البقرة ٢١٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[العنكبوت ١ | الم]] (۰) | [[العنكبوت ١ | الم]] (۰) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''محل نزول:''' | |||
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.</ref> | |||
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۷۴.</ref> | |||
«شیخ طوسی» گوید: سدى و قتادة و سايرين از اهل تفسير گويند: كه اين آيه در روز خندق نازل شده است. هنگامى كه مسلمين در مدينه محصور شده و ترس آنها در جنگ مزبور شديد گرديد و خداوند به آنها صبر و پايدارى و وعده پيروزى داد.<ref> چنان كه در تفسير عبدالرزاق نيز از قتاده روايت شده است.</ref><ref> صاحبان روض الجنان و مجمع البيان بنا به نقل از عطا چنين گويند: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله با اصحاب به مدينه مهاجرت كرده بودند در كمال فقر بسر برده و از ديار و اموال خود چشم پوشيده بودند. سپس اين آيه براى آنان نازل گرديد و نيز گويند: در غزوه احد نازل شده موقعى كه عبدالله بن ابى به اصحاب پيامبر گفته بود براى چه خود را به كشتن ميدهيد. اگر محمد پيامبر مى بود و از طرف خدا مبعوث ميشد اين طور گرفتار نمى گرديد.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۱۹#link212 | آيه ۲۱۴ ، سوره بقره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۱۹#link212 | آيه ۲۱۴ ، سوره بقره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۱۹#link213 | ثبات و تسليم در برابر سختى ها و فتنه ها كه امت ها بدان مبتلا مى گردند)]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۱۹#link213 | ثبات و تسليم در برابر سختى ها و فتنه ها كه امت ها بدان مبتلا مى گردند)]] | ||
خط ۳۸: | خط ۴۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۱۹#link215 | معناى باساء و ضراء و اشاره به سنت جاريه الهى درباره همه انسانها]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲_بخش۱۹#link215 | معناى باساء و ضراء و اشاره به سنت جاريه الهى درباره همه انسانها]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۶۱#link85 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۶۱#link85 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«214» أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ | |||
آيا گمان كرديد داخل بهشت مىشويد وحال آنكه هنوز مانند آنچه بر پپشينيان شما گذشت به شما نرسيده است؟! آنان گرفتار تنگدستى و ناخوشى شده و چنان زير و زبر شدند كه پيامبر و افرادى كه ايمان آورده و همراه او بودند، گفتند: يارى خدا چه وقت خواهد بود؟ آگاه باشيد كه يارى خداوند نزديك است. | |||
===نکته ها=== | |||
«بأساء» سختىهايى است كه از خارج به انسان تحميل مىشود، مثل جنگ و سرقت. | |||
و «ضرّاء» سختىهاى درونى است، مانند بيمارى، زخم وجراحت. | |||
اين آيه يادآور تحمل سختى از سوى مؤمنان گذشته و هشدار و تسلّايى براى مسلمانان است. حوادث سخت، آزمايش الهى است و مشكلاتى همچون حوادث تلخِ مالى و جانى | |||
جلد 1 - صفحه 331 | |||
همه براى ساخته شدن انسانهاست. | |||
هر بلايى را عطايى با وى است | |||
هر كدورت را صفايى در پى است | |||
زير هر رنجى، گنجى معتبر | |||
خار ديدى، چشم بگشا گل نگر | |||
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم: بهشت با سختىها پيچيده شده است. «1» و در روايت ديگرى آمده: براى مؤمنان گرفتار در دنيا، چنان پاداشى است كه ديگران مىگويند: | |||
اى كاش اين سختىها با سختى بيشترى براى ما بود. «2» آرى، مشكلات، عامل رشد و قرب و راه ورود به بهشت است. | |||
نابرده رنج، گنج ميسّر نمىشود | |||
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد | |||
تأخير استجابت دعا، مايهى ترديد نشود. خداوند بارها وعده داده است كه «إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» «3» انبيا و بندگان ما حتماً يارى مىشوند. و «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي» «4» خداوند نوشته است كه من و فرستادگانم پيروز هستيم. | |||
به هر حال خداوند وعدهى پيروزى داده و ممكن است به دلائلى اين وعدهها به تأخير بيافتد، لكن اين تأخير نبايد سبب ترديد شود. | |||
===پیام ها=== | |||
1- انتظار بهشت رفتن، تنها بخاطر ايمان داشتن و بدون سختى كشيدن، انتظار نادرستى است. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ ...» | |||
2- در سنّتهاى الهى، هيچ تغييرى نيست. همه ملّتها و امتّها و افراد بايد از كوران آزمايش بگذرند. «وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا» | |||
3- توجّه به مشكلات ديگران، عامل تسكين است. از تاريخ، عبرت و الگو بگيريم. «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ» | |||
4- آماده باشيم، آزمايشات الهى به قدرى سخت است كه بعضى مواقع انبيا را نيز | |||
---- | |||
«1». «ان الجنة حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات». تفسير كاشف، ج 1، ص 9. 31 | |||
«2». تفسير منهجالصادقين، ج 1، ص 552. | |||
«3». صافات، 172. | |||
«4». مجادله، 21. | |||
جلد 1 - صفحه 332 | |||
مضطرب مىكند. «يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ» | |||
5- در سختىها، انبيا از مردم جدا نبودند. «يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ» | |||
6- يكى از شروط استجابتِ دعا، اضطرار و قطع اميد از غير خداست. «مَتى نَصْرُ اللَّهِ ... إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ» | |||
7- آرامبخشِ همهى مشكلات، ياد نصرت خداوند است. «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ» | |||
8- مقاومت، زمينهى دريافت نصرت الهى است. «مَسَّتْهُمُ ... إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ (214) | |||
شأن نزول: در واقعه جنگ احد كه شكست بر مسلمانان وارد شد، بعضى كشته و برخى اسير شدند، مشركين اصحاب پيغمبر را ملامت نمودند كه شما خود را به مهلكه انداختيد اگر حق بوديد مبتلا نگشتى و ظفر يافتى؛ آيه شريفه نازل شد براى تسليه خاطر مسلمانان: | |||
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ: آيا گمان مىكنيد اى مؤمنان اينكه داخل شويد بهشت را، وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ: و حال آنكه نيامده است شما را، مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ: حال آن كسانى كه گذشتند پيش از شما، مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ: رسيد ايشان را سختى و ناكامى و شكستگى و گرسنگى در دنيا. حاصل آنكه گمان مىكنيد اى مؤمنان كه رايگان بهشت رويد بدون اينكه اذيت و آزار و محنت و بلا به شما رسيده باشد مانند گذشتگان. مراد انبياء و اولياء و مؤمنان گذشتهاند كه در بلا و سختى شدند. وَ زُلْزِلُوا: و متزلزل شدند به هيجان ابتلاء و محن و اضطراب احوال، لكن صابران از ايشان ثابت ماندند بر شدت و سختى در امر دين. حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ: تا آنكه مىگفت پيغمبر به جهت استنصار و دعا، وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ: و آن كسانى كه ايمان آوردند با او، مَتى نَصْرُ اللَّهِ: كى باشد نصرت خدا، يعنى پيغمبر و مؤمنين فزع نمودند بدرگاه خدا براى عطف توجه نصرت و رحمت سبحانى. حق تعالى براى انجاح مطالب ايشان و اطلاع آنان فرمود: أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ: آگاه باشيد بدرستى كه يارى نمودن | |||
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 382 | |||
خدا مؤمنان را نزديك است. | |||
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است مؤمنان را به آنكه وادى ايمان را بلاها و ابتلائاتى است، و بدون رنج محنت گنج محبت حاصل نگردد، و بىتحمل مشقت و سختى نصيب رحمت بهشتى ميسر نشود، و لذا تأكيدات بسيار در اين قسمت وارد شده از جمله: | |||
در خرايج- از حضرت سيد سجاد عليه السّلام قال: فما تمدّون اعينكم لقد كان من قبلكم ممّن هو على ما انتم عليه يؤخذ فيقطع يده و رجله و يصلب ثمّ تلى ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة «1» (الخ) فرمود: پس چشم انتظار نباشيد شما، هر آينه بودند كسانى قبل از شما كه به سبب ايمان گرفته شدند به سختى، پس قطع گرديده شد دست و پايش و دار زده شد به مقابل ايمانش و ثابت ماند، پس آيه شريفه تلاوت فرمود. | |||
و حضرت صادق عليه السّلام فرمود: سلوا ربّكم العفو و العافية فانّكم لستم من رجال البلاء فانّه من كان قبلكم من بنى اسرائيل شقّوا بالمناشير على ان يعطوا الكفر فلم يعطوا «2». يعنى سؤال كنيد پروردگار خود را عفو و عافيت، پس بدرستى كه شما نيستيد مردان اهل بلا، به تحقيق بودند قبل از شما كسانى كه با شانههاى آهنين بدن آنها را شانه كردند بر اينكه كافر شوند، كشته شدند و كافر نشدند. | |||
در موعظه لقمانيه- قال لقمان يا بنىّ انّ اللّه يجرّب العبد الصّالح بالمحن و البلايا كما يجرّب الذّهب بالنّار «3». لقمان به پسر خود فرمايد: بدرستى كه خدا آزمايش فرمايد بنده صالح را به محنتها و بلاها چنانچه آزمايش كنند طلا را به آتش. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ (214) | |||
ترجمه | |||
آيا پنداشتيد كه داخل ميشويد بهشت را و هنوز نيامده شما را مانند حال آنانكه گذشتند پيش از شما رسيد آنها را سختى و ناخوشى و بشدت متزلزل شدند تا آنكه ميگفت پيغمبر و آنانكه ايمان آوردند با او كى باشد يارى خدا آگاه باشيد يارى خدا نزديك است.. | |||
تفسير | |||
خطاب به پيغمبر (ص) و اهل ايمان است و ام منقطعه است و افاده استفهام انكارى ميكند يعنى نبايد انتظار اين مقام را داشته باشيد تا مثل حال شما مانند مثل حال امم سابقه و انبياء سالفه شود كه چه زحمتها كشيدند و چه رنجها ديدند و بچه بليات و | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 268 | |||
مصيبات گرفتار شدند بعضى از گرسنگى مردند و بعضى بانواع مختلف كشته شدند و بعضى با آلام جانگداز صبر نمودند و از اهل و مال و عيال دور شدند تا بنصرت الهى فائز گشتند شما هم بايد شجاع و صابر و ثابت قدم در دين و عزم و اراده خود باشيد و در راه حق بكوشيد تا جام مراد را بنوشيد بزودى نميتوان بمقام كرامت و سعادت ابدى رسيد بايد مدت محنت طولانى شود تا عنان صبر و شكيبائى از دست برود و حال اضطراب و تزلزل شديد روى دهد و اميد از خلق منقطع گردد و توجه تام بحق و وعده نصرت او حاصل شود آنوقت از خداوند طلب نصرت و ظفر نمائيد و خداوند بشما كرامت فرمايد چنانچه بامم سالفه مرحمت فرمود خلاصه آنكه بىرنج گنج ميسر نميشود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد بهشت محفوف بمكاره است و دوزخ بشهوات ترك لذت موقت موجب درك نعمت مؤبد است و درك لذت موقت موجب درك عذاب مؤبد است. | |||
هر بلائى دان عطائى با وى است | |||
هر كدورت را صفائى در پى است | |||
رنج بردى گنج شد اندوخته | |||
خار ديدى گشت گل افروخته | |||
بلا در دنيا موجب درجاتى است كه نائل نميشود شخص بآن درجات بسبب اعمال بطوريكه بعد از مشاهده آن درجات آرزو ميكند كه كاش بفوق آن بلا يا مبتلا بود تا بفوق آن درجات نائل ميگشت. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ وَ لَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلزِلُوا حَتّي يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتي نَصرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصرَ اللّهِ قَرِيبٌ (214) | |||
(آيا گمان نموديد که داخل بهشت ميشويد و حال آنكه شما را نيامده باشد مانند آنچه آمد بر كساني که پيش از شما گذشتند بر آنان سختيها و ضررها | |||
جلد 2 - صفحه 405 | |||
رسيد و مضطرب و پريشان شدند تا حدي که پيغمبر و گرويدگان باو گفتند ياري خدا چه هنگام است «يعني بخدا پناه برده و از وي طلب نصرت نمودند» آگاه باشيد که البته ياري خدا نزديك است. | |||
از موضوعاتي که در آيات قرآني بسيار تذكر داده شده و بندگان را بآن متوجه ساخته است موضوع امتحان است و امتحان الهي براي كشف امري بر خداوند نيست زيرا خداوند چيزي بر او پوشيده و پنهان نيست تا بوسيله آزمايش كشف شود بلكه او علّام الغيوب و عالم السرّ و الخفيات است و از ظاهر و باطن و سرّ و علن هر كس با خبر است، و حكمت امتحان و غرض از آن دو چيز است: يكي آنكه بر شخص ممتحن (بفتح حاء) معلوم شود که حقيقتا داراي چه صفاتي است و دعاوي او تا چه حد مقرون بحقيقت است زيرا بسا بر خود انسان امر مشتبه ميشود و فكر ميكند داراي مراتب عاليه از ايمان و ملكات فاضله است ولي هنگامي که امتحان پيش آمد چه بسا خلاف آن ظاهر ميگردد. | |||
و ديگر آنكه بر سايرين نيز موقعيت و مرتبه اينکه شخص معلوم گردد که اگر مورد عنايتي واقع شود و يا معذب بعذابي گردد بدانند که بجا و سزاوار بوده است. | |||
و امتحانات الهي بر دو قسم است: امتحانات تكويني و امتحانات تشريعي و امتحانات تكويني نيز بر دو قسم است: گاهي باعطاء نعمت است به اينكه نعمت باو عنايت ميكند تا معلوم شود که شكر نعمت را بجاي ميآورد و نعم الهي را در مورد خود صرف مينمايد و يا اينكه از آن سوء استفاده نموده و در طريق لهو و لعب و بو الهوسي و ناپاكي مصرف ميكند و گاهي بنزول بلاء است به اينكه او را بسختي و شدائد دنيوي مبتلا مينمايد تا معلوم گردد که آيا صابر و ثابت قدم و استوار در دين است و يا اينكه ثبات و استقامت در امر دين ندارد و نعمت و بلاء در عين | |||
جلد 2 - صفحه 406 | |||
اينكه امتحان براي شخص متنعم و مبتلاست بسا براي ديگران هم امتحان است مثلا فقر فقراء امتحان اغنياء است که آيا حقوق آنان را ميدهند و بآنها ترحم و احسان مينمايند يا اينكه توجهي بآنها ندارند. | |||
و همچنين غناء اغنياء امتحان فقراء است که چه عكس العملي در قبال آنها نشان ميدهند و هكذا ساير نعم و بلايا و امتحان تشريعي در مورد تكاليف الهي از واجب و مستحبّ و حرام و مكروه است که معلوم شود بنده تا چه اندازه نسبت باوامر الهي مطيع و نسبت بنواهي او منتهي ميگردد و امور تشريعي نيز بسا در عين اينكه امتحان براي مكلف است براي ديگران نيز امتحان واقع ميشود مثلا شخص نمازگزار بسا سبب امتحان رفيق خود و بعكس شخص معصيت كار نيز موجب امتحان رفيق خويش ميشود و توهم نشود که مصلت احكام منحصر بامتحان باشد بلكه بنا بر مذهب اماميه جميع احكام تابع مصالح و مفاسد نفس الامريه است و بسا مصالح متعددي دارد که از آن جمله امتحانات است و گاهي امتحان در نفس امر است که از آن باوامر امتحانيه تعبير ميشود و اغلب امتحان در مأمور به است، و از اينکه بيان واضح ميگردد که بندگان دائما در امتحان ميباشند و هر چه مقام بنده رفيعتر باشد امتحان او شديدتر، و هر چه نعمت بر او بيشتر باشد امتحان او سختتر است و آيات و اخبار در اينکه باره بسيار است که نقل آنها از وضع تفسير خارج است و اينك بشرح همين آيه اكتفاء مينمائيم. | |||
أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ خطاب بمؤمنين و كساني که برسول اكرم گرويدهاند ميباشد که گمان ميكنيد بمجرد اظهار ايمان داخل بهشت ميگرديد و حال آنكه مورد امتحان واقع نشويد چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد: | |||
أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ«1» | |||
---- | |||
1- سوره عنكبوت آيه 1 | |||
جلد 2 - صفحه 407 | |||
که يفتنون بمعني يمتحنون ميباشد و در مورد شأن نزول آيه بعضي گفتند در غزوه خندق بود که مسلمانان محاصره شده بودند، و بعضي گفتند در غزوه احد بود که بسياري فرار نمودند و بعضي گفتند درباره مهاجريني است که ترك وطن و خانه و اهل و عيال نمودند، و در هر صورت شأن نزول منافي با عموم آيه نيست، و ام منقطعه و براي استفهام است مانند همزه در آيه أَ حَسِبَ النّاسُ و حسبتم از حسبان بمعني گمان است. | |||
وَ لَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم يعني هم چنان که بر امم سابقه ابتلائات و شدائد پيش آمد براي شما نيز ميآيد و چنانچه آنان مورد امتحان قرار گرفتند شما هم امتحان خواهيد شد چنانچه دنباله همان آيه مذكور ميفرمايد: | |||
وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبلِهِم فَلَيَعلَمَنَّ اللّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعلَمَنَّ الكاذِبِينَ«1» سپس ابتلائاتي را که براي امم سابقه پيش آمد بيان ميفرمايد: | |||
مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَ الضَّرّاءُ مسّ بمعني رسيدن و تماس پيدا كردن است و بأساء از بؤس بمعني شدت و سختي و رنج و بيماري و تنگدستي است و بائس بمعني شديد الفقر است در آيه شريفه ميفرمايد وَ أَطعِمُوا البائِسَ الفَقِيرَ«2» مقابل نعماء که بمعني وفور نعمت و خوبي است و ضراء مقابل سرّاء از ضرّ مقابل نفع است و بأساء و ضراء دو مفهوم مختلفند و نسبت بين آنها عموم من وجه است آنجا که هم بأساء و هم ضراء است مانند قتل و جرح و سرقت اموال و نحو اينها و آنجا که بأساء صدق ميكند ولي ضراء صادق نيست مانند تحمل مشاق و سختيهاي روزگار و آنجا که ضراء صادق است ولي بأساء نيست مانند صرف مال در راه جهاد و يا براي تهيه دارو يا مصارفي که فوق العاده باشد و اما مصارفي که طبق معمول و عادت است مانند انفاقات واجبه، نه بأساء است و نه ضرّاء | |||
---- | |||
1- سوره عنكبوت آيه 2 | |||
2- سوره حج آيه 9 | |||
جلد 2 - صفحه 408 | |||
وَ زُلزِلُوا حَتّي يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتي نَصرُ اللّهِ تزلزل بمعني اضطراب و تشويش خاطر است از جهت اينكه عاقبت كار را نميداند بكجا منتهي ميشود مثلا در مورد جهاد آيا به پيروزي منتهي ميگردد يا به شكست و در مورد مرض آيا ببهبودي ميانجامد يا بمرگ و نحو اينها. | |||
و جمله متي نصر اللّه، استدعا و طلب نصرت پيغمبر و گرويدگان با او ميباشد و از آن استفاده ميشود که خداوند وعده نصرت به پيغمبران و مؤمنين داده ولي بعد از آنكه در مقابل شدائد و سختيها از خود صبر و ثبات نشان دهند و اينان ميدانستند وعده خدا تخلف پذير نيست ولي مترصد و منتظر آن بودهاند چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ يَومَ يَقُومُ الأَشهادُ«1» و جمله أَلا إِنَّ نَصرَ اللّهِ قَرِيبٌ گفته خدا و تسليت رسول و مؤمنين است که آگاه باشيد نصرت الهي نزديك است و احتياج بظهور آثار ندارد و بموقع خود فرا ميرسد، تنها ثبات قدم و استقامت لازم است و از مجموع آيه استفاده ميشود که شما امّت پيغمبر اسلام بايد منتظر شدائد و سختيها و بأساء و ضرّاء بوده و در هنگام آمدن آنها ثبات و استقامت بخرج دهيد و از خدا طلب ياري كنيد تا نصرت حق شامل شما شود. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
اشاره | |||
آیه 214 | |||
شأن نزول: | |||
بعضی از مفسران گفتهاند: هنگامی که در جنگ | |||
ج1، ص193 | |||
احزاب ترس و خوف و شدت بر مسلمانان غالب شد و در محاصره قرار گرفتند این آیه نازل شد و آنان را به صبر و استقامت دعوت نمود و یاری نصرت به آنها داد. | |||
تفسیر: | |||
از این آیه چنین بر میآید که جمعی از مؤمنان میپنداشتند که عامل اصلی ورود در بهشت تنها اظهار ایمان به خدا است بیآنکه تلاش و کوششی به خرج دهند، قرآن در برابر این تفکر نادرست میفرماید: «آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید بیآنکه حوادثی همچون حوادث سخت گذشتگان به شما برسد» (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ). | |||
«همانها که شداید و زیانهای فراوان به آنها رسید و آنچنان ناراحت و متزلزل شدند که پیامبر الهی و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: پس یاری خدا کجاست!» (مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اللَّهِ). | |||
البته آنها این جمله را به عنوان اعتراض و ایراد نمیگفتند بلکه به عنوان تقاضا و انتظار مطرح میکردند. و چون آنها نهایت استقامت خود را در برابر این حوادث به خرج دادند و دست به دامن الطاف الهی زدند به آنها گفته شد «آگاه باشید یاری خدا نزدیک است» (أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ). | |||
در حقیقت این آیه به یکی از سنن الهی که در همه اقوام جاری بوده است اشاره میکند و به مؤمنان در همه قرون و اعصار هشدار میدهد که برای پیروزی و موفقیت و نایل شدن به مواهب بهشتی، باید به استقبال مشکلات بروند و فداکاری کنند و این آزمونی است که مؤمنان را پرورش میدهد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۴۸
ترجمه
البقرة ٢١٣ | آیه ٢١٤ | البقرة ٢١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«اَمْ»: بلکه آیا. «وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ»: و حال آن که هنوز به شما نرسیده است (نگا: حجرات / ): «مَثَلُ»: حال. وضع. «خَلَوْا»: رفتهاند. درگذشتهاند. «الْبَأْسَآءُ»: فقر. جنگ. شدّت و سختی. «الضَّرَّآءُ»: بیماری. تنگدستی. ضرر و زیان. «زُلْزِلُوا»: به تکان افتادهاند. پریشان و آشفته گشتهاند. «مَتَی نَصْرُ اللهِ؟»: یاری خدا کی خواهد بود؟ البتّه این سخن به صورت درخواست یاری و حصول مدد کردگاری بیان شده است و جنبه تمنّا و تقاضا را داشته است. «أَلا»: هان!
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَکُوا... (۳) وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ... (۱) أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا... (۳) أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَکُوا... (۳)
إِذْ جَاءُوکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَ... (۰) هُنَالِکَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ... (۲) وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ... (۲) فَأَهْلَکْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشاً... (۱) فَإِنَ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (۱) إِنَ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (۱) حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ... (۳) وَ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ... (۵) الم (۰)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسی» گوید: سدى و قتادة و سايرين از اهل تفسير گويند: كه اين آيه در روز خندق نازل شده است. هنگامى كه مسلمين در مدينه محصور شده و ترس آنها در جنگ مزبور شديد گرديد و خداوند به آنها صبر و پايدارى و وعده پيروزى داد.[۳][۴]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«214» أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ
آيا گمان كرديد داخل بهشت مىشويد وحال آنكه هنوز مانند آنچه بر پپشينيان شما گذشت به شما نرسيده است؟! آنان گرفتار تنگدستى و ناخوشى شده و چنان زير و زبر شدند كه پيامبر و افرادى كه ايمان آورده و همراه او بودند، گفتند: يارى خدا چه وقت خواهد بود؟ آگاه باشيد كه يارى خداوند نزديك است.
نکته ها
«بأساء» سختىهايى است كه از خارج به انسان تحميل مىشود، مثل جنگ و سرقت.
و «ضرّاء» سختىهاى درونى است، مانند بيمارى، زخم وجراحت.
اين آيه يادآور تحمل سختى از سوى مؤمنان گذشته و هشدار و تسلّايى براى مسلمانان است. حوادث سخت، آزمايش الهى است و مشكلاتى همچون حوادث تلخِ مالى و جانى
جلد 1 - صفحه 331
همه براى ساخته شدن انسانهاست.
هر بلايى را عطايى با وى است
هر كدورت را صفايى در پى است
زير هر رنجى، گنجى معتبر
خار ديدى، چشم بگشا گل نگر
در روايتى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم: بهشت با سختىها پيچيده شده است. «1» و در روايت ديگرى آمده: براى مؤمنان گرفتار در دنيا، چنان پاداشى است كه ديگران مىگويند:
اى كاش اين سختىها با سختى بيشترى براى ما بود. «2» آرى، مشكلات، عامل رشد و قرب و راه ورود به بهشت است.
نابرده رنج، گنج ميسّر نمىشود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
تأخير استجابت دعا، مايهى ترديد نشود. خداوند بارها وعده داده است كه «إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» «3» انبيا و بندگان ما حتماً يارى مىشوند. و «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي» «4» خداوند نوشته است كه من و فرستادگانم پيروز هستيم.
به هر حال خداوند وعدهى پيروزى داده و ممكن است به دلائلى اين وعدهها به تأخير بيافتد، لكن اين تأخير نبايد سبب ترديد شود.
پیام ها
1- انتظار بهشت رفتن، تنها بخاطر ايمان داشتن و بدون سختى كشيدن، انتظار نادرستى است. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ ...»
2- در سنّتهاى الهى، هيچ تغييرى نيست. همه ملّتها و امتّها و افراد بايد از كوران آزمايش بگذرند. «وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا»
3- توجّه به مشكلات ديگران، عامل تسكين است. از تاريخ، عبرت و الگو بگيريم. «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ»
4- آماده باشيم، آزمايشات الهى به قدرى سخت است كه بعضى مواقع انبيا را نيز
«1». «ان الجنة حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات». تفسير كاشف، ج 1، ص 9. 31
«2». تفسير منهجالصادقين، ج 1، ص 552.
«3». صافات، 172.
«4». مجادله، 21.
جلد 1 - صفحه 332
مضطرب مىكند. «يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ»
5- در سختىها، انبيا از مردم جدا نبودند. «يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ»
6- يكى از شروط استجابتِ دعا، اضطرار و قطع اميد از غير خداست. «مَتى نَصْرُ اللَّهِ ... إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ»
7- آرامبخشِ همهى مشكلات، ياد نصرت خداوند است. «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ»
8- مقاومت، زمينهى دريافت نصرت الهى است. «مَسَّتْهُمُ ... إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ (214)
شأن نزول: در واقعه جنگ احد كه شكست بر مسلمانان وارد شد، بعضى كشته و برخى اسير شدند، مشركين اصحاب پيغمبر را ملامت نمودند كه شما خود را به مهلكه انداختيد اگر حق بوديد مبتلا نگشتى و ظفر يافتى؛ آيه شريفه نازل شد براى تسليه خاطر مسلمانان:
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ: آيا گمان مىكنيد اى مؤمنان اينكه داخل شويد بهشت را، وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ: و حال آنكه نيامده است شما را، مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ: حال آن كسانى كه گذشتند پيش از شما، مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ: رسيد ايشان را سختى و ناكامى و شكستگى و گرسنگى در دنيا. حاصل آنكه گمان مىكنيد اى مؤمنان كه رايگان بهشت رويد بدون اينكه اذيت و آزار و محنت و بلا به شما رسيده باشد مانند گذشتگان. مراد انبياء و اولياء و مؤمنان گذشتهاند كه در بلا و سختى شدند. وَ زُلْزِلُوا: و متزلزل شدند به هيجان ابتلاء و محن و اضطراب احوال، لكن صابران از ايشان ثابت ماندند بر شدت و سختى در امر دين. حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ: تا آنكه مىگفت پيغمبر به جهت استنصار و دعا، وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ: و آن كسانى كه ايمان آوردند با او، مَتى نَصْرُ اللَّهِ: كى باشد نصرت خدا، يعنى پيغمبر و مؤمنين فزع نمودند بدرگاه خدا براى عطف توجه نصرت و رحمت سبحانى. حق تعالى براى انجاح مطالب ايشان و اطلاع آنان فرمود: أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ: آگاه باشيد بدرستى كه يارى نمودن
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 382
خدا مؤمنان را نزديك است.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است مؤمنان را به آنكه وادى ايمان را بلاها و ابتلائاتى است، و بدون رنج محنت گنج محبت حاصل نگردد، و بىتحمل مشقت و سختى نصيب رحمت بهشتى ميسر نشود، و لذا تأكيدات بسيار در اين قسمت وارد شده از جمله:
در خرايج- از حضرت سيد سجاد عليه السّلام قال: فما تمدّون اعينكم لقد كان من قبلكم ممّن هو على ما انتم عليه يؤخذ فيقطع يده و رجله و يصلب ثمّ تلى ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة «1» (الخ) فرمود: پس چشم انتظار نباشيد شما، هر آينه بودند كسانى قبل از شما كه به سبب ايمان گرفته شدند به سختى، پس قطع گرديده شد دست و پايش و دار زده شد به مقابل ايمانش و ثابت ماند، پس آيه شريفه تلاوت فرمود.
و حضرت صادق عليه السّلام فرمود: سلوا ربّكم العفو و العافية فانّكم لستم من رجال البلاء فانّه من كان قبلكم من بنى اسرائيل شقّوا بالمناشير على ان يعطوا الكفر فلم يعطوا «2». يعنى سؤال كنيد پروردگار خود را عفو و عافيت، پس بدرستى كه شما نيستيد مردان اهل بلا، به تحقيق بودند قبل از شما كسانى كه با شانههاى آهنين بدن آنها را شانه كردند بر اينكه كافر شوند، كشته شدند و كافر نشدند.
در موعظه لقمانيه- قال لقمان يا بنىّ انّ اللّه يجرّب العبد الصّالح بالمحن و البلايا كما يجرّب الذّهب بالنّار «3». لقمان به پسر خود فرمايد: بدرستى كه خدا آزمايش فرمايد بنده صالح را به محنتها و بلاها چنانچه آزمايش كنند طلا را به آتش.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ (214)
ترجمه
آيا پنداشتيد كه داخل ميشويد بهشت را و هنوز نيامده شما را مانند حال آنانكه گذشتند پيش از شما رسيد آنها را سختى و ناخوشى و بشدت متزلزل شدند تا آنكه ميگفت پيغمبر و آنانكه ايمان آوردند با او كى باشد يارى خدا آگاه باشيد يارى خدا نزديك است..
تفسير
خطاب به پيغمبر (ص) و اهل ايمان است و ام منقطعه است و افاده استفهام انكارى ميكند يعنى نبايد انتظار اين مقام را داشته باشيد تا مثل حال شما مانند مثل حال امم سابقه و انبياء سالفه شود كه چه زحمتها كشيدند و چه رنجها ديدند و بچه بليات و
جلد 1 صفحه 268
مصيبات گرفتار شدند بعضى از گرسنگى مردند و بعضى بانواع مختلف كشته شدند و بعضى با آلام جانگداز صبر نمودند و از اهل و مال و عيال دور شدند تا بنصرت الهى فائز گشتند شما هم بايد شجاع و صابر و ثابت قدم در دين و عزم و اراده خود باشيد و در راه حق بكوشيد تا جام مراد را بنوشيد بزودى نميتوان بمقام كرامت و سعادت ابدى رسيد بايد مدت محنت طولانى شود تا عنان صبر و شكيبائى از دست برود و حال اضطراب و تزلزل شديد روى دهد و اميد از خلق منقطع گردد و توجه تام بحق و وعده نصرت او حاصل شود آنوقت از خداوند طلب نصرت و ظفر نمائيد و خداوند بشما كرامت فرمايد چنانچه بامم سالفه مرحمت فرمود خلاصه آنكه بىرنج گنج ميسر نميشود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد بهشت محفوف بمكاره است و دوزخ بشهوات ترك لذت موقت موجب درك نعمت مؤبد است و درك لذت موقت موجب درك عذاب مؤبد است.
هر بلائى دان عطائى با وى است
هر كدورت را صفائى در پى است
رنج بردى گنج شد اندوخته
خار ديدى گشت گل افروخته
بلا در دنيا موجب درجاتى است كه نائل نميشود شخص بآن درجات بسبب اعمال بطوريكه بعد از مشاهده آن درجات آرزو ميكند كه كاش بفوق آن بلا يا مبتلا بود تا بفوق آن درجات نائل ميگشت.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ وَ لَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلزِلُوا حَتّي يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتي نَصرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصرَ اللّهِ قَرِيبٌ (214)
(آيا گمان نموديد که داخل بهشت ميشويد و حال آنكه شما را نيامده باشد مانند آنچه آمد بر كساني که پيش از شما گذشتند بر آنان سختيها و ضررها
جلد 2 - صفحه 405
رسيد و مضطرب و پريشان شدند تا حدي که پيغمبر و گرويدگان باو گفتند ياري خدا چه هنگام است «يعني بخدا پناه برده و از وي طلب نصرت نمودند» آگاه باشيد که البته ياري خدا نزديك است.
از موضوعاتي که در آيات قرآني بسيار تذكر داده شده و بندگان را بآن متوجه ساخته است موضوع امتحان است و امتحان الهي براي كشف امري بر خداوند نيست زيرا خداوند چيزي بر او پوشيده و پنهان نيست تا بوسيله آزمايش كشف شود بلكه او علّام الغيوب و عالم السرّ و الخفيات است و از ظاهر و باطن و سرّ و علن هر كس با خبر است، و حكمت امتحان و غرض از آن دو چيز است: يكي آنكه بر شخص ممتحن (بفتح حاء) معلوم شود که حقيقتا داراي چه صفاتي است و دعاوي او تا چه حد مقرون بحقيقت است زيرا بسا بر خود انسان امر مشتبه ميشود و فكر ميكند داراي مراتب عاليه از ايمان و ملكات فاضله است ولي هنگامي که امتحان پيش آمد چه بسا خلاف آن ظاهر ميگردد.
و ديگر آنكه بر سايرين نيز موقعيت و مرتبه اينکه شخص معلوم گردد که اگر مورد عنايتي واقع شود و يا معذب بعذابي گردد بدانند که بجا و سزاوار بوده است.
و امتحانات الهي بر دو قسم است: امتحانات تكويني و امتحانات تشريعي و امتحانات تكويني نيز بر دو قسم است: گاهي باعطاء نعمت است به اينكه نعمت باو عنايت ميكند تا معلوم شود که شكر نعمت را بجاي ميآورد و نعم الهي را در مورد خود صرف مينمايد و يا اينكه از آن سوء استفاده نموده و در طريق لهو و لعب و بو الهوسي و ناپاكي مصرف ميكند و گاهي بنزول بلاء است به اينكه او را بسختي و شدائد دنيوي مبتلا مينمايد تا معلوم گردد که آيا صابر و ثابت قدم و استوار در دين است و يا اينكه ثبات و استقامت در امر دين ندارد و نعمت و بلاء در عين
جلد 2 - صفحه 406
اينكه امتحان براي شخص متنعم و مبتلاست بسا براي ديگران هم امتحان است مثلا فقر فقراء امتحان اغنياء است که آيا حقوق آنان را ميدهند و بآنها ترحم و احسان مينمايند يا اينكه توجهي بآنها ندارند.
و همچنين غناء اغنياء امتحان فقراء است که چه عكس العملي در قبال آنها نشان ميدهند و هكذا ساير نعم و بلايا و امتحان تشريعي در مورد تكاليف الهي از واجب و مستحبّ و حرام و مكروه است که معلوم شود بنده تا چه اندازه نسبت باوامر الهي مطيع و نسبت بنواهي او منتهي ميگردد و امور تشريعي نيز بسا در عين اينكه امتحان براي مكلف است براي ديگران نيز امتحان واقع ميشود مثلا شخص نمازگزار بسا سبب امتحان رفيق خود و بعكس شخص معصيت كار نيز موجب امتحان رفيق خويش ميشود و توهم نشود که مصلت احكام منحصر بامتحان باشد بلكه بنا بر مذهب اماميه جميع احكام تابع مصالح و مفاسد نفس الامريه است و بسا مصالح متعددي دارد که از آن جمله امتحانات است و گاهي امتحان در نفس امر است که از آن باوامر امتحانيه تعبير ميشود و اغلب امتحان در مأمور به است، و از اينکه بيان واضح ميگردد که بندگان دائما در امتحان ميباشند و هر چه مقام بنده رفيعتر باشد امتحان او شديدتر، و هر چه نعمت بر او بيشتر باشد امتحان او سختتر است و آيات و اخبار در اينکه باره بسيار است که نقل آنها از وضع تفسير خارج است و اينك بشرح همين آيه اكتفاء مينمائيم.
أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ خطاب بمؤمنين و كساني که برسول اكرم گرويدهاند ميباشد که گمان ميكنيد بمجرد اظهار ايمان داخل بهشت ميگرديد و حال آنكه مورد امتحان واقع نشويد چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد:
أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ«1»
1- سوره عنكبوت آيه 1
جلد 2 - صفحه 407
که يفتنون بمعني يمتحنون ميباشد و در مورد شأن نزول آيه بعضي گفتند در غزوه خندق بود که مسلمانان محاصره شده بودند، و بعضي گفتند در غزوه احد بود که بسياري فرار نمودند و بعضي گفتند درباره مهاجريني است که ترك وطن و خانه و اهل و عيال نمودند، و در هر صورت شأن نزول منافي با عموم آيه نيست، و ام منقطعه و براي استفهام است مانند همزه در آيه أَ حَسِبَ النّاسُ و حسبتم از حسبان بمعني گمان است.
وَ لَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم يعني هم چنان که بر امم سابقه ابتلائات و شدائد پيش آمد براي شما نيز ميآيد و چنانچه آنان مورد امتحان قرار گرفتند شما هم امتحان خواهيد شد چنانچه دنباله همان آيه مذكور ميفرمايد:
وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبلِهِم فَلَيَعلَمَنَّ اللّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعلَمَنَّ الكاذِبِينَ«1» سپس ابتلائاتي را که براي امم سابقه پيش آمد بيان ميفرمايد:
مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَ الضَّرّاءُ مسّ بمعني رسيدن و تماس پيدا كردن است و بأساء از بؤس بمعني شدت و سختي و رنج و بيماري و تنگدستي است و بائس بمعني شديد الفقر است در آيه شريفه ميفرمايد وَ أَطعِمُوا البائِسَ الفَقِيرَ«2» مقابل نعماء که بمعني وفور نعمت و خوبي است و ضراء مقابل سرّاء از ضرّ مقابل نفع است و بأساء و ضراء دو مفهوم مختلفند و نسبت بين آنها عموم من وجه است آنجا که هم بأساء و هم ضراء است مانند قتل و جرح و سرقت اموال و نحو اينها و آنجا که بأساء صدق ميكند ولي ضراء صادق نيست مانند تحمل مشاق و سختيهاي روزگار و آنجا که ضراء صادق است ولي بأساء نيست مانند صرف مال در راه جهاد و يا براي تهيه دارو يا مصارفي که فوق العاده باشد و اما مصارفي که طبق معمول و عادت است مانند انفاقات واجبه، نه بأساء است و نه ضرّاء
1- سوره عنكبوت آيه 2
2- سوره حج آيه 9
جلد 2 - صفحه 408
وَ زُلزِلُوا حَتّي يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتي نَصرُ اللّهِ تزلزل بمعني اضطراب و تشويش خاطر است از جهت اينكه عاقبت كار را نميداند بكجا منتهي ميشود مثلا در مورد جهاد آيا به پيروزي منتهي ميگردد يا به شكست و در مورد مرض آيا ببهبودي ميانجامد يا بمرگ و نحو اينها.
و جمله متي نصر اللّه، استدعا و طلب نصرت پيغمبر و گرويدگان با او ميباشد و از آن استفاده ميشود که خداوند وعده نصرت به پيغمبران و مؤمنين داده ولي بعد از آنكه در مقابل شدائد و سختيها از خود صبر و ثبات نشان دهند و اينان ميدانستند وعده خدا تخلف پذير نيست ولي مترصد و منتظر آن بودهاند چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ يَومَ يَقُومُ الأَشهادُ«1» و جمله أَلا إِنَّ نَصرَ اللّهِ قَرِيبٌ گفته خدا و تسليت رسول و مؤمنين است که آگاه باشيد نصرت الهي نزديك است و احتياج بظهور آثار ندارد و بموقع خود فرا ميرسد، تنها ثبات قدم و استقامت لازم است و از مجموع آيه استفاده ميشود که شما امّت پيغمبر اسلام بايد منتظر شدائد و سختيها و بأساء و ضرّاء بوده و در هنگام آمدن آنها ثبات و استقامت بخرج دهيد و از خدا طلب ياري كنيد تا نصرت حق شامل شما شود.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 214
شأن نزول:
بعضی از مفسران گفتهاند: هنگامی که در جنگ
ج1، ص193
احزاب ترس و خوف و شدت بر مسلمانان غالب شد و در محاصره قرار گرفتند این آیه نازل شد و آنان را به صبر و استقامت دعوت نمود و یاری نصرت به آنها داد.
تفسیر:
از این آیه چنین بر میآید که جمعی از مؤمنان میپنداشتند که عامل اصلی ورود در بهشت تنها اظهار ایمان به خدا است بیآنکه تلاش و کوششی به خرج دهند، قرآن در برابر این تفکر نادرست میفرماید: «آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید بیآنکه حوادثی همچون حوادث سخت گذشتگان به شما برسد» (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ).
«همانها که شداید و زیانهای فراوان به آنها رسید و آنچنان ناراحت و متزلزل شدند که پیامبر الهی و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: پس یاری خدا کجاست!» (مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتی نَصْرُ اللَّهِ).
البته آنها این جمله را به عنوان اعتراض و ایراد نمیگفتند بلکه به عنوان تقاضا و انتظار مطرح میکردند. و چون آنها نهایت استقامت خود را در برابر این حوادث به خرج دادند و دست به دامن الطاف الهی زدند به آنها گفته شد «آگاه باشید یاری خدا نزدیک است» (أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ).
در حقیقت این آیه به یکی از سنن الهی که در همه اقوام جاری بوده است اشاره میکند و به مؤمنان در همه قرون و اعصار هشدار میدهد که برای پیروزی و موفقیت و نایل شدن به مواهب بهشتی، باید به استقبال مشکلات بروند و فداکاری کنند و این آزمونی است که مؤمنان را پرورش میدهد.
نکات آیه
۱ - بهشت، از آنِ کسانى است که در مقابل آزمایشهاى الهى شکیبا باشند. (ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة)
۲ - ورود به بهشت، بدون تحمّل سختیها و مصائب، پندارى بیش نیست. (ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة)
۳ - ایمان، بدون تحمل مصائب، براى ورود به بهشت کافى نیست. (ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة) با توجّه به اینکه خطاب به مؤمنان است ; ورود آنان را به بهشت، مشروط به تحمّل مصائب کرده است.
۴ - تصور پیش نیامدن مشکلات در جامعه به صِرف ایمان آوردن، پندارى باطل است. (ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما یأتکم) چون وعده بهشت به مؤمنان حتمى است و لازمه ورود به بهشت، صبر در برابر مصائب و آزمایشهاى الهى است، بنابراین ابتلاء به مصائب براى جامعه ایمانى قطعى است.
۵ - مقاومت و صبر پیروان انبیاى گذشته در برابر سختیهاى جنگ و مشکلات (ام حسبتم ... مسّتهم البأساء و الضراء) درخواست نصرت الهى از جانب پیامبران و مؤمنان پس از آزار جنگ و مصائب و مشکلات، بیانگر مقاومت آنان است.
۶ - تاریخ، از منابع شناخت سنّتهاى الهى (ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لمّا یأتکم مثل الذین)
۷ - آزمایش مردم با مصائب و مشکلات، از سنّتهاى الهى براى کلیّه امّتها (ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم البأساء و الضراء)
۸ - توجّه به سختیها و مصائب گذشتگان، تسلّى بخش مؤمنان در تحمل مشکلات (ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یأتکم مثل الذین)
۹ - شدّت مصائب و تداوم مشکلات پیامبران گذشته و امتهاى آنان، موجب آن شد که خواهان تعجیل در یارى و امداد الهى شوند. (مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتى یقول الرسول و الذین امنوا معه متى نصر اللّه) جمله «متى نصر اللّه»، دلالت بر تردید آنان نسبت به یارى خدا ندارد; بلکه شدت مصائب و تداوم آن موجب شد که خواهان تعجیل آن باشند; و یا چنین گمان کنند که یارى خداوند نباید بیش از این به درازا کشد.
۱۰ - ایمان و امید پیامبران و مؤمنان به نصرت الهى و امدادهاى غیبى، به هنگام مواجهه با مصائب و مشکلات جنگ (حتى یقول الرسول و الذین امنوا معه متى نصر اللّه) جمله «متى نصر اللّه» که سؤال از وقت یارى خداست، بیانگر این معناست که آنان به اصل یارى خدا به هنگام رویارویى با دشمنان، ایمان داشتند و به آن دل بسته بودند.
۱۱ - خداوند، تنها امید در گرفتاریها و مشکلات (متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قریب)
۱۲ - وعده الهى به نصرت پیامبران و مؤمنان (متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قریب)
۱۳ - زمان یارى و امداد الهى به مؤمنان صبور و مقاوم در برابر گرفتاریها، نزدیک است. (الا انّ نصر اللّه قریب) به قرینه جملات سابق (مستهم البأساء ...) به دست مى آید که زمان نصرت الهى به مؤمنان صبور نزدیک است.
۱۴ - امید مؤمنان به امداد الهى، پشتوانه صبر و مقاومت آنها (متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قریب) جویاى یارى خدا بودن (متى نصر اللّه) در حین شدت مصائب و مقاومت در برابر آنها، بیانگر نقش امیدوارى به یارى خدا در تحمل مشکلات است.
۱۵ - لزوم تحمّل سختیها بر مؤمنان (ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما یأتکم)
۱۶ - امتهاى مؤمن گذشته، الگویى مناسب براى تربیت مؤمنان (ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم)
۱۷ - نقش سختیها و مصائب، در ساخته شدن و رُشد انسانها (ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة و لما یأتکم) ورود به بهشت، کمال است و سختیها، در رسیدن به آن نقش دارد.
۱۸ - نفى تبعیض میان امتهاى مؤمن، در جریان سنّت آزمایش و امتحان و ابتلاى به سختیها و مصائب (ام حسبتم ... مثل الذین خلوا من قبلکم)
۱۹ - پیمودن راه انبیا، توأم با مشکلات (مثل الذین خلوا من قبلکم ... حتى یقول الرسول و الذین امنوا معه)
۲۰ - استفاده انبیا از راههاى عادى و طبیعى، در رویارویى با مشکلات (مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتى یقول الرسول و الذین امنوا معه متى نصر اللّه) پیامبران همانند مردم به مقاومت و صبر در برابر مشکلات مى پرداختند و دست به معجزه و کارهاى خارق العاده نمى زدند.
۲۱ - مقاومت در برابر مصائب و مشکلات، زمینه برخوردارى از نصرت الهى (ام حسبتم ان تدخلوا ... متى نصر اللّه الا انّ نصر اللّه قریب) انبیا و مؤمنان پس از تحمّل مشکلات، منتظر نصرت الهى بودند.
۲۲ - تکرار تاریخ و حوادث آن (و لما یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم)
موضوعات مرتبط
- استقامت: عوامل استقامت ۱۴
- اطاعت: اطاعت از انبیا ۱۹
- امتحان: امتحان با سختى ۷، ۱۸ ; امتحان با مصائب ۷ ; انواع امتحان ۷ ; صبر در امتحان ۱ ; فراگیرى امتحان ۷، ۱۸
- امداد غیبى: ۱۰
- امیدوارى: امیدوارى به خدا ۱۱
- انبیا: استمداد انبیا ۹ ; امداد به انبیا ۱۲ ; امیدوارى انبیا ۱۰ ; انبیا در سختى ۲۰ ; پیروان انبیا ۵، ۹ ; سختیهاى انبیا ۹ ; مصائب انبیا ۹
- ایمان: ارزش ایمان ۳، ۴
- بهشت: موجبات بهشت ۲، ۳
- بهشتیان: ۱
- تاریخ: ارزش تاریخ ۶ ; تکرار تاریخ ۲۲
- تربیت: الگوى تربیت ۱۶ ; روش تربیت ۱۶
- جنگ: سختیهاى جنگ ۵، ۱۰
- خدا: امداد خدا ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۴ ; زمینه امداد خدا ۲۱ ; سنّتهاى خدا ۶، ۷، ۱۸ ; وعده خدا ۱۲، ۱۳
- رشد: عوامل رشد ۱۷
- سختى: آثار سختى ۹، ۱۷ ; استقامت در سختى ۵، ۲۱ ; روش تسهیل سختى ۸، ۱۰، ۱۱، ۲۰ ; صبر در سختى ۲، ۵، ۱۵
- شخصیت: عوامل شکل گیرى شخصیت ۱۷
- شناخت: منابع شناخت ۶
- صابران: امداد به صابران ۱۳
- صبر: اهمیّت صبر ۱۵ ; پاداش صبر ۱، ۲ ; عوامل صبر ۱۴
- عقیده: عقیده باطل ۴
- علم: علم و عمل ۸
- مؤمنان: امداد به مؤمنان ۱۲، ۱۳ ; امیدوارى مؤمنان ۱۰، ۱۴ ; دلدارى مؤمنان ۸ ; صبر مؤمنان ۱۴، ۱۵ ; مؤمنان در سختى ۱۰
- مصائب: آثار مصائب ۱۷ ; استقامت در مصائب ۲۱ ; صبر در مصائب ۲، ۳
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۷۴.
- ↑ چنان كه در تفسير عبدالرزاق نيز از قتاده روايت شده است.
- ↑ صاحبان روض الجنان و مجمع البيان بنا به نقل از عطا چنين گويند: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله با اصحاب به مدينه مهاجرت كرده بودند در كمال فقر بسر برده و از ديار و اموال خود چشم پوشيده بودند. سپس اين آيه براى آنان نازل گرديد و نيز گويند: در غزوه احد نازل شده موقعى كه عبدالله بن ابى به اصحاب پيامبر گفته بود براى چه خود را به كشتن ميدهيد. اگر محمد پيامبر مى بود و از طرف خدا مبعوث ميشد اين طور گرفتار نمى گرديد.