النحل ٩٦
کپی متن آیه |
---|
مَا عِنْدَکُمْ يَنْفَدُ وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَ لَنَجْزِيَنَ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا يَعْمَلُونَ |
ترجمه
النحل ٩٥ | آیه ٩٦ | النحل ٩٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَنفَدُ»: تمام میشود. فانی میگردد (نگا: کهف / . «بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»: کالای عمل متوسّط و خوب و عالی صابران را عالی به حساب میآوریم و یکسان به قیمت عالی میخریم و پاداش میدهیم. پاداش بهترین کار ایشان را خواهیم داد که صبر است و از جمله آن پایبند بودن به عهد و پیمان. کارهای ایشان را با پاداش بهتر و زیباتر از کارهایشان سزا میدهیم که جزای مضاعف است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
کُلُ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَ... (۱) وَ مَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ... (۲)
إِنَ هٰذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ... (۱) وَ مَا لَکُمْ أَلاَّ تُنْفِقُوا فِي... (۲)
نزول
شأن نزول آیات ۹۵ و ۹۶:
ابن عباس گوید: مردى از شهر حضرموت که نام وى عبدان الاشرع بوده، نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللّه امرؤ القیس کندى در مجاورت زمین من داراى زمینى است و مقدارى از زمین مرا داخل در زمین خودش کرده است و مردم هم میدانند که من راست مى گویم.
پیامبر امرؤ القیس را احضار کرد و جریان تظلم عبدان را به وى فرمود، امرؤ القیس منکر ادعاى آن مرد گردید. پیامبر بامرؤ القیس دستور داد که سوگند یاد نماید از این که عبدان دروغ مى گوید.
عبدان گفت: یا رسول اللّه امرؤ القیس مردى فاسق و فاجر است و از سوگند دروغ امتناعى ندارد. پیامبر به عبدان فرمود اگر شاهدى براى ادعاى خود ندارى باید به سوگند یاد کردن امرؤ القیس اکتفا کنى، امرؤ القیس خواست سوگند یاد کند این دو آیه نازل گردید پیامبر دو آیه را بر آنها قرائت فرمود.
امرؤ القیس بعد از شنیدن آیات به خود آمد و گفت: یا رسول اللّه آنچه که در نزد من است از بین خواهد رفت و فانى خواهد گردید و آن مرد راست مى گوید. بلى من مقدارى از زمین او را تصرف کرده ام ولى نمیدانم مقدار واقعى آن چقدر است و اگر میخواهد زمین مرا به اندازه زمین خودش که غصب گردیده، ببرد. راضى خواهم بود و نیز اگر غرامتى از ثمره آن هم بخواهد میتواند بردارد. سپس درباره او آیه ۹۷ «مَنْ عَمِلَ صالِحاً» نازل گردید.[۱]
تفسیر
- آيات ۹۰ - ۱۰۵ سوره نحل
- اشاره به اهتمام شديد دین اسلام، به اصلاح وضع جامعه
- اشاره به معنا و اقسام دوگانه عدل فردى و اجتماعى
- امر به «احسان»، نسبت به ديگران و خويشاوندان، در آیه شریفه
- نهى از فحشا و منكر و بغى، در واقع، امر به حفظ وحدت در جامعه است
- سبب شناعت شكستن قسم
- تمثيل نقض عهد به پنبه كردن خودرشته
- اضلال خدا، ابتدایى نيست و فرع بر ضلالت شخص گمراه است
- نهى مستقل از اين كه قسم، وسيلۀ خدعه و دغلكارى قرار داده شود
- مقصود از اين كه فرمود: «به صابران پاداش احسن مى دهيم»
- ويژگی هاى حيات طيّبه خداوند، به نيكوكاران
- وجوهى ديگر، كه در معنای «حيات طيبه» گفته شده است
- مراد از استعاذه به خدا از شيطان، هنگام قرائت قرآن
- گروهى كه شيطان بر آنان تسلط دارد
- اشاره به حکمت مسأله نسخ و پاسخ به خرده گيرى مشركان، در آيه شريفه
- اتهام مشركان به پيامبر «ص»، در ارتباط با مسأله نسخ
- توضيحى در باره تثبیت ایمان مؤمنان، با نزول آيات ناسخ
- پاسخ خداوند به افتراى مشركان به پیامبر «ص»
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «96»
آنچه نزد شماست به پايان مىرسد، وآنچه نزد خداست باقى وپايدار است، و كسانىكه صبر پيشه كردند، همانا مزدشان را بر پايه نيكوترين كارى كه مىكردند، پاداش خواهيم داد.
جلد 4 - صفحه 577
پیام ها
1- جز خدا، هيچكس و هيچ چيز باقى نيست. ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ ...
2- دل كندن از ماديات و پيوسته به خدا و پايدارى بر تعهدات و وفاى به عهد، نياز به صبر و مخالفت با هواى نفس دارد. «وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا»
3- دل كندن از دنيا، محروميّت نيست كاميابى است. «وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا»
4- هيچ مشترى بهتر از خدا نيست، چون جنس معمولى يا پست را هم به قيمت گران مىخرد. «بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (96)
بعد از آن تفصيل آن را فرمايد:
ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ: آنچه نزد شما است از اعراض دنيويه، منقضى گردد و سپرى شود بزودى. وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ: و آنچه نزد خدا است از خزاين رحمت، هميشه و دائمى است و هرگز منقرض نگردد و به انتها نرسد. آيه شريفه تعليل حكم سابق، و دليل بر آنكه نعيم بهشت، باقى باشد.
بيان: حس وجدان شاهد است به آنكه نعم دنيا زائل و فانى، و فطرت جبلى دال است كه نعم آخرت باقى خواهد بود، زيرا فطرت ذاتى، طالب نعم باقى؛ و چون فنا و زوال نعم دنيا را بيند و هيچ طالبى بدون مطلوب نباشد، پس به فطرت جبلى حكم كند البته بايد در دار هستى مكانى باشد كه نعيم آن باقى و ابدى خواهد بود، و آن سراى آخرت و نعم بهشتى و الطاف سرمدى است.
وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا: و هرآينه البته البته جزا دهيم آنانكه صبر كردند بر فقر و فاقه، يا بر مشقت تكاليف، يا بر آزار كفّار. أَجْرَهُمْ: اجر ايشان را كه نعيم بهشتى و ثواب ابدى است. بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ: به نيكوترين آنچه بودند كه از روى اخلاص عمل مىكردند، يعنى به آنچه راجح باشد بر اعمالشان.
جلد 7 - صفحه 278
تبصره: مؤمن وقتى ايمان به يگانگى خدا آورد، هرآينه التزام نموده به شرايع اسلام و ايمان، در اين هنگام واجب است بر دو امر: 1- صبر بر التزام و ثبات و استقامت ورزيده به تهاجمات زمانه و تسويلات شيطانيه متزلزل نگردد و نقض آن را ننمايد. 2- بجا آوردن شرايع و احكام اسلامى را، و حق تعالى ترغيب فرموده ايشان را در قسم اول بقوله (وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَشْتَرُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً إِنَّما عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (95) ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ وَ لَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (96) مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97) فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ (98) إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (99)
إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ (100)
ترجمه
و عوض مگيريد بعهد خدا بهاء اندك را همانا آنچه نزد خدا است
جلد 3 صفحه 314
آن بهتر است براى شما اگر باشيد كه بدانيد
آنچه نزد شما است فانى ميشود و آنچه نزد خدا است باقى ميماند و هر آينه جزا ميدهيم البتّه آنانرا كه صبر نمودند مزدشان را ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
هر كس بجا آورد كار شايسته را از مرد و زن و او مؤمن باشد پس هر آينه زندگانى دهيم او را زندگانى پاكيزه و هر آينه جزا دهيم ايشانرا مزدشانرا ببهتر چيزيكه بودند بجا مىآوردند
پس چون بخوانى قرآن را پس پناه بر بخدا از شيطان رانده شده
همانا نيست مر او را تسلّطى بر آنانكه ايمان آوردند و بر پروردگارشان توكّل ميكنند
جز اين نيست كه تسلّط او بر كسانى است كه زير فرمان او ميروند و آنانكه براى او شرك مىآورند.
تفسير
- خداوند در تعقيب آيات سابقه نهى فرموده است از نقض عهد نمودن مسلمانان بطمع مال و جاه دنيوى از كفّار قريش كه طالب نقض بودند تا ثابت قدم فرمايد در دين كسانى را كه عهد كرده بودند با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و قسم خورده بودند كه از ايمان و اطاعت او سر نه پيچند باين تقريب كه مبادله و معاوضه ننمائيد عهد خدا را با بهاء كمى چون مال و جاه دنيوى هر قدر زياد باشد در مقابل ثواب و مقام اخروى ناچيز و كم و حقير است و ارباب علم و دانش ميدانند كه اجر الهى كه نزد خدا است و به بندگان صالح خود وعده فرموده بهتر است از دنيا و ما فيها چون باقى و ثابت و دائم است و متاع دنيا فانى و زائل و متزلزل است و خداوند كسانيرا كه صبر نمودند بر ثبات قدم در دين و وفاء بعهد و قسم و تحمّل آزار و اضرار مشركين جزا ميدهد در دنيا و آخرت باعمال حسنه ايشان كه احسن است از ساير اعمال يا آنكه جزا ميدهد بجزائى كه احسن است آن جزا بمراتب و جهاتى از اعمال حسنه ايشان و كسانيكه داراى اعمال صالحهاند از مرد و زن در صورتى كه مؤمن باشند بخدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار و روز قيامت خداوند زندگانى پاكيزه خوش خوب بايشان عطا ميفرمايد در دنيا چون اين عقايد و اعمال صالحه موجب رضا و تسليم در برابر مقدرات الهى است و كسيكه باين مقام برسد از هيچ پيش آمدى ملول و مكدّر نخواهد شد و در تمام امور با توكّل بخدا و اميد بأجر اخروى شاد كام و مقضى المرام خواهد بود و خداوند او را نااميد از رحمت خود نميفرمايد و بتقريب مذكور پاداش اعمال حسنه او را عطا خواهد فرمود قمّى ره نقل فرموده كه مراد از حياة
جلد 3 صفحه 315
طيّبه قناعت بروزى خداداد است و در نهج البلاغه نيز بقناعت تفسير شده و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مراد قناعت و رضاى بقسمت الهيّه است و چون سر چشمه حيات طيّبه واصل اعمال صالحه قرائت قرآن و مقدمه آن استعاذه از شيطان است خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه چون اراده قرائت قرآن كنى قبل از تلاوت پناه ببر بخداوند از وسوسه شيطان كه رجيم و مطرود از درگاه الهى شد تا محفوظ شوى از تزلزل در الفاظ و تحيّر در معانى آن و بكمك الهى مفتوح شود بر تو ابواب علم و معرفت بحقائق كلّيّه اشياء از بركت تلاوت قرآن و تدبّر در آن و مقصود بخطاب در واقع امّتند اگر چه صيغه آن در ظاهر متوجّه بآنحضرت شده است مانند ساير خطابات قرآنيه كه مكرّر ذكر شده است و امر از براى استحباب است و ممكن است در عوض استعاذه بسم اللّه الرحمن الرحيم گفته شود چنانچه در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كيفيّت استعاذه چنين است كه شخص بگويد استعيذ باللّه السّميع العليم من الشيطان الرجيم كه او خبيثترين شياطين است و بصيغه اعوذ نيز روايت شده است و ينظر حقير عمده آنستكه قبلش را متوجه بخدا نمايد و زبانش را حفظ نمايد از ذكر غير خدا و از صميم قلب در خواست نمايد كه خداوند او را از وسوسه و شرّ شيطان مادامى كه مشغول بتلاوت است حفظ فرمايد و با توكل بخدا مشغول شود كه انشاء اللّه تعالى كامياب خواهد شد چون آن ملعون بر كسانيكه داراى ايمان و توكل بخدايند تسلّط و اقتدارى ندارد و نميتواند ايشانرا منصرف از حقّ و متوجّه بباطل نمايد جز اين نيست كه تسلّط و اقتدار و فرمانفرمائى او بر كسانى است كه قبول حكم او را نمودهاند و زير بار فرمان او رفتهاند و مطيع او شده و او را شريك با خدا در اطاعت قرار دادهاند يا بامر او بتپرست و مشرك شدهاند در كافى و عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان بر بدن مؤمن مسلّط ميشود ولى بردينش مسلّط نميشود مانند حضرت ايّوب كه بر بدنش مسلّط شد و بر دينش نشد امّا اهل شرك پس مسلّط ميشود بر ابدان و اديانشان و در بعضى از روايات فرمودهاند از ولايت ائمه عليهم السلام نميتواند اهل ايمانرا بيرون ببرد ولى ميتواند بمعصيت وادار كند و بنظر حقير تا شخص متوجّه بخدا و ذكر حقّ است
جلد 3 صفحه 316
شيطان در او نفوذ ندارد يعنى وسوسهاش مؤثر نميشود ولى وقتى از ياد خدا غافل و متوجّه بدنيا شود شيطان در او نفوذ پيدا ميكند بوسوسه و كم كم بر او مسلّط ميشود و او را بدام خود در ميآورد و چون بدام او افتاد ديگر او را رها نميكند تا به اسفل السّافلين برساند مگر باز متوجّه بخدا شود و متوسل بائمه اطهار تا ببركت توجّه آن ذوات مقدسه رستگار گردد و در مجمع عدم تسلّط شيطان بر مؤمن را بعدم قدرت بر اجبار بكفر و معصيت تفسير فرموده و ظاهرا باين معنى تسلّط بر غير مؤمن هم ندارد و در كلام الهى نفى و اثبات متوجه بيك معنى شده است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ما عِندَكُم يَنفَدُ وَ ما عِندَ اللّهِ باقٍ وَ لَنَجزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما كانُوا يَعمَلُونَ (96)
آنچه نزد شما است فاني و از بين رفتني است و آنچه نزد خداست باقيست و هر آينه البته جزا ميدهيم كساني که صبر كردند اجر آنها را ببهترين آنچه که بودند عمل ميكردند ما عِندَكُم يَنفَدُ زخارف دنيوي از رياست و جاه و مال و منال همين چهار روز دنيا است بلكه نفس دنيا و حيات دنيوي دار فانيست صد سال با يك روزش تفاوت ندارد پس از فنا کان لم يكن بوده وَ ما عِندَ اللّهِ باقٍ جنات عاليه و درجات متعاليه و مقامات ساميه و فيوضات دائمه در عالم آخرت فنا و زوال ندارد براي كساني که اهل ايمان و تقوي و عمل صالح باشند و هم چنين عقوبات و عذابها و دركات و جهنم هم فنا و زوال ندارد براي كفار و معاندين و مخالفين و
جلد 12 - صفحه 184
مشركين و منافقين و من يحذوا حذوهم (وَ لَنَجزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا) چه صبر بر بليات و مصائب و اذيتهاي دشمن و چه صبر بر عبادات و جهاد في سبيل اللّه و چه صبر بر ترك معاصي و مخالفت او امر الهي و محرمات أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما كانُوا يَعمَلُونَ آن قدر فيوضات الهي شامل حال آنها ميشود که هيچ ملك مقربي و نبي مرسلي تا اينکه اندازه تصور نميكردند
(فيها ما تشتهيه الانفس و تلذ الاعين و ما خطر علي قلب بشر).
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 96)- در این آیه دلیل این برتری را چنین بیان میکند: «آنچه نزد شماست سر انجام فانی و نابود میشود، اما آنچه نزد خداست باقی و جاودان میماند» (ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ).
بیایید و سرمایههای خود را برای خدا و در راه خدا و جلب رضای او به کار اندازید تا مصداق «عِنْدَ اللَّهِ» گردد، و به مقتضای «ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ» باقی و برقرار شود.
سپس اضافه میکند: «و ما کسانی را که (در راه اطاعت فرمانمان بخصوص ایستادگی در برابر سوگندها و عهدها) صبر و استقامت میکنند به بهترین اعمالشان پاداش خواهیم داد» (وَ لَنَجْزِیَنَّ الَّذِینَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
تعبیر به «احسن» دلیل بر این است که اعمال نیک آنها همه یکسان نیست، بعضی خوب است و بعضی خوبتر، ولی خداوند همه را به حساب خوبتر میگذارد، و پاداش خوبتر را به آنها میدهد، و این نهایت بزرگواری است.
نکات آیه
۱- دستاوردهاى مادى انسان، فناپذیر و ارزشهاى معنوى و پاداشهاى الهى، باقى و جاودانه است. (ما عندکم ینفد و ما عند الله باق)
۲- جاودانگى ارزشهاى معنوى و پاداشهاى الهى، راز برترى مطلق آنها بر دستاوردهاى مادى انسان (إنما عند الله هو خیر لکم ... ما عندکم ینفد و ما عند الله باق)
۳- خداوند، به هر یک از اعمال نیک صابران، مطابق بهترین نوع آنها پاداش مى دهد. (و لنجزینّ الذین صبروا أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون)
۴- هر عمل نیک، داراى مراتب مختلف در نیکى و پاداشهاى گوناگون و متناسب است. (و لنجزینّ الذین صبروا أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون) اینکه خداوند اعمال صابران را به بهترین نوع عمل پاداش مى دهد، نشانگر آن است که هر عمل نیک داراى انواع و مراتب مختلفى است که خداوند در مقام جزا، بهترین نوع آنها را ملاک قرار داده و به صابران عطا مى فرماید.
۵- صابران، برخوردار از عنایت و فضل ویژه الهى (و لنجزینّ الذین صبروا أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون)
۶- پایبندى به تعهدات و پیمانها، موجب برخوردارى از پاداشهاى برتر الهى است. (و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قلیلاً ... و لنجزینّ الذین صبروا أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون)
۷- گذشتن از مادیات به امید رسیدن به پاداشهاى جاودان الهى، نیازمند صبر و شکیبایى است. (ما عندکم ینفد و ما عند الله باق و لنجزینّ الذین صبروا أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون) تذکر به فناپذیرى مادیات و جاودانگى معنویات و سپس مطرح ساختن صبر و شکیبایى، مى رساند که گذشتن از مادیات و دل بستن به نعمتهاى اخروى، نیازمند صبر است.
۸- عمل همراه با سختى، مرارت، صبر و مقاومت، داراى ارزش برتر (و لنجزینّ الذین صبروا أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون)
۹- صبر و مقاومت، داراى نقش اساسى در سعادت انسان و نیل به مقام والا در پیشگاه الهى (و لنجزینّ الذین صبروا أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون) ذکر صفت صبر و مقاومت به صورت اختصاصى از میان دیگر اوصاف خوب و ارزشمند مؤمنان، جهت پاداش و نیل به مقام معنوى، گویاى برداشت فوق است.
۱۰- عمل مستمر خود انسان، منشأ برخوردارى وى از فضل الهى و نیل به مقام معنوى و سعادت اخروى (و لنجزینّ الذین صبروا أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون)
موضوعات مرتبط
- ارزشها: برترى ارزشها معنوى ۲; جاودانگى ارزشهاى معنوى ۱، ۲; ملاک ارزشها ۸
- امکانات مادى: زمینه اعراض از امکانات مادى ۷; ناپایدارى امکانات مادى ۱
- پاداش: عوامل پاداش ۶; مراتب پاداش ۴
- خدا: برترى پاداشهاى خدا ۲; جاودانگى پاداشهاى خدا ۱، ۲; زمینه پاداشهاى خدا ۷; زمینه فضل خدا ۱۰
- سختى: آثار سختى ۸
- سعادت: عوامل سعادت ۹; منشأ سعادت اخروى ۱۰
- صابران: پاداش صابران ۳; تفضل به صابران ۵; عمل پسندیده صابران ۳; مقامات صابران ۵
- صبر: آثار صبر ۷، ۸، ۹; ارزش صبر ۸
- عمل: آثار عمل ۱۰; ارزش عمل ۸; پاداش عمل پسندیده ۴; مراتب عمل پسندیده ۴
- عهد: آثار وفاى به عهد ۶
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۵
- مقامات معنوى: عوامل مقامات معنوى ۹، ۱۰
منابع
- ↑ تفسیر مجمع البیان.