الملك ٩
کپی متن آیه |
---|
قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَکَذَّبْنَا وَ قُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ کَبِيرٍ |
ترجمه
الملك ٨ | آیه ٩ | الملك ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ضَلالٍ کَبِیرٍ»: گمراهی عظیم. سرگشتگی فراوان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ سِيقَ الَّذِينَ کَفَرُوا إِلَى... (۴) مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي... (۱) وَ سِيقَ الَّذِينَ کَفَرُوا إِلَى... (۴)
ذٰلِکَ أَنْ لَمْ يَکُنْ رَبُّکَ... (۰) مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي... (۲) رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ... (۰) وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا... (۲)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۴ سوره مُلك
- بیان كمال تسلط خدا بر مُلك، در جملۀ «بِيَدِهِ المُلك»
- وجه اين كه فرمود: «خَلَقَ المَوتَ وَ الحَیاةَ...»
- آفرينش مرگ و حيات، برای معلوم شدن بهترین انسان های نیکوکار
- مقصود از نبودن تفاوت در خَلق چیست؟
- مراد از اين كه: ستارگان را رُجُوم براى شياطين قرار داديم
- وصف جهنّم و سؤال و جواب فرشتگان موكّل بر دوزخ، با دوزخيان
- چرا دوزخيان در جواب فرشتگان گفتند: «لَو كُنّا نَسمَعُ أو نَعقِلَ...»
- جواب به شبهه اى درباره معاد، و احاطه مطلق خداوند بر اعمال و احوال موجودات
- بحث روایی: (رواياتى پیرامون برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ «9» وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ «10» فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ «11»
گويند: چرا، همانا هشداردهنده به سراغ ما آمد، ولى ما تكذيب كرديم و گفتيم:
خداوند چيزى نازل نكرده است و شما جز در گمراهى بزرگى نيستيد. و گويند:
اگر ما (حق را) مىشنيديم يا تعقل مىكرديم، در زمره اهل آتش نبوديم. پس به گناه خود اعتراف نمايند، پس لعنت بر اهل آتش باد.
نکته ها
در اين سه آيه، به سه اعتراف كافران در قيامت اشاره شده است:
الف) اعتراف به آمدن انبيا و تكذيب آنان. «بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا»
ب) اعتراف به عدم تعقل و استماع سخن حق. «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ»
ج) اعتراف به ارتكاب گناه. «فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ»
در آيه 26 سوره فصّلت مىخوانيم كه مخالفان مىگفتند: «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ» به اين قرآن گوش فراندهيد ولى در آن روز خواهند گفت: اى كاش گوش مىداديم! «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ»
پیام ها
1- خداوند كه هدفش تكامل معنوى انسان است، بايد رهبر آسمانى بفرستد وگرنه اين هدف عملى نمىشود. «قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ»
جلد 10 - صفحه 152
2- نتيجه انكار عمدى و آگاهانه دين دوزخ است. أُلْقُوا فِيها ... جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا
3- خلافكار كار خود را توجيه مىكند. (كافران براى توجيه تكذيب خود مىگفتند: اصلًا خدا چيزى نازل نكرده است.) «فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ»
4- ريشه تكذيب، عدم تعقّل است. فَكَذَّبْنا ... لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ (تعاليم اسلام مطابق با عقل است، اگر تعقل مىكرديم مؤمن مىشديم.)
5- عقل واقعى آن است كه انسان حق را بشنود، بپذيرد و پيروى كند تا از قهر الهى خود را نجات دهد. «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ»
6- روحيه لجاجت به جايى مىرسد كه گمراهان، به پيامبران الهى نسبت گمراهى مىدهند، آنهم گمراهى بزرگ! «إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ»
7- اعتراف به گناه در دنيا ممكن است سبب عفو شود، ولى در آخرت هرگز.
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ ... لِأَصْحابِ السَّعِيرِ
8- كفّار در قيامت هم شكنجه جسمى مىشوند: «اصحاب السعير»، هم شكنجه روحى. «سحقا» (دور بودن از رحمت الهى)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ «9»
قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ: گويند كافران در جواب ايشان: آرى، بتحقيق آمد به ما نذير و پيغمبران ترساننده، فَكَذَّبْنا: پس تكذيب نموديم و رد كرديم ايشان را، وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ: و گفتيم نازل نفرموده است هيچ چيزى از آنچه شما مىگوئيد از وعد و وعيد و امر و نهى، و ديگر گفتيم: إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ: نيستيد شما در دعوى رسالت مگر در گمراهى بزرگ كه با وجود بشريت، دعوى رسالت كنيد. ملحض معنى آيه آنكه: در تكذيب انبياء افراط نموديم و نسبت گمراهى به ايشان داديم.
جلد 13 - صفحه 243
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «6» إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ «7» تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8» قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ «9» وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ «10»
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ «11»
ترجمه
و براى آنانكه كافر شدند بپروردگارشان عذاب جهنّم است و بد جاى بازگشتى است
آن چون افكنده شوند در آن شنوند از آن صوت منكرى و آن فوران دارد
نزديك باشد كه از هم بپاشد از شدّت خشم هر گاه افكنده شوند در آن گروهى ميپرسند از آنها متصدّيان امور آن آيا نيامد شما را بيم دهندهاى
گويند آرى بتحقيق آمد ما را بيم دهندهاى پس تكذيب كرديم و گفتيم نفرستاده است خدا هيچ چيز نيستيد شما مگر در گمراهى بزرگ
و گويند اگر بوديم كه ميشنيديم يا درك و تعقّل ميكرديم نميبوديم در زمره اهل جهنّم
پس اقرار نمودند بگناهشان پس دورى از خير باد براى اهل جهنّم.
تفسير
خداوند متعال در تعقيب ذكر احوال شياطين كه داعيان بكفرند در آيات سابقه متعرّض احوال عموم كفّار شده ميفرمايد جهنّم كه مرجع و مئال و
جلد 5 صفحه 239
جايگاه بسيار بدى است و عذاب گوناگونش از آن آنها است وقتى ملائكه غلاظ و شداد كه موكّل امور دوزخند آنها را در آتش اندازند صوت مهيب منكرى مانند صوت حمار كه انكر اصوات است از شدّت التهاب آتش بگوش آنها ميرسد كه از استماع آن زهره آنها آب ميگردد و جهنّم مانند ديگى كه بشدت جوش آمده و محتويات خود را زير و بالا ميبرد و بيرون و درون ميكشد غليان و فوران دارد نزديك است از شدّت غيظ و غضب بر كفّار از هم بپاشد و اجزائش متفرّق گردد و اين از باب تمثيل و تشبيه بحال شخص غضبناك است كه نزديك باشد از شدت غيظ و غضب بتركد و پاره پاره شود و هر وقت آن موكّلين فوجى از كفّار را بجهنّم ميريزند با كمال شدّت از آنها استيضاح مينمايند كه آيا پيغمبرى در دنيا براى شما نيامد و آنها جواب ميدهند بلى آمد ولى ما تكذيب كرديم و گفتيم خدا چيزى نازل ننموده شما از پيش خودتان بأغراض شخصى سخن ميگوئيد و با پيروانتان در گمراهى و جهالت بزرگى بسر ميبريد و بعضى گفتهاند اينجمله را كه شما در گمراهى و جهالت بزرگ ميباشيد ملائكه دوزخ بآنها ميگويند و بنابراين قول مقدّر است در هر حال آنجا از كرده خودشان پشيمان ميشوند ولى ديگر پشيمانى سودى ندارد و با يكديگر ميگويند اگر ما گوش بسخنان رهبران دينى ميداديم و نصائح آنانرا بدون دليل قبول مينموديم براى آنكه از آنها جز صدق و صفا چيزى نديده بوديم يا فكر ميكرديم و بعقل ادراك مينموديم صدق گفتار ايشانرا امروز باين عذاب گرفتار نميشديم و قمّى ره نقل فرموده كه شنيدند و تعقّل نمودند ولى اطاعت و قبول نكردند و لذا خداوند فرموده پس اقرار نمودند بگناهشان و ظاهرا اعتراف آنها براى آنستكه آنجا حقايق آشكار ميشود و جاى انكار باقى نميماند و در خاتمه بنفرين خدا و ملائكه گرفتار شدهاند چون سحق دورى از خير و رحمت است و مصدر فعل مقدّر يعنى دورى از خير و رحمت خدا باد براى اهل آتش جهنّم و تقدير فأسحقهم اللّه سحقا ميباشد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا بَلي قَد جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللّهُ مِن شَيءٍ إِن أَنتُم إِلاّ فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ «9»
در جواب خزنه جهنم اعتراف كردند گفتند: بلي بتحقيق آمد ما را انذار كننده پس تكذيب كرديم و گفتيم خداوند نازل نفرموده هيچ شيئي را و باز بمنذرين گفتيم نيستيد شما مگر در ضلالت بزرگي.
قالوا بلي) گفتيم بلي با نعم تفاوت دارد نعم مطابق سؤال است و بلي بر خلاف آن، مثلا اگر شما از كسي سؤال كني آيا فلان عمل را بجا آورديد! ميگويد: نعم بجا آوردم و اگر بگويد بجا نياوردي! ميگويد بلي بجا آوردم. خزنه جهنم اگر ميگفتند نذير بر شما آمد ميگفتند نعم ولي چون گفتند آيا نيامد جواب بلي است.
قَد جاءَنا نَذِيرٌ محققا آمد ما را انذار كننده خداوند زمين را بدون حجت نگذاشته چنانچه در حديث است:
(لو خلت الارض عن الحجة لساخت باهلها و لماجت باهلها)
(لا تخلو الارض عن الحجة اما ظاهرا مشهورا او غائبا مستورا).
فَكَذَّبنا ما آنها را تكذيب كرديم بلكه نسبتهاي ناروا بآنها داديم گاهي گفتيم ساحر گاهي مجنون گاهي مفتري گاهي كذاب بلكه بآنها ظلم و اذيت كرديم بعضي را كشتيم بعضي را اخراج بلد كرديم بعضي را سنگ بر سر آنها زديم خاكروبه بر سر آنها ريختيم پيشاني آنها را شكستيم دندان آنها را شكستيم عبا بگردن آنها تاب داديم اصحاب آنها را كشتيم و غير اينها.
جلد 17 - صفحه 97
وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللّهُ مِن شَيءٍ که خدا نه پيغمبر فرستاده و نه كتاب نازل كرده و نه دستورات داده.
إِن أَنتُم إِلّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ بآن منذرين گفتيم: نيستيد شما مگر در ضلالت بزرگي، ضلالت مقابل هدايت است بمعني راه گم كردن است هدايت راه پيدا كردن است، راه حق صراط مستقيم است و راههاي باطل سبل شيطان است راه حق يكي است و راههاي باطل هزار که ميفرمايد: وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُستَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبِيلِهِ انعام آيه 154، صراط مستقيم ايمان بجميع عقائد حقه و تخلق باخلاق فاضله و عمل باعمال صالحه است که اگر يكي از آنها را مخالفت كرد از صراط مستقيم منحرف شده و در سبل شيطاني وارد شده هر چه بيشتر در سبل شيطاني ميرود از صراط مستقيم دورتر ميشود و ضلالت كبير اينکه که بسيار دور هستيد ما اينکه نسبت را بانبياء داديم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- ولی آنان در پاسخ «میگویند: آری بیم دهنده به سراغ ما آمد، ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هرگز چیزی نازل نکرده (تا به هوای نفس خویش ادامه دهیم، حتی به آنها گفتیم) شما در گمراهی عظیمی هستید»! (قالوا بلی قد جاءنا نذیر فکذبنا و قلنا ما نزل الله من شیء ان انتم الا
ج5، ص235
فی ضلال کبیر)
.نه تنها آنها را تصدیق نکردیم، و به پیام حیات بخششان گوش فرا ندادیم، بلکه به مخالفت برخاسته، و این طبیبان روحانی را گمراه خواندیم، و از خود راندیم.
نکات آیه
۱ - اعتراف کافران در دوزخ، به آمدن پیامبران انذار کننده براى آنان (ألم یأتکم نذیر . قالوا بلى قد جاءنا نذیر)
۲ - کافران دوزخى، از کسانى اند که پس از اتمام حجت و از روى عمد، راه کفر و انکار را در پیش گرفته و به تکذیب دین پرداختند. (قالوا بلى قد جاءنا نذیر فکذّبنا)
۳ - کیفر و عذاب الهى، پس از اتمام حجت و ارائه راه حق است. (قالوا بلى قد جاءنا نذیر فکذّبنا)
۴ - اعتراف کافران در دوزخ، به تکذیب عمدى و آگاهانه خویش، نسبت به پیامبران و ادیان الهى (قالوا بلى قد جاءنا نذیر فکذّبنا و قلنا ما نزّل اللّه من شىء)
۵ - تکذیب عمدى دین، عامل دوزخى شدن است. (قد جاءنا نذیر فکذّبنا و قلنا ما نزّل اللّه من شىء)
۶ - پیامبران، متهم به گمراهى شدید از سوى کافران محکوم به دوزخ (إن أنتم إلاّ فى ضلل کبیر) برداشت یاد شده، مبتنى بر این احتمال است که جمله «إن أنتم...» دنباله اعتراف هاى کافران باشد. گفتنى است که صفت «کبیر» (براى «ضلال») اشاره به شدّت و نهایت گمراهى است.
۷ - کافران تکذیب کننده دین، در گمراهى عمیق بسر مى برند. (إن أنتم إلاّ فى ضلل کبیر) برداشت یاد شده، مبتنى بر این احتمال است که جمله «إن أنتم...» از سخنان نگهبانان دوزخ باشد.
موضوعات مرتبط
- اقرار: اقرار به ارسال انبیا ۱; اقرار به تکذیب ادیان آسمانى ۴; اقرار به تکذیب انبیا ۴
- انبیا: تهمت گمراهى به انبیا ۶
- جهنم: موجبات جهنم ۲، ۵
- جهنمیان :۶
- خدا: اتمام حجت خدا ۳; قانونمندى کیفرهاى خدا ۳; هدایتهاى خدا ۳
- دین: آثار تکذیب دین ۲، ۵; گمراهى مکذبان دین ۷
- کافران: اتمام حجت بر کافران ۲; اقرار اخروى کافران ۱، ۴; تکذیبگرى کافران ۴; تهمتهاى کافران ۶; کافران در جهنم ۱، ۴، ۶; گمراهى کافران ۷
- کفر: کیفر اصرار بر کفر ۲
- گمراهى: مراتب گمراهى ۷
منابع