النحل ٨٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link307 | آيات ۷۸ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۴#link307 | آيات ۷۸ - ۸۹ سوره نحل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link309 | خدای تعالی، سبب حقيقى پرواز مرغان در هواست]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link309 | سبب حقيقى پرواز مرغان در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link311 | ذكر نعمت خانه، پوست و پشم و كُرك و موى حيوان و...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link312 | وجه اين كه درباره سرابيل فرمود: «شما را از گرما نگه مى دارد»، و حفظ از سرما را ذكر نكرد]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link311 | ذكر نعمت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link313 | معناى آيه: «يَعرِفُونَ نِعمَةَ اللّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَ أكثَرُهُمُ الكَافِرُون»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link312 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link314 | وجوهى كه مفسّران، درباره آيه «وَ أكثَرُهُمُ الكَافِرُون» گفته اند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link313 | معناى آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link316 | مراد از اين كه در قيامت، از هر امّتى، شهيدى مبعوث مى گردد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link314 | وجوهى كه درباره آيه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link317 | قيامت، روز پاداش و كيفر است، نه روز عمل و جبران]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link318 | در عذاب ظالمان در آخرت، تخفيف و تأخيرى نيست]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link316 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link319 | مشركان در روز قيامت، تسليم خدا مى شوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link317 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link320 | تسليم اضطرارى مشركان در قيامت، در برابر خدا، سودى به حالشان ندارد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link318 | در عذاب ظالمان در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link321 | كافران مفسد، عذابى بيش از ديگر كفار خواهند داشت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۵#link319 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link322 | تفصيلى در مورد شهید و شهادت گواهان، در قیامت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link320 | تسليم اضطرارى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link324 | معناى اين كه قرآن، بيان كننده هر چيزى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link321 | كافران | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link325 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link322 | تفصيلى در مورد شهادت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link326 | چند روايت در ذيل جمله: «تِبيَاناً لِكُلّ شَئ»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link324 | معناى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link325 | روايتى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۳۶#link326 | چند روايت در ذيل جمله : | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۹
کپی متن آیه |
---|
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي کُلِ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنَا بِکَ شَهِيداً عَلَى هٰؤُلاَءِ وَ نَزَّلْنَا عَلَيْکَ الْکِتَابَ تِبْيَاناً لِکُلِ شَيْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ |
ترجمه
النحل ٨٨ | آیه ٨٩ | النحل ٩٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَهِیداً»: شاهدی. گواهی. مراد پیغمبر هر ملّتی است که شاهد عملی بوده و وجودش الگو و میزان سنجش حق و باطل کارهای مردمان موجود در دائره زمان نبوّت خود است. «هؤلآءِ»: اینان. مراد مسلمانان و همه مردمان جهان است که پس از بعثت پیغمبر اسلام، دعوت به پذیرش اسلام شدهاند. «الْکِتَابَ»: قرآن. «تِبْیَاناً»: بیان. بیانگر. حال یا مفعولله است. «کُلَّ شَیْءٍ»: مراد همه امور اصولی مربوط به دین است که برای تکامل فرد و جامعه در تمام جنبههای مادی و معنوی لازم و ضروری است؛ نه این که قرآن یک دائرهالمعارف بزرگی از همه جزئیّات علوم و فنون گذشته و حال و آینده جهان باشد. «هُدیً»: هدایت. هادی. رهنمود و راهنمای به راه حق و حقیقت. «رَحْمَةً»: وسیله رحمت برای جمیع مردمان جهان. «بُشْرَی»: مژده. مژدهرسان. مژدهدهنده پیروان خود به سعادت دو جهان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَکَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِ... (۶) فَکَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِ... (۶) فَلَنَسْأَلَنَ الَّذِينَ أُرْسِلَ... (۰)
يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ... (۱) فَوَ رَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ... (۰) عَمَّا کَانُوا يَعْمَلُونَ (۰) إِنَ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْکَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۸۹ سوره نحل
- خدای تعالی، سبب حقيقى پرواز مرغان در هواست
- ذكر نعمت خانه، پوست و پشم و كُرك و موى حيوان و...
- وجه اين كه درباره سرابيل فرمود: «شما را از گرما نگه مى دارد»، و حفظ از سرما را ذكر نكرد
- معناى آيه: «يَعرِفُونَ نِعمَةَ اللّهِ ثُمَّ يُنكِرُونَهَا وَ أكثَرُهُمُ الكَافِرُون»
- وجوهى كه مفسّران، درباره آيه «وَ أكثَرُهُمُ الكَافِرُون» گفته اند
- مراد از اين كه در قيامت، از هر امّتى، شهيدى مبعوث مى گردد
- قيامت، روز پاداش و كيفر است، نه روز عمل و جبران
- در عذاب ظالمان در آخرت، تخفيف و تأخيرى نيست
- مشركان در روز قيامت، تسليم خدا مى شوند
- تسليم اضطرارى مشركان در قيامت، در برابر خدا، سودى به حالشان ندارد
- كافران مفسد، عذابى بيش از ديگر كفار خواهند داشت
- تفصيلى در مورد شهید و شهادت گواهان، در قیامت
- معناى اين كه قرآن، بيان كننده هر چيزى است
- بحث روايتى
- چند روايت در ذيل جمله: «تِبيَاناً لِكُلّ شَئ»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ «89»
و (ياد كن) روزى را كه در هر امّتى، شاهدى بر آنان از خودشان برانگيزيم و تو را بر آنان گواه آوريم و بر تو اين كتاب را نازل كرديم كه روشنگر هر چيز است و مايهى هدايت و رحمت و بشارت براى مسلمانان است.
نکته ها
در پنج آيه قبل نيز به مسأله گواه بر امّتها اشاره شد و اين جزء عقايد قطعى ماست كه در قيامت، هر امّتى شاهد و گواهى دارند و پيامبر اسلام شاهد بر اين امّت و گواهان ساير امّتهاست. نكته مهم آن است كه گواهى اولياى خدا بايد از روى حسّ و ديدن و علم باشد و آنها از هرگونه خطا و كذب معصوم باشند تا گواهى آنها در آن روز حسّاس بر همهى مردم، يك نوع اتمام حجّت باشد. و ناگفته پيداست كسى كه بر اعمال حاضر و غايب و ظاهر و باطن مردم، آگاه باشد و سخن او در قيامت مورد پذيرش امّت و خداوند باشد، جز انبيا و امامان معصوم، كه با امدادهاى غيبى، بر رفتار و كردار و گفتار و نيّات مردم، آگاهند، كس ديگرى نخواهد بود.
در تفسير صافى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه آن حضرت فرمود: بخدا قسم ما هر چه را در آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنهاست و هر چه در بهشت و دوزخ است، مىدانيم.
سپس امام اين آيه را سه بار پىدرپى تلاوت فرمودند.
امام باقر عليه السلام فرمود: هر چه را كه امّت به آن نياز داشته، در قرآن آمده است و هر سخنى كه از من شنيديد اگر سند قرآنىاش را بخواهيد، خواهم گفت.
حضرت على عليه السلام فرمود: خبر شما و تاريخ گذشتگان و آيندگان و آسمان و زمين در قرآن آمده است. «1»
«1». تفسير كنزالدقائق.
جلد 4 - صفحه 569
امام رضا عليه السلام در جلسهاى به رؤساى اديان فرمود: از معجزات پيامبر اسلام آن است كه يتيمى فقير و چوپانى درس نخوانده، كتابى داشته باشد كه «تبيان كل شى» باشد و اخبار گذشته و آينده تا قيامت در آن ثبت شده باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: هر مسألهاى كه مورد اختلاف دو نفر باشد در كتاب خدا، اصلى كه آنرا حلّ كند وجود دارد، گرچه عقل مردم به آن نرسد. «1»
قرآن بيان هر چيز است، امّا هر كس نمىفهمد چنانكه حضرت على عليه السلام مىفرمايد: در قرآن، براى عوام عبارتِ ظاهرى، براى خواص اشاراتِ رمزى، براى اولياى خدا، لطائف الهى و براى انبيا، حقايق است. «2»
تبيان همه چيز بودن، يا مستقيم است يا بواسطهى آياتى كه در آن اصولى مطرح شده و آن اصول براى ما كارساز است. نظير آيه؛ «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» «3» آنچه را پيامبر براى شما آورده بگيريد و از آنچه شما را نهى كرده دور شويد و نظير آيه؛ «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» «4»
پیام ها
1- نظارت دائمى اولياى خدا بر اعمال ما، يكى از مسلّمات قرآنى است. «شَهِيداً عَلَيْهِمْ»
2- گواهان در قيامت، سلسله مراتب دارند. براى هر امّتى، امامِ آن شاهد است و پيامبر اسلام، شاهد بر همهى گواهان است. «جِئْنا بِكَ عَلى هؤُلاءِ شَهِيداً»
3- هم پيامبر اسلام بر همه پيامبران شاهد است و هم كتابش، تبيان كلّ شىء است.
«نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ»
4- قرآن كتابى جامع براى بيان همه نيازهاى جامعه است. «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» 5- تسليم بودن، لازمه دريافت هدايت، رحمت و بشارت الهى است. «هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير فرقان.
«3». حشر، 7.
«4». نحل، 44.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 570
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (89)
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ: و ياد كن اى پيغمبر روزى را كه برانگيزانيم در ميان هر امتى. شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ: گواهى بر گفتار و كردار ايشان از نفوس ايشان، يعنى پيغمبر هر امتى كه بديشان مبعوث و از قبيله آنان بود، برانگيزانيم تا بر تصديق و تكذيب امت شهادت دهند، يا مؤمنان هر عصرى
جلد 7 - صفحه 265
بر كفار گواهى دهند.
تبصره: آيه شريفه دلالت دارد بر آن كه هيچ عصرى خالى نيست از كسى كه حجت باشد بر مردمان آن عصر، يا وجود پيغمبر يا امام معصوم، و او هم يا ظاهر است و آشكار، يا غائب است و پنهان، و برهان عقلى، اين مطلب را ثابت نمايد كه: غرض از ايجاد خلق، مصلحتى است راجع به سوى ايشان. پس در حكمت الهيه، لازم آيد نصب رئيسى در هر عصرى براى ارشاد مردم به آنچه مصلحت و ردع آنها از آنچه مفسده باشد. و اين سيره از اول خلقت تا قيام قيامت جارى است. و چون شريعت به وجود حضرت احمدى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خاتمه يافت، بعد از آن سرور پيغمبرى مبعوث نشود، لكن اوصياى خاصه ائمه اثنى عشر هر يك بعد از ديگرى، تا اين زمان كه منتهى شد به خاتم الاوصياء اعليحضرت ولى الاعظم، حجة بن الحسن عجل اللّه فرجه قطب عالم امكان باشد.
وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ: و بياوريم تو را گواه بر اين گروه، يعنى بر امت تا بر تصديق مؤمنان و تكذيب مشركان شهادت دهى.
نكته: افراد (و اختصاص) آن حضرت به ذكر، به جهت مزيت تشريف و تكريم آن سرور است.
على بن ابراهيم فرمايد: رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شاهدند بر ائمه، و ائمه شاهدند بر مردم «1».
حضرت صادق عليه السّلام فرمود: لكلّ زمان و امّة شهيد تبعث كلّ امّة مع امامها «2» براى هر زمانى و امتى شهادت دهندهاى است كه مبعوث شود هر امتى با امام و پيشواى آن.
وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ: و نازل كرديم بر تو قرآن را. تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ: در
«1» تفسير قمى جلد 1 صفحه 388.
«2» تفسير قمى جلد 1، صفحه 388 و تفسير برهان جلد 2 صفحه 378.
جلد 7 - صفحه 266
حالتى كه بيان روشنى است براى هر چيز از امور دين به تفصيل يا اجمال كه مبين آن سنت مطهره است، پس قرآن مفصلا و مجملا تبيان همه چيز است از امور معاش و معاد. وَ هُدىً وَ رَحْمَةً: و راهنماى به حق بخشايش بر همه كس اگر به آن ايمان آورده عمل به فرمايشات آن نمايند، زيرا آنانكه از اين هدايت تامه و رحمت واسعه محروم شوند، به سبب سوء اختيار خودشان است انكار و كفر و اعراض را. وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ: و مژده است به بهشت مر مسلمانان را خاصه.
تبصره: اين مطلب مبرهن شده كه تمام احتياجات دينى و دنيائى عموم طبقات مردم را تا قيامت، خداوند حميد در قرآن مجيد بيان فرموده، زيرا خاتميت حضرت محمدى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ملازم است با جامعيت شريعت و كتاب آن سرور، و اكمليت آن حضرت ملازم است با ختميت نبوت.
در كافى «1»- حضرت صادق عليه السّلام فرمود: انّ اللّه تبارك و تعالى انزل فى القران تبيان كلّ شى حتى و اللّه ما ترك اللّه شيئا يحتاج العباد اليه حتى لا يستطيع عبد يقول: لو كان هذا انزل فى القران الّا و قد انزله اللّه فيه.
بتحقيق قرآن بيان هر چيزى است حتى، قسم بخدا وانگذارد حق تعالى چيزى را كه بندگان محتاجند به آن تا كسى تواند بگويد اگر حكم آن در قرآن بود مگر آن كه نازل فرموده خداى تعالى در قرآن، لكن علم آن منحصر به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اوصياى معصومين عليهم السّلام مىباشد.
در بصائر به اسناد خود از عبد الاعلى شنيدم از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: و اللّه انّى لاعلم كتاب اللّه من اوّله آخره كانه فى كفّى فيه خبر السّماء و خبر الارض و خبر ما يكون و خبر ما هو كائن قال اللّه فيه تبيان كلّ شىء «2»
«1» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب العلم، صفحه 59، حديث اوّل.
«2» تفسير نور الثقلين، جلد 3، صفحه 76، حديث 185- اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجة، صفحه 229، حديث 4.
جلد 7 - صفحه 267
فرمود حضرت صادق عليه السّلام قسم به خدا بتحقيق هر آينه من دانا هستم به كتاب الهى از اول تا آخرش، گويا همه در كف من است، در قرآن است خبر آسمان و خبر زمين و خبر آنچه باشد و آنچه خواهد شد، فرمود حق تعالى در قرآن است بيان هر شيئى.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ (86) وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (87) الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ (88) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ (89) إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (90)
ترجمه
و چون به بينند آنانكه شرك آوردند انبازانشان را گويند پروردگار ما اينها انبازان مايند كه بوديم ميخوانديمشان غير از تو پس توجّه دهند آنها بسويشان گفتار را كه شما هر آينه دروغگويانيد
و اعلام نمايند بسوى خدا در آنروز تسليم را و نابود شود از آنها آنچه بودند كه افتراء ميزدند
آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا بيفزائيم آنها را عذابى بالاى عذاب براى آنچه بودند كه افساد مينمودند
و روز كه بر مىانگيزيم در هر امّتى گواهى را بر آنها از خودشان و بياوريم تو را گواه بر آنها و نازل نموديم بر تو كتاب را كه بيانى روشن است براى هر چيزى و هدايت و رحمت و بشارت است براى مسلمانان
همانا خدا امر ميكند بعدالت و نيكوكارى و بعطا نمودن بخويشاوندان و نهى ميكند از كار زشت و ناپسند و ستمكارى پند ميدهد شما را باشد كه شما پند گيريد.
تفسير
- وقتى كه قيامت كبرى بر پا شود و اهل شرك در پيشگاه الهى حاضر گردند مشاهده نمايند معبودهاى باطل خودشان را كه شريك قرار داده بودند آنها را با خدا در عبادت و اطاعت از اصناف بتها و شياطين و باين مناسبت اضافه شركاء بآنها شده يا بمناسبت آنكه اهل شرك معبودهاى باطل خودشان را شريك قرار ميدادند در زرع و انعام خودشان و در هر حال شركاء اختراعى و جعلى آنها بودند در اينموقع براى تعجّب از حال آنها يا بتصور آنكه شمّهاى از تقصير خودشان را مستند بآنها نمايند ميگويند پروردگارا اينها شركاء ما بودند كه ما بادّعاء آنها مغرور شديم و عبادت و اطاعت آنها را كرديم لذا خداوند بآنها قدرت گفتار و اذن در جواب ميدهد و ميگويند اينها دروغ گويند ما آنها را دعوت بعبادت خودمان نكرديم اينها بهواى نفس خودشان عبادت ما را ميكردند و در واقع مطيع شهوات خود بودند و اهل شرك از در تسليم و انقياد وارد ميشوند و در آنروز بسوى خدا طرح صلح و سازش ميكنند با آنكه ديگر جاى آشتى را باقى نگذاردهاند و در دنيا هر چه خواستهاند كردهاند و گم گشته و نابود و ضايع و باطل ميشود و از دست آنها ميرود هر دروغ و افترائى كه بخدا زدهاند از اين
جلد 3 صفحه 309
قبيل كه بتها شريك خدايند و شفيع بندگان و ناصر و معين آنها و خداوند اين مقام را بآنها عنايت فرموده و خداوند كسانيرا كه علاوه بر كفر و عصيان مانع از هدايت و ارشاد عوام شدهاند دو عذاب ميفرمايد يكى عذاب بر اصل كفر و ديگر عذاب بر منع اسلام كه عذاب دوّم فوق عذاب اوّل است بر حسب كيفيّت و كميّت براى فساد و افساد آنها و قمّى ره فرموده براى آنكه بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كافر شدند و منع نمودند مردم را از متابعت امير المؤمنين عليه السّلام و بعضى عذاب فوق را بمارها و افعىها و عقربهاى مانند فيل و شتر و قاطر تفسير نمودهاند و در آنروز خداوند مبعوث ميفرمايد از هر امّت و جماعت و فرقهاى گواهى را بر آنها از بشر كه همجنس خودشان باشد و ظاهرا پيغمبران و اوصياء ايشانند در هر زمان تا گواهى دهند بر اعمال آنها براى اتمام حجّت و مزيد عزّت اهل ايمان و خفّت اهل طغيان و شاهد كلّ فى الكلّ على الكلّ پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و قمّى ره فرموده پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شهادت ميدهد بر ائمه عليهم السلام و ايشان شهادت ميدهند بر مردم و شمهاى از اين بيان در سوره بقره و نساء گذشت و خداوند نازل فرموده است قرآن را بر پيغمبر اكرم براى بيان هر حكمى كه محتاج باشند بندگان بآن در اصلاح امور دنيا و آخرتشان از معارف و احكام و اخلاق و آداب و رسوم مستقلا و بتوسط پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام در هر زمان و براى هدايت و رحمت بر بندگان و بشارت اهل اسلام بنعيم بىپايان عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و اللّه ما ميدانيم آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم است و آنچه در ما بين آنها است و همه در قرآن است و اين آيه را تلاوت فرمود و در كافى و غيره ضمن چند روايت از آنحضرت باين معنى تصريح شده و در يك روايت اثبات اختصاص آن بقرآن و نفى از تورية و انجيل شده است و در مجمع فرموده اين آيه دلالت دارد بر آنكه در هر عصر و زمانى بايد در ميان مردم كسى باشد كه قول آن حجّت باشد بر خلق نزد خداوند و بيشتر اهل علم موافقند با ما در اين اصل نهايت آنكه اختلاف ما با اهل خلاف در تعيين حجّت است حقير عرض ميكنم كه فخر رازى هم باين بيان استدلال بر حجّيت اجماع نموده ولى چون ديده بصيرت نداشته
جلد 3 صفحه 310
حجّت را نشناخته (اللهم عرّفنى حجّتك فأنّك ان لم تعرّفنى حجّتك ضللت عن دينى) آيا حجّتى غير از معصوم تصوّر ميشود و آيا معصومى غير از امام زمان كسى يافته يا مدّعى شده است الحمد للّه على وضوح الحجّه و الحجّة عليها و همانا خداوند امر ميكند بعدل كه ظاهرا ميانه روى در كليه امور و اخلاق و اجتناب از افراط و تفريط است و معامله و معاشرت با مردم بانصاف و مروّت و آنكه آنچه براى خود مىپسندد براى برادران و خواهران دينى خود بپسندد و بخواهد و رعايت حقوق ايشانرا بنمايد و نيز امر ميفرمايد باحسان كه ظاهرا شامل است نيكى بخود و خلق را از فعل واجبات و ترك محرّمات و تكميل درجات و اعانت بفقراء و ضعفاء و دستگيرى از آنها ببذل علم و مال و ارائه صلاح و فساد و آنچه موجب اصلاح امور دنيا و آخرت ايشان باشد خصوصا اقارب و ارحام كه صله آنها واجب و براى اهتمام مخصوص بذكر در كلام الهى شدهاند و نهى ميفرمايد از فحشاء كه ظاهرا كار زشت و قبيحى است كه زشتى و قبح آن واضح و آشكار باشد مانند زنا و شرب خمر و دزدى و از منكر كه ظاهرا كار ناپسند و ناشايسته در نظر عقلاء و دانشمندان است و در صافى فحشاء را بتجاوز از حدود الهى و منكر را بآنچه ناپسند باشد بعقول تفسير نموده و فروق ديگرى هم براى تفاوت معناى فحشاء و منكر ذكر شده است و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشود نهايت آنكه فحشاء قبحش ظاهرتر است و نيز نهى فرمود از بغى كه ظلم و تطاول بر مردم بغير حقّ باشد در معانى و عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه عدل انصاف و احسان تفضّل است و قمّى ره فرموده عدل شهادتين و احسان امير المؤمنين عليه السّلام و فحشاء و منكر و بغى آن سه نفرند و باين معانى اخبار ديگرى هم نقل شده است كه معلوم است مراد بيان فردا كمل است چنانچه ذى القربى هم در بعضى روايات بائمه اطهار تفسير شده است و در بيان مقام جامعيّت اين آيه گفتهاند اگر در قرآن نبود جز اين يك آيه صادق بود كه در آن تبيان هر شيء است و اين معنى بر دانشمندان از تامّل در عموم معانى الفاظ شش گانه آن ظاهر خواهد شد و بموعظه الهيّه اتّعاظ و تذكّر حاصل خواهد گرديد.
جلد 3 صفحه 311
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَومَ نَبعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيهِم مِن أَنفُسِهِم وَ جِئنا بِكَ شَهِيداً عَلي هؤُلاءِ وَ نَزَّلنا عَلَيكَ الكِتابَ تِبياناً لِكُلِّ شَيءٍ وَ هُديً وَ رَحمَةً وَ بُشري لِلمُسلِمِينَ (89)
و روزي که مبعوث ميكنيم در هر امّتي شهيدي بر آن امّة از نفوس خود آنها يعني از بشر که از جنس آن امّة باشند و ميآوريم ترا که شهيد باشي بر اينها و نازل
جلد 12 - صفحه 174
كرديم بر تو كتابي که بيان ميكند از براي هر شيء و هدايت ميكند و رحمة است و بشارت ميدهد از براي مسلمين وَ يَومَ نَبعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيهِم مِن أَنفُسِهِم يوم قيامت انبياء و رسل و خلفاء الهي که در هر زماني خالي از حجة معصوم نيست و شهادت آن مقبول است و احتياج ببيّنه نيست بر اهل زمانش شهادت بر اعمال آنها ميدهد که نتوانند انكار كنند.
و اينکه جمله دليل بر مذهب شيعه است طبق اخبار معتبره که
(ان الارض لا يخلوا من حجّة اما ظاهر مشهود او غائب مستور)
(لو خلت الارض عن الحجة لساخت باهلها و لماجت باهلها).
و نيز دلالت دارد بر اينكه حجج الهي عالم بجميع افعال و اعمال بندهگان هستند و چيزي بر آنها مستور نيست و نيز دلالت دارد بر مقام عصمت آنها زيرا غير معصوم شهادتش قابل خطاء و اشتباه هست و مراد از امّة اهل زمان هر يك از آنها است و بايد حجة و شاهد از جنس بشر باشد که مراد من انفسهم است.
وَ جِئنا بِكَ شَهِيداً عَلي هؤُلاءِ بعضي گفتند مراد تمام امّت است تا قيامت بعضي گفتند اهل زمان خود در بعض اخبار دارد شهادت بر ائمه اطهار و اينها شاهد بر اهل زمان خود هستند.
لكن ظاهر آيه شريفه بنظر ميآيد مشار اليه هؤلاء شهداء باشند از آدم تا حضرت بقية اللّه که آنها شهداء بر خلق هستند و پيغمبر صلّي اللّه عليه و اله شهيد بر آنها است و مكرّر گفتهايم که اخبار در تفسير قرآن بيان مصداق است و منافي با عموم ندارد و از اينکه جمله استفاده ميشود که حضرت رسالت باتمام انبياء بوده و از اعمال آنها با خبر بوده و مشاهده ميكرده چنانچه در حق امير المؤمنين هم دارد که فرمود
كنت مع الانبياء سرا و مع محمّد صلي اللّه عليه و اله جهرا
و نَزَّلنا عَلَيكَ الكِتابَ همين قرآن مجيد که داراي چند خصوصيت است.
اوّل (تِبياناً لِكُلِّ شَيءٍ) که ميفرمايد وَ لا رَطبٍ وَ لا يابِسٍ إِلّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ
جلد 12 - صفحه 175
انعام آيه 59 غاية الامر از براي قرآن ظاهريست که بفهم بندهگان نزديك است و باطني تا هفتاد بطن که علم آن مختص بائمه عليهم السّلام است که راسخون در علم هستند که ميفرمايد وَ ما يَعلَمُ تَأوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي العِلمِ الاية آل عمران آيه 5.
دوّم (و هدي) که ميفرمايد:
إِنَّ هذَا القُرآنَ يَهدِي لِلَّتِي هِيَ أَقوَمُ بني اسرائيل آيه 9.
سيّم (و رحمة) چه رحمتي بالاتر از اينكه بر جميع سعادات دنيويه و اخرويه و نجات از مهالك نشئتين باشد.
چهارم وَ بُشري لِلمُسلِمِينَ چنانچه ميفرمايد وَ يُبَشِّرُ المُؤمِنِينَ الَّذِينَ يَعمَلُونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجراً كَبِيراً بني اسرائيل آيه 9 و 10.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 89)- سپس به دنبال سخنی که از وجود «گواه» در هر امتی در چند آیه قبل به میان آمد مجددا به سراغ آن بحث با توضیح بیشتری میرود، میگوید: «و به خاطر بیاورید آن روز را که ما از میان هر امتی گواهی از خود آنها بر آنها مبعوث میکنیم» (وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ).
گرچه این حکم عام شامل مسلمانان و پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله نیز میشود، ولی برای تأکید بیشتر خصوصا آن را مطرح کرده، میفرماید: «و ما تو را شاهد و گواه بر این گروه مسلمانان قرار میدهیم» (وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلی هؤُلاءِ).
و از آنجا که قرار دادن شهید و گواه فرع بر این است که قبلا برنامه کامل و جامعی در اختیار افراد قرار داده شده باشد، بطوری که حجت بر همگی تمام شود، تا به دنبال آن، مسأله نظارت و مراقبت مفهوم صحیحی پیدا کند، لذا بلافاصله میگوید: «و ما این کتاب آسمانی (قرآن) را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است» (وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ).
«و هم هدایت است و هم رحمت، و هم مایه بشارت برای همه مسلمانان جهان» (وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ).
نکات آیه
۱- انسان، وظیفه دار توجه به نظارت گواهان الهى در هر عصرى بر اعمالش (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا) تکرار مضمون «یوم نبعث ...» در ضمن چند آیه و نیز در تقدیر بودن «اذکر» یا «اذکروا» بیانگر اهمیت موضوع نظارت گواهان الهی و تکلیف انسان در برابر آن است.
۲- لزوم توجه انسانها، به حقایقى که ناگزیر در قیامت با آن رو به رو خواهند شد. (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا) مقصود از «یوم» روز قیامت است، توصیه خداوند به یادآورى این روز که از امر«اذکر» مقدر به دست مى آید، حاکى از مطلب یاد شده است.
۳- قیامت، روز برانگیخته شدن گواهانى از میان هر امت براى شهادت دادن بر آنان (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم)
۴- کسانى که در قیامت بر اعمال امت خویش گواهى مى دهند، جزء نخبگان و بهترینهاى امت خویشند. (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم) انتخاب شاهد و گواه از میان هر امتى، بیانگر آن است که آنان از نخبگان و خوبان امتند; زیرا اگر آنان هم از افراد گناهکار باشند و بر کار آنان گروه دیگرى شاهد و گواه باشند، انتخاب آنان براى گواهى، لغو و بیهوده خواهد بود.
۵- وجود انسانى صالح و مصون از هر گناه و خطا، در هر عصر و زمان (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم)
۶- حکم و داورى خداوند میان انسانها در قیامت، بر اساس حجت و گواه شاهدان است. (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم) برداشت فوق، با توجه به این نکته است که برانگیختن شاهدان در راستاى صدور حکم و داورى است و نیز به منظور اتمام حجت صورت مى گیرد.
۷- وجود انسانهاى شایسته و متعالى در هر عصر و در میان هر گروه، مایه اتمام حجت خداوند بر دیگران است. (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا علیهم من أنفسهم) برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که منظور از شهادت و گواهى، شهادت و گواهى قولى نبوده; بلکه شهادت عملى باشد; یعنى، وجود صالحان خود وسیله اى قرار گیرد براى اتمام حجت بر دیگران.
۸- پیامبر(ص)، ناظر اعمال امت خویش و گواه آنان در قیامت است. (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء) برداشت فوق با توجه به دو نکته در آیه است: الف) بنابر اینکه منظور از امت در «فى کلّ أمة» مردم هر عصرى نباشد; بلکه امت هر پیامبرى باشد. ب) «هؤلاء» اشاره باشد به کل امت پیامبر(ص) تا روز قیامت و نه تنها مردم عصر آن حضرت.
۹- پیامبر(ص)، داراى مقام عصمت (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء) گواه بودن پیامبر(ص) نسبت به امت خویش، مستلزم عصمت اوست و گرنه او خود نیازمند شاهد دیگر بود.
۱۰- پیامبراسلام(ص)، شاهد بر همه گواهان طول تاریخ (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که «هؤلاء» اشاره به «شهیداً»; یعنى، گواهان هر امت باشد.
۱۱- پیامبراسلام(ص) کامل ترین و متعالى ترین انسان در طول تاریخ بشر (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء) برداشت فوق، بر این اساس است که «هؤلاء» اشاره به «شهیداً»; یعنى، گواهان هر امت داشته باشد که در این صورت پیامبراسلام(ص) تنها انسانى است که بر همه انسانهاى طول تاریخ و گواهان آنان شرافت و برترى دارد.
۱۲- نزول قرآن بر پیامبر(ص)، در جهت تبیین همه حقایق مربوط به رشد و سعادت آدمى و نیازهاى هدایتى او (و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء) هر چند «کلّ شىء» افاده عموم مى کند و به ظاهر همه حقایق عالم هستى را مى تواند شامل شود، ولى در این جا قرینه هاى عرفى وجود دارد که دایره آن را محدود مى سازد; از جمله اینکه چون قرآن کتاب هدایت، سعادت و رشد است، حقایقى که بیان مى کند در قلمرو همین سه موضوع خواهد بود.
۱۳- قرآن، حاوى تمامى حقایق هستى که آگاهى از همه آنها در اختیار پیامبر(ص) است. * (و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که مقصود از «تبیاناً لکلّ شىء» تمامى حقایق هستى باشد، ولى از آن جا که قرآن بر شخص پیامبر(ص) نازل شد (نزّلنا علیک) و آن حضرت نقش تبیین حقایق قرآن را برعهده دارد (و أنزلنا إلیک الذکر لتبین للناس ... «سوره نحل / ۴۴») از این رو مى توان استفاده کرد که تمامى حقایق قرآن - که حاوى حقایق عالم است - نزد پیامبر(ص) موجود است و ایشان بر حسب مصلحت برخى از آن حقایق را براى مردم تبیین مى کنند.
۱۴- پیامبر(ص)، شایسته ترین انسان و قرآن کامل ترین برنامه براى رشد و هدایت آدمیان است. (و جئنابک شهیدًا على هؤلاء و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى) با توجه به ارتباط دو بخش آیه; یعنى، «و جئنا بک شهیدا ...» با «و نزّلنا علیک ...» و نیز بنابر اینکه «شهیداً» را به معناى الگو بدانیم و شهادت را شهادت عملى به شمار آوریم، برداشت فوق را مى توان به دست آورد.
۱۵- لزوم مراجعه به قرآن، براى شناخت عوامل واقعى رشد و هدایت انسان (و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى)
۱۶- ارائه بهترین برنامه به انسان (قرآن)، اتمام حجت خداوند بر آدمیان (و یوم نبعث فى کلّ أُمّة شهیدًا ... و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى)
۱۷- قرآن، مایه هدایت، رحمت و بشارت براى تسلیم شوندگان در برابر حق است. (و نزّلنا علیک الکتب ... و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمین)
۱۸- روحیه حق پذیرى، شرط بهره ورى از هدایت، رحمت و بشارت قرآنى (و نزلنا علیک الکتب ... و هدى و رحمة و بشرى للمسلمین)
۱۹- علم، مقدمه هدایت و هدایت، زمینه ساز جلب رحمت الهى و رحمت، موجب بشارت و سرور مسلمانان حقیقى است. (و نزّلنا علیک الکتب تبینًا لکلّ شىء و هدًى و رحمة و بشرى للمسلمین) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که ترتیب در آیه، ترتیب رتبى باشد; یعنى، هر یک از آنها مقدمه دیگرى باشد.
موضوعات مرتبط
- امتها: برگزیدگان امتها ۴; صالحان امتها ۵; گواهان امتها ۳، ۴، ۸، ۱۰; معصوم امتها ۵; نقش صالحان امتها ۷; نقش گواهان امتها ۷
- انسان: انسان کامل ۱۱، ۱۴; زمینه سعادت انسان ۱۲; مسؤولیت انسان ۱; نیازهاى معنوى انسان ۱۲
- بشارت: عوامل بشارت ۱۹
- تکامل: زمینه تکامل ۱۲، ۱۴
- حق: آثار حق پذیرى ۱۸; عوامل بشارت به حق پذیران ۱۷; عوامل رحمت بر حق پذیران ۱۷; عوامل هدایت حق پذیران ۱۷
- خدا: آثار رحمت خدا ۱۹; اتمام حجت خدا ۷، ۱۶; زمینه رحمت خدا ۱۹; ملاک قضاوت اخروى خدا ۶
- ذکر: ذکر گواهان عمل ۱
- رحمت: زمینه رحمت ۱۹; شرایط استفاده از رحمت ۱۸
- رشد: عوامل رشد ۱۵
- زندگى: بهترین برنامه زندگى ۱۴، ۱۶
- سرور: عوامل سرور ۱۹
- عصمت: مقام عصمت ۹
- علم: آثار علم ۱۹
- عمل: برگزیدگى گواهان عمل ۴
- قرآن: اهمیت قرآن ۱۵; بشارتهاى قرآن ۱۷; تعالیم قرآن ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶; رحمت قرآن ۱۷; شرایط تأثیر بشارتهاى قرآن ۱۸; شرایط تأثیر هدایتهاى قرآن ۱۸; فضیلت قرآن ۱۴; فلسفه نزول قرآن ۱۲; کمال قرآن ۱۴; نقش قرآن ۱۲; ویژگیهاى قرآن ۱۳، ۱۴; هدایتگرى قرآن ۱۲، ۱۵، ۱۷
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۲; گواهان در قیامت ۴، ۸; گواهى در قیامت ۳; نقش گواهان در قیامت ۶; ویژگیهاى قیامت ۳
- محمد(ص): عصمت محمد(ص) ۹; علم لدنى محمد(ص) ۱۳; فضایل محمد(ص) ۱۱، ۱۴; کمال محمد(ص) ۱۱، ۱۴; گواهى محمد(ص) ۸، ۱۰; محمد(ص) در قیامت ۸; مقامات محمد(ص) ۹; نزول قرآن بر محمد(ص) ۱۲; نقش محمد(ص) ۱۰
- مسلمانان: بشارت به مسلمانان ۱۹; سرور مسلمانان ۱۹
- معصومان ۵، ۹:
- هدایت: آثار هدایت ۱۹; زمینه هدایت ۱۲، ۱۴، ۱۹; عوامل هدایت ۱۵
منابع