الملك ٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::تَکَاد|تَکَادُ]] [[کلمه غیر ربط::تَکَاد| ]] [[شامل این ریشه::کود| ]][[ریشه غیر ربط::کود| ]][[شامل این کلمه::تَمَيّز|تَمَيَّزُ]] [[کلمه غیر ربط::تَمَيّز| ]] [[شامل این ریشه::ميز| ]][[ریشه غیر ربط::ميز| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::الْغَيْظ|الْغَيْظِ]] [[کلمه غیر ربط::الْغَيْظ| ]] [[شامل این ریشه::غيظ| ]][[ریشه غیر ربط::غيظ| ]][[شامل این کلمه::کُلّمَا|کُلَّمَا]] [[کلمه غیر ربط::کُلّمَا| ]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[ریشه غیر ربط::کلل‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[ریشه غیر ربط::ما| ]][[شامل این کلمه::أُلْقِي|أُلْقِيَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أُلْقِي| ]] [[شامل این ریشه::لقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::لقى‌| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::فَوْج|فَوْجٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَوْج| ]] [[شامل این ریشه::فوج‌| ]][[ریشه غیر ربط::فوج‌| ]][[شامل این کلمه::سَأَلَهُم|سَأَلَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَأَلَهُم| ]] [[شامل این ریشه::سئل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سئل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::خَزَنَتُهَا|خَزَنَتُهَا]] [[کلمه غیر ربط::خَزَنَتُهَا| ]] [[شامل این ریشه::خزن‌| ]][[ریشه غیر ربط::خزن‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ‌]] [[شامل این ریشه::لم‌| ]][[شامل این کلمه::يَأْتِکُم|يَأْتِکُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَأْتِکُم| ]] [[شامل این ریشه::اتى‌| ]][[ریشه غیر ربط::اتى‌| ]][[شامل این ریشه::کم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کم‌| ]][[شامل این کلمه::نَذِير|نَذِيرٌ]] [[کلمه غیر ربط::نَذِير| ]] [[شامل این ریشه::نذر| ]][[ریشه غیر ربط::نذر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::تَکَاد|تَکَادُ]] [[کلمه غیر ربط::تَکَاد| ]] [[شامل این ریشه::کود| ]][[ریشه غیر ربط::کود| ]][[شامل این کلمه::تَمَيّز|تَمَيَّزُ]] [[کلمه غیر ربط::تَمَيّز| ]] [[شامل این ریشه::ميز| ]][[ریشه غیر ربط::ميز| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::الْغَيْظ|الْغَيْظِ]] [[کلمه غیر ربط::الْغَيْظ| ]] [[شامل این ریشه::غيظ| ]][[ریشه غیر ربط::غيظ| ]][[شامل این کلمه::کُلّمَا|کُلَّمَا]] [[کلمه غیر ربط::کُلّمَا| ]] [[شامل این ریشه::کلل‌| ]][[ریشه غیر ربط::کلل‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[ریشه غیر ربط::ما| ]][[شامل این کلمه::أُلْقِي|أُلْقِيَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أُلْقِي| ]] [[شامل این ریشه::لقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::لقى‌| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::فَوْج|فَوْجٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَوْج| ]] [[شامل این ریشه::فوج‌| ]][[ریشه غیر ربط::فوج‌| ]][[شامل این کلمه::سَأَلَهُم|سَأَلَهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَأَلَهُم| ]] [[شامل این ریشه::سئل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سئل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::خَزَنَتُهَا|خَزَنَتُهَا]] [[کلمه غیر ربط::خَزَنَتُهَا| ]] [[شامل این ریشه::خزن‌| ]][[ریشه غیر ربط::خزن‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::لَم|لَمْ‌]] [[شامل این ریشه::لم‌| ]][[شامل این کلمه::يَأْتِکُم|يَأْتِکُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَأْتِکُم| ]] [[شامل این ریشه::اتى‌| ]][[ریشه غیر ربط::اتى‌| ]][[شامل این ریشه::کم‌| ]][[ریشه غیر ربط::کم‌| ]][[شامل این کلمه::نَذِير|نَذِيرٌ]] [[کلمه غیر ربط::نَذِير| ]] [[شامل این ریشه::نذر| ]][[ریشه غیر ربط::نذر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|تَکَادُ تَمَيَّزُ مِنَ‌ الْغَيْظِ کُلَّمَا أُلْقِيَ‌ فِيهَا فَوْجٌ‌ سَأَلَهُمْ‌ خَزَنَتُهَا أَ لَمْ‌ يَأْتِکُمْ‌ نَذِيرٌ
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=نزدیک است از خشم شکافته شود. هر بار گروهی در آن افکنده شوند، نگاهبانان آن از ایشان پرسند: «مگر شما را هشداردهنده‌ای نیامد؟»
|-|صادقی تهرانی=نزدیک است از خشم شکافته شود. هر بار گروهی در آن افکنده شوند، نگاهبانان آن از ایشان پرسند: «مگر شما را هشداردهنده‌ای نیامد؟»
|-|معزی=نزدیک است جدا شود از خشم هر گاه افکنده شوند در آن فوجی پرسندشان نگهبانانش آیا نیامد شما را ترساننده‌ای‌
|-|معزی=نزدیک است جدا شود از خشم هر گاه افکنده شوند در آن فوجی پرسندشان نگهبانانش آیا نیامد شما را ترساننده‌ای‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">It almost bursts with fury. Every time a batch is thrown into it, its keepers will ask them, “Has no warner come to you?”</div>
{{آيه | سوره = سوره الملك | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::8|٨]] | قبلی = الملك ٧ | بعدی = الملك ٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/067008.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/067008.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الملك | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::8|٨]] | قبلی = الملك ٧ | بعدی = الملك ٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«تَکَادُ تَمَیَّزُ»: نزدیک است از هم شکافته و پاره‌پاره شود. کمی‌مانده است که بترکد. «مِنَ الْغَیْظِ»: بر اثر خشم. «خَزَنَتُهَا»: نگهبانان دوزخ (نگا: تحریم / .
«تَکَادُ تَمَیَّزُ»: نزدیک است از هم شکافته و پاره‌پاره شود. کمی‌مانده است که بترکد. «مِنَ الْغَیْظِ»: بر اثر خشم. «خَزَنَتُهَا»: نگهبانان دوزخ (نگا: تحریم / .
خط ۳۲: خط ۴۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link397 | آيات ۱ - ۱۴، سوره ملك]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link398 | اشاره به غرض سوره مباركه ملك]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link397 | آيات ۱ - ۱۴  سوره مُلك]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link399 | افاده كمال تسلط خدا بر ملك در جمله ((بيده الملك ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link399 | بیان كمال تسلط خدا بر مُلك، در جملۀ «بِيَدِهِ المُلك»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link400 | وجه اينكه فرمود: ((خلق الموت ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link400 | وجه اين كه فرمود: «خَلَقَ المَوتَ وَ الحَیاةَ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link401 | مفاد اينكه درر تعليل آفرينش موت و حيات فرمود: ((ليبلوكم ايكم احسن عملا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link401 | آفرينش مرگ و حيات، برای معلوم شدن بهترین انسان های نیکوکار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link402 | بيان اينكه مقصود از نبوت تفاوت در خلق ارتباط واتصال اجزاء عالم و وحدت نظام جارى در آن است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link402 | مقصود از نبودن تفاوت در خَلق چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link403 | تاءكيدى بر وحدت نظام عالم و اتصال و ارتباط اجزاء آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link404 | مراد از اين كه: ستارگان را رُجُوم براى شياطين قرار داديم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link404 | اشاره به مراد از اينكه فرمود ستارگان را رجوم براى شياطين قرار داديم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link405 | وصف جهنّم و سؤال و جواب فرشتگان موكّل بر دوزخ، با دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۵#link405 | وصف جهنم و حكايت سؤ ال و جواب ملائكه موكل بر دوزخ با دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۶#link406 | چرا دوزخيان در جواب فرشتگان گفتند: «لَو كُنّا نَسمَعُ أو نَعقِلَ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۶#link406 | موارد استعمال ((سمع )) و وجه اينكه دوزخيان در جواب فرشتگان گفتند: ((لو كنا نسمعاو نعقل ..))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۶#link407 | جواب به شبهه اى درباره معاد، و احاطه مطلق خداوند بر اعمال و احوال موجودات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۶#link407 | جواب به شبهه اى درباره معاد، با بيان علم فراگير و احاطه مطلق خداوند براعمال و احوال موجودات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۶#link408 | بحث روایی: (رواياتى پیرامون برخی از آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۶#link408 | (رواياتى در ذيل جمله :((ليبلوكم ايكم احسن عملا)) و درذيل برخى ديگر از آيات گذشته )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۱۵#link151 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۱۵#link151 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «6» إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ «7» تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8»
و براى كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزند عذاب جهنّم است كه بد بازگشتگاهى است. هنگامى كه به دوزخ پرتاب شوند، خروش نابهنجار آن را مى‌شنوند در حالى كه جوشش و فوران دارد. نزديك است از شدت خشم، پاره پاره شود، هرگاه گروهى در آن افكنده شوند، نگهبانان دوزخ از آنان پرسند: آيا هشدار دهنده‌اى به سراغ شما نيامد؟
===نکته ها===
«أُلْقُوا» از «القاء» به معناى پرتاب شدن بدون اختيار است.
«شَهِيقٌ» به زشت‌ترين و ناخوشايندترين صداها، همچون صداى گوش خراش خران گفته مى‌شود. «تَفُورُ» از فوران، بيانگر شعله‌هاى عظيم دوزخ است كه مى‌جوشد و بالا مى‌آيد.
صداى ناخوشايند «شَهِيقٌ» از خود دوزخ است، «لَها شَهِيقاً» و اهل دوزخ نيز شهيق دارند، چنانكه در آيه 106 سوره هود مى‌خوانيم: «لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ»
===پیام ها===
1- غضب و غيظ، گاهى به حدّ انفجار مى‌رسد. «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ»
جلد 10 - صفحه 151
2- دوزخيان، به درون آتش پرتاب مى‌شوند. «أُلْقُوا فِيها»
3- عذاب جهنم، همراه با تحقير است: «أُلْقُوا فِيها»، گوش‌خراش است: «سَمِعُوا لَها شَهِيقاً» و همراه با سؤال توبيخ است. «سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها»
4- عذاب الهى بعد از اتمام حجت است. «أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8»
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ: نزديك باشد كه متفرق و پاره پاره شود جهنم از خشم كافران و معاندان. مراد شدت التهاب جهنم است بر متمردان حضرت سبحان. كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ‌: هر زمانى كه انداخته شوند در جهنم گروهى از اهل شرك و طغيان، سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها: سؤال كنند ايشان را خازنان جهنم، يعنى مالك و اعوان او كه: اى مشركان و ياغيان، أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ: آيا نيامد شما را ترساننده، يعنى پيغمبرى مبعوث نشد كه شما را به خدا دعوت و از اين عذاب بترساند. غرض از سؤال، توبيخ است تا غم و غصه ايشان زياده شود و موجب زيادى عقوبت ايشان گردد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «6» إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ «7» تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8» قالُوا بَلى‌ قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ «9» وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ «10»
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ «11»
ترجمه‌
و براى آنانكه كافر شدند بپروردگارشان عذاب جهنّم است و بد جاى بازگشتى است‌
آن چون افكنده شوند در آن شنوند از آن صوت منكرى و آن فوران دارد
نزديك باشد كه از هم بپاشد از شدّت خشم هر گاه افكنده شوند در آن گروهى ميپرسند از آنها متصدّيان امور آن آيا نيامد شما را بيم دهنده‌اى‌
گويند آرى بتحقيق آمد ما را بيم دهنده‌اى پس تكذيب كرديم و گفتيم نفرستاده است خدا هيچ چيز نيستيد شما مگر در گمراهى بزرگ‌
و گويند اگر بوديم كه ميشنيديم يا درك و تعقّل ميكرديم نميبوديم در زمره اهل جهنّم‌
پس اقرار نمودند بگناهشان پس دورى از خير باد براى اهل جهنّم.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب ذكر احوال شياطين كه داعيان بكفرند در آيات سابقه متعرّض احوال عموم كفّار شده ميفرمايد جهنّم كه مرجع و مئال و
----
جلد 5 صفحه 239
جايگاه بسيار بدى است و عذاب گوناگونش از آن آنها است وقتى ملائكه غلاظ و شداد كه موكّل امور دوزخند آنها را در آتش اندازند صوت مهيب منكرى مانند صوت حمار كه انكر اصوات است از شدّت التهاب آتش بگوش آنها ميرسد كه از استماع آن زهره آنها آب ميگردد و جهنّم مانند ديگى كه بشدت جوش آمده و محتويات خود را زير و بالا ميبرد و بيرون و درون ميكشد غليان و فوران دارد نزديك است از شدّت غيظ و غضب بر كفّار از هم بپاشد و اجزائش متفرّق گردد و اين از باب تمثيل و تشبيه بحال شخص غضبناك است كه نزديك باشد از شدت غيظ و غضب بتركد و پاره پاره شود و هر وقت آن موكّلين فوجى از كفّار را بجهنّم ميريزند با كمال شدّت از آنها استيضاح مينمايند كه آيا پيغمبرى در دنيا براى شما نيامد و آنها جواب ميدهند بلى آمد ولى ما تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل ننموده شما از پيش خودتان بأغراض شخصى سخن ميگوئيد و با پيروانتان در گمراهى و جهالت بزرگى بسر ميبريد و بعضى گفته‌اند اينجمله را كه شما در گمراهى و جهالت بزرگ ميباشيد ملائكه دوزخ بآنها ميگويند و بنابراين قول مقدّر است در هر حال آنجا از كرده خودشان پشيمان ميشوند ولى ديگر پشيمانى سودى ندارد و با يكديگر ميگويند اگر ما گوش بسخنان رهبران دينى ميداديم و نصائح آنانرا بدون دليل قبول مينموديم براى آنكه از آنها جز صدق و صفا چيزى نديده بوديم يا فكر ميكرديم و بعقل ادراك مينموديم صدق گفتار ايشانرا امروز باين عذاب گرفتار نميشديم و قمّى ره نقل فرموده كه شنيدند و تعقّل نمودند ولى اطاعت و قبول نكردند و لذا خداوند فرموده پس اقرار نمودند بگناهشان و ظاهرا اعتراف آنها براى آنستكه آنجا حقايق آشكار ميشود و جاى انكار باقى نميماند و در خاتمه بنفرين خدا و ملائكه گرفتار شده‌اند چون سحق دورى از خير و رحمت است و مصدر فعل مقدّر يعنى دورى از خير و رحمت خدا باد براى اهل آتش جهنّم و تقدير فأسحقهم اللّه سحقا ميباشد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
تَكادُ تَمَيَّزُ مِن‌َ الغَيظِ كُلَّما أُلقِي‌َ فِيها فَوج‌ٌ سَأَلَهُم‌ خَزَنَتُها أَ لَم‌ يَأتِكُم‌ نَذِيرٌ «8»
نزديك‌ ‌است‌ آتش‌ جهنم‌ پاره‌ پاره‌ شود ‌از‌ شدت‌ غيظ ‌بر‌ كفار ‌هر‌ زماني‌ ‌که‌ قومي‌ ‌را‌ بيندازند ‌در‌ جهنم‌ خزنه جهنم‌ ملائكه‌ موكلين‌ بعذاب‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ميپرسند آيا نيامد ‌شما‌ ‌را‌ كسي‌ ‌که‌ انذار كند ‌شما‌ ‌را‌ و خبر دهد ‌به‌ يك‌ همچو پيش‌ آمدي‌.
تَكادُ تَمَيَّزُ مِن‌َ الغَيظِ بعقيده مفسرين‌ تشبيه‌ و تنظير ‌است‌ بآدم‌ مبغض‌ ‌که‌ بخواهد ‌از‌ شدت‌ غيظ ‌خود‌ ‌را‌ قطعه‌ قطعه‌ كند لكن‌ بعقيده ‌ما عين‌ حقيقت‌ ‌است‌ زيرا جهنم‌ و آتش‌ ‌آن‌ و عذابهاي‌ ‌آن‌ و همچنين‌ بهشت‌ و نعم‌ ‌آن‌ مثل‌ بلاهاي‌ دنيوي‌ و نعم‌ ‌آن‌ نيست‌ بلكه‌ شعور و ادراك‌ و حياة دارند و ‌در‌ تحت‌ اطاعت‌ و فرمان‌ الهي‌ هستند مثلا يك‌ آتش‌ ‌است‌ ‌که‌ مأمور ‌است‌ يكي‌ ‌را‌ يك‌ درجه‌ بسوزاند و يكي‌ ‌را‌ صد درجه‌، و ‌در‌ بهشت‌ يك‌ نعمت‌ ‌است‌ مأمور ‌است‌ يكي‌ ‌را‌ يك‌ درجه‌ لذت‌ بخشد و يكي‌ ‌را‌ صد درجه‌، و اهل‌ بهشت‌ و جهنم‌ مختلف‌ هستند اهل‌ بهشت‌ ‌ما دون‌ درك‌ ‌ما فوق‌ نميكنند ‌تا‌ محزون‌ گردند، و اهل‌ جهنم‌ درك‌ ‌ما فوق‌ نميكنند ‌تا‌ مسرور شوند، و بالعكس‌ ‌ما فوق‌ درك‌ ‌ما دون‌ ‌را‌ ميكند ‌که‌ ‌در‌ بهشت‌ مسرور شود و ‌در‌ جهنم‌ محزون‌ گردد، و آتش‌ جهنم‌ غيظ ميكند ‌بر‌ كفار بلكه‌ جهنم‌ تكلم‌ دارد ‌که‌ ميفرمايد: يَوم‌َ نَقُول‌ُ لِجَهَنَّم‌َ هَل‌ِ امتَلَأت‌ِ وَ تَقُول‌ُ هَل‌ مِن‌ مَزِيدٍ ق‌ آيه 29، بلكه‌ گفتيم‌ موجودات‌ عالم‌ ‌حتي‌ جمادات‌ شعور و ادراك‌ دارند و معرفت‌ و ذكر
جلد 17 - صفحه 95
دارند و اخبار و آيات‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار داريم‌ و احتياج‌ بتوجيهات‌ مفسرين‌ نداريم‌ مثل‌: يا نارُ كُونِي‌ بَرداً وَ سَلاماً عَلي‌ إِبراهِيم‌َ انبياء آيه 69 يا جِبال‌ُ أَوِّبِي‌ مَعَه‌ُ وَ الطَّيرَ سبأ آيه 10، مورچه‌ تكلم‌ ميكند: يا أَيُّهَا النَّمل‌ُ ادخُلُوا مَساكِنَكُم‌ لا يَحطِمَنَّكُم‌ سُلَيمان‌ُ وَ جُنُودُه‌ُ نمل‌ آيه 18، هد هد: أَحَطت‌ُ بِما لَم‌ تُحِط بِه‌ِ‌-‌ ‌الي‌ آخر الآيات‌‌-‌ نمل‌ آيه 22.
خطاب‌ بنحل‌ ميرسد: وَ أَوحي‌ رَبُّك‌َ إِلَي‌ النَّحل‌ِ أَن‌ِ اتَّخِذِي‌ مِن‌َ الجِبال‌ِ بُيُوتاً ... الايه‌ نحل‌ آيه 70 و 71، بزمين‌ و آسمان‌ خطاب‌ ميرسد: يا أَرض‌ُ ابلَعِي‌ ماءَك‌ِ وَ يا سَماءُ أَقلِعِي‌ هود آيه 46 و ‌غير‌ اينها.
جمله‌ ذرات‌ زمين‌ و آسمان‌ ||  ‌با‌ تو ميگويند روزان‌ و شبان‌
‌ما سميعيم‌ و بصيريم‌ و هوشيم‌ ||  ‌با‌ ‌شما‌ نامحرمان‌ ‌ما خاموشيم‌
و ‌غير‌ ‌ذلک‌، ‌در‌ اخبار دارد قبر روزي‌ چند مرتبه‌ ندا ميكند:
(انا بيت‌ الظلمة فاحمل‌ ‌الي‌ سراجا، انا بيت‌ الوحشة فاحمل‌ ‌الي‌ انيسا: انا بيت‌ الديدان‌ و العقارب‌ فاحمل‌ ‌الي‌ ترياقا)
‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌اگر‌ حفظ الهي‌ نباشد آتش‌ ‌از‌ غيظ پراكنده‌ ميشود لذا ‌به‌ لفظ تكاد تعبير فرمود.
كُلَّما أُلقِي‌َ فِيها فَوج‌ٌ چون‌ فوج‌ فوج‌ وارد صحراي‌ محشر ميشوند ‌که‌ ميفرمايد:
يَوم‌َ يُنفَخ‌ُ فِي‌ الصُّورِ فَتَأتُون‌َ أَفواجاً نبأ آيه 18 همين‌ نحو فوج‌ فوج‌ اهل‌ بهشت‌ وارد بهشت‌ ميشوند و اهل‌ جهنم‌ فوج‌ فوج‌ وارد جهنم‌ ميشوند چنانچه‌ ميفرمايد: وَ إِن‌َّ جَهَنَّم‌َ لَمَوعِدُهُم‌ أَجمَعِين‌َ لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ حجر آيه 43 و 44 و نيز ميفرمايد: وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا إِلي‌ جَهَنَّم‌َ زُمَراً حَتّي‌ إِذا جاؤُها فُتِحَت‌ أَبوابُها وَ قال‌َ لَهُم‌ خَزَنَتُها أَ لَم‌ يَأتِكُم‌ رُسُل‌ٌ مِنكُم‌‌-‌ ‌الي‌ آخر الايه‌ زمر آيه 71، و زمر بمعني‌ فوج‌ فوج‌ ‌است‌ و همچنين‌ اهل‌ بهشت‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ اتَّقَوا رَبَّهُم‌ إِلَي‌ الجَنَّةِ زُمَراً حَتّي‌ إِذا جاؤُها وَ فُتِحَت‌ أَبوابُها وَ قال‌َ لَهُم‌ خَزَنَتُها سَلام‌ٌ عَلَيكُم‌ طِبتُم‌ فَادخُلُوها خالِدِين‌َ زمر آيه 73، بلكه‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌: ‌هر‌ فرد فرد ‌که‌ وارد ميشوند غيظ جهنم‌ و نعره ‌او‌ بلند ميشود.
سَأَلَهُم‌ خَزَنَتُها أَ لَم‌ يَأتِكُم‌ نَذِيرٌ ‌اينکه‌ سؤال‌ ‌از‌ راه‌ تعنت‌ و سرزنش‌ و توبيخ‌ ‌است‌
جلد 17 - صفحه 96
نه‌ ‌از‌ راه‌ ندانستن‌ مثل‌ اينكه‌ ‌شما‌ باطفال‌ ‌خود‌ مي‌گويي‌: فلان‌ كار ‌را‌ نكن‌ پرت‌ ميشوي‌ ميافتي‌ دستت‌ زخم‌ ميشود نميشنود و ميكند و مبتلا ميشود مي‌گويي‌: مگر نگفتم‌ چنين‌ نكن‌ چنين‌ ميشوي‌ خزنه جهنم‌ ‌هم‌ ميگويند: مگر نيامد ‌شما‌ ‌را‌ نذير انذار كنند ‌که‌ مراد پيغمبران‌ باشند زيرا وظيفه انبياء دو چيز ‌است‌ يكي‌ بشارت‌ ‌به‌ بهشت‌ ‌اگر‌ ايمان‌ و عمل‌ صالح‌ و تقوي‌ پيدا كنند و ديگر انذار ‌از‌ جهنم‌ ‌اگر‌ كفر و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور داشته‌ باشند چنانچه‌ ميفرمايد: يا أَهل‌َ الكِتاب‌ِ قَد جاءَكُم‌ رَسُولُنا يُبَيِّن‌ُ لَكُم‌ عَلي‌ فَترَةٍ مِن‌َ الرُّسُل‌ِ أَن‌ تَقُولُوا ما جاءَنا مِن‌ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَد جاءَكُم‌ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ مائده‌ آيه 22. و بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ ديگر باين‌ مفاد داريم‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 8)- سپس برای مجسم ساختن شدت خشم «دوزخ» می‌افزاید: «نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود»! (تکاد تمیز من الغیظ).
درست همانند ظرف عظیمی که روی آتش فوق العاده پرحرارتی گذارده‌اند و چنان می‌جوشد و زیر و رو می‌شود که هر زمان بیم متلاشی شدن آن می‌رود.
سپس ادامه می‌دهد: «هر زمان که گروهی در آن افکنده می‌شوند نگهبانان دوزخ (از روی تعصب و توبیخ) از آنها می‌پرسند (مگر شما رهبر و راهنما نداشتید؟) مگر بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد»؟ پس چرا به این روز سیاه افتاده‌اید؟! (کلما القی فیها فوج سالهم خزنتها ا لم یاتکم نذیر).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۷: خط ۲۲۴:
[[رده:انذارهاى انبیا]][[رده:پرسش درباره انبیا]][[رده:مسؤولیت انبیا]][[رده:پرسش نگهبانان جهنم]][[رده:تعدد نگهبانان جهنم]][[رده:حرارت آتش جهنم]][[رده:سرزنشهاى نگهبانان جهنم]][[رده:شدت عذاب جهنم]][[رده:صداى آتش جهنم]][[رده:مراتب عذابهاى جهنم]][[رده:اهمیت دین]][[رده:نقش دین]][[رده:سرزنش اخروى کافران]][[رده:عذاب اخروى کافران]][[رده:عذاب روحى کافران]][[رده:کافران در جهنم]][[رده:کیفیت ورود کافران به جهنم]][[رده:زمینه گمراهى]][[رده:پرسش درباره منذران]]
[[رده:انذارهاى انبیا]][[رده:پرسش درباره انبیا]][[رده:مسؤولیت انبیا]][[رده:پرسش نگهبانان جهنم]][[رده:تعدد نگهبانان جهنم]][[رده:حرارت آتش جهنم]][[رده:سرزنشهاى نگهبانان جهنم]][[رده:شدت عذاب جهنم]][[رده:صداى آتش جهنم]][[رده:مراتب عذابهاى جهنم]][[رده:اهمیت دین]][[رده:نقش دین]][[رده:سرزنش اخروى کافران]][[رده:عذاب اخروى کافران]][[رده:عذاب روحى کافران]][[رده:کافران در جهنم]][[رده:کیفیت ورود کافران به جهنم]][[رده:زمینه گمراهى]][[رده:پرسش درباره منذران]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الملك ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الملك ]]
{{#seo:
|title=آیه 8 سوره ملك
|title_mode=replace
|keywords=آیه 8 سوره ملك,ملك 8,تَکَادُ تَمَيَّزُ مِنَ‌ الْغَيْظِ کُلَّمَا أُلْقِيَ‌ فِيهَا فَوْجٌ‌ سَأَلَهُمْ‌ خَزَنَتُهَا أَ لَمْ‌ يَأْتِکُمْ‌ نَذِيرٌ,انذارهاى انبیا,پرسش درباره انبیا,مسؤولیت انبیا,پرسش نگهبانان جهنم,تعدد نگهبانان جهنم,حرارت آتش جهنم,سرزنشهاى نگهبانان جهنم,شدت عذاب جهنم,صداى آتش جهنم,مراتب عذابهاى جهنم,اهمیت دین,نقش دین,سرزنش اخروى کافران,عذاب اخروى کافران,عذاب روحى کافران,کافران در جهنم,کیفیت ورود کافران به جهنم,زمینه گمراهى,پرسش درباره منذران,آیات قرآن سوره الملك
|description=تَکَادُ تَمَيَّزُ مِنَ‌ الْغَيْظِ کُلَّمَا أُلْقِيَ‌ فِيهَا فَوْجٌ‌ سَأَلَهُمْ‌ خَزَنَتُهَا أَ لَمْ‌ يَأْتِکُمْ‌ نَذِيرٌ
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۵۹

کپی متن آیه
تَکَادُ تَمَيَّزُ مِنَ‌ الْغَيْظِ کُلَّمَا أُلْقِيَ‌ فِيهَا فَوْجٌ‌ سَأَلَهُمْ‌ خَزَنَتُهَا أَ لَمْ‌ يَأْتِکُمْ‌ نَذِيرٌ

ترجمه

نزدیک است (دوزخ) از شدّت غضب پاره پاره شود؛ هر زمان که گروهی در آن افکنده می‌شوند، نگهبانان دوزخ از آنها می‌پرسند: «مگر بیم‌دهنده الهی به سراغ شما نیامد؟!»

نزديك است كه از خشم پاره پاره شود. هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند، نگاهبانان آن از ايشان پرسند: آيا شما را هشدار دهنده‌اى نيامد
نزديك است كه از خشم شكافته شود. هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند، نگاهبانان آن از ايشان پرسند: «مگر شما را هشدار دهنده‌اى نيامد؟»
(دوزخ از خشم کافران) نزدیک است شکافته و قطعه قطعه شود، هر فوجی را که به آتش در افکنند خازنان جهنّم از آنها پرسند: آیا پیغمبری برای راهنمایی شما نیامد؟
نزدیک است که از شدت خشم متلاشی و پاره پاره شود. هرگاه گروهی در آن افکنده شوند، نگهبانانش از آنان می پرسند: آیا شما را بیم دهنده ای نیامد؟
نزديك است كه از خشم پاره‌پاره شود. و چون فوجى را در آن افكنند، خازنانش گويندشان: آيا شما را بيم‌دهنده‌اى نيامد؟
نزدیک است که از خشم پاره پاره گردد، هرگاه که گروهی در آن افکنده شوند، نگهبانانش از ایشان پرسند آیا هشداردهنده‌ای نزد شما نیامد؟
نزديك است كه از خشم پاره پاره شود. هر گاه گروهى- از دوزخيان- در آن افكنده شوند، نگهبانانش [به نكوهش و سرزنش‌] از آنها پرسند: مگر شما را بيم‌كننده‌اى نيامد؟
دوزخ از شدّت خشم (بر ایشان)، نزدیک است بترکد و پاره‌پاره شود. هر زمان که گروهی بدان انداخته می‌شوند، دوزخبانان از آنان می‌پرسند: آیا پیغمبر بیم دهنده‌ای به میان شما نیامده است (تا شما را از چنین روزی و وضعی بترساند؟).
نزدیک است از خشم شکافته شود. هر بار گروهی در آن افکنده شوند، نگاهبانان آن از ایشان پرسند: «مگر شما را هشداردهنده‌ای نیامد؟»
نزدیک است جدا شود از خشم هر گاه افکنده شوند در آن فوجی پرسندشان نگهبانانش آیا نیامد شما را ترساننده‌ای‌

It almost bursts with fury. Every time a batch is thrown into it, its keepers will ask them, “Has no warner come to you?”
ترتیل:
ترجمه:
الملك ٧ آیه ٨ الملك ٩
سوره : سوره الملك
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَکَادُ تَمَیَّزُ»: نزدیک است از هم شکافته و پاره‌پاره شود. کمی‌مانده است که بترکد. «مِنَ الْغَیْظِ»: بر اثر خشم. «خَزَنَتُهَا»: نگهبانان دوزخ (نگا: تحریم / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «6» إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ «7» تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8»

و براى كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزند عذاب جهنّم است كه بد بازگشتگاهى است. هنگامى كه به دوزخ پرتاب شوند، خروش نابهنجار آن را مى‌شنوند در حالى كه جوشش و فوران دارد. نزديك است از شدت خشم، پاره پاره شود، هرگاه گروهى در آن افكنده شوند، نگهبانان دوزخ از آنان پرسند: آيا هشدار دهنده‌اى به سراغ شما نيامد؟

نکته ها

«أُلْقُوا» از «القاء» به معناى پرتاب شدن بدون اختيار است.

«شَهِيقٌ» به زشت‌ترين و ناخوشايندترين صداها، همچون صداى گوش خراش خران گفته مى‌شود. «تَفُورُ» از فوران، بيانگر شعله‌هاى عظيم دوزخ است كه مى‌جوشد و بالا مى‌آيد.

صداى ناخوشايند «شَهِيقٌ» از خود دوزخ است، «لَها شَهِيقاً» و اهل دوزخ نيز شهيق دارند، چنانكه در آيه 106 سوره هود مى‌خوانيم: «لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ»

پیام ها

1- غضب و غيظ، گاهى به حدّ انفجار مى‌رسد. «تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ»

جلد 10 - صفحه 151

2- دوزخيان، به درون آتش پرتاب مى‌شوند. «أُلْقُوا فِيها»

3- عذاب جهنم، همراه با تحقير است: «أُلْقُوا فِيها»، گوش‌خراش است: «سَمِعُوا لَها شَهِيقاً» و همراه با سؤال توبيخ است. «سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها»

4- عذاب الهى بعد از اتمام حجت است. «أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8»

تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ: نزديك باشد كه متفرق و پاره پاره شود جهنم از خشم كافران و معاندان. مراد شدت التهاب جهنم است بر متمردان حضرت سبحان. كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ‌: هر زمانى كه انداخته شوند در جهنم گروهى از اهل شرك و طغيان، سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها: سؤال كنند ايشان را خازنان جهنم، يعنى مالك و اعوان او كه: اى مشركان و ياغيان، أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ: آيا نيامد شما را ترساننده، يعنى پيغمبرى مبعوث نشد كه شما را به خدا دعوت و از اين عذاب بترساند. غرض از سؤال، توبيخ است تا غم و غصه ايشان زياده شود و موجب زيادى عقوبت ايشان گردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «6» إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ «7» تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8» قالُوا بَلى‌ قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ «9» وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ «10»

فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ «11»

ترجمه‌

و براى آنانكه كافر شدند بپروردگارشان عذاب جهنّم است و بد جاى بازگشتى است‌

آن چون افكنده شوند در آن شنوند از آن صوت منكرى و آن فوران دارد

نزديك باشد كه از هم بپاشد از شدّت خشم هر گاه افكنده شوند در آن گروهى ميپرسند از آنها متصدّيان امور آن آيا نيامد شما را بيم دهنده‌اى‌

گويند آرى بتحقيق آمد ما را بيم دهنده‌اى پس تكذيب كرديم و گفتيم نفرستاده است خدا هيچ چيز نيستيد شما مگر در گمراهى بزرگ‌

و گويند اگر بوديم كه ميشنيديم يا درك و تعقّل ميكرديم نميبوديم در زمره اهل جهنّم‌

پس اقرار نمودند بگناهشان پس دورى از خير باد براى اهل جهنّم.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب ذكر احوال شياطين كه داعيان بكفرند در آيات سابقه متعرّض احوال عموم كفّار شده ميفرمايد جهنّم كه مرجع و مئال و


جلد 5 صفحه 239

جايگاه بسيار بدى است و عذاب گوناگونش از آن آنها است وقتى ملائكه غلاظ و شداد كه موكّل امور دوزخند آنها را در آتش اندازند صوت مهيب منكرى مانند صوت حمار كه انكر اصوات است از شدّت التهاب آتش بگوش آنها ميرسد كه از استماع آن زهره آنها آب ميگردد و جهنّم مانند ديگى كه بشدت جوش آمده و محتويات خود را زير و بالا ميبرد و بيرون و درون ميكشد غليان و فوران دارد نزديك است از شدّت غيظ و غضب بر كفّار از هم بپاشد و اجزائش متفرّق گردد و اين از باب تمثيل و تشبيه بحال شخص غضبناك است كه نزديك باشد از شدت غيظ و غضب بتركد و پاره پاره شود و هر وقت آن موكّلين فوجى از كفّار را بجهنّم ميريزند با كمال شدّت از آنها استيضاح مينمايند كه آيا پيغمبرى در دنيا براى شما نيامد و آنها جواب ميدهند بلى آمد ولى ما تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل ننموده شما از پيش خودتان بأغراض شخصى سخن ميگوئيد و با پيروانتان در گمراهى و جهالت بزرگى بسر ميبريد و بعضى گفته‌اند اينجمله را كه شما در گمراهى و جهالت بزرگ ميباشيد ملائكه دوزخ بآنها ميگويند و بنابراين قول مقدّر است در هر حال آنجا از كرده خودشان پشيمان ميشوند ولى ديگر پشيمانى سودى ندارد و با يكديگر ميگويند اگر ما گوش بسخنان رهبران دينى ميداديم و نصائح آنانرا بدون دليل قبول مينموديم براى آنكه از آنها جز صدق و صفا چيزى نديده بوديم يا فكر ميكرديم و بعقل ادراك مينموديم صدق گفتار ايشانرا امروز باين عذاب گرفتار نميشديم و قمّى ره نقل فرموده كه شنيدند و تعقّل نمودند ولى اطاعت و قبول نكردند و لذا خداوند فرموده پس اقرار نمودند بگناهشان و ظاهرا اعتراف آنها براى آنستكه آنجا حقايق آشكار ميشود و جاى انكار باقى نميماند و در خاتمه بنفرين خدا و ملائكه گرفتار شده‌اند چون سحق دورى از خير و رحمت است و مصدر فعل مقدّر يعنى دورى از خير و رحمت خدا باد براى اهل آتش جهنّم و تقدير فأسحقهم اللّه سحقا ميباشد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


تَكادُ تَمَيَّزُ مِن‌َ الغَيظِ كُلَّما أُلقِي‌َ فِيها فَوج‌ٌ سَأَلَهُم‌ خَزَنَتُها أَ لَم‌ يَأتِكُم‌ نَذِيرٌ «8»

نزديك‌ ‌است‌ آتش‌ جهنم‌ پاره‌ پاره‌ شود ‌از‌ شدت‌ غيظ ‌بر‌ كفار ‌هر‌ زماني‌ ‌که‌ قومي‌ ‌را‌ بيندازند ‌در‌ جهنم‌ خزنه جهنم‌ ملائكه‌ موكلين‌ بعذاب‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ميپرسند آيا نيامد ‌شما‌ ‌را‌ كسي‌ ‌که‌ انذار كند ‌شما‌ ‌را‌ و خبر دهد ‌به‌ يك‌ همچو پيش‌ آمدي‌.

تَكادُ تَمَيَّزُ مِن‌َ الغَيظِ بعقيده مفسرين‌ تشبيه‌ و تنظير ‌است‌ بآدم‌ مبغض‌ ‌که‌ بخواهد ‌از‌ شدت‌ غيظ ‌خود‌ ‌را‌ قطعه‌ قطعه‌ كند لكن‌ بعقيده ‌ما عين‌ حقيقت‌ ‌است‌ زيرا جهنم‌ و آتش‌ ‌آن‌ و عذابهاي‌ ‌آن‌ و همچنين‌ بهشت‌ و نعم‌ ‌آن‌ مثل‌ بلاهاي‌ دنيوي‌ و نعم‌ ‌آن‌ نيست‌ بلكه‌ شعور و ادراك‌ و حياة دارند و ‌در‌ تحت‌ اطاعت‌ و فرمان‌ الهي‌ هستند مثلا يك‌ آتش‌ ‌است‌ ‌که‌ مأمور ‌است‌ يكي‌ ‌را‌ يك‌ درجه‌ بسوزاند و يكي‌ ‌را‌ صد درجه‌، و ‌در‌ بهشت‌ يك‌ نعمت‌ ‌است‌ مأمور ‌است‌ يكي‌ ‌را‌ يك‌ درجه‌ لذت‌ بخشد و يكي‌ ‌را‌ صد درجه‌، و اهل‌ بهشت‌ و جهنم‌ مختلف‌ هستند اهل‌ بهشت‌ ‌ما دون‌ درك‌ ‌ما فوق‌ نميكنند ‌تا‌ محزون‌ گردند، و اهل‌ جهنم‌ درك‌ ‌ما فوق‌ نميكنند ‌تا‌ مسرور شوند، و بالعكس‌ ‌ما فوق‌ درك‌ ‌ما دون‌ ‌را‌ ميكند ‌که‌ ‌در‌ بهشت‌ مسرور شود و ‌در‌ جهنم‌ محزون‌ گردد، و آتش‌ جهنم‌ غيظ ميكند ‌بر‌ كفار بلكه‌ جهنم‌ تكلم‌ دارد ‌که‌ ميفرمايد: يَوم‌َ نَقُول‌ُ لِجَهَنَّم‌َ هَل‌ِ امتَلَأت‌ِ وَ تَقُول‌ُ هَل‌ مِن‌ مَزِيدٍ ق‌ آيه 29، بلكه‌ گفتيم‌ موجودات‌ عالم‌ ‌حتي‌ جمادات‌ شعور و ادراك‌ دارند و معرفت‌ و ذكر

جلد 17 - صفحه 95

دارند و اخبار و آيات‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار داريم‌ و احتياج‌ بتوجيهات‌ مفسرين‌ نداريم‌ مثل‌: يا نارُ كُونِي‌ بَرداً وَ سَلاماً عَلي‌ إِبراهِيم‌َ انبياء آيه 69 يا جِبال‌ُ أَوِّبِي‌ مَعَه‌ُ وَ الطَّيرَ سبأ آيه 10، مورچه‌ تكلم‌ ميكند: يا أَيُّهَا النَّمل‌ُ ادخُلُوا مَساكِنَكُم‌ لا يَحطِمَنَّكُم‌ سُلَيمان‌ُ وَ جُنُودُه‌ُ نمل‌ آيه 18، هد هد: أَحَطت‌ُ بِما لَم‌ تُحِط بِه‌ِ‌-‌ ‌الي‌ آخر الآيات‌‌-‌ نمل‌ آيه 22.

خطاب‌ بنحل‌ ميرسد: وَ أَوحي‌ رَبُّك‌َ إِلَي‌ النَّحل‌ِ أَن‌ِ اتَّخِذِي‌ مِن‌َ الجِبال‌ِ بُيُوتاً ... الايه‌ نحل‌ آيه 70 و 71، بزمين‌ و آسمان‌ خطاب‌ ميرسد: يا أَرض‌ُ ابلَعِي‌ ماءَك‌ِ وَ يا سَماءُ أَقلِعِي‌ هود آيه 46 و ‌غير‌ اينها.

جمله‌ ذرات‌ زمين‌ و آسمان‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- سپس برای مجسم ساختن شدت خشم «دوزخ» می‌افزاید: «نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود»! (تکاد تمیز من الغیظ).

درست همانند ظرف عظیمی که روی آتش فوق العاده پرحرارتی گذارده‌اند و چنان می‌جوشد و زیر و رو می‌شود که هر زمان بیم متلاشی شدن آن می‌رود.

سپس ادامه می‌دهد: «هر زمان که گروهی در آن افکنده می‌شوند نگهبانان دوزخ (از روی تعصب و توبیخ) از آنها می‌پرسند (مگر شما رهبر و راهنما نداشتید؟) مگر بیم دهنده الهی به سراغ شما نیامد»؟ پس چرا به این روز سیاه افتاده‌اید؟! (کلما القی فیها فوج سالهم خزنتها ا لم یاتکم نذیر).

نکات آیه

۱ - حرارت آتش دوزخ و صداى ناخوشایند برخاسته از آن، در نهایت شدّت و حدّت است. (تکاد تمیّز من الغیظ) تعبیر«تکاد تمیّز من الغیظ» (چیزى نمانده است که از شدّت غیظ پاره پاره شود) درباره دوزخ، تعبیرى است تمثیلى و کنایى و بیانگر شدّت و حدّت آتش دوزخ و صداى آن است.

۲ - کافران، فوج فوج و دسته دسته به دوزخ افکنده خواهند شد. (کلّما أُلقى فیها فوج سألهم خزنتها)

۳ - پرسش سرزنش آمیز نگهبانان دوزخ از کافران دوزخى، درباره آمدن پیامبر و اخطار دهنده الهى براى آنان (سألهم خزنتها ألم یأتکم نذیر) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که استفهام در «ألم یأتکم...» توبیخى و تقریعى باشد.

۴ - سرزنشِ نگهبانان دوزخ، شکنجه و عذاب روحى براى کافران دوزخى است. (سألهم خزنتها ألم یأتکم نذیر) سرزنش نگهبانان دوزخ از کسانى که خود در آتش دوزخ مى سوزند و شکنجه مى شوند، مى تواند شکنجه دیگرى براى آنان از جهت روحى باشد.

۵ - دوزخ، داراى نگهبانان متعدد (خزنتها)

۶ - انذار و اخطار به مردمان، رسالت پیامبران الهى (ألم یأتکم نذیر)

۷ - زندگى انسان ها - بدون تعالیم دین - در معرض انواع خطرها و آسیب هاى نابود کننده و علاج ناپذیر (ألم یأتکم نذیر) انذار و اخطار پبامبران، بیانگر وجود خطرها و آسیب هاى بسیارى است که اگر انسان ها به تعالیم دین بى اعتنایى کنند، دچار آنها خواهند شد.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: انذارهاى انبیا ۶; پرسش درباره انبیا ۳; مسؤولیت انبیا۶
  • جهنم: پرسش نگهبانان جهنم ۳; تعدد نگهبانان جهنم ۵; حرارت آتش جهنم ۱; سرزنشهاى نگهبانان جهنم ۳، ۴; شدت عذاب جهنم ۱; صداى آتش جهنم ۱; مراتب عذابهاى جهنم ۱
  • دین: اهمیت دین ۷; نقش دین ۷
  • کافران: سرزنش اخروى کافران ۴; عذاب اخروى کافران ۴; عذاب روحى کافران ۴; کافران در جهنم ۴; کیفیت ورود کافران به جهنم ۲
  • گمراهى: زمینه گمراهى ۷
  • منذران: پرسش درباره منذران ۳

منابع