الواقعة ٧٨: تفاوت میان نسخهها
(QRobot edit) |
(←تفسیر) |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فِي|فِي]] [[شامل این ریشه::فى| ]][[شامل این کلمه::کِتَاب|کِتَابٍ]] [[کلمه غیر ربط::کِتَاب| ]] [[شامل این ریشه::کتب| ]][[ریشه غیر ربط::کتب| ]][[شامل این کلمه::مَکْنُون|مَکْنُونٍ]] [[کلمه غیر ربط::مَکْنُون| ]] [[شامل این ریشه::کنن| ]][[ریشه غیر ربط::کنن| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فِي|فِي]] [[شامل این ریشه::فى| ]][[شامل این کلمه::کِتَاب|کِتَابٍ]] [[کلمه غیر ربط::کِتَاب| ]] [[شامل این ریشه::کتب| ]][[ریشه غیر ربط::کتب| ]][[شامل این کلمه::مَکْنُون|مَکْنُونٍ]] [[کلمه غیر ربط::مَکْنُون| ]] [[شامل این ریشه::کنن| ]][[ریشه غیر ربط::کنن| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|فِي کِتَابٍ مَکْنُونٍ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=در کتابی (از دستبرد) نگهبانی شده. | |-|صادقی تهرانی=در کتابی (از دستبرد) نگهبانی شده. | ||
|-|معزی=در نامهای پوشیده | |-|معزی=در نامهای پوشیده | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">In a well-protected Book.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/056078.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/056078.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الواقعة | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::78|٧٨]] | قبلی = الواقعة ٧٧ | بعدی = الواقعة ٧٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره الواقعة | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::78|٧٨]] | قبلی = الواقعة ٧٧ | بعدی = الواقعة ٧٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link155 | آيات ۵۷ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link155 | آيات ۵۷ - ۹۶ سوره واقعه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link156 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link156 | لازمۀ اعتقاد به آفريدگار، تصديق قيامت و معاد است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link157 | مرگ | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link157 | مرگ از سوی خداوند، برای بشر مقدر شده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link159 | علم به دنيا و ویژگی های آن، مسلتزم اذعان به معاد است]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۷#link159 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link161 | اثبات ربوبيت پروردگار، با بر شمردن سه تا از مهمترين حوایج مردم: زراعت، آب و آتش]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link163 | معناى اين كه قرآن كريم، در «كتاب مكنون» است]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link161 | اثبات ربوبيت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link164 | مراد از «مسّ» و «مُطَهّرُون»، در آيه: «لا يَمَسُّهُ إلّا المُطَهّرُون»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link166 | اگر قيامتى در كار نيست، پس چرا جلوی مرگ را نمی گیرید؟!]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link163 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link167 | وضع سه گروه «مقربان»، «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»، به هنگام مرگ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link164 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link168 | بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link166 | اگر قيامتى در كار | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link167 | وضع | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱۸#link168 | (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )]] | |||
}} | }} | ||
خط ۱۹۸: | خط ۲۰۲: | ||
[[رده:عجز انسان]][[رده:قرآن و لوح محفوظ]][[رده:منشأ قرآن]][[رده:وحیانیت قرآن]][[رده:مراد از کتاب مکنون]][[رده:علم به لوح محفوظ]][[رده:نقش لوح محفوظ]] | [[رده:عجز انسان]][[رده:قرآن و لوح محفوظ]][[رده:منشأ قرآن]][[رده:وحیانیت قرآن]][[رده:مراد از کتاب مکنون]][[رده:علم به لوح محفوظ]][[رده:نقش لوح محفوظ]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الواقعة ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الواقعة ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 78 سوره واقعه | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 78 سوره واقعه,واقعه 78,فِي کِتَابٍ مَکْنُونٍ,عجز انسان,قرآن و لوح محفوظ,منشأ قرآن,وحیانیت قرآن,مراد از کتاب مکنون,علم به لوح محفوظ,نقش لوح محفوظ,آیات قرآن سوره الواقعة | |||
|description=فِي کِتَابٍ مَکْنُونٍ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۴۶
کپی متن آیه |
---|
فِي کِتَابٍ مَکْنُونٍ |
ترجمه
الواقعة ٧٧ | آیه ٧٨ | الواقعة ٧٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَکْنُونٍ»: پنهان. گرانقدر و ارزشمند. دور از دسترس شیطان (نگا: شعراء / - . مراد لوح محفوظ است. برخی چنین کتابی را قرآن میدانند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۹۶ سوره واقعه
- لازمۀ اعتقاد به آفريدگار، تصديق قيامت و معاد است
- مرگ از سوی خداوند، برای بشر مقدر شده است
- علم به دنيا و ویژگی های آن، مسلتزم اذعان به معاد است
- اثبات ربوبيت پروردگار، با بر شمردن سه تا از مهمترين حوایج مردم: زراعت، آب و آتش
- معناى اين كه قرآن كريم، در «كتاب مكنون» است
- مراد از «مسّ» و «مُطَهّرُون»، در آيه: «لا يَمَسُّهُ إلّا المُطَهّرُون»
- اگر قيامتى در كار نيست، پس چرا جلوی مرگ را نمی گیرید؟!
- وضع سه گروه «مقربان»، «اصحاب يمين» و «اصحاب شمال»، به هنگام مرگ
- بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ «77» فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ «78»
همانا آن قرآن كريم است. كه در كتاب محفوظى جاى دارد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ (78)
بعد از آن وصف قرآن را فرمايد:
صفت 1- اين قرآن ثبت است:
فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ: در كتابى كه پوشيده و نگاهداشته شده است از غير ملائكه مقربين. مراد لوح محفوظ است كه قرآن شريف در آن ثبت گرديده است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ (75) وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ (76) إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ (77) فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ (78) لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ (79)
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (80) أَ فَبِهذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ (81) وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ (82) فَلَوْ لا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ (83) وَ أَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ (84)
وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَ لكِنْ لا تُبْصِرُونَ (85) فَلَوْ لا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ (86) تَرْجِعُونَها إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (87)
ترجمه
پس سوگند ياد نميكنم بمواضع وقوع ستارگان
و همانا آن هر آينه سوگنديست اگر بدانيد بزرگ
همانا آن قرآنيست گرامى
در كتابى نگاه داشته شده
مس نميكند آنرا مگر پاكشدگان
فرو فرستادنى است از پروردگار جهانيان
آيا پس نسبت باين گفتار سستى ميورزيد
و قرار ميدهيد روزيتان را آنكه شما تكذيب ميكنيد
پس چرا نبايد وقتى كه رسيد جان بگلو
و شما آن هنگام نظر ميكنيد
و ما نزديكتريم باو از شما ولى نمىبينيد
پس چرا نبايد اگر هستيد غير جزا دادهشدگان
برگردانيد آنرا اگر هستيد راستگويان.
تفسير
در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مواقع نجوم طرد نمودن آنها است شياطين را و مشركين بآن سوگند ياد مينمودند پس خداوند فرموده من بآن سوگند ياد نميكنم و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در زمان جاهليّت مردم قسم ميخوردند بآن پس خدا فرمود قسم نميخورم من بمواقع نجوم چون امر كسى كه بآن قسم بخورد بزرگ است و بنابراين مراد آنست كه سوگند ياد نميكنم بمواقع و اوقات سقوط ستارگان و آن سوگند سوگندى است كه اگر بدانيد گناه است و ياد كنيد آنرا گناه بزرگى است يا آن سوگندى است كه گناه بزرگى است اگر بدانيد ولى افسوس كه نميدانيد و بعدا فرموده آنچه بر من نازل شده قرآن مفيد نافع است كه در لوح محفوظ الهى وجود دارد مانند آنكه ما ميگوئيم بجان تو قسم نميخورم امر از اين قرار است و شايد جهت منع از چنين قسمى آن باشد كه اعراب جاهليّت مواضع وقوع ستارگان و سقوط كواكب را منشأ آثارى ميدانستند از قبيل نزول باران و غيره و ميگفتند باران بفلان ستاره بر ما نازل شد و
جلد 5 صفحه 136
اين كفر يا اقلا بىادبى است چون بايد گفت بخواست خدا نازل شد لذا خداوند باين تقريب از آن و از قسم بمواقع ستارگان كه مشعر باين عقائد است منع فرموده و مقرّب يا مؤيّد اين معنى است آنچه در ضمن آيات بعد بيايد انشاء اللّه تعالى ولى مفسرين فرمودهاند خداوند قسم ياد فرموده بمطالع و مغارب يا مساقط نجوم و لا زائد است و آن معمول در كلام ميباشد يا لا اشاره بردّ اقوال كفار است راجع بقرآن كه ميگفتند سحر و شعر و افسانه است يا نفى غير آنچه بقسم اثبات شده براى مزيد تأكيد مانند آنكه گفته شود نيست جز اين قسم بخدا چنين است يا مراد از مواقع نجوم آيات قرآن است كه نجوما يعنى متفرّقا بر قلب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده و خدا بآن قسم ياد فرموده و مؤيّد اين معنى است توصيف قسم ببزرگى و آنكه بعضى بموقع النّجوم قرائت نمودهاند و مؤيّد اين اقوال است آنكه قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنست كه پس سوگند ياد ميكنم بمواقع نجوم و بنابراين اقوال متعلّق قسم آنست كه آنچه بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شده قرآن پر خير و فائده و نفع است براى بشر تا روز قيامت و كلام خدا است كه كرامت و احترامش نزد خدا و خلق زياد است ولى آنچه بعنوان تأييد از قمّى ره نقل شد در صافى موجود است و حقير بر حسب معمول خود در نقل روايات بآن اعتماد نمودم و بعد از مراجعه بتفسير برهان و اطلاع بر اخبار معارضه با آن رجوع بتفسير على بن ابراهيم قمّى كه نسخه خطى از آن نزد حقير است نمودم ديدم چنين نقلى در آن نبود و بنابراين چون در متشابهات مرجع راسخان در علمند آنچه بدوا ذكر شد بايد تلقّى بقبول شود نه اقوال مفسرين و العلم عند اللّه تعالى و درك نميكنند و اصابت نمينمايند بچيزى از معانى و حقايق قرآن مگر كسانيكه پاك باشند از معاصى و نبايد مسّ نمايند خطّ آنرا مگر كسانيكه خالى از جنابت و با وضو و طهارت باشند چنانچه در روايات ائمه اطهار بآن تصريح شده چون نازل از جانب پروردگار عالم است و جز از طريق اولياء او بحقائق آن راه نتوان يافت و بايد محترم باشد آيا نسبت بقرآن مداهنه و سهلانگارى ميكنيد و نفاق ميورزيد و تكذيب ميكنيد باطنا با آنكه ظاهرا تصديق مينمائيد آنرا و قرار ميدهيد بهره خودتان را از آن تكذيب خودتان يا قرار ميدهيد شكر روزى
جلد 5 صفحه 137
خودتان را كه خدا بشما داده كفران نعمت او چون وقتى باران ميآيد ميگوئيد بفلان ستاره آمد با آنكه بخواست خدا آمده و قرآن بآن ناطق است و شما تكذيب ميكنيد قرآن را در اين نسبتى كه ميدهيد چون مخاطب باين آيات كفار مكّه و منافقين اين امّتند و مستفاد از روايات ائمه اطهار آنست كه آنها از اين قبيل نسبتها ميدادند و نفاق و شقاق ميورزيدند و قرآن منزل و تجعلون شكر كم انّكم تكذّبون است پس چرا وقتى بحال احتضار افتاديد و جانتان بحلقومتان رسيد و شما در كنار عزيزانتان نشسته و با حسرت بآنها نگاه ميكنيد و ما با ملائكهاى كه مأمور قبض ارواحند مشغول قبض روح آنها و نزديكتر از شما بآنانيم ولى شما نميدانيد كه ما حاضريم و نمىبينيد ملائكه را و با كمال اشتياقى كه ببرگشتن روح آنها ببدنشان داريد پس چرا اگر شما مملوك حق و مقهور در تحت اراده او براى مجازات اعمالتان در آخرت نيستيد چنانچه مدّعى آن مىباشيد كه دار جزائى نيست برنميگردانيد روح آنها را ببدنهاشان اگر راست ميگوئيد و بنابراين كلمه فلولا براى طول كلام و احتياج بربط تامّ تكرار شده و خلاصه كلام آنست كه اگر شما راست ميگوئيد عالم ديگرى نيست و از دست شما در اين عالم كارى برميآيد چرا جان عزيزانتان را وقتى ما ميخواهيم بگيريم و بگلو رسيده برنميگردانيد در كافى از امام صادق عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه وقتى جان بگلوى محتضر رسيد منزل او را در بهشت باو ارائه ميدهند پس ميگويد مرا بدنيا برگردانيد تا كسان خود را بآنچه ديدم خبر دهم ميگويند نميشود و اگر لا در آيه اول زائد هم نباشد تأكيد در كلام حاصل است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّهُ لَقُرآنٌ كَرِيمٌ (77) فِي كِتابٍ مَكنُونٍ (78) لا يَمَسُّهُ إِلاَّ المُطَهَّرُونَ (79) تَنزِيلٌ مِن رَبِّ العالَمِينَ (80)
محققا اينکه مواقع نجوم و اينکه آيات شريفه که مورد قسم است هر آينه قرآن محترم با كرامت و فوائد و نتايج دنيوي و اخروي بسيار دارد و باعث نجات از مهالك و موجب رستگاري و سعادت نشأتين است.
إِنَّهُ لَقُرآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكنُونٍ که لوح محفوظ باشد که مكنون عند اللّه است چنانچه ميفرمايد:
بَل هُوَ قُرآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوحٍ مَحفُوظٍ بروج آيه 21 و 22 و گفتيم: از براي خداوند متعال دو لوح است يكي لوح محو و اثبات است اموري که بر حسب حكم و مصالح تغيير پذير است که احدي بر او جز ذات اقدس اطّلاعي ندارد و ديگر لوح محفوظ است اموري که تغيير پذير نيست و ثابت و محقق است از ابتداء خلقت الي صفحه قيامت و الي الابد و ممكن است بعضي از ملائكه و انبياء و اولياء بر او اطلاع پيدا كنند بالاخص وجود مقدس حضرت رسالت و ائمّه طاهرين.
لا يَمَسُّهُ إِلَّا المُطَهَّرُونَ دو معني دارد يكي آنكه آن كتاب مكنون را كسي مس نميكند مگر معصومين مثل ملائكه و انبياء و ائمّه طاهرين که بجميع اطلاقات طاهر و مطهر هستند، چنانچه در آيه شريفه بيانش مفصّلا شده إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهِيراً احزاب آيه 33 ديگر قرآن مجيد او است که بيوضوء و طهارت حرام است مسّ نمودن، چنانچه اسامي مقدّسه الهيّه و ائمّه را هم بدون طهارت نميشود مسّ نمود.
جلد 16 - صفحه 409
تَنزِيلٌ مِن رَبِّ العالَمِينَ سرّ اينكه اينکه عظمت را دارد و نبايد بدون طهارت مسّ نمود اينکه است که نازل شده از پروردگار عالمين است، چنانچه ميفرمايد:
وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ العالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ شعراء آيه 192 الي 195 و مراتب نزول قرآن در مجلد اول اينکه تفسير در بيان مقدّمات مفصلا بيان شده.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 78)- سپس به توصیف دوم این کتاب آسمانی پرداخته، میافزاید: این آیات «در کتاب محفوظی جای دارد» (فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ).
در همان «لوح محفوظ» در «علم خدا» که از هر گونه خطا و تغییر و تبدیل محفوظ است.
نکات آیه
۱ - محتواى قرآن، مطابق با لوح محفوظ (إنّه لقرءان کریم . فى کتب مکنون) مراد از «کتاب مکنون» - طبق آنچه که در سوره «بروج» آمده (بل هو قرآن مجید فى لوح محفوظ) - لوح محفوظ است.
۲ - لوح محفوظ، کتابى غیر قابل دسترسى براى بشر (فى کتب مکنون) «مکنون» به معناى نهفته و پنهان است. مقصود از آن، پنهان بودن محتویات لوح محفوظ از دید بشر است.
۳ - قرآن، نازل شده از لوح محفوظ است; و نه ساخته و پرداخته ذهن بشر. (إنّه لقرءان کریم . فى کتب مکنون)
روایات و احادیث
۴ - «عن النبى(ص) «إنّه لقرآن کریم . فى کتاب مکنون» قال: عنداللّه فى صحف مطهّرة... ;[۱] از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: «إنّه لقرآن کریم . فى کتاب مکنون»; یعنى، قرآن نزد خداوند در صحیفه هاى پاک و بى آلایش است».
۵ - «عن عبدالرحیم القیصر عن أبى عبداللّه... قال: إنّ اللّه خلق القلم... ثمّ قال للقلم اکتب ...فکتب القلم فى رقّ أشدّ بیاضاً من الفضة و أصفى من الیاقوت ثمّ طواه فجعله فى رکن العرش فهو الکتاب المکنون...;[۲] عبدالرحیم القیصر از امام صادق(ع) روایت نموده که فرمود: خداوند، قلم را آفرید ... سپس به قلم دستور داد بنویس ... پس قلم در ورقى سفیدتر از نقره و صاف تر از یاقوت نوشت ... سپس خداوند آن را درهم پیچید و در پایه عرش قرار داد و این همان کتاب مکنون است...».
موضوعات مرتبط
- انسان: عجز انسان ۲
- قرآن: قرآن و لوح محفوظ ۱; منشأ قرآن ۳، ۴; وحیانیت قرآن ۳
- کتاب مکنون: مراد از کتاب مکنون ۵
- لوح محفوظ: علم به لوح محفوظ ۲; نقش لوح محفوظ ۳
منابع