فَوْج
«فوج» چنان که «راغب» در «مفردات» مى گوید: به معناى گروهى است که به سرعت حرکت مى کنند.
ریشه کلمه
- فوج (۵ بار)
قاموس قرآن
گروه. طائفه. [ملك:8]. هر وقت گروهى در آتش انداخته شوند دربانان آن مىپرسند آيا شما را بيم دهندهاى نيامد؟ راغب فوج را «گروهى كه به سرعت مىروند» گفته است. [ص:59]. ظاهراً مراد اين است: ملائكه به رؤساء گناهكاران گويند اين پيروان شما گروهى اند كه با شما وارد عذاب مىشوند و رؤسا گويند: خوش و وسعت مباد بر آنها كه آنها وارد شوندگان آتش اند. جمع فوج در قرآن افواج است [نصر:2]. رجعت [نمل:83-85]. يعنى روزى كه گروهى را از آنانكه آيات ما را تكذيب مىكنند جمع مىكنيم. و از پراكنده شدن منع شوند. تا چون آمدند خدا فرمايد آيا آيات مرا بىآنكه به آنها دانا شويد تكذيب نموديد يا چه كارى مىكرديد؟ قول (عذاب) بر آنها واقع شود و سخن نگويند. از آيه اول به استناد «نحشر فوجاً» به وجود رجعت استدلال شده زيرا خدا درباره قيامت فرموده [كهف:47]. يعنى همه را جمع كرديم واحدى را نگذاشتيم. پس حشر فوجى از هر امت لابد قبل از روز قيامت است و آن نيست مگر رجعت. نگارنده گويد: بايد دو مطلب مورد توجه باشد يكى آنكه اگر آيه راجع به رجعت باشد مخصوص به امت اسلامى نيست و لفظ «نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ اُمِّةٌ فَوْجاً» مبين آن است كه رجعت از هر امت خواهد بود، لازمه اين سخن آن است كه در آينده و مثلا در زمان امام زمان «عليه السلام» يا بعد از آن حضرت از هر امّت گروهى زنده خواهند شد و اثبات اين مطلب احتياج به فحص و كاوش در اخبار دارد. ديگرى آنكه رجعت فقط مخصوص به بدكاران است نه نيكوكاران و بدكاران زيرا فرموده «فَوْجاً مِّمَنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا» حال آنكه ظهور روايات رجعت در بعثت نيكوكاران و بدكاران است. *** به قرينه بعضى از آيات مىشود گفت: حشر فوجى از هر امت بعد از حشر عمومى در قيامت است. يعنى چون همه مردم درآخرت زنده شدند از هر امت گروهى كه مكذب آيات خدا و سردسته بدكاران اند جمع شده و مورد عذاب واقع مىشوند در آيات زير دقت شود. [مريم:68-72]. در اين آيات صحبت از يك حشر عمومى است كه شامل همه مردم است و بعد ماندن ظالمان در جهنم و نجات اهل تقوى به ميان آمده و در وسط بعد از حشر عمومى گفته شده از هر شيعه و گروهى هر كدام را كه در سركشى محكمتر است بيرون مىكشيم سپس مىدانيم كدام اشخاص در دخول به آتش اولى تراند. اين يك حشر خصوصى بعد از حشر عمومى است و اين آيات با آيه «وَ يَوْمَ نَحْشُرُ...» و با آيه «حَتَّى اِذا جاءُ و...» مىشود گفت قريب السياق و بيان كننده يكديگراند. واللَّهاعلم. *** ناگفته نماند: روايات از طريق شيعه درباره رجعت زياد است طالبات تفصيل به كتاب «الايقاظ من الهجعة فى اثبات الرجعة» تأليف حرّ عاملى رحمهاللَّه رجوع كنند. در مجمع ذيل آيه ما نحن فيه فرموده: اخبار متظاهر از ائمه اهل بيت عليهم السلام وارد شده كه خداوند در روز قيام مهدى «عليه السلام» گروهى از دوستان او را كه مردهاند زنده مىكند تا به ثواب يارى آن حضرت برسند و از ديدن دولت آن حضرت شاد گردند و نيز گروهى از دشمنان آن حضرت را زنده مىكند تا انتقام بينند و ذليل و خوار گردند، هيچ عاقلى شك ندارد كه اين كار بر خداوند مقدور است و محال نيست و خدا اينكار را در امم گذشته كرده است بنابر آنچه قرآن در عدهاى از مواضع مثل قصه عزير و غيره گوياست چنانكه تفسير كرديم. بعد فرموده: ولى جمعى از امامّيه اخبار رجعت را تاويل كرده و گفتهاند: مراد رجوع دولت و امر و نهى است نه رجوع اشخاص و علت اين تاويل آن است كه گمان كردهاند رجعت منافى تكليف است ولى اين درست نيست زيرا رجعت كسى را به فعل واجب و ترك قبيح مجبور نمىكند، تكليف با وقوع رجعت صحيح است چنانكه با ظهور معجزات از قبيل شكافتن دريا، اژدها شدن عصا و غير آن صحيح بود بعد فرموده رجعت با ظواهر روايات ثابت نشده تا تاويل در آنها راه يابد بلكه اعتماد عمده بر اجماع شيعه اماميه است هرچند اخبار نيز آن را تأييد مىكند. شيخ مفيد رحمهاللَّه در كتاب اوائل المقالات نظير قول مجمع را گفته و درآخر فرموده: قرآن صحت رجعت را بيان كرده و اخبار درباره آن متظاهر است و اماميه همه به آن قائل اند مگر اشخاص نادرى از اماميه كه روايات را تاويل كردهاند. نگارنده گويد: ظاهراً از جهت نادر بودن قائلين به تاويل است كه طبرسى مخالفت آنها را قادح اجماع ندانسته است. در «ايقاظ...» از اعتقادات صدوق رحمهاللَّه نقل كرده كه فرموده: اعتقاد ما اماميه آن است كه رجعت حق است آنگاه آيات «فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُّمَ اَحْياهُمْ» - «فَاَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُّمَ بَعَثَهُ» - «ثُّمَ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ» و غيره را در اثبات آن نقل كرده است. در الميزان ذيل آيه [بقره:210]. درباره رجعت به تفصيل سخن گفته و آن را از مراتب روز قيامت (قيامت كوچك) دانسته و پس از نقل و رد شبهه مخالفين، مىگويد: روايات مثبته رجعت هر چند فرد فرد آنها مختلف است ليكن در معنى متحداندو آن اينكه سير نظام دنيوى متوجه است به روزى كه در آن آيات خدا كاملاً آشكار مىشود...و بعضى از اولياء اللَّه و قسمتى از دشمنان خدا زنده شده به دنيا بر مىگردند و حق از باطل جدا مىشود. اين مىرساند كه رجعت مرتبهاى است از مراتب قيامت هرچند در ظهور از قيامت كمتر است كه در آن امكان شر و فساد وجود دارد ولى در قيامت نه...از اهل بيت عليهم السلام وارد شده: روزهاى خدا سه روز است روز ظهور، روز رجعت، روز قيامت. «ايام اللَّه ثلثة: يوم الظهور، يوم الكرة، يوم القيمة».