ریشه لعب: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::لعب]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | |||
(بر وزن فلس و كتف) بازى اصل آن از لُعاب به معنى آب دهان است «لَعَبَ يَلْعَبُ لَعْباً» يعنى آب دهانش جارى شد به نظر طبرسى علت اين تسميه آن است كه لاعب بر غيرجهت حق مىرود مثل آب دهان بچه و به قول راغب آن فعلى است كه مقصد صحيحى در آن قصد نشده است. به نظر نگارنده: معنى جامع آن بازى است چنانكه در قاموس و اقرب ضدجدّ گفته است. و در نهج البلاغه باجدّ مقابل آمده است. «فَاِنَّهُ وَاللهِ الْجِدُّ لَاالَّلعِبُ» خطبه :130. آن در قرآن كريم گاهى به معنى بازى صحيح آمده مثل [يوسف:12]. برادران يوسف به پدرشان گفتند. يوسف را فردا با ما بفرست تا قدم بزندو بازى كند. وگاهى مراد از آن كارهاى خلاف شرع و معاصى است كه به بازى و عبث تشبيه شدهاند مثل: [زخرف:83]. در اين آيه كارهاى عادى و خلاف آنها چون خارج از مقصد صحيح خدايى است و رود به باطل و بازى قلمداد شدهاست. * [اعراف:51]. لعب شمردن دين سبك شمردن و جدى نگرفتن آن است مثل [مائده:58]. *** * [انعام:32]. نظير اين آيه است آيه [عنكبوت:64]. و آيه [محمّد:36]. در دو آيه اول زندگى دنيا در مقابل آخرت قرار گرفته و شكى نيست كه زندگى آن بازى و مشغوليت است و آن شامل عموم انسانهاست اعم از نيكوكاران و بدكاران، النهايه نيكوكاران ازاين بازى و مشغوليت نتايج خوب بدست مىآورند آنكه نماز مىخواندو درخدمت به خلق قدم برمى دارد و آنكه به كسى ظلم مىكند هر دو بازى مىكنند و هر دو خويش را سرگرم كردهاند ولى تفاوت از زمين تا آسمان است. جمله «اِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ» نمىشود گفت فقط بيان زندگى بدكاران است بلكه آن يك تجسيم واقعى و عمومى از اين زندگىاست. هر دو آيه گرچه وزنه دنيا را نسبت به آخرت سبك نشان مىدهد ولى به نظر مىآيد مراد تنقيص دنيا آنطور كه تاركان آن مىگويند نيست بلكه منظور آن است كه از اين بازى و بازار خوب بهره بريد و آخرت را كه از نتايج اين بازى است در نظر آوريد و يا تعبير به لهو ولعب در اثر فانى وزودگذر بودن آنست. در آيه [حديد:20]. از شيخ بهايى رحمه الله نقل شده كه منظور نقل مراحل زندگى و تجسيم آن است كه كار انسان از بچگى با بازى، سپس مشغوليت، آنگاه زينت و تفاخر و غيره شروع مىشود. * [انبیاء:16]. [دخان:38]. مراد آن است كه آسمانهاو زمين و غيره را بى مقصد نيافريدهايم بلكه روى غرض صحيحى آفريده شدهاند با مراجعه به آيات قبل و بعد روشن خواهد شد كه غرض رسيدن به آخرت و حيات ابدى ا ست و اگر آخرت در پى دنيا نبود خلقت مقصد صحيحى نداشت. | |||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
هم:100, ما:58, لهو:56, حيى:40, خوض:38, ل:38, دنو:38, کم:38, اخذ:37, يوم:37, الذين:36, انن:34, ه:34, ف:34, ب:33, نا:32, الا:31, قول:29, ان:29, هما:28, وذر:27, فى:27, من:26, بين:26, اتى:25, دين:24, ا:23, سمو:23, ربب:23, هزء:21, حتى:21, امن:21, خلق:21, غرر:21, الذى:20, دور:20, لقى:20, ارض:20, بل:19, الله:19, دعع:19, اله:18, لو:18, اخر:18, الى:18, کتب:18, وقى:18, وله:17, لا:17, حقق:16, رقب:16, هذه:16, کون:16, ذا:16, قلب:15, شکک:15, اول:15, رتع:15, رود:15, ذلک:15, وعد:15, زين:15, هذا:15, ضحو:15, ها:15, غدو:15, انت:15, سمع:14, فخر:14, نور:14, سرر:14, ام:14, مکر:14, عقل:14, کفر:14, بئس:13, علم:13, نزل:13, وزر:13, صلو:13, سبق:13, جهنم:13, نجو:13, وصف:13, مع:13, هى:13, خير:13, حفظ:13, ذکر:13, عمل:13, جحم:13, کذب:13, حدث:13, قوم:13, نن:13, دخن:12, برک:12, ابو:12, هو:12, وتر:12, رسل:12, کثر:12, نحن:12, قبل:12, صحب:12, ظلم:12, نصح:12, ندى:12, على:12, سوء:12, ثم:12, عن:12, صدق:11, اذ:11, خرج:11, لعل:11, جىء:11, اجر:11, اوى:11, خمد:11, هل:11, ندو:11, عرش:11, جرم:11, نسى:11, لکن:11, اذا:11, ائى:11, مول:11, قرى:11, ولد:10, ايى:10, ولى:10, اهل:10, سئل:10, ک:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == | ||
{|class="wikitable sortable" | {|class="wikitable sortable" | ||
خط ۲۱: | خط ۵۲: | ||
|لاَعِبِينَ || ۲ | |لاَعِبِينَ || ۲ | ||
|- | |- | ||
| | |اللاَّعِبِينَ || ۱ | ||
|- | |- | ||
|يَلْعَبُوا || ۲ | |يَلْعَبُوا || ۲ |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۳
تکرار در قرآن: ۲۰(بار)
قاموس قرآن
(بر وزن فلس و كتف) بازى اصل آن از لُعاب به معنى آب دهان است «لَعَبَ يَلْعَبُ لَعْباً» يعنى آب دهانش جارى شد به نظر طبرسى علت اين تسميه آن است كه لاعب بر غيرجهت حق مىرود مثل آب دهان بچه و به قول راغب آن فعلى است كه مقصد صحيحى در آن قصد نشده است. به نظر نگارنده: معنى جامع آن بازى است چنانكه در قاموس و اقرب ضدجدّ گفته است. و در نهج البلاغه باجدّ مقابل آمده است. «فَاِنَّهُ وَاللهِ الْجِدُّ لَاالَّلعِبُ» خطبه :130. آن در قرآن كريم گاهى به معنى بازى صحيح آمده مثل [يوسف:12]. برادران يوسف به پدرشان گفتند. يوسف را فردا با ما بفرست تا قدم بزندو بازى كند. وگاهى مراد از آن كارهاى خلاف شرع و معاصى است كه به بازى و عبث تشبيه شدهاند مثل: [زخرف:83]. در اين آيه كارهاى عادى و خلاف آنها چون خارج از مقصد صحيح خدايى است و رود به باطل و بازى قلمداد شدهاست. * [اعراف:51]. لعب شمردن دين سبك شمردن و جدى نگرفتن آن است مثل [مائده:58]. *** * [انعام:32]. نظير اين آيه است آيه [عنكبوت:64]. و آيه [محمّد:36]. در دو آيه اول زندگى دنيا در مقابل آخرت قرار گرفته و شكى نيست كه زندگى آن بازى و مشغوليت است و آن شامل عموم انسانهاست اعم از نيكوكاران و بدكاران، النهايه نيكوكاران ازاين بازى و مشغوليت نتايج خوب بدست مىآورند آنكه نماز مىخواندو درخدمت به خلق قدم برمى دارد و آنكه به كسى ظلم مىكند هر دو بازى مىكنند و هر دو خويش را سرگرم كردهاند ولى تفاوت از زمين تا آسمان است. جمله «اِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ» نمىشود گفت فقط بيان زندگى بدكاران است بلكه آن يك تجسيم واقعى و عمومى از اين زندگىاست. هر دو آيه گرچه وزنه دنيا را نسبت به آخرت سبك نشان مىدهد ولى به نظر مىآيد مراد تنقيص دنيا آنطور كه تاركان آن مىگويند نيست بلكه منظور آن است كه از اين بازى و بازار خوب بهره بريد و آخرت را كه از نتايج اين بازى است در نظر آوريد و يا تعبير به لهو ولعب در اثر فانى وزودگذر بودن آنست. در آيه [حديد:20]. از شيخ بهايى رحمه الله نقل شده كه منظور نقل مراحل زندگى و تجسيم آن است كه كار انسان از بچگى با بازى، سپس مشغوليت، آنگاه زينت و تفاخر و غيره شروع مىشود. * [انبیاء:16]. [دخان:38]. مراد آن است كه آسمانهاو زمين و غيره را بى مقصد نيافريدهايم بلكه روى غرض صحيحى آفريده شدهاند با مراجعه به آيات قبل و بعد روشن خواهد شد كه غرض رسيدن به آخرت و حيات ابدى ا ست و اگر آخرت در پى دنيا نبود خلقت مقصد صحيحى نداشت.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
لَعِباً | ۴ |
لَعِبٌ | ۴ |
يَلْعَبُونَ | ۵ |
نَلْعَبُ | ۱ |
يَلْعَبْ | ۱ |
لاَعِبِينَ | ۲ |
اللاَّعِبِينَ | ۱ |
يَلْعَبُوا | ۲ |