ریشه عوج: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
(بر وزن فرس) كجى «عَوِجَ الْعُودُ يَعْوَجُ عَوَجاً:ضِدُّ اسْتَقامَ اِىْ اِنْحَنى» عِوَج (بر وزن عنب) اسم مصدر است (اقرب قاموس) در مجمع ذيل آيه 99 آل‏عمران فرموده: عَوَج (بر وزن فرس) كجى است در هر چيز نصب شده مثل نيزه و ديوار و بر وزن عنب انحراف است در دين و سخن گفتن و در زمين و از آن است آيه «لاتَرى فيها وَ عِوَجاً وَ لااَمْتاً». اين كلمه به كسر عين 9 بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره انحراف و كجى معنوى است جز آيه فوق. [كهف:1]. حمد خدا را كه بر بنده‏اش كتاب را نازل فرمود و در آن كجى و انحراف از حق قرار نداد [زمر:28]. عدم عوج عبارت اخراى حق بودن است چنانكه فرموده [آل عمران:3]. [انعام:66]. [طه:108]. ضمير «له» ظاهراً راجع به تبعيّت است يعنى در آن روز از داعى كه آنها را مى‏خواند پيروى مى‏كنند و در آن پيروى انحرافى نيست و سرپيچى نتوانند. [اعراف:45]. در بعضى آيات به صورت خطاب «تَبْقُونَها عِوَجاً» آمده و هر دو از خطاب و غيبت جمعاً چهار بار در قرآن به كار رفته و همه بعد از كلمه «يَصُدُّون» و «تَصُدُّونَ»اند به نظر مى‏آيد كه «يَبْغُونَها عِوَجاً» بيان «يَصُدُّونَ» است و «عِوَجاً» مفعول به «يَبْغُونَ» است يعنى: با ايجاد شبهات و ايجاد انحراف در دين خدا مردم را از آن منع مى‏كنند و آن را ناحق جلوه مى‏دهند درمجمع فرموده: جايز است «عِوَجاً» مفعول به يبغون باشد يعنى «يَبْغُونَ لَهَا الْعِوَجَ». معنى آيه چنين مى‏شود: آنانكه مردم را از راه خدا باز مى‏دارند و براى آن كجى و انحراف مى‏جويند. [طه:107].آيه درباره قيامت و از بين رفتن كوههاست اَمت به معنى بلندى و عوجاً به معنى پستى و گودى است يعنى در زمين پستى و بلندى نمى‏بينى بلكه هموار مى‏شود چنانكه در ماقبل آيه آمده: «فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً».
(بر وزن فرس) كجى «عَوِجَ الْعُودُ يَعْوَجُ عَوَجاً:ضِدُّ اسْتَقامَ اِىْ اِنْحَنى» عِوَج (بر وزن عنب) اسم مصدر است (اقرب قاموس) در مجمع ذيل آيه 99 آل‏عمران فرموده: عَوَج (بر وزن فرس) كجى است در هر چيز نصب شده مثل نيزه و ديوار و بر وزن عنب انحراف است در دين و سخن گفتن و در زمين و از آن است آيه «لاتَرى فيها وَ عِوَجاً وَ لااَمْتاً». اين كلمه به كسر عين 9 بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره انحراف و كجى معنوى است جز آيه فوق. [كهف:1]. حمد خدا را كه بر بنده‏اش كتاب را نازل فرمود و در آن كجى و انحراف از حق قرار نداد [زمر:28]. عدم عوج عبارت اخراى حق بودن است چنانكه فرموده [آل عمران:3]. [انعام:66]. [طه:108]. ضمير «له» ظاهراً راجع به تبعيّت است يعنى در آن روز از داعى كه آنها را مى‏خواند پيروى مى‏كنند و در آن پيروى انحرافى نيست و سرپيچى نتوانند. [اعراف:45]. در بعضى آيات به صورت خطاب «تَبْقُونَها عِوَجاً» آمده و هر دو از خطاب و غيبت جمعاً چهار بار در قرآن به كار رفته و همه بعد از كلمه «يَصُدُّون» و «تَصُدُّونَ»اند به نظر مى‏آيد كه «يَبْغُونَها عِوَجاً» بيان «يَصُدُّونَ» است و «عِوَجاً» مفعول به «يَبْغُونَ» است يعنى: با ايجاد شبهات و ايجاد انحراف در دين خدا مردم را از آن منع مى‏كنند و آن را ناحق جلوه مى‏دهند درمجمع فرموده: جايز است «عِوَجاً» مفعول به يبغون باشد يعنى «يَبْغُونَ لَهَا الْعِوَجَ». معنى آيه چنين مى‏شود: آنانكه مردم را از راه خدا باز مى‏دارند و براى آن كجى و انحراف مى‏جويند. [طه:107].آيه درباره قيامت و از بين رفتن كوههاست اَمت به معنى بلندى و عوجاً به معنى پستى و گودى است يعنى در زمين پستى و بلندى نمى‏بينى بلكه هموار مى‏شود چنانكه در ماقبل آيه آمده: «فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً».
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ها:100, بغى:73, وله:68, هم:68, اله:63, لا:63, ه:58, الله:58, ل:57, ب:45, اذ:42, من:39, اخر:36, فى:34, ذکر:33, سبل:31, اول:31, امت:29, لعل:29, يوم:29, تبع:29, دعو:29, ما:29, امن:28, کفر:26, عن:26, لم:24, قوم:24, کون:24, انتم:23, ذى:23, نذر:21, غير:21, رسل:21, شهد:21, ف:21, خشع:20, رئى:20, وقى:20, عرب:20, بئس:20, ضرب:20, جعل:20, ضلل:20, صوت:18, بين:18, مثل:18, عوج:18, قلل:18, صفصف:18, بعد:18, صدد:18, شدد:18, قرء:18, کتب:16, قوع:16, رحم:16, هما:16, على:16, لدن:15, کثر:15, وذر:15, حجب:15, عبد:13, کم:13, غفل:12, الذين:12, نظر:12, نزل:10, کيف:10, سمع:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۱

تکرار در قرآن: ۹(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

(بر وزن فرس) كجى «عَوِجَ الْعُودُ يَعْوَجُ عَوَجاً:ضِدُّ اسْتَقامَ اِىْ اِنْحَنى» عِوَج (بر وزن عنب) اسم مصدر است (اقرب قاموس) در مجمع ذيل آيه 99 آل‏عمران فرموده: عَوَج (بر وزن فرس) كجى است در هر چيز نصب شده مثل نيزه و ديوار و بر وزن عنب انحراف است در دين و سخن گفتن و در زمين و از آن است آيه «لاتَرى فيها وَ عِوَجاً وَ لااَمْتاً». اين كلمه به كسر عين 9 بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره انحراف و كجى معنوى است جز آيه فوق. [كهف:1]. حمد خدا را كه بر بنده‏اش كتاب را نازل فرمود و در آن كجى و انحراف از حق قرار نداد [زمر:28]. عدم عوج عبارت اخراى حق بودن است چنانكه فرموده [آل عمران:3]. [انعام:66]. [طه:108]. ضمير «له» ظاهراً راجع به تبعيّت است يعنى در آن روز از داعى كه آنها را مى‏خواند پيروى مى‏كنند و در آن پيروى انحرافى نيست و سرپيچى نتوانند. [اعراف:45]. در بعضى آيات به صورت خطاب «تَبْقُونَها عِوَجاً» آمده و هر دو از خطاب و غيبت جمعاً چهار بار در قرآن به كار رفته و همه بعد از كلمه «يَصُدُّون» و «تَصُدُّونَ»اند به نظر مى‏آيد كه «يَبْغُونَها عِوَجاً» بيان «يَصُدُّونَ» است و «عِوَجاً» مفعول به «يَبْغُونَ» است يعنى: با ايجاد شبهات و ايجاد انحراف در دين خدا مردم را از آن منع مى‏كنند و آن را ناحق جلوه مى‏دهند درمجمع فرموده: جايز است «عِوَجاً» مفعول به يبغون باشد يعنى «يَبْغُونَ لَهَا الْعِوَجَ». معنى آيه چنين مى‏شود: آنانكه مردم را از راه خدا باز مى‏دارند و براى آن كجى و انحراف مى‏جويند. [طه:107].آيه درباره قيامت و از بين رفتن كوههاست اَمت به معنى بلندى و عوجاً به معنى پستى و گودى است يعنى در زمين پستى و بلندى نمى‏بينى بلكه هموار مى‏شود چنانكه در ماقبل آيه آمده: «فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً».

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
عِوَجاً ۷
عِوَجَ‌ ۱
عِوَجٍ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط