النحل ٩٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۵: خط ۴۵:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link327 | نحل آيات ۹۰ - ۱۰۵،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link327 | آيات ۹۰ - ۱۰۵ سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link328 | اشاره به احتمام شديد در اسلام به اصلاح وضع جامعه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link328 | اشاره به اهتمام شديد دین اسلام، به اصلاح وضع جامعه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link329 | اشاره به معنا و اقسام دوگانه عدل (فردى و اجتماعى )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link329 | اشاره به معنا و اقسام دوگانه عدل فردى و اجتماعى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link330 | بيان اينكه امر به عدل در ((ان الله ياءمر بالعدل و الاحسان )) امر به عدالت اجتماعىاست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link331 | امر به «احسان»، نسبت به ديگران و خويشاوندان، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link331 | امر به احسان نسبت به ديگران در ((ان الله ياءمربالعدل و الاحسان )) و احسان نسبت به خويشاوندان در ((ايتاء ذى القربى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link332 | نهى از فحشا و منكر و بغى، در واقع، امر به حفظ وحدت در جامعه است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link332 | نهى از فحشا و منكر و بغى در واقع امر به حفظ وحدت در مجتمع است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link333 | سبب شناعت شكستن قسم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link333 | سبب شناعت شكستن قسم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link334 | تمثيل نقض عهد به پنبه كردن خود رشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link334 | تمثيل نقض عهد به پنبه كردن خودرشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link335 | انسان مسؤ ول است و اضلال خدا ابتدائى نيست و فرع بر ضلالت شخص گمراه است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link335 | اضلال خدا، ابتدایى نيست و فرع بر ضلالت شخص گمراه است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link336 | نهى مستقل از اينكه هسم وسيله خدعه و دغلكارى قرار داده شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۷#link336 | نهى مستقل از اين كه قسم، وسيلۀ خدعه و دغلكارى قرار داده شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link337 | مقصود از اينكه فرمود: صابران را پاداش مى دهيم ((با حسن ما كانوا يعملون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link337 | مقصود از اين كه فرمود: «به صابران پاداش احسن مى دهيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link338 | ويژگيهاى حيات طيبه اى كه خداوند آن را به نيكوكاران وعده داده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link338 | ويژگی هاى حيات طيّبه خداوند، به نيكوكاران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link339 | وجوهى ديگر كه درباره مراد از حيات طيبه گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link339 | وجوهى ديگر، كه در معنای «حيات طيبه» گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link340 | مراد از استعاذه به خدا از شيطان ، پناه جستن قبلى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link340 | مراد از استعاذه به خدا از شيطان، هنگام قرائت قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link341 | استعاذه به خدا توكل به خدا است و ايمان وتوكل دو ملاك صدق عبوديت هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link342 | گروهى كه شيطان بر آنان تسلط دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link342 | گروهى كه شيطان بر آنان مسلط است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link343 | اشاره به حکمت مسأله نسخ و پاسخ به خرده گيرى مشركان، در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link343 | اشاره به مساءله نسخ و حكمت آن و پاسخ به خرده گيرى مشركين در آيه شريفه : ((و اذابدلنا آيه مكان اية ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link344 | اتهام مشركان به پيامبر «ص»، در ارتباط با مسأله نسخ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link344 | اتهام مشركين به پيامبر(ص ) در ارتباط با مسئله نسخ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link345 | توضيحى در باره تثبیت ایمان مؤمنان، با نزول آيات ناسخ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link345 | توضيحى در مورد اينكه با نزول آيات ناسخ خداوند ايمان مؤ منين را تثبيت مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link346 | پاسخ خداوند به افتراى مشركان به پیامبر «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۸#link346 | شرح و تفصيل جواب خداى سبحان به افتراى مشركين بهرسول خدا(ص ) كه گفتند مردى غير عرب به او مى آموزد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۹#link347 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۹#link347 | رواياتى در ذيل آيه : ((ان الله يامر بالعدل و الاحسان ...)) و بيان مراد ازعدل و احسان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۹#link348 | دو روايت در ذيل آيه : ((من عمل صالحا من ذكر و انثى فلنحيينه حيوة طيبة ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۹#link349 | رواياتى در ذيل آيه : ((يقولون انما يعمله بشر...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۹#link350 | مؤ من هرگز دروغ نمى گويد]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۲۲

کپی متن آیه
مَنْ‌ عَمِلَ‌ صَالِحاً مِنْ‌ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ‌ حَيَاةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ‌ أَجْرَهُمْ‌ بِأَحْسَنِ‌ مَا کَانُوا يَعْمَلُونَ‌

ترجمه

هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم؛ و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد.

|هر كس از مرد يا زن كار شايسته كند- در حالى كه مؤمن باشد- قطعا او را با زندگى پاكيزه‌اى حيات حقيقى مى‌بخشيم و مسلما اجرشان را بر پايه بهترين كارى كه مى‌كردند مى‌دهيم
هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزه‌اى، حيات [حقيقى‌] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‌دادند پاداش خواهيم داد.
هر کس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدا به جای آرد ما او را به زندگانی خوش و با سعادت زنده ابد می‌گردانیم و اجری بسیار بهتر از عمل نیکی که می‌کردند به آنان عطا می‌کنیم.
از مرد و زن، هر کس کار شایسته انجام دهد در حالی که مؤمن است، مسلماً او را به زندگی پاک و پاکیزه ای زنده می داریم و پاداششان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می داده اند، می دهیم.
هر زن و مردى كه كارى نيكو انجام دهد، اگر ايمان آورده باشد زندگى خوش و پاكيزه‌اى بدو خواهيم داد و پاداشى بهتر از كردارشان عطا خواهيم كرد.
هر کس از مرد یا زن که کار نیک کند و مؤمن باشد، به زندگانی پاک و پسندیده‌ای زنده‌اش می‌داریم و به بهتر از آنچه کرده‌اند پاداششان را می‌پردازیم‌
هر كس از مرد و زن كه كارى نيك و شايسته كند در حالى كه مؤمن باشد هر آينه او را به زندگانى پاك و خوشى زنده بداريم، و مزدشان را بر پايه نيكوترين كارى كه مى‌كردند پاداش دهيم.
هرکس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، بدو (در این دنیا) زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم و (در آن دنیا) پاداش (کارهای خوب و متوسّط و عالی) آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد.
هر کس - از مرد یا زن - در حال ایمانش (کار) شایسته‌ای انجام دهد همواره او را به‌راستی زندگی‌ای پاکیزه می‌بخشیم و به‌درستی به آنان بهتر از آنچه انجام می‌دادند بس پاداش خواهیم داد.
آنکو کردار شایسته کند از نر یا ماده حالی که مؤمن باشد هر آینه زنده داریمش زندگیی پاکیزه و همانا پاداششان دهیم مزدشان را به بهتر چیزی که بودند می‌کردند

Whoever works righteousness, whether male or female, while being a believer, We will grant him a good life—and We will reward them according to the best of what they used to do.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ٩٦ آیه ٩٧ النحل ٩٨
سوره : سوره النحل
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً»: حتماً بدو زندگی خوشایند و پاکیزه‌ای می‌بخشیم. مراد زندگی فردی لبریز از قناعت و رضایت و شکیبائی بر مصائب جهان و شکر بر نعمتهای یزدان، و به تبع آن زندگی جمعی قرین با آرامش و امنیّت و رفاه و صلح و صفا و محبّت و دوستی و تعاون و همکاری و دیگر مفاهیم سازنده انسانی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

ابوصالح گوید: سبب نزول آیه چنین بوده که جماعتى از یهودیان و مسیحیان و بت‌پرستان در مکانى نشسته بودند و هر یک از آن‌ها خود را برتر و بالاتر از دیگرى می‌دانست. خداوند این آیه را به رسول خویش نازل نمود،[۱] و نیز گویند این آیه به خاطر برگردانیدن زمین مغصوب از طرف امرؤالقیس به عبدان نازل گردیده است.[۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «97»

هر كس از مرد يا زن كه مؤمن باشد و كار شايسته كند، حتماً به زندگى پاك وپسنديده‌اى زنده‌اش مى‌داريم وقطعاً مزدشان را نيكوتر از آنچه انجام داده‌اند، پاداش خواهيم داد.

نکته ها

«حيات طيبه» آن است كه انسان دلى آرام و روحى مؤمن داشته باشد، مؤمن به نور خدا مى‌بيند، مشمول دعاى فرشتگان است، مشمول تأييدات الهى است، اين‌گونه افراد خوف و حزنى ندارند.

پیام ها

1- ملاك پاداش، سنّ، نژاد، جنسيّت، موقعيّت اجتماعى، سياسى و ... نيست. «مَنْ عَمِلَ»

2- زن و مرد در كسب كمالات معنوى يكسانند. «مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌»

3- شرط قبولى عمل صالح، ايمان است. «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»

4- حتّى يك عمل صالح، بى‌پاسخ نمى‌ماند. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً»

جلد 4 - صفحه 578

5- هر كجا تفكّر جاهلى مبنى بر تحقير زن در كار باشد، بايد نام و مقام زن را با صراحت برد. «مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌»

6- كار خوب به تنهايى كافى نيست، خود انسان هم بايد خوب باشد. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‌

7- انسانِ بدون ايمان و عمل صالح، گويى مرده است. «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97)

بعد از آن نسبت به قسم دوم مى‌فرمايد:

مَنْ عَمِلَ صالِحاً: هر كه بجا آورد كردار شايسته. مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌: از مرد يا زن. وَ هُوَ مُؤْمِنٌ‌: و او مومن بود، چه عمل بدون ايمان استحقاق ثواب ندارد «1»، فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً: پس هرآينه البته زندگانى دهيم او را در زندگانى خوش، يعنى او را توانگر گردانيم به نعيم دنيوى، و يا توفيق دهيم او را بر صبر بر فاقه و قناعت، و رضا به قسمت، و معذلك متوقع اجر عظيم باشد در آخرت، به خلاف كافر كه به عسر معيشت گرفتار شود، و اگر هم توانگر باشد حرص و خوف فوت آن، منقص عيش او باشد، و معذلك در آخرت به عذاب دائمى دچار آيد.

نزد بعضى‌ «2» زندگانى پاكيزه در بهشت خواهد بود. چه زندگى دنيا بى‌شايبه نقص و تفرقه نيست محققان گفته‌اند: حيات طيبه- بى‌نيازى است به خداى تعالى از غير او. در تفسير برهان‌ «3»- روايت از حضرت صادق عليه السّلام‌


«1» اين عبارت از آيه در اصل كتاب نبوده و با مراجعه به تفاسير ديگر تكميل گرديده است.

«2» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 384.

«3» تفسير برهان جلد 2، صفحه 383.

جلد 7 - صفحه 279

مى‌فرمايد: مراد زندگانى پاكيزه قناعت است.

وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ‌: و هرآينه البته البته جزا دهيم ايشان را مزدشان را.

بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‌: به نيكوترين كارى كه مى‌كنند. تكرار به جهت تأكيد است. در تفسير زاهدى- مذكور است كه يكى از ايشان را صد طاعت بود از يك جنس مانند نماز و روزه يا زكات يا صدقه، يكى از ميان آنها كه بهتر و تمامتر باشد ثواب آن يكى را به تمام دهيم، و باقى را هم بپذيريم، و ثواب هر يك مثل آن را بهتر يا برابر دهيم. ابو صالح نقل كند كه: جمعى از يهود و نصارى و مشركين با هم صحبت داشتند كه ما بهتر و فاضلتريم از مسلمانان، آيه شريفه بر ردّ قول آنان نازل شد.

تنبيه: آيه شريفه بيان فرمايد كه هر مكلفى از مرد و زن كار شايسته نمايد لكن به شرط ايمان، مستوجب اين ثواب و اجر مى‌باشد. بنابراين اعمال خيريه مؤمن مستحق ثواب باشد نه مطلق عمل.

تفسير برهان: راوى خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرضه مى‌دارد كه:

ابو الخطاب از قول شما ذكر كند كه فرموديد هرگاه حق را شناختى هر چه خواهى كن. حضرت فرمود. خدا لعنت كند أبو الخطاب را، قسم به خدا من چنين نگفتم، و لكن گفتم: هرگاه حق را شناختى، بجا آور هر عمل خير كه خواهى، قبول مى‌شود از تو، خداوند عزّ و جلّ فرمايد (من عمل صالحا من ذكر او انثى‌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ ... يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ‌ و مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً). «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (95) ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (96) مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97) فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (98) إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (99)

إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (100)

ترجمه‌

و عوض مگيريد بعهد خدا بهاء اندك را همانا آنچه نزد خدا است‌


جلد 3 صفحه 314

آن بهتر است براى شما اگر باشيد كه بدانيد

آنچه نزد شما است فانى ميشود و آنچه نزد خدا است باقى ميماند و هر آينه جزا ميدهيم البتّه آنانرا كه صبر نمودند مزدشان را ببهتر چيزيكه بودند بجا مى‌آوردند

هر كس بجا آورد كار شايسته را از مرد و زن و او مؤمن باشد پس هر آينه زندگانى دهيم او را زندگانى پاكيزه و هر آينه جزا دهيم ايشانرا مزدشانرا ببهتر چيزيكه بودند بجا مى‌آوردند

پس چون بخوانى قرآن را پس پناه بر بخدا از شيطان رانده شده‌

همانا نيست مر او را تسلّطى بر آنانكه ايمان آوردند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند

جز اين نيست كه تسلّط او بر كسانى است كه زير فرمان او ميروند و آنانكه براى او شرك مى‌آورند.

تفسير

- خداوند در تعقيب آيات سابقه نهى فرموده است از نقض عهد نمودن مسلمانان بطمع مال و جاه دنيوى از كفّار قريش كه طالب نقض بودند تا ثابت قدم فرمايد در دين كسانى را كه عهد كرده بودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قسم خورده بودند كه از ايمان و اطاعت او سر نه پيچند باين تقريب كه مبادله و معاوضه ننمائيد عهد خدا را با بهاء كمى چون مال و جاه دنيوى هر قدر زياد باشد در مقابل ثواب و مقام اخروى ناچيز و كم و حقير است و ارباب علم و دانش ميدانند كه اجر الهى كه نزد خدا است و به بندگان صالح خود وعده فرموده بهتر است از دنيا و ما فيها چون باقى و ثابت و دائم است و متاع دنيا فانى و زائل و متزلزل است و خداوند كسانيرا كه صبر نمودند بر ثبات قدم در دين و وفاء بعهد و قسم و تحمّل آزار و اضرار مشركين جزا ميدهد در دنيا و آخرت باعمال حسنه ايشان كه احسن است از ساير اعمال يا آنكه جزا ميدهد بجزائى كه احسن است آن جزا بمراتب و جهاتى از اعمال حسنه ايشان و كسانيكه داراى اعمال صالحه‌اند از مرد و زن در صورتى كه مؤمن باشند بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار و روز قيامت خداوند زندگانى پاكيزه خوش خوب بايشان عطا ميفرمايد در دنيا چون اين عقايد و اعمال صالحه موجب رضا و تسليم در برابر مقدرات الهى است و كسيكه باين مقام برسد از هيچ پيش آمدى ملول و مكدّر نخواهد شد و در تمام امور با توكّل بخدا و اميد بأجر اخروى شاد كام و مقضى المرام خواهد بود و خداوند او را نااميد از رحمت خود نميفرمايد و بتقريب مذكور پاداش اعمال حسنه او را عطا خواهد فرمود قمّى ره نقل فرموده كه مراد از حياة


جلد 3 صفحه 315

طيّبه قناعت بروزى خداداد است و در نهج البلاغه نيز بقناعت تفسير شده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مراد قناعت و رضاى بقسمت الهيّه است و چون سر چشمه حيات طيّبه واصل اعمال صالحه قرائت قرآن و مقدمه آن استعاذه از شيطان است خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه چون اراده قرائت قرآن كنى قبل از تلاوت پناه ببر بخداوند از وسوسه شيطان كه رجيم و مطرود از درگاه الهى شد تا محفوظ شوى از تزلزل در الفاظ و تحيّر در معانى آن و بكمك الهى مفتوح شود بر تو ابواب علم و معرفت بحقائق كلّيّه اشياء از بركت تلاوت قرآن و تدبّر در آن و مقصود بخطاب در واقع امّتند اگر چه صيغه آن در ظاهر متوجّه بآنحضرت شده است مانند ساير خطابات قرآنيه كه مكرّر ذكر شده است و امر از براى استحباب است و ممكن است در عوض استعاذه بسم اللّه الرحمن الرحيم گفته شود چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كيفيّت استعاذه چنين است كه شخص بگويد استعيذ باللّه السّميع العليم من الشيطان الرجيم كه او خبيث‌ترين شياطين است و بصيغه اعوذ نيز روايت شده است و ينظر حقير عمده آنستكه قبلش را متوجه بخدا نمايد و زبانش را حفظ نمايد از ذكر غير خدا و از صميم قلب در خواست نمايد كه خداوند او را از وسوسه و شرّ شيطان مادامى كه مشغول بتلاوت است حفظ فرمايد و با توكل بخدا مشغول شود كه انشاء اللّه تعالى كامياب خواهد شد چون آن ملعون بر كسانيكه داراى ايمان و توكل بخدايند تسلّط و اقتدارى ندارد و نميتواند ايشانرا منصرف از حقّ و متوجّه بباطل نمايد جز اين نيست كه تسلّط و اقتدار و فرمانفرمائى او بر كسانى است كه قبول حكم او را نموده‌اند و زير بار فرمان او رفته‌اند و مطيع او شده و او را شريك با خدا در اطاعت قرار داده‌اند يا بامر او بت‌پرست و مشرك شده‌اند در كافى و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان بر بدن مؤمن مسلّط ميشود ولى بردينش مسلّط نميشود مانند حضرت ايّوب كه بر بدنش مسلّط شد و بر دينش نشد امّا اهل شرك پس مسلّط ميشود بر ابدان و اديانشان و در بعضى از روايات فرموده‌اند از ولايت ائمه عليهم السلام نميتواند اهل ايمانرا بيرون ببرد ولى ميتواند بمعصيت وادار كند و بنظر حقير تا شخص متوجّه بخدا و ذكر حقّ است‌


جلد 3 صفحه 316

شيطان در او نفوذ ندارد يعنى وسوسه‌اش مؤثر نميشود ولى وقتى از ياد خدا غافل و متوجّه بدنيا شود شيطان در او نفوذ پيدا ميكند بوسوسه و كم كم بر او مسلّط ميشود و او را بدام خود در ميآورد و چون بدام او افتاد ديگر او را رها نميكند تا به اسفل السّافلين برساند مگر باز متوجّه بخدا شود و متوسل بائمه اطهار تا ببركت توجّه آن ذوات مقدسه رستگار گردد و در مجمع عدم تسلّط شيطان بر مؤمن را بعدم قدرت بر اجبار بكفر و معصيت تفسير فرموده و ظاهرا باين معنى تسلّط بر غير مؤمن هم ندارد و در كلام الهى نفى و اثبات متوجه بيك معنى شده است و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مَن‌ عَمِل‌َ صالِحاً مِن‌ ذَكَرٍ أَو أُنثي‌ وَ هُوَ مُؤمِن‌ٌ فَلَنُحيِيَنَّه‌ُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجزِيَنَّهُم‌ أَجرَهُم‌ بِأَحسَن‌ِ ما كانُوا يَعمَلُون‌َ (97)

كسي‌ ‌که‌ عمل‌ صالح‌ بجا آورد چه‌ مرد ‌باشد‌ و چه‌ زن‌ و ايمان‌ ‌هم‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌او‌ ‌را‌ زنده‌ ميداريم‌ زندگاني‌ بسيار خوش‌ و پاكيزه‌ و ‌هر‌ آينه‌ جزا ميدهيم‌ مزد ‌آنها‌ ‌را‌ ببهترين‌ اجرها ‌که‌ بودند عمل‌ مي‌كردند مَن‌ عَمِل‌َ صالِحاً عمل‌ صالح‌ مراتب‌ زيادي‌ دارد درجه‌ اولش‌ اينست‌ ‌که‌ صحيح‌ ‌باشد‌ مستجمع‌ جميع‌ اجزاء و شرائط و فاقد جميع‌ موانع‌ و ‌هر‌ چه‌ بهتر و بالاتر و مراعات‌ آداب‌ و سنن‌ و اسباب‌ قبول‌ بيشتر ‌باشد‌ درجاتش‌ بالاتر مي‌رود مِن‌ ذَكَرٍ أَو أُنثي‌ ‌در‌ بنده‌گي‌ سياه‌ و سفيد عرب‌ و عجم‌ ذكر و انثي‌ شيخ‌ و شاب‌ سيد و غلام‌ غني‌ و فقير عزيز و ذليل‌ تفاوت‌ ندارد ‌از‌ حضرت‌ زين‌ العابدين‌ ‌است‌ فرمود

خلقت‌ الجنة لمن‌ اطاع‌ اللّه‌ و ‌لو‌ ‌کان‌ غلاما حبشيا و خلقت‌ النار لمن‌ عصي‌ اللّه‌ و ‌لو‌ ‌کان‌ سيّدا قرشيا

(وَ هُوَ مُؤمِن‌ٌ) معتقد بجميع‌ عقائد حقه‌ و جميع‌ ‌ما جاء ‌به‌ النبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و سلّم‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ايمان‌ شرط صحت‌ كليه‌ عبادات‌ ‌است‌ (فَلَنُحيِيَنَّه‌ُ حَياةً طَيِّبَةً) مفسرين‌ ‌در‌ معني‌ حيات‌ طيبه‌ اختلاف‌ كردند بعضي‌ گفتند رزق‌ حلال‌ بعضي‌ رضاي‌ بآنچه‌ خداوند ‌بر‌ ‌او‌ تقدير فرموده‌ بعضي‌ گفتند اشتغال‌ ‌به‌ عبادت‌ و ترك‌ معاصي‌ و تمام‌ اينها خلاف‌ ظاهر بلكه‌ نص‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌است‌ زيرا كلمه‌ (فلنحيينه‌) جواب‌ (مَن‌ عَمِل‌َ صالِحاً مِن‌ ذَكَرٍ أَو أُنثي‌ وَ هُوَ مُؤمِن‌ٌ)

جلد 12 - صفحه 185

و كلمه‌ لنحيينه‌ احياء ‌است‌ و احياء ‌بعد‌ الموت‌ ‌است‌ ‌پس‌ مراد ‌آن‌ حيات‌ ابديست‌ چه‌ ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ و چه‌ ‌در‌ قيامت‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ لا تَقُولُوا لِمَن‌ يُقتَل‌ُ فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ أَموات‌ٌ بَل‌ أَحياءٌ وَ لكِن‌ لا تَشعُرُون‌َ بقره‌ ‌آيه‌ 154 و ‌آيه‌ شريفه‌ وَ لا تَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ قُتِلُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ أَمواتاً بَل‌ أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم‌ يُرزَقُون‌َ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 167 و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ يَقُول‌ُ يا لَيتَنِي‌ قَدَّمت‌ُ لِحَياتِي‌ فجر ‌آيه‌ 25 اشاره‌ باين‌ موضوع‌ ‌است‌ وَ لَنَجزِيَنَّهُم‌ أَجرَهُم‌ بِأَحسَن‌ِ ما كانُوا يَعمَلُون‌َ معني‌ واضح‌ ‌است‌ و مكرر توضيح‌ داده‌ ‌شده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 97)- و به دنبال آن به صورت یک قانون کلی نتیجه اعمال صالح توأم با ایمان را از هر کس و به هر صورت تحقق یابد، در این دنیا و جهان دیگر، بیان می‌کند، می‌گوید: «هر کس عمل صالح انجام دهد در حالی که مؤمن باشد، خواه مرد یا زن به او حیات پاکیزه می‌بخشیم، و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند خواهیم داد» (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).

ج2، ص598

و به این ترتیب معیار، تنها «ایمان» و «اعمال صالح زاییده آن» است و دیگر هیچ قید و شرطی نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست.

«حیات طیّبه» یعنی، زندگی پاکیزه از هر نظر، پاکیزه از آلودگیها، ظلمها و خیانتها، عداوتها و دشمنیها، اسارتها و ذلتها و انواع نگرانیها و هرگونه چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار می‌سازد.

نکات آیه

۱- ارزش عمل صالح در پیشگاه خداوند، مشروط به ایمان است. (من عمل صلحًا ... و هو مؤمن)

۲- تساوى زن و مرد در برخوردارى از پاداشهاى الهى و بهره مندى از حیات پاکیزه و دلپذیر (من عمل صلحًا من ذکر أو أُنثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیوة طیّبة)

۳- دستیابى انسان به زندگى پاکیزه و خوشایند، در گرو عمل صالح ناشى از ایمان است. (من عمل صلحًا ... و هو مؤمن فلنحیینّه حیوة طیّبة)

۴- ایمان و عمل صالح، دو عامل براى دستیابى انسان به کمال و حیات برتر (من عمل صلحًا ... و هو مؤمن فلنحیینّه حیوة طیّبة) مراد از جمله «نحیینّه حیاة طیّبة» حیات معنوى است; چه اینکه روشن است کسانى که عمل صالح انجام مى دهند، داراى حیات مادى اند و مراد از حیات معنوى، کمال وجودى و رشد و تعالى است.

۵- تأثیر ایمان و عمل، در سلامت و دلپذیرى زندگى دنیوى انسان (من عمل صلحًا ... و هو مؤمن فلنحیینّه حیوة طیّبة) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مراد از «حیاة طیّبة» همین زندگى دنیوى باشد.

۶- زندگى واقعى و ارزشمند، حیات همراه با ایمان و عمل صالح است. (من عمل صلحًا ... و هو مؤمن فلنحیینّه حیوة طیّبة) برداشت فوق مبتنى بر دو نکته است: الف) بنابر اینکه «حیاة طیّبة» زندگى دنیوى باشد. ب) زنده شدن انسان مؤمن و نیک کردار در زندگى دنیا، اشاره به این معنا دارد که زندگى بدون ایمان، در حقیقت زندگى شایسته و درخور شأن انسان نیست و حیات واقعى به ایمان و عمل صالح است.

۷- خداوند، پاداش دهنده مؤمنان نیک کردار بر اساس بهترین عمل آنان (من عمل صلحًا ... و هو مؤمن ... و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون)

۸- نقش اساسى و محورى عمل صالح، در دستیابى به سعادت و پاداش اخروى (من عمل صلحًا ... و هو مؤمن ... و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون) برداشت فوق، به خاطر این است که در آغاز آیه اثربخشى عمل، مشروط به ایمان شده است (من عمل صالحاً ... و هو مؤمن) در عین حال در پایان آیه پاداش اخروى تنها منوط به عمل دانسته شده و از ایمان سخن به میان نیامده است.

روایات و احادیث

۹- «عن النبى(ص) [فى قوله تعالى «فلنحیینّه حیاة طیّبة» قال]: إنها القناعة و الرضا بما قسم الله;[۳] از رسول خدا(ص) روایت شده است که [درباره سخن خدا «فلنحیینّه حیاة طیبّة» فرمود]: همانا آن حیات طیبه قناعت و راضى بودن به آن چیزى است که خدا قسمت کرده است».

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: ملاک ارزشها ۱، ۶
  • ایمان: آثار ایمان ۱، ۳، ۴، ۵
  • پاداش: استفاده از پاداش ۲; عوامل پاداش ۷; عوامل پاداش اخروى ۸
  • تکامل: عوامل تکامل ۴
  • حیات: مراد از حیات طیبه ۹
  • خدا: افعال خدا ۷; پاداشهاى خدا ۷; رضایت به مقدرات خدا ۹
  • زن: تساوى زن و مرد ۲; زندگى پاکیزه زن ۲
  • زندگى: ایمان در زندگى ۶; زمینه زندگى پاکیزه ۳; زندگى ارزشمند ۶; عمل صالح در زندگى ۶; عوامل سلامت زندگى ۵
  • سعادت: عوامل سعادت ۸
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۳، ۴، ۵، ۸; شرایط ارزشمندى عمل صالح ۱
  • قناعت: اهمیت قناعت ۹
  • مؤمنان: پاداش مؤمنان صالح ۷
  • مرد: زندگى پاکیزه مرد ۲
  • مقامات معنوى: عوامل مقامات معنوى ۴

منابع

  1. تفسیر روض الجنان.
  2. تفسیر مجمع البیان.
  3. مجمع البیان، ج ۶، ص ۵۹۳; نورالثقلین، ج ۳- ، ص ۸۴، ح ۲۱۶.