ریشه غضب: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Move page script صفحهٔ ریشه غضب‌ را به ریشه غضب منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::غضب‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
خشم. راغب گفته: غضب جوشش و غليان خون قلب است براى انتقام. اقرب الموارد عين عبارت راغب را در معنى آن نقل كرده است [اعراف:154]. چون خشم موسى فرونشست الواح را گرفت. [شورى:37]. چون به خشم آمدند مى‏بخشند. غضبان: خشمناك .صفت مشبهه است [اعراف:150]. چون موسى خشمناك و اندوهناك بسوى قوم خود برگشت . مغاضبه: در قاموس و اقرب مراغمه و نيز به غضب آوردن يكديگر معنى شده «غَاضَبَهُ مُغاضَبَةً: راغَمَهُ غاضَبْتُ فُلاناً: اَغْضَبَنى وَ اَغْضَبْتُهُ» ايضاً در اقرب به خشم آوردن گفته است درباره آيه [انبیاء:87]. گفته‏اند: رفيق ماهى (يونس عليه‏السلام) رفت در حاليكه بينى قوم خويش را به خاك مى‏ماليد. و گفته‏اند: رفت در حاليكه آنها را به غضب مى‏آورد چون در غيبت او از حلول عذاب مى‏ترسيدند. ممكن است مفاعله به معنى مجرد باشد كه آن هميشه بين‏الاثنين نيست مثل «سافَرْتُ شَهْراً» «عاقَبْتُ اللُّصَّ» و در «اخذ» درباره «لَوْيُوأخِذُ اللَّهُ...» گفته‏ايم در اين صورت ممكن است مغاضب به معنى خشمناك و مفاعله براى شدت و تأكيد باشد. مغضوب عليهم: غضب شدگان. [فاتحه:7]. رجوع شود به «ضلل». غضب خدا يعنى چه؟ [طه:81]. غضب حالتى است كه در اثر عوامل مخصوصى به انسان عارض مى‏شود و آن توأم با تأثر و تغيير حالت است. مى‏دانيم كه ذات بارى تعالى ثابت و نامتغير است در اين صورت مراد از غضب خدا كه در بسيارى از آيات آمده چيست؟ تدّير در آيه گذشته و در صدر آن «وَ لاتَطْغَوْا فيهِ فَيَحِلُّ عَلَيْكُمْ غَضَبى» مخصوصاً به قرينه «حلول» نشان مى‏دهد كه غضب خدا همان انتقام و بلا و عذاب است كه در اثر بدكارى در دنيا و آخرت بر شخص وارد مى‏شود. محققين گويند: چون غضب در خدا به كار رود مراد از آن فقط انتقام است. در كافى ج 1 ص 110 باب «الارادة انّها من صفات الفعل...» نقل شده كه راوى گويد: در مجلس امام باقر «عليه‏السلام» بودم عمرو بن عُبَيد وارد شد و گفت: «فدايت گردم خدا فرمايد «وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبى فَقَدْ هَوى» آن غضب چيست؟ امام فرمود «هُوَالْعِقابُ يا عَمْرُو اِنَّهُ مَنْ زَعَمَ اَنَّ اللَّهَ قَدْ زالَ مِنْ شَىْ‏ءٍ اِلى شَىْ‏ءٍ فَقَدْ وَصَفَهُ صِفَةَ مَخْلُوقٍ وَ اِنَّ اللَّهَ تَعالى لا يَسْتَفِزُّهُ شَىْ‏ءٌ فَيغَيِّرُهُ» يعنى غضب خدا عقاب او است اى عمرو هر كه پندارد خدا از حالى به حالى در مى‏آيد او را با صفت مخلوق وصف كرده خدا را چيزى تحريك نمى‏كند تا او را تغيير دهد. و در ضمن روايت ديگر همان باب امام صادق «عليه‏السلام» در جواب زنديقى فرمود: «...فَرِضاهُ ثَوابُهُ وَ سَخَطُهُ عِقابُهُ مِنْ غَيْرِ شَىْ‏ءٍ يَتَداخَلُهُ فَيُهَيِّجُهُ وَيَنْقُلُهُ مِنْ حالٍ اِلى حالٍ...» رضاى خدا ثواب خدا و سخط خدا انتقام خداست بی‏آنكه چيزى در خدا تأثير كرده و او را از حالى به حالى درآورد. اين دو روايت با چند روايت ديگر در همين مضمون در توحيد صدوق عليه‏الرحمة باب 26 نقل شده ولى در روايت دوم به جاى زنديق «رجلاً» نقل شده است.
خشم. راغب گفته: غضب جوشش و غليان خون قلب است براى انتقام. اقرب الموارد عين عبارت راغب را در معنى آن نقل كرده است [اعراف:154]. چون خشم موسى فرونشست الواح را گرفت. [شورى:37]. چون به خشم آمدند مى‏بخشند. غضبان: خشمناك .صفت مشبهه است [اعراف:150]. چون موسى خشمناك و اندوهناك بسوى قوم خود برگشت . مغاضبه: در قاموس و اقرب مراغمه و نيز به غضب آوردن يكديگر معنى شده «غَاضَبَهُ مُغاضَبَةً: راغَمَهُ غاضَبْتُ فُلاناً: اَغْضَبَنى وَ اَغْضَبْتُهُ» ايضاً در اقرب به خشم آوردن گفته است درباره آيه [انبیاء:87]. گفته‏اند: رفيق ماهى (يونس عليه‏السلام) رفت در حاليكه بينى قوم خويش را به خاك مى‏ماليد. و گفته‏اند: رفت در حاليكه آنها را به غضب مى‏آورد چون در غيبت او از حلول عذاب مى‏ترسيدند. ممكن است مفاعله به معنى مجرد باشد كه آن هميشه بين‏الاثنين نيست مثل «سافَرْتُ شَهْراً» «عاقَبْتُ اللُّصَّ» و در «اخذ» درباره «لَوْيُوأخِذُ اللَّهُ...» گفته‏ايم در اين صورت ممكن است مغاضب به معنى خشمناك و مفاعله براى شدت و تأكيد باشد. مغضوب عليهم: غضب شدگان. [فاتحه:7]. رجوع شود به «ضلل». غضب خدا يعنى چه؟ [طه:81]. غضب حالتى است كه در اثر عوامل مخصوصى به انسان عارض مى‏شود و آن توأم با تأثر و تغيير حالت است. مى‏دانيم كه ذات بارى تعالى ثابت و نامتغير است در اين صورت مراد از غضب خدا كه در بسيارى از آيات آمده چيست؟ تدّير در آيه گذشته و در صدر آن «وَ لاتَطْغَوْا فيهِ فَيَحِلُّ عَلَيْكُمْ غَضَبى» مخصوصاً به قرينه «حلول» نشان مى‏دهد كه غضب خدا همان انتقام و بلا و عذاب است كه در اثر بدكارى در دنيا و آخرت بر شخص وارد مى‏شود. محققين گويند: چون غضب در خدا به كار رود مراد از آن فقط انتقام است. در كافى ج 1 ص 110 باب «الارادة انّها من صفات الفعل...» نقل شده كه راوى گويد: در مجلس امام باقر «عليه‏السلام» بودم عمرو بن عُبَيد وارد شد و گفت: «فدايت گردم خدا فرمايد «وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبى فَقَدْ هَوى» آن غضب چيست؟ امام فرمود «هُوَالْعِقابُ يا عَمْرُو اِنَّهُ مَنْ زَعَمَ اَنَّ اللَّهَ قَدْ زالَ مِنْ شَىْ‏ءٍ اِلى شَىْ‏ءٍ فَقَدْ وَصَفَهُ صِفَةَ مَخْلُوقٍ وَ اِنَّ اللَّهَ تَعالى لا يَسْتَفِزُّهُ شَىْ‏ءٌ فَيغَيِّرُهُ» يعنى غضب خدا عقاب او است اى عمرو هر كه پندارد خدا از حالى به حالى در مى‏آيد او را با صفت مخلوق وصف كرده خدا را چيزى تحريك نمى‏كند تا او را تغيير دهد. و در ضمن روايت ديگر همان باب امام صادق «عليه‏السلام» در جواب زنديقى فرمود: «...فَرِضاهُ ثَوابُهُ وَ سَخَطُهُ عِقابُهُ مِنْ غَيْرِ شَىْ‏ءٍ يَتَداخَلُهُ فَيُهَيِّجُهُ وَيَنْقُلُهُ مِنْ حالٍ اِلى حالٍ...» رضاى خدا ثواب خدا و سخط خدا انتقام خداست بی‏آنكه چيزى در خدا تأثير كرده و او را از حالى به حالى درآورد. اين دو روايت با چند روايت ديگر در همين مضمون در توحيد صدوق عليه‏الرحمة باب 26 نقل شده ولى در روايت دوم به جاى زنديق «رجلاً» نقل شده است.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
على:100, هم:95, من:86, الله:67, ه:64, اله:63, وله:62, ف:55, ل:46, ب:42, کم:39, قوم:39, بوء:32, ربب:31, الذين:30, انن:28, فى:27, حلل:27, قول:27, ها:26, غضب:26, قد:24, الى:24, ى:24, عذب:23, کفر:22, موسى:22, ما:22, اسف:21, اذا:21, ان:20, غفر:20, ولى:19, ا:19, لا:19, اخذ:18, سوء:18, ظنن:17, لعن:17, ذلل:17, رحم:17, خلف:16, ن:16, عبد:16, لما:16, هون:16, ذهب:15, يا:15, هوى:15, رجع:15, غير:15, بئس:15, جهنم:15, سکن:15, رجس:15, لوح:14, کذب:14, ضرب:14, عن:14, خمس:14, اذ:14, جدل:14, ذلک:14, دور:14, نيل:14, س:14, نون:14, لم:14, سکت:14, انس:14, امن:14, فحش:14, جعل:14, صرط:14, خلد:14, جوب:14, صلح:13, صدر:13, ذا:13, عجل:13, نعم:13, سمو:13, ضلل:13, لن:13, اثم:13, شدد:13, نسخ:13, کبر:12, عند:12, رئى:12, وعد:12, حبل:12, رود:12, قدر:12, اوى:12, فئى:12, دحض:12, جنب:12, ام:12, کون:12, عدد:12, خسر:12, هدى:12, شىء:12, حيى:12, قرد:12, سامرى:12, يئس:11, جزى:11, الذى:11, ايى:11, وکل:11, طغو:11, وسم:11, عمل:11, خنزر:11, دنو:11, شرح:11, حيز:11, وقع:11, عهد:11, طغى:11, حجج:11, عظم:11, او:11, عمد:11, سئل:11, اخر:10, ک:10, بعد:10, صدق:10, صير:10, ندو:10, لکن:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۲۵

تکرار در قرآن: ۲۴(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

خشم. راغب گفته: غضب جوشش و غليان خون قلب است براى انتقام. اقرب الموارد عين عبارت راغب را در معنى آن نقل كرده است [اعراف:154]. چون خشم موسى فرونشست الواح را گرفت. [شورى:37]. چون به خشم آمدند مى‏بخشند. غضبان: خشمناك .صفت مشبهه است [اعراف:150]. چون موسى خشمناك و اندوهناك بسوى قوم خود برگشت . مغاضبه: در قاموس و اقرب مراغمه و نيز به غضب آوردن يكديگر معنى شده «غَاضَبَهُ مُغاضَبَةً: راغَمَهُ غاضَبْتُ فُلاناً: اَغْضَبَنى وَ اَغْضَبْتُهُ» ايضاً در اقرب به خشم آوردن گفته است درباره آيه [انبیاء:87]. گفته‏اند: رفيق ماهى (يونس عليه‏السلام) رفت در حاليكه بينى قوم خويش را به خاك مى‏ماليد. و گفته‏اند: رفت در حاليكه آنها را به غضب مى‏آورد چون در غيبت او از حلول عذاب مى‏ترسيدند. ممكن است مفاعله به معنى مجرد باشد كه آن هميشه بين‏الاثنين نيست مثل «سافَرْتُ شَهْراً» «عاقَبْتُ اللُّصَّ» و در «اخذ» درباره «لَوْيُوأخِذُ اللَّهُ...» گفته‏ايم در اين صورت ممكن است مغاضب به معنى خشمناك و مفاعله براى شدت و تأكيد باشد. مغضوب عليهم: غضب شدگان. [فاتحه:7]. رجوع شود به «ضلل». غضب خدا يعنى چه؟ [طه:81]. غضب حالتى است كه در اثر عوامل مخصوصى به انسان عارض مى‏شود و آن توأم با تأثر و تغيير حالت است. مى‏دانيم كه ذات بارى تعالى ثابت و نامتغير است در اين صورت مراد از غضب خدا كه در بسيارى از آيات آمده چيست؟ تدّير در آيه گذشته و در صدر آن «وَ لاتَطْغَوْا فيهِ فَيَحِلُّ عَلَيْكُمْ غَضَبى» مخصوصاً به قرينه «حلول» نشان مى‏دهد كه غضب خدا همان انتقام و بلا و عذاب است كه در اثر بدكارى در دنيا و آخرت بر شخص وارد مى‏شود. محققين گويند: چون غضب در خدا به كار رود مراد از آن فقط انتقام است. در كافى ج 1 ص 110 باب «الارادة انّها من صفات الفعل...» نقل شده كه راوى گويد: در مجلس امام باقر «عليه‏السلام» بودم عمرو بن عُبَيد وارد شد و گفت: «فدايت گردم خدا فرمايد «وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبى فَقَدْ هَوى» آن غضب چيست؟ امام فرمود «هُوَالْعِقابُ يا عَمْرُو اِنَّهُ مَنْ زَعَمَ اَنَّ اللَّهَ قَدْ زالَ مِنْ شَىْ‏ءٍ اِلى شَىْ‏ءٍ فَقَدْ وَصَفَهُ صِفَةَ مَخْلُوقٍ وَ اِنَّ اللَّهَ تَعالى لا يَسْتَفِزُّهُ شَىْ‏ءٌ فَيغَيِّرُهُ» يعنى غضب خدا عقاب او است اى عمرو هر كه پندارد خدا از حالى به حالى در مى‏آيد او را با صفت مخلوق وصف كرده خدا را چيزى تحريك نمى‏كند تا او را تغيير دهد. و در ضمن روايت ديگر همان باب امام صادق «عليه‏السلام» در جواب زنديقى فرمود: «...فَرِضاهُ ثَوابُهُ وَ سَخَطُهُ عِقابُهُ مِنْ غَيْرِ شَىْ‏ءٍ يَتَداخَلُهُ فَيُهَيِّجُهُ وَيَنْقُلُهُ مِنْ حالٍ اِلى حالٍ...» رضاى خدا ثواب خدا و سخط خدا انتقام خداست بی‏آنكه چيزى در خدا تأثير كرده و او را از حالى به حالى درآورد. اين دو روايت با چند روايت ديگر در همين مضمون در توحيد صدوق عليه‏الرحمة باب 26 نقل شده ولى در روايت دوم به جاى زنديق «رجلاً» نقل شده است.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْمَغْضُوبِ‌ ۱
بِغَضَبٍ‌ ۴
غَضَبٍ‌ ۱
غَضِبَ‌ ۵
غَضَبٌ‌ ۵
غَضْبَانَ‌ ۲
الْغَضَبُ‌ ۱
غَضَبِي‌ ۲
مُغَاضِباً ۱
غَضَبَ‌ ۱
غَضِبُوا ۱

ریشه‌های مرتبط