساد عقيده امت خود گواهى و شهادت دهد. وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً: و بياوريم تو را اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر اين گروه شهداء، شاهد؛ تا اقامه شهادت كنى بر صدق شهادت ايشان به جهت علم تو بر عقايد ايشان و استجماع شرع تو مجامع قواعد ايشان را.

فى الكافى عن الصّادق عليه السّلام: نزلت فى امّة محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خاصّة فى كلّ قرن منهم امام منّا شاهد عليهم و محمّد شاهد علينا. «1» در كافى- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: نازل شده در باره امت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خاصّه، در هر قرنى از ايشان امامى از ما شاهد است بر ايشان، و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شاهد است بر ما.

عبد اللّه مسعود گويد: پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به من فرمود: يابن مسعود، چيزى از قرآن تلاوت نما. من سوره نساء قرائت كردم. چون به اين آيه رسيدم، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از هول اين مقاله بگريست، فرمود: ثانيا قرائت كن. من تلاوت نمودم تا اين آيه، [زياده از اوّل گريه كرد و] فرمود:

«حسبى» كافى است مرا آنچه خواندى. «2» تنبيه: آيه شريفه مبالغه است در حثّ بر طاعت و اجتناب از معصيت و زجر از هر چه موجب خجالت و استحيا باشد به رءوس الاشهاد، چه شهود عدول گواهى دهند بر افعال آدمى از خير و شر، بر وجهى كه در صحت شهادتشان قدحى نخواهد بود، و ايشان و ائمه هدى و كرام الكاتبين و جوارح و مكان و زمانند؛ كمال قال اللّه تعالى: وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ‌


«1» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 192، حديث اوّل.

«2» منهج الصادقين، جلد 3، صفحات 28- 29.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 444

و قال: ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ.

و قال: إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا.

و قال: يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ‌.

و در اخبار صحيحه وارد شده كه زمان و مكان نيز شهادت دهند بر اعمال مكلفين. «1» در اسرائيليات خدا فرمايد: اى پسر آدم، ملائكه من متعاقبند شب و روز را براى اينكه بنويسند آنچه مى‌گوئى و آنچه مى‌كنى از اندك و بسيار. پس آسمان شهادت دهد به آنچه ديده از تو، و زمين شاهد است به آنچه كرده‌اى بر پشت او، و آفتاب و ماه و ستارگان شهادت دهند به قول و فعل تو، و من مطّلعم بر مخفيات قلب تو، و غافل مشو از نفس خود. پس بدرستى كه براى تو در مردن شغلى است، شاغل؛ و به زمان كمى، كوچ كننده‌اى؛ و هر چه پيش فرستاده‌اى از خوبى و بدى، حاصل است بدون كم و زياد، و وافيا جزا داده شوى فرداى قيامت باعمال خود.

پس بايد عاقل در اين شهادت، متذكر و مستعد شود و چنان تصور نمايد كه گوئيا اقامه شهود شده به جهت تحقق وقوع آن، و هرگاه سيد شهود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به سبب هول آن بگريد، پس حال ديگران چگونه باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَكَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِكَ عَلى‌ هؤُلاءِ شَهِيداً (41)

ترجمه‌

پس چگونه باشد وقتى كه بياوريم از هر امتى شاهدى را و آريم تو را بر آنها شاهد.

تفسير

تعجب است از حال كفار و منافقين و فساق در روز قيامت از هول و فزع چنانچه در احتجاج از امير المؤمنين (ع) روايت شده است در بيان احوال اهل موقف كه انبياء عظام را احضار مينمايند و از آنها سؤال ميكنند آيا شما اداء رسالت خودتان را بر امم خود نموديد عرض ميكنند بلى و چون از امت‌هاى آنها ميپرسند كه آيا اينها اداء رسالت خود را نمودند آنها منكر ميشوند و ميگويند بشير و نذيرى براى ما نيامده چنانچه بر اين امر در قرآن اشاره شده است لذا انبياء عظام متوسل بسيد خودشان و خاتم انبياء ميشوند و از او استشهاد مينمايند بر اداء رسالت خودشان و آنحضرت تصديق آنها و تكذيب امم را ميفرمايد و خداوند تصديق پيغمبر (ص) را فرموده و اظهار قدرت بر استشهاد و اتمام حجت بوجود خاتم النبيين (ص) مينمايد و آنها قدرت بر ردّ شهادت پيغمبر (ص) پيدا نميكنند از ترس آنكه مبادا دهان آنها مهر شود و جوارح آنها بر آنها شهادت دهند و شهادت ميدهد پيغمبر (ص) بر منافقين و كفار قوم و امت خود بالحاد و عناد و نقض عهد و تغيير سنت و اعتداء بر اهل بيت و ارتداد آنها و اقتداء به سنّت ظلمه و خائنين نسبت بانبياء از امم سابقه و آنها ناچار اعتراف مينمايند بشقاوت و ضلالت خودشان بهيئت اجتماعيّه و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه اين آيه شريفه در باره امت محمد (ص) خاصه نازل شده است كه در هر قرنى امامى شاهد است بر آنها و محمد (ص) شاهد است بر ما فيض ره فرموده نزول آيه در باره اين امت منافى با شمول حكمش نسبت بامم سابقه نيست لذا تنافى بين دو روايت نميباشد حقير عرض ميكنم اختصاص اين آيه بامت پيغمبر خاتم‌


جلد 2 صفحه 58

باعتبار آنستكه علاوه بر بيان حال و اداء شهادت كه از آيه نسبت بامم سابقه مستفاد ميشود نسبت باين امت اثبات امامت ميشود زيرا كه شاهد بر شاهد شدن پيغمبر (ص) نسبت باين امّت متصور نيست جز بوجود امام كه شاهد اول باشد و شايد باين ملاحظه منكرين امامت انكار شمول آيه را نسبت باين امت نموده باشند با آنكه مصدّر بلفظ كل است كه صريح در عموم است لذا امام خواسته است بفرمايد اگر چه آيه شامل تمام امم است ولى نازل براى اين امت است خصوصا و آنخصوصيت اثبات امامت است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَكَيف‌َ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً (41)

‌پس‌ چگونه‌ ‌است‌ وقتي‌ ‌که‌ بياوريم‌ ‌از‌ ‌هر‌ دسته‌ گواهي‌ دهنده‌ و بياوريم‌ تو ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ گواه‌.

(فكيف‌) ‌يعني‌ چگونه‌ ‌است‌ حال‌ ناس‌ ‌در‌ روز قيامت‌ إِذا جِئنا مِن‌ كُل‌ِّ أُمَّةٍ

جلد 5 - صفحه 85

بِشَهِيدٍ مراد ‌از‌ (‌کل‌ امة) ممكن‌ ‌است‌ امتهاي‌ انبياء باشند ‌که‌ ‌هر‌ پيغمبري‌ شهادت‌ ‌در‌ حق‌ امة ‌خود‌ ميدهد، و ممكن‌ ‌است‌ مراد ‌از‌ امة ‌هر‌ دسته‌ باشند ‌که‌ ‌با‌ امام‌ و پيشواي‌ ‌خود‌ بيايند، ‌پس‌ شامل‌ جميع‌ انبياء و اوصياء انبياء ميشود ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ نسبت‌ برعيت‌ ‌خود‌ شهادت‌ دهند، و ممكن‌ ‌است‌ مراد افراد ‌اينکه‌ امت‌ باشند ‌که‌ ‌هر‌ دسته‌اي‌ امام‌ زمان‌ ‌آنها‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ شهادت‌ ميدهد و مانعي‌ ندارد ‌که‌ حمل‌ ‌بر‌ عموم‌ كنيم‌ چنانچه‌ ظاهر ‌آيه‌ ‌است‌ بقرينه‌ (‌کل‌ امة) ‌که‌ افاده‌ عموم‌ ميكند و منافي‌ ‌با‌ بعض‌ اخبار ‌که‌ تفسير بائمه‌ كرده‌ نيست‌ چون‌ نوع‌ تفاسير بيان‌ مصداق‌ ‌است‌ مكرر متذكر شده‌ايم‌.

وَ جِئنا بِك‌َ عَلي‌ هؤُلاءِ شَهِيداً مشار اليه‌ (هؤلاء) ممكن‌ ‌است‌ ‌اينکه‌ امت‌ مرحومه‌ باشند و ممكن‌ ‌است‌ انبياء باشند ‌که‌ پيغمبر ‌ما ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ شهادت‌ دهد، و ممكن‌ ‌است‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ باشند ‌که‌ ‌آنها‌ شاهد خلق‌ و پيغمبر شاهد ‌بر‌ ‌آنها‌ و ‌بر‌ طبق‌ ‌هر‌ يك‌ اخباري‌ داريم‌ و بعيد نيست‌ بگوئيم‌ ‌که‌ پيغمبر ‌ما صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ شاهد ‌بر‌ جميع‌ انبياء و ائمه‌ و جميع‌ افراد امتها باشند. و ‌در‌ زيارت‌ جامعه‌ دارد

و شهداء ‌علي‌ خلقه‌

و نيز دارد

و شهداء دار الفناء.

و بالجمله‌ شهود روز قيامت‌ بسيار هستند: انبياء و اوصياء چنانچه‌ ذكر شد، اعضاء و جوارح‌ اليَوم‌َ نَختِم‌ُ عَلي‌ أَفواهِهِم‌ وَ تُكَلِّمُنا أَيدِيهِم‌ وَ تَشهَدُ أَرجُلُهُم‌ بِما كانُوا يَكسِبُون‌َ يس‌ ‌آيه‌ 65، و يَوم‌َ تَشهَدُ عَلَيهِم‌ أَلسِنَتُهُم‌ وَ أَيدِيهِم‌ وَ أَرجُلُهُم‌ بِما كانُوا يَعمَلُون‌َ نور ‌آيه‌ 24، وَ كَذلِك‌َ جَعَلناكُم‌ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَي‌ النّاس‌ِ وَ يَكُون‌َ الرَّسُول‌ُ عَلَيكُم‌ شَهِيداً بقره‌ 143، ما يَلفِظُ مِن‌ قَول‌ٍ إِلّا لَدَيه‌ِ رَقِيب‌ٌ عَتِيدٌ ق‌ ‌آيه‌ 18، كِراماً كاتِبِين‌َ انفطار ‌آيه‌ 11، و ‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ ازمنه‌ و امكنه‌ ‌هم‌ شهادت‌ ميدهند و ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ حاضر و ناظر و محيط و خبير و بصير ‌است‌ كجا احتياج‌ بشاهد و بينه‌ داريم‌ و ‌که‌ ‌را‌ ميرسد انكار كند.

86

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- هر امتى گواه و ناظرى بر اعمال خویش به همراه دارد. (فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید)

۲- خداوند گواهان و ناظران امتها را در قیامت به گواهى فرامى خواند. (فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید)

روایات و احادیث

۳- پیامبران، گواهان امتهاى خویش (فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید) بنا به گفته مفسران، مراد از «شهید»، پیامبر هر امّت است. فراز بعدى آیه این معنا را تأیید مى کند. برداشت فوق را فرمایش على (ع) تأیید مى کند که در ضمن بیان مواطن محشر فرمود: ... فیقوم الرسل (ع) فیشهدون فى هذه المواطن فذلک قوله: «فیکف اذا جئنا من کل امّة بشهید».[۴]

۴- رسوایى و وخامت حال بخیلان، ریاکاران و کافران به خدا و قیامت در صحنه قیامت (الذین یبخلون ... فکیف اذا جئنا من کل امّة بشهید)

۵- پیامبر (ص)، گواه امت خویش (و جئنا بک على هؤلاء شهیداً) در برداشت فوق، «هؤلاء» اشاره به مسلمانان و امت پیامبر (ص) گرفته شده است.

۶- خداوند در قیامت، پیامبر (ص) را براى گواهى بر امت خویش فرامى خواند. (و جئنا بک على هؤلاء شهیداً)

۷- آگاهى پیامبران از اعمال امتهاى خویش (فکیف اذا جئنا ... على هؤلاء شهیداً) لازمه گواهى دادن بر اعمال نیک و بد مردم، آگاهى به آن اعمال است.

۸- پیامبر (ص)، گواهى بر شاهدان امتها در قیامت (فکیف اذا ... و جئنا بک على هؤلاء شهیداً) در برداشت فوق، «هؤلاء» اشاره به «شهید» در جمله سابق است. و چون هر امت، شاهد مخصوص به خود دارد و امتها متعددند، گواهان نیز متعدد خواهند بود. و لذا اسم اشاره با صیغه جمع (هؤلاء) آمده است.

۹- مقام ویژه و بلند پیامبر اسلام (ص) در بین دیگر پیامبران الهى (فکیف ... و جئنا بک على هؤلاء شهیداً) پیامبر اسلام (ص) بنابر آنچه در برداشت قبل توضیح داده شد گواه بر دیگر پیامبران است. و این حقیقت، حکایت از مقام ویژه و برتر آن حضرت دارد.

۱۰- خداوند در قیامت با وجود آگاهى بر اعمال گواهانى را براى نشان دادن اتقان در حسابرسى، فراخواهد خواند. (کان اللّه بهم علیماً ... فکیف اذا جئنا ... و جئنا بک على هؤلاء شهیداً)

۱۱- پیامبر اسلام(ص)، گواه و شاهد بر همه رسولان الهى در روز رستاخیز (فکیف اذا جئنا ... و جئنا بک على هؤلاء شهیداً) امیرالمؤمنین (ع) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: و هو [محمد (ص)] الشهید على الشهداء و الشهداء هم الرسل (ع).[۵]

موضوعات مرتبط

  • امت: عمل امت ها ۷ ; گواهان امت ها ۲، ۳، ۵، ۶ ; گواهى امت ها ۱
  • انبیا: علم غیب انبیا ۷ ; گواهان انبیا ۱۱ ; گواهى انبیا ۳
  • بخیل: در قیامت ۴ ; رسوایى بخیل ۴
  • خدا: حسابرسى خدا ۱۰ ; علم خدا ۱۰
  • ریاکار: رسوایى ریاکار ۴ ; ریاکار در قیامت ۴
  • عمل: گواهان عمل ۱
  • قیامت: فلسفه گواهى در قیامت ۱۰ ; گواهى در قیامت ۱۱
  • کافران: در قیامت ۴
  • کفر: به خدا ۴ ; کفر به قیامت ۴
  • گواهان: در قیامت ۲، ۶، ۸، ۱۰
  • محمد (ص): فضایل محمد (ص) ۹ ; گواهى محمد (ص) ۵، ۶، ۸، ۱۱ ; محمد (ص) و انبیا ۹

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۱۹۷.
  3. البرهان في تفسير القرآن.
  4. توحید صدوق، ص ۲۶۱، ج ۵، ب ۳۶ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۸۱، ح ۲۵۴.
  5. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۴۲، ح ۱۳۲ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۷۰، ح ۴.