ابراهيم ٢٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۲: خط ۴۲:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴#link38 | آيات ۱۹ - ۳۴،سوره ابراهيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۴#link38 | آيات ۱۹ - ۳۴ سوره ابراهيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link39 | اشاره به معناى ((حق )) و بيان اينكه مراد از حق بودند خلقت آسمانها و زمين هدفداربودن عالم هستى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link40 | بيان آیه: «إن يَشَأ يُذهِبكُم وَ يَأتِ بِخَلقٍ جَدِيد»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link40 | بيان جمله : ((ان يشايدهبكم و ياءت بخلق جديد)) و پاسخ به يك سؤال در اين مورد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link41 | معناى جمله: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link41 | معناى جمله : ((و برزوا الله جميعا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link42 | بيان بگو مگوى كفار، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link42 | بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link43 | سخن شيطان با پيروان خود، در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link43 | سخن شيطان با پيروان خود در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link45 | بيان اين كه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link44 | معناى اينكه در قيامت شيطان به اتباع خود مى گويد: ((خدا به شما وعده حق داد و من بهشما وعده دادم ولى وفا نكردم ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link46 | رد كلام فخر رازى، در خصوص استثناء در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link45 | بيان اينكه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link46 | رد كلام فخر رازى در خصوص استثناء در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link47 | بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۵#link47 | بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link48 | انسان مختار است و خود مسؤ ول نيك و بد اعمال خويش است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link48 | انسان مختار است و خود، مسؤول نيك و بد اعمال خويش است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link49 | وجوهى كه در مورد تركيب و معناى آيه : ((الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة ...))گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link49 | اختلاف مفسران، در معناى آيه: «ألَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَة...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link50 | موارد اختلاف مفسرين در بيان معنى و مفاد مفردات آيه فوق الذكر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link51 | مراد از كلمۀ «طيّبه» و کلمه «خبیثه»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link51 | بيان مراد از ((كلمه طيبه )) اى كه به شجره طيبه تشبيه شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link53 | آغاز و ادامه هدايت مؤمنان، از ناحيه خداوند است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link52 | مقصود از كلمه خبيثه كه به شجره خبيثه تشبيح شده شرك به خدا است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link55 | وضع رهبران کفر و ضلالت، که مردم خود را هلاكت كشاندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link53 | آغاز و ادامه هدايت مؤ منين از ناحيه خداوند است (يثبت الله الذين آمنوابالقول الثابت ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link56 | انگيزه اصلى مشركان در شرك ورزيدن به خداوند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link54 | چند معناى ديگر كه براى آيه : ((يثبت الله الذين آمنوا...)) ذكر كرده اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link58 | استدلال بر اختصاص تدبیر عام موجودات، به خداوند تعالی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link55 | حكايت حال سردمداران و بزرگان ضلالت و ظلم كه كفران نعمت كرده مردم خود را هلاكتكشاندند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link60 | معناى سؤال و مراد از جملۀ «وَ آتَيكُم مِن كُلِّ مَا سَألتُمُوهُ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۶#link56 | انگيزه اصلى مشركين در شرك ورزيدن به عمد و اختيار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link61 | توضيحى درباره اين كه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link57 | وجه جمع بين دو آيه اى كه يكى وجود دوستى در قيامت اثبات و ديگرى نفى مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link62 | بحث روایتی: (رواياتى ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link58 | استدلال بر اختصاص ربوبيت براى خدا به اختصاص تدبير عام موجودات به او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link64 | چند روايت در مورد سؤال قبر و تفسیر آيه: «يُثَبِّتُ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link59 | معناى ((سخر لكم الفلك )) و سخر لكم الانهار))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link60 | معناى سؤ ال و توضيح مراد از جمله : اتيكم منكل ما سالتموه : خداوند از تمام آنچه از او خواستيد به شما داد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link61 | توضيحى درباره اينكه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست (و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link62 | روايتى درباره مراد از كلمه طيبه و كلمه خبيثه در آيه((مثل كلمة طيبة كشجرة طيبة ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link63 | نقل ورد سخن ((آلوسى )) كه در روايتى بنابر آن مراد از شجره خبيثه بنى اميه اندمناقشه كرده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link64 | چند روايت در مورد سؤ ال قبر و تطبيق آيه : (( يثبت الله الذين آمنوا...)) بر آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۷#link65 | چند روايت در تطبيق آيه : (( الذين بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۸#link66 | روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۳۱

کپی متن آیه
يُثَبِّتُ‌ اللَّهُ‌ الَّذِينَ‌ آمَنُوا بِالْقَوْلِ‌ الثَّابِتِ‌ فِي‌ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ فِي‌ الْآخِرَةِ وَ يُضِلُ‌ اللَّهُ‌ الظَّالِمِينَ‌ وَ يَفْعَلُ‌ اللَّهُ‌ مَا يَشَاءُ

ترجمه

خداوند کسانی را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار می‌دارد؛ هم در این جهان، و هم در سرای دیگر! و ستمگران را گمراه می‌سازد، (و لطف خود را از آنها برمی‌گیرد)؛ خداوند هر کار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام می‌دهد!

|خداوند كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در زندگى دنيا و در آخرت با سخن و اعتقاد استوار ثابت مى‌گرداند، و ستمگران را گمراه مى‌كند و خدا هر چه بخواهد انجام مى‌دهد
خدا كسانى را كه ايمان آورده‌اند، در زندگى دنيا و در آخرت با سخن استوار ثابت مى‌گرداند، و ستمگران را بى‌راه مى‌گذارد، و خدا هر چه بخواهد انجام مى‌دهد.
خدا اهل ایمان را با عقیده ثابت در حیات دنیا و در آخرت پایدار می‌دارد و خداوند ستمکاران را به حال گمراهی وا می‌گذارد و خدا هر چه بخواهد (به اختیار مطلق) می‌کند.
خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد و ایمانشان در زندگی دنیا و آخرت ثابت قدم و پابرجا می دارد، و خدا ستمکاران [به آیاتش] را [به علت لجاجت و عنادشان] گمراه می کند، و خدا هر چه بخواهد [بر اساس حکمتش] انجام می دهد.
خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنيا و آخرت پايدار مى‌دارد. و ظالمان را گمراه مى‌سازد و هر چه خواهد همان مى‌كند.
خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و نیز در آخرت به سخن استوار، پایدار می‌دارد، و خداوند ستمکاران را بیراه می‌گذارد، و خداوند هر چه خواهد همان تواند کرد
خداوند كسانى را كه ايمان آوردند، با گفتار استوار- اعتقاد درست و پايدار- در زندگى اين جهان و در آن جهان برجاى و استوار مى‌دارد، و خدا ستمكاران- كافران- را گمراه كند، و خدا هر چه خواهد مى‌كند.
خداوند مؤمنان را به خاطر گفتار استوار (و عقیده‌ی پایدارشان) هم در این جهان (در برابر زرق و برق مادیات و بیم و هراس مشکلات محفوظ و مصون می‌نماید) و هم در آن جهان (ایشان را در نعمتهای فراوان و عطایای بی‌پایان، جاویدان و) ماندگار می‌دارد، و کافران را (در دنیا و آخرت) گمراه و سرگشته می‌سازد، و خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد.
خدا کسانی را که ایمان آوردند، در زندگی دنیا و در آخرت با سخن استوار (توحید) پایدار می‌گرداند. و خدا ستمگران را بی‌راه می‌گذارد. و خدا هر کاری بخواهد انجام می‌دهد.
استوار دارد خدا آنان را که ایمان آوردند به گفتار استوار در زندگانی دنیا و در آخرت و گمراه کند خدا ستمگران را و می‌کند خدا هر چه خواهد

Allah gives firmness to those who believe, with the firm word, in this life, and in the Hereafter. And Allah leads the wicked astray. Allah does whatever He wills.
ترتیل:
ترجمه:
ابراهيم ٢٦ آیه ٢٧ ابراهيم ٢٨
سوره : سوره ابراهيم
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یُثَبِّتُ»: ثابت قدم می‌دارد. جاوید و ماندگار می‌دارد. «بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ»: به سبب سخن راست و ایمان تزلزل‌ناپذیر. بر سخن درست که کلمه توحید است. با توجّه به نکته اخیر، معنی آیه چنین می‌شود: خداوند مؤمنان را در دنیا و آخرت (که گور نخستین منزل آن است) بر کلمه توحید ثابت نگاه می‌دارد، و ... یعنی در پرتو حفاظت و مراقبت خدا، مؤمنان در دنیا در برابر تهدیدات کافران و وسوسه‌های شیطان، تسلیم نمی‌شوند و بر دین و ایمان ماندگار می‌مانند، و در گور که بخشی از جهان دیگر است در پاسخ به فرشتگان خدا در نمی‌مانند و کلمه توحید را بر زبان می‌رانند، و در رستاخیز به هنگام رویارویی با خدا سرگردان و پریشان نمی‌گردند. «الظَّالِمِینَ»: کافران.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ «27»

خداوند در زندگى دنيا و در آخرت، اهل ايمان را با كلام (و عقيده‌ى حقّ و) ثابت، پايدار قرار مى‌دهد و خدا ستمگران را (به حال خود رها كرده، توفيقشان را گرفته) گمراه مى‌كند و خداوند آنچه بخواهد (طبق عدل و حكمت خود) انجام مى‌دهد.

پیام ها

1- بهره‌مندى از امدادهاى الهى، وابسته به راهى است كه انسان انتخاب مى‌كند.

«يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا»

جلد 4 - صفحه 412

2- اگر يارى خداوند نباشد، انسان در برابر وسوسه‌ها و هوس‌ها و طاغوت‌ها از پا درمى‌آيد و سقوط مى‌كند. «يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا»

3- اهل ايمان از نظر منطق، محكم و استوارند و در برابر مكتب‌هاى مادّى مى‌ايستند. «يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا»

4- انسان اگر ايمان آورد، خدا او را بيمه مى‌كند و اگر به درخت خبيثه و مكتب باطل دل دهد، خدا او را رها مى‌كند. يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ... يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ‌

5- پذيرش مكتب‌هاى باطل، ظلم به خود و مكتب است. «الظَّالِمِينَ»

6- قهر الهى به راهى وابسته است كه انسان انتخاب مى‌كند. «يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ «27»

بعد از آن بيان صاحب كلمه طيبه را فرمايد:

يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا: ثابت مى‌گرداند خداى تعالى به توفيق و فضل و كرمش آنانكه ايمان آورده‌اند، و استحكام مى‌دهد. بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ‌: به سخن راست و قول محكم كه به حجت قاطعه نزد آنها ثابت شده و در دلهاى ايشان متمكن گشته. حاصل آنكه: كلمه توحيد و قول (لا اله الا اللّه) از ايشان به راستى و درستى صادر گرديده، خداوند هم به ايشان لطف فرموده آنان را بر جاده مستقيم هدايت ثابت قرار داد. فِي الْحَياةِ الدُّنْيا: در زندگانى دنيا تا در زمان ابتلا و امتحان صبر و بردبارى نمايند و از صراط مستقيم نلغزند و به مشقات و صدمات تن در دهند، مانند زكريا و يحيى و جرجيس و امثال ايشان از انبياء و اولياء (عليهم السّلام) و اصحاب گرام (رضوان اللّه عليهم) مانند سلمان و اباذر و مقداد كه هر يك داستانى دارند در ابتلائات و تحمل ناملايمات، مثل بلال مؤذن كه طاوه آهنى به سرش گذاردند آنقدر گفت «احد، احد» تا شهيد شد. ايضا ميثم با دست و پاى بريده بالاى دار ثبات ورزيده و حق را گويا شده تا زبانش را بريده عالم دنيا را وداع گفت. ايضا كميل را در نود سالگى و سعيد بن جبير را حجاج ملعون شهيد نمود. از ايشان گذشته تاريخ علماء اعلام بزرگان والا مقام از ثبات قدم انسان را مبهوت سازد.


«1» مجمع البيان جلد 3، صفحه 313.

جلد 7 - صفحه 50

وَ فِي الْآخِرَةِ: و ثابت دارد ايشان را در آخرت، يعنى در قبر كه اول منزل آخرت است تا جواب منكر و نكير را به طريق صواب باز دهند؛ يا در موقف و مشاهده اهوال قيامت وحشت و دهشت بر او غالب نگردد و از طريق بهشت گمراه نگردد.

در كافى شريف‌ «1» از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه فرمود: فرزند آدم را چون آخر روز از دنيا، و اول روز آخرت شود، مال و اولاد و عمل او را به نظر او درآورند.

او به مال خود نظر نموده گويد: به خداى كه من بر تو حريص و بخيل بودم، امروز مرا نزد تو چه چيز است. مال گويد: از من كفنى قبض كن و با خود نگاه دار.

پس رو به اولاد كند گويد: اى فرزندان، بسيار محبّ و مشفق شما بودم و پيوسته غم شما را مى‌خوردم، امروز چه يارى من نمائيد گويند: تو را برداريم و به قبر رسانيم و برگرديم.

پس نظر به عمل خود نموده گويد: تو بر من گران بودى و با وجود تكلف و مشقت به امر تو قيام مى‌كردم، امروز چگونه با من رفتار كنى. گويد: قرين تو هستم در قبر تا روز قيامت مرا و تو را به محضر پروردگار عرضه دارند.

بعد فرمود: اگر ميت، مؤمن صالح باشد، عمل او به خوبترين صورت و خوش‌ترين بوئى ظاهر و به او گويد: بشارت باد تو را به روح و ريحان و جنت نعيم و مقدم خير گويد، تو چه كسى؟ جواب دهد: من عمل صالح همراه تو خواهم بود تا به بهشت؛ و بدرستى كه او غاسل خود را شناسد و حامل خود را داند و قسم دهد كه به تعجيل او را ببرد تا قبر، و چون او را در قبر نهند هر دو فرشته قبر با نياب خود زمين را بشكافد و به آوازى چون رعد عاصف و چشمى چون برق خاطف نزد او آيند و گويند: (من ربّك و ما دينك و من نبيّك) گويد: (اللّه‌


«1» تفسير نور الثقلين، جلد 2، صفحه 538، حديث 71 (به نقل از كافى)

جلد 7 - صفحه 51

ربّى و دينى الاسلام و نبيّى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) گويند: (ثبّتك اللّه فيما تحبّ و ترضى) و هو قوله تعالى: (يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ) پس قبر را بر او به مقدار مد بصر فراخ گردانند و درى از بهشت بر وى باز و گويند: به خواب به راحت مانند خواب جوان متنعم و حق تعالى ندا فرمايد به او: (أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا). «1» و اگر ميت، دشمن خدا و رسول باشد، عمل خود به صورت قبيح و بد بو به نزد او آيد (بشّر بنزل من حميم و تصلية جحيم) و غاسل و حامل خود را داند، چون در قبرش نهند، از جواب نكيرين عاجز، مقمعه‌اى از آتش بر سرش زنند كه صداى او را هر دابّه‌اى شنود غير از جن و انس، و درى از جهنم بر وى باز و گويند: به خواب به بدترين حال، پس زمين به هم آيد و او را چنان فشار دهد كه مغزش از انگشتانش بيرون آيد، پس عقارب و مار بر او مسلط تا از قبر مبعوث شود (نعوذ باللّه من عذاب القبر).

وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ‌: و گمراه فرمايد خداوند، كفار را از راه بهشت به سبب سوء اختيار آنها كفر را در دنيا، يا فرو گذارد خداوند كافران را در كفر به جهت قبول نكردن آنان الطاف حق را از ايمان و طاعت، لا جرم به شآمت آن گرفتار شوند. وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ: و مى‌كند خداوند آنچه را كه خواهد از هدايت اهل استرشاد و تضليل اهل عناد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ «27» أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ «28» جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ «29» وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ (30)

ترجمه‌

- ثابت ميگرداند خدا آنانرا كه ايمان آوردند بگفتاريكه به ثبوت رسيده در زندگانى دنيا و در آخرت و گمراه ميكند خدا ستمكاران را و بجا مى‌آورد خدا آنچه را ميخواهد

آيا نظر ننمودى بآنانكه تبديل نمودند نعمت خدا را بكفر و فرود آوردند قومشان را در سراى هلاك‌

كه جهنّم است در آيند آنرا و بد قرارگاهى است‌

و قرار دادند براى خداوند همتايانى تا گمراه گردانند از راهش بگو برخوردار شويد پس همانا بازگشت شما بسوى آتش است..

تفسير

كسانيكه در اصول عقائد حقّه از قبيل توحيد و نبوّت و امامت و معاد بديده انصاف نظر و تأمّل و تدبّر نمودند و ببراهين عقليّه و شواهد نقليّه و حجج قطعيّه ايمان آوردند بخدا و پيغمبر و امام و كتاب و حساب خداوند ايشانرا ثابت و مستقرّ و مطمئن ميفرمايد بر اين عقائد بطوريكه ابدا و اصلا در خاطرشان تزلزل و فتورى روى نميدهد و بتشكيك مشكّك و تفتين مفتّن اين عقائد حقّه از آنها سلب نميگردد و منتفى نميشود در دنيا و آخرت بطوريكه در جواب سؤال مردم و ملائكه از اين حقائق بدون درنگ و تأمّل و لكنت و تزلزل اقرار و اظهار مينمايند بخلاف كسانيكه از باب لجاج و عناد خود دارى نمودند از نظر و تأمّل در آيات الهى و ظلم كردند بخودشان و خلق خدا كه موجب گمراهى آنها شدند قولا و عملا خداوند آنها را بحال خودشان واگذار ميفرمايد و كمك نميفرمايد با آنها در رفع شبهه و تزلزل و دفع شكّ و تحيّر از قلوبشان لذا در وادى جهالت و نادانى و حيرت و ضلالت و اله و سرگردانند تا روز


جلد 3 صفحه 230

قيامت كه راه بهشت را گم كنند بامر الهى چنانچه از امام صادق عليه السّلام در توحيد نقل نموده كه مراد اضلال خداوند است آنها را از دار كرامت خود در روز قيامت و خدا آنچه را ميخواهد ميكند از ثابت نمودن اهل ايمان در عقائد حقّه و مخذول فرمودن اهل ظلم و هر چه ممكن باشد و قبيح نباشد و كسيرا قدرت جلوگيرى از مشيّت او نيست و حقّ چون و چرا در كار او ندارد در فقيه و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان در وقت مرگ ميآيد نزد مردى از دوستان ما از دست راست و چپ او براى آنكه گمراه كند او را از عقائد حقّه‌اش ولى خداوند نميگذارد در او مؤثر شود و اين است مراد از قول خداوند يثبّت اللّه الّذين آمنوا تا آخر آيه و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آن دو ملك سؤال ميكنند در قبر از او كه كيست پروردگار تو و كيست پيغمبرت و چيست دينت و او ميگويد خداوند پروردگار من و محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر من و اسلام دين من است پس آندو ميگويند خدا تو را ثابت بدارد بر آنچه مى‌پسندد و خوشنود ميشود و اين است مراد از قول خداوند يثبت اللّه الذين آمنوا تا آخر آيه و باين معنى رواياتى از امام صادق عليه السّلام نيز نقل شده است و خداوند اظهار تعجّب فرموده از حال كسانيكه شناختند نعمت خدا را كه اعظم آن وجود پيغمبر و امام است و تبديل نمودند شكر را بكفر لذا خطاب به پيغمبر خود فرموده كه آيا نديدى و نظر نكردى بسوى اين اشخاص كه تبديل نمودند نعمت خدا را بكفر و وارد كردند قوم خود را در سراى هلاكت كه جهنّم است يعنى بجاى شكر نعمت كفران نمودند و كافر شدند بخدا و پيغمبر و امام منصوب از طرف او و مراد كفّار قريش عموما، و خصوصا بنى اميّه و بنى مغيره‌اند كه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جنگ نمودند و منكر اوصياء او شدند و ذريّه او را شهيد كردند و خداوند نسل آنها را قطع و نامشان را محو و آثارشانرا نابود فرمود و اين معنى را در كافى از صادقين عليهما السّلام و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده نهايت آنكه در بعضى اختصاص به دو قبيله نامبرده داده شده و در بعضى بتعميم آن نسبت بقريش تصريح فرموده‌اند و بايد حمل بر بيان مصداق واضح و اوضح شود چنانچه معلوم است كه مصداق اوضح و اعظم و اكمل نعم الهيّه پيغمبر و امام است كه خداوند از طائفه قريش انتخاب فرمود و آنها قدردانى و شكر گذارى نكردند بلكه حقّ كشى و ناشكرى نمودند و بجزاى‌


جلد 3 صفحه 231

خود رسيدند و خواهند رسيد و قرار دادند براى خداوند همتايانى از جنس بتها كه عبادت مينمودند آنها را و نتيجه آن اين بود كه گمراه ميكردند مردم را از راه خداشناسى و عبادت او يا گمراه ميشدند بنابر قرائت يضلّوا بفتح ياء اگر چه اين عمل را براى گمراهى خود و خلق نمى‌نمودند و بنابراين لام در ليضلّوا لام عاقبت است كه بمنزله غرض قرار داده شده و خداوند نصيب آنها را فقط نعم فانيه دنياى دنى قرار داده كه چندى از آنها متمتّع و بهره‌مند شوند چون قابليت غير آنرا ندارند و چنان سرگرم بآن زخارف شده‌اند كه در فكر جز آن نيستند و عاقبت وارد در جهنم شوند و مخلّد در آتش گردند و راه نجاتى براى آنها نباشد لذا ظاهرا امر نموده است آنها را بتمتع در دنيا با آنكه مقصود تهديد و تنبيه آنقوم است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يُثَبِّت‌ُ اللّه‌ُ الَّذِين‌َ آمَنُوا بِالقَول‌ِ الثّابِت‌ِ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا وَ فِي‌ الآخِرَةِ وَ يُضِل‌ُّ اللّه‌ُ الظّالِمِين‌َ وَ يَفعَل‌ُ اللّه‌ُ ما يَشاءُ «27»

نگاه‌ ميدارد و حفظ ميفرمايد خداوند تبارك‌ و ‌تعالي‌ كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند بقول‌ ثابت‌ و دين‌ قويم‌ اسلام‌ و ايمان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ دوره‌ زندگاني‌ ‌آنها‌ ‌در‌ دنيا و ‌در‌ آخرت‌ و اضلال‌ ميفرمايد ظالمين‌ ‌را‌ و ميكند خداوند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ مشيّتش‌ تعلق‌ ميگيرد آنچه‌ بخواهد.

يُثَبِّت‌ُ اللّه‌ُ الَّذِين‌َ آمَنُوا بِالقَول‌ِ الثّابِت‌ِ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا اشكال‌‌-‌ بسياري‌ ‌از‌ مؤمنين‌ ‌را‌ مشاهده‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ ايمان‌ كافر شدند و ‌پس‌ ‌از‌ هدايت‌ ‌در‌ ضلالت‌ افتادند و بسياري‌ ‌را‌ ‌که‌ بي‌ايمان‌ ‌از‌ دنيا رفتند ‌ يا ‌ بتوسط شيطان‌ جني‌ ‌ يا ‌ باضلال‌ مضلّين‌ ‌ يا ‌ بالقاء شبهه‌ و شك‌ و امثال‌ اينها و مسئله‌ ارتداد فطري‌ و ملي‌ بيان‌ ‌شده‌ و ‌در‌ اخبار بسياري‌ ‌از‌ معاصي‌ و ترك‌ واجبات‌ ‌را‌ گفتند موجب‌ زوال‌ ايمان‌ ميشود و ‌لو‌ ‌در‌ حال‌ نزع‌.

جواب‌‌-‌ دو قسم‌ ايمان‌ داريم‌ يك‌ قسم‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ دليل‌ محكم‌ و برهان‌ متقن‌ ‌باشد‌ و رسوخ‌ ‌در‌ قلب‌ كند و قلب‌ ‌را‌ روشن‌ كند ‌اينکه‌ ‌در‌ كنف‌ الهي‌ مصون‌ و محفوظ ‌است‌ و قابل‌ زوال‌ نيست‌. و يك‌ قسم‌ ايماني‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ سر زبان‌ ديگران‌ و تقليد پيشينيان‌ ‌باشد‌ ‌اينکه‌ ‌در‌ معرض‌ زوال‌ ‌است‌ چنانچه‌ گفتند (‌من‌ اخذ دينه‌ ‌من‌ افواه‌ الرجال‌ ردت‌ الرجال‌) ‌اينکه‌ ايمان‌ و ‌لو‌ ‌تا‌ باقيست‌ احكام‌ ايمان‌ ‌بر‌ ‌او‌ بار ‌است‌ لكن‌ ريشه‌ ‌در‌ قلب‌ نكرده‌ مثل‌ چوبي‌ ‌که‌ ‌در‌ زمين‌ فرو برند و ريشه‌ نداشته‌ ‌باشد‌ بخشك‌ شدن‌ و فاسد شدن‌ خيلي‌ نزديك‌ ‌است‌، مؤمنين‌ ‌در‌ ‌آيه‌ همان‌ قسم‌ اول‌ ‌است‌ بقرينه‌ بالقول‌ الثابت‌ ‌که‌ ثابت‌ و باقي‌ و راسخ‌ ‌باشد‌ همان‌ مؤمنين‌ ‌که‌ ميفرمايد وَ فِي‌ الآخِرَةِ ‌در‌ اخبار بسياري‌ داريم‌ تفسير ‌شده‌ بسئوال‌ قبر و آمدن‌

جلد 11 - صفحه 386

ملكين‌ و پرس‌ و سؤال‌ ‌از‌ عقائد و ‌از‌ پاره‌اي‌ ‌از‌ اعمال‌ و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ اخبار بيان‌ مصداق‌ ميكند انحصار ‌را‌ دلالت‌ ندارد و كلمه‌ ‌في‌ الاخرة ‌در‌ مقابل‌ حيات‌ دنيا، ‌پس‌ ‌از‌ حيات‌ ‌است‌ چنانچه‌ دارد

اذا مات‌ ‌إبن‌ آدم‌ قامت‌ قيامته‌

ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌از‌ حين‌ نزع‌ و قبر و برزخ‌ و صفحه‌ محشر و ‌الي‌ الابد خداوند مؤمنين‌ ‌را‌ ثابت‌ ميدارد بالقول‌ الثابت‌، و نيز گفتيم‌ ‌که‌ انسان‌ ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ ‌هر‌ چه‌ دارد ‌از‌ اخلاق‌ خوب‌ و بد ملكه‌ ميشود و قابل‌ تغيير نيست‌.

تنبيه‌‌-‌ ‌در‌ كفاية الموحدين‌ دعوي‌ تواتر اخبار ميكند ‌که‌ همين‌ روح‌ حيواني‌ ‌است‌ برميگردد ‌در‌ قبر و زنده‌ ميشود و ‌اينکه‌ دعوي‌ اسباب‌ دست‌ مشككين‌ ‌شده‌ ‌که‌ ميگويند ‌ما آرد ‌در‌ دهان‌ مرده‌ كرديم‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ بجاي‌ ‌خود‌ باقي‌ ‌بود‌ و ابدا تصريح‌ ‌در‌ اخبار باين‌ معني‌ ندارد چه‌ رسد بدعوي‌ تواتر و روحي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ميگردد ‌در‌ قبر همان‌ روح‌ انسانيست‌ ‌که‌ ملك‌ الموت‌ قبض‌ ميكند و ميبرند ‌در‌ عالم‌ بالا و ‌از‌ ‌او‌ سؤال‌ ميكنند ‌که‌ ‌در‌ اخبار تعبير بهول‌ مطّلع‌ ميكند و علاقه‌ ‌او‌ ‌از‌ بدن‌ جدا ميشود و ‌در‌ قبر دو مرتبه‌ تعلق‌ پيدا ميكند و روح‌ حيواني‌ يك‌ بخاري‌ ‌است‌ تمام‌ ميشود و قابل‌ قبض‌ نيست‌ و توضيح‌ ‌اينکه‌ مطلب‌ ‌را‌ ‌در‌ كلم‌ الطيب‌ مجلد سوم‌ صفحه‌ 70 داده‌ايم‌.

وَ يُضِل‌ُّ اللّه‌ُ الظّالِمِين‌َ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ اضلال‌ ‌خدا‌ بنده‌ ‌را‌ بخود وا گذاشتن‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ ديگر قابل‌ هدايت‌ نباشد بسبب‌ قساوت‌ و سياهي‌ قلب‌ و كثرت‌ معاصي‌ و معايب‌ ديگر وَ يَفعَل‌ُ اللّه‌ُ ما يَشاءُ ‌هر‌ چه‌ بخواهد لا يُسئَل‌ُ عَمّا يَفعَل‌ُ وَ هُم‌ يُسئَلُون‌َ انبياء ‌آيه‌ 23.

387

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 27)- از آنجا که در آیات گذشته در دو مثال گویا، حال «ایمان» و «کفر» و «مؤمن» و «کافر» و بطور کلی «هر پاک» و «ناپاک» تجسم یافت، در این آیه به نتیجه کار و سرنوشت نهایی آنها می‌پردازد.

نخست می‌گوید: «خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابت و پایداریشان ثابت قدم می‌دارد هم در این جهان و هم در جهان دیگر» و برزخ که امکان لغزش کم و بیش در آن وجود دارد (یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ).

چرا که ایمان آنها یک ایمان سطحی و متزلزل و شخصیت آنها یک شخصیت کاذب و متلون نبوده است.

در اینجا در برابر مشکلات و وسوسه‌ها، در ایمان و پاکی ثابت می‌مانند و دامانشان از ننگ آلودگیها مبرّا خواهد بود، و در آنجا در نعمتهای بی‌پایان خدا جاودان خواهند ماند.

سپس به نقطه مقابل آنها پرداخته، می‌گوید: «و خداوند ظالمان را گمراه می‌سازد و خدا هر چه بخواهد انجام می‌دهد» (وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ).

بارها گفته‌ایم هر جا سخنی از هدایت و ضلالت است و به خدا نسبت داده می‌شود، گامهای نخستین آن از ناحیه خود انسان برداشته شده است، کار خدا همان تأثیری است که در هر عمل آفریده، و نیز کار خدا اعطاء مواهب و نعمتها یا سلب نعمتهاست که به مقتضای شایستگی و عدم شایستگی افراد مقرر می‌دارد.

نکات آیه

۱- خداوند، مؤمنان را با سخنى استوار و برهانى تردیدناپذیر، ثابت قدم و مطمئن مى سازد. (یثبّت الله الذین ءامنوا بالقول الثابت فى الحیوة الدنیا و فى الأخرة) برداشت فوق مبتنى بر این است که «باء» در «بالقول» متعلق به «یثبّت» و براى سببیت باشد.

۲- ایمان، عامل آرامش و استوارى روح و ثبات قدمى انسان در زندگى و موجب رفع هرگونه تزلزل، اضطراب و نگرانى است. (الذین ءامنوا بالقول الثابت فى الحیوة الدنیا و فى الأخرة)

۳- خداوند، کسانى را که به سخنان استوار و جاودانه (قرآن) ایمان آورند، در دنیا و آخرت ثابت قدم و خلل ناپذیر مى کند. (یثبّت الله الذین ءامنوا بالقول الثابت فى الحیوة الدنیا و فى الأخرة) برداشت فوق بر این اساس است که «باء» در «بالقول» متعلق به «آمنوا» باشد; یعنى، کسانى که به سخنان استوار، که به قرینه آیه قبل مى تواند همان «کلمه طیبه» باشد، ایمان آورند از ناحیه خداوند مورد تأیید هستند.

۴- استوار ماندن بر ایمان و ثمربخشى دنیوى و اخروى آن، در گرو تأیید و عنایت خاص خداوند است. (یثبّت الله الذین ءامنوا بالقول الثابت فى الحیوة الدنیا و فى الأخرة)

۵- ایمان و عقیده مؤمنان برپایه سخن پایدار و اصول خلل ناپذیر و جاودانه استوار است. (یثبّت الله الذین ءامنوا بالقول الثابت فى الحیوة الدنیا و فى الأخرة) برداشت فوق مبتنى بر این است که «باء» در «بالقول» متعلق به «آمنوا» باشد.

۶- مؤمنان بدون عنایت خداوند در معرض لغزشند. (یثبّت الله الذین ءامنوا بالقول الثابت فى الحیوة الدنیا و فى الأخرة) از اینکه خداوند فرمود: مؤمنان را با سخن استوار ثابت قدم مى داریم و تثبیت را به خود نسبت داده است، استفاده مى شود که مؤمنان نیازمند به تثبیت هستند و بى عنایت خداوند در معرض لغزش و تزلزل خواهند بود.

۷- خداوند، ستمگران را به گمراهى مى کشاند. (و یضلّ الله الظلمین)

۸- افزایش گمراهى، کیفر و پیامد ستم پیشگى است. (و یضلّ الله الظلمین)

۹- کفر، ظلم است و کافران، ظالمند. (یثبّت الله الذین ءامنوا ... و یضلّ الله الظلمین) از مقابله «الظالمین» با «الذین آمنوا» استفاده مى شود که ظالمان همان کافران هستند.

۱۰- ستم پیشگان، بى بهره از ثبات آرامش و فاقد اصول ثابت و سخن استوار در زندگى دنیا و آخرتند. (یثبّت الله الذین ءامنوا بالقول الثابت فى الحیوة الدنیا و فى الأخرة و یضلّ الله الظلمین) از مقایسه صدر و ذیل آیه و مقابله ظالمان با مؤمنان مطلب فوق استفاده مى شود.

۱۱- تحقق و انجام شدن مشیت خداوند حتمى است. (و یفعل الله ما یشاء)

۱۲- مشیت خداوند از فعلش تفکیک ناپذیر است. (یفعل الله ما یشاء)

۱۳- توانایى مطلق خداوند بر همه چیز و انجام هر کارى (یفعل الله ما یشاء)

۱۴- ثابت قدم کردن مؤمنان و افزایش گمراهى ستم پیشگان از سوى خداوند، بسته به مشیت اوست. (یثبّت الله الذین ءامنوا ... و یفعل الله ما یشاء)

روایات و احادیث

۱۵- «قال الصادق(ع): ان الشیطان لیأتى الرجل من أولیائنا عند موته عن یمینه و عن شماله لیضلّه عمّا هو علیه فیأبى الله عزّوجلّ له ذلک و ذلک قول الله تعالى: «یثبّت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فى الحیاة الدنیا و فى الأخرة»;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: همانا شیطان براى گمراه کردن دوستان ما به هنگام مرگشان، از چپ و راست به آنان نزدیک مى شود. پس خداوند - عزّوجلّ - از گمراهى او مانع مى شود و این همان سخن خداوند است که مى فرماید: «یثبّت الله الذین آمنوا بالقول الثابت ...».

۱۶- «قال أمیرالمؤمنین(ع) صلوات الله علیه: إن ابن آدم ... فإذا أدخل قبره أتاه ملکا القبر ... فیقولان: من ربک و ما دینک و من نبیک؟ فیقول: الله ربّى و دینى الإسلام و نبیى محمد(ص) فیقولان له: ثبّتک الله فیما تحبّ و ترضى و هو قول الله عزّوجلّ: «یثبّت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فى الحیاة الدنیا و فى الأخرة»...;[۲] از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که فرمود: همانا آدمى زاده را ... آن گاه که وارد قبرش مى کنند، دو فرشته نزدش مى آیند ... و مى گویند: پروردگارت کیست؟ و دینت چیست؟ و پیامبرت کیست؟ پس پاسخ مى گوید: «خداوند» پروردگارم و «اسلام» دین من و پیامبرم حضرت محمد(ص) است. پس به او مى گویند: خداوند تو را در آنچه دوست مى دارى و به آن راضى هستى ثابت قدم و استوار کرده است و این همان سخن خداوند است که مى فرماید: «یثبّت الله الذین آمنوا بالقول الثابت ...»...».

۱۷- «عن أبى عبدالله(ع) قال: إن المؤمن إذا أُخرج من بیته شیّعته الملائکة إلى قبره ... و إن کان کافراً خرجت الملائکة تشیّعه إلى قبره تلعنونه ... ثمّ یدخل علیه ملکا القبر ... فیقولان له: من ربّک؟ فیتلجلج و یقول: قد سمعت الناس یقولون فیقولان له: لادریت و یقولان له: ما دینک؟ فیتلجلج فیقولان له: لادریت و یقولان له: من نبّیک؟ فیقول: قد سمعت الناس یقولون فیقولان له لادریت و یسأل عن إمام زمانه ... و هو قول الله عزّوجلّ: «... و یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء»;[۳] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: آن گاه که [جنازه] مؤمن را از منزلش بیرون مى برند، ملائکه او را تا قبرش تشییع مى کنند ... و اگر کافر باشد فرشتگان او را تا قبرش تشییع و لعنت مى کنند ... سپس دو فرشته قبر، بر او وارد مى شوند ... پس به او مى گویند: پروردگارت کیست؟ پس او [در پاسخ] مردد مى شود و مى گوید: شنیده ام مردم [این گونه] مى گویند. پس به او مى گویند: [آیا] ندانستى؟ به او مى گویند دینت چیست؟ باز مردد مى شود و آنان به او مى گویند: [آیا] ندانستى؟ پس به او مى گویند: پیامبر تو کیست؟ پس پاسخ مى دهد: شنیده ام که [این گونه] مردم مى گویند. پس به او مى گویند [آیا ]ندانستى؟ و از او درباره امام زمانش سؤال مى کنند: ... و این سخن خداوند -‌ عزّوجلّ - است: ... یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء».

۱۸- «عن أبى عبدالله جعفربن محمد(ع) قال: ... ان الله تبارک و تعالى یضلّ الظالمین یوم القیامة عن دار کرامته ... کما قال عزّوحلّ: «و یضلّ الله الظالمین و یفعل الله ما یشاء»...;[۴] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: همانا خداوند - تبارک و تعالى - ستمگران را در روز قیامت از سراى کرامت خویش گمراه مى کند ... چنان چه مى فرماید: «یضلّ الله الظالمین...» ...».

موضوعات مرتبط

  • آرامش: عوامل آرامش ۲
  • اضطراب: موجبات رفع اضطراب ۲
  • ایمان: آثار ایمان ۲; ثبات قدم در ایمان ۴; شرایط تأثیر ایمان ۴
  • ثابت قدمان ۳:
  • ثبات قدم: عوامل ثبات قدم ۲
  • خدا: آثار کلام خدا ۱; آثار لطف خدا ۶; اضلال خدا ۷، ۱۴، ۱۸; افعال خدا ۱، ۳، ۱۲; اهمیت لطف خدا ۴; حتمیت مشیت خدا ۱۱; مراد از اضلال خدا ۱۷; مراد از مشیت خدا ۱۷; مشیت خدا ۱۲; نقش مشیت خدا ۱۴; وسعت قدرت خدا ۱۳; هدایتهاى خدا ۱۵
  • شیطان: روش اضلال شیطان ۱۵
  • ظالمان ۹: اضطراب ظالمان ۹ ۱۰; تزلزل ظالمان ۹ ۱۰; زندگى اخروى ظالمان ۹ ۱۰; زندگى دنیوى ظالمان ۹ ۱۰; ظالمان ۹ در قیامت ۱۸; گمراهى اخروى ظالمان ۹ ۱۸; گمراهى ظالمان ۹ ۷; محرومیت ظالمان ۹ ۱۰; منشأ گمراهى ظالمان ۹ ۱۴
  • ظلم: آثار ظلم ۸; کیفر ظلم ۸; موارد ظلم ۹
  • قرآن: ثبات قدم مؤمنان به قرآن ۳
  • کافران: ظلم کافران ۹; کافران هنگام مرگ ۱۷
  • کفر: ظلم کفر ۹
  • گمراهى: عوامل ازدیاد گمراهى ۸
  • لعن: مشمولان لعن ۱۷
  • مؤمنان: ثبات قدم مؤمنان ۵، ۱۵، ۱۶; عوامل ثبات قدم مؤمنان ۱; فضایل مؤمنان ۱۷; منشأ ثبات قدم مؤمنان ۱۴; مؤمنان و لغزش ۶; مؤمنان هنگام مرگ ۱۷; ویژگیهاى ایمان مؤمنان ۵; ویژگیهاى عقیده مؤمنان ۵
  • ملائکه: پرسش ملائکه قبر ۱۶، ۱۷
  • نگرانى: موجبات رفع نگرانى ۲

منابع

  1. من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۸۰، ح ۱۸، مسلسل ۳۶۳; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۴۱، ح ۷۳.
  2. کافى، ج ۳، ص ۲۳۱، ح ۱; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۳۸- ، ح ۷۱.
  3. کافى، ج ۳، ص ۲۳۹، ح ۱۲; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۳۹- ، ح ۷۲.
  4. توحید صدوق، ص ۲۴۱، ح ۱، ب ۳۵; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۴۲، ح ۷۸.