المؤمنون ٥٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ‌]] [[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::بِرَبّهِم|بِرَبِّهِمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِرَبّهِم| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يُشْرِکُون|يُشْرِکُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُشْرِکُون| ]] [[شامل این ریشه::شرک‌| ]][[ریشه غیر ربط::شرک‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ‌]] [[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::بِرَبّهِم|بِرَبِّهِمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::بِرَبّهِم| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::ربب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ربب‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يُشْرِکُون|يُشْرِکُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يُشْرِکُون| ]] [[شامل این ریشه::شرک‌| ]][[ریشه غیر ربط::شرک‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ الَّذِينَ‌ هُمْ‌ بِرَبِّهِمْ‌ لاَ يُشْرِکُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و کسانی که (هم)ایشان با پروردگارشان (کسی را) شریک نمی‌آورند؛
|-|صادقی تهرانی=و کسانی که (هم)ایشان با پروردگارشان (کسی را) شریک نمی‌آورند؛
|-|معزی=و آنان که به پروردگار خویش شرک نورزند
|-|معزی=و آنان که به پروردگار خویش شرک نورزند
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And those who associate no partners with their Lord.</div>
{{آيه | سوره = سوره المؤمنون | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::59|٥٩]] | قبلی = المؤمنون ٥٨ | بعدی = المؤمنون ٦٠  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/023059.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/023059.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره المؤمنون | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::59|٥٩]] | قبلی = المؤمنون ٥٨ | بعدی = المؤمنون ٦٠  | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف =  }}
__TOC__
__TOC__


== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۵۷ تا ۶۱:'''
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره امیرالمومنین على علیه‌السلام و فرزندان او نازل گردیده است.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link37 | آيات ۵۵ - ۷۷، سوره مؤ منون]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link38 | تاءخير در عذاب كافران و بهره مند ساختن آنان به مال و فرزندان براى املاء و استدراج آنان است نه براى خيرخواهى .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link37 | آيات ۵۵ - ۷۷  سوره مؤمنون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link39 | شرح صفات مؤ منين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link38 | سنت املاء و استدراج خداوند، در حق کافران، با افزایش مال و اولاد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link40 | ((خيرات )) در جمله : ((اولئك يسارعون فى الخيرات ...))اعمال صالحه ناشى از اعتقاد حق است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴#link39 | شرح صفات مؤمنان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link41 | بيان اينكه در دين خدا تكليف حرجى نه در اعتقاد و نه درعمل وجود ندارد (لا يكلف الله نفسا الا وسعها)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link40 | معنای «خيرات»، در جمله: «مؤمنان، به سوی خیرات پیشی می گیرند»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link42 | فايده وجود نامه اعمال و جواب به شبهه اى كه فخر رازى در اين باره ذكر كرده است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link42 | فايدۀ وجود نامه اعمال، و جواب شبهۀ فخر رازى، در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link43 | اعمال بد مانع از انجام اعمال صالحه است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link43 | اعمال زشت و بد کافران، مانع از انجام اعمال صالح است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link44 | رد عذرهايى كه مشركين براى قبول رسالت پيامبر صلى اللّه عليه و آله آوردند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link44 | ردّ عذرهاى مشركان، براى قبول رسالت پيامبر «ص»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link45 | معنائى كه آيه (ولو اتبع الحق اهدائهم لفسدت السموات و الارض ) بيانگر آن است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link46 | وجه اين كه از قرآن كريم به «ذكر» تعبير شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۵#link46 | وجه اينكه از قرآن كريم به ((ذكر)) تعبير شده است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link47 | انحراف کافران گریزان از حق، از صراط مستقيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link47 | اشاره به اينكه حق صراط مستقيم است و كافران گريزان از حق ، منحرف از صراط مستقيم هستند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link48 | بحث روايتى: (رواياتى درباره آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link48 | بحث روايتى (رواياتى درباره مراد از ((قلوبهم وجلة )) و معناى استكانت و تضرع و...)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۹#link156 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۴_بخش۵۹#link156 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «57» وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ «58» وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ «59»
همانا كسانى كه از خوف پروردگارشان بيمناكند، آنان كه به آيات پروردگارشان ايمان دارند. و به پروردگارشان شرك نمى‌ورزند،
===نکته ها===
«خَشِيتُ» ترسى است كه برخاسته از علم وشناخت باشد و «اشفاق» ترسى است كه با محبّت و احترام آميخته باشد. خشيت، بيشتر جنبه‌ى قلبى دارد و اشفاق جنبه‌ى عملى. آيه مى‌فرمايد: مؤمنان و سبقت گيرندگان در خيرات، كسانى هستند كه در دل آنان ترس آميخته با عظمت خدا جاى كرده است و در عمل، حريم خدا را حفظ مى‌كنند و حيا دارند.
===پیام ها===
1- ترس از روى آگاهى و توجّه به عظمت خداوند، مايه‌ى رشد است. «مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ»
2- ايمان آوردن به هر قانونى كه خداوند مى‌فرستد و دور شدن از انواع شرك‌ها، وظيفه‌ى دائمى ماست. (كلمه‌ى‌ «يُؤْمِنُونَ» و «لا يُشْرِكُونَ» فعل مضارع و نشانه‌ى دوام و استمرار است)
تفسير نور(10جلدى)    ج‌6    109     سوره المؤمنون، آيه 60 ..... ص : 109
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59)
----
«1». نهج البلاغه فيض الاسلام، حكمت 218، ج 6، ص 1186.
جلد 9 - صفحه 150
صفت سوم: وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ‌: و آن كسانى كه ايشان به عبادت پروردگارشان شرك نمى‌آورند نه شرك جلى و نه شرك خفى. مراد از شرك جلى پرستش اوثان و اصنام، و مراد به شرك خفى ريا و صورتى را به نظر آوردن است در عبادت. ممكن است مراد تمام مقام اربعه شرك باشد: 1- شرك در ذات. 2- شرك در صفات. 3- شرك در افعال. 4- شرك در عبادات.
فخر رازى آيه را اختصاص داده به شرك خفى. «1»
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ (54) أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (55) نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ (56) إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57)
وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59) وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‌ رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60) أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)
ترجمه‌
- پس جدا كردند امرشان را ميانشان بپاره‌ها هر گروهى باشند بآنچه نزد ايشان است شادمانان‌
پس واگذار آنها را در غفلتشان تا وقتى‌
آيا
----
جلد 3 صفحه 643
ميپندارند كه آنچه مدد ميكنيم آنها را بآن از مال و پسران‌
ميشتابيم بر ايشان در خوبيها بلكه نميدانند
همانا آنانكه ايشان از ترس پروردگارشان ترسانند
و آنانكه ايشان بآيتهاى پروردگارشان ميگروند
و آنانكه ايشان بپروردگارشان شرك نميآورند
و آنانكه ميدهند آنچه را دادند در حاليكه دلهاشان ترسان است كه ايشان بسوى پروردگارشان بازگشت كنندگانند
آن گروه ميشتابند در خوبيها و ايشانند مر آنها را پيشى گيرندگان.
تفسير
- با آنكه خداوند در آيات سابقه انبياء عظام را داراى يك ملّت مشترك و مذهب واحد قرار داد كه آن توحيد خدا و تصديق انبياء و اتيان باعمال شايسته و تناول اشياء پاكيزه بود باز مردم آن امر مشترك ميان خودشان را قطعه قطعه و مجزّى و مبدّل بپاره‌هائى نمودند چون زبر ظاهرا جمع زبره بمعناى پاره و فرقه است خلاصه آنكه خودشان را فرقه فرقه نمودند و هر فرقه دينى براى خودشان اختيار كردند و محتمل است جمع زبور بمعناى كتاب باشد يعنى متفرّق كردند دين خودشان را ميانشان بكتابهائى از پيش خودشان و در هر حال زبرا يا حال است براى امر يا مفعول دوم تقطّعوا باعتبار متضمّن بودن آن معناى جعل را و هر دسته و فرقه و حزبى بدينى كه براى خودشان جعل نمودند خوشحال و راضى ميباشند و آنرا حق ميپندارند چنانچه قمّى ره در اين مقام نقل فرموده كه هر كس براى خود دينى اختيار كرد خوشحال است بآن پس خداوند به پيغمبر خود امر فرمود كه واگذار آنها را تا در گرداب جهل و ضلالتى كه فرو رفته‌اند در آن باقى باشند تا وقتى كه بميرند يا بشمشير اولياء خدا كشته شوند آيا گمان ميكنند كه آنچه را ما عطا ميكنيم و كمك ميدهيم آنها را بآن از مال و منال و اولاد و احفاد پيشى ميگيريم بآن از براى آنها در منافع و خيرات و خوبيها نه چنين است بلكه آنها ادراك نميكنند كه ما براى چه غرض اين نعمتها را بآنها ميدهيم ما نميخواهيم آنها را گرامى داريم ميخواهيم آنها را سرگرم بزخارف دنيا نمائيم تا بتدريج بكلّى از ياد ما غفلت كنند و مستحقّ عقوبت شوند پس ناگهان بگيريم آنها را و بجزاى كردارشان برسانيم در مجمع از امام صادق نقل نموده كه پيغمبر از قول خدا فرمود محزون ميشود بنده مؤمن من وقتى كه قدرى دنيا را بر او تنگ نمايم با آنكه‌
----
جلد 3 صفحه 644
در آنحال نزديكتر بمن است و خوشحال ميشود وقتى كه دنيا را بر او توسعه دهم با آنكه در آنحال دورتر است بمن پس اين آيه را تلاوت نمود و بعدا فرمود همانا اين امتحان و ابتلائى است براى آنها و همانا كسانيكه از بيم عذاب پروردگارشان ترسان و هراسانند و از معاصى حذر ميكنند و كسانيكه بانبياء و اولياء خدا ايمان ميآورند و آنانكه براى خدا شريك قرار نميدهند نه در ظاهر و نه در باطن و آنانكه عطا ميكنند چيزى را كه عطا ميكنند از اموالشان در راه خدا با آنكه دلهاشان خائف و متزلزل است كه شايد بدرجه قبول نرسد يا شايد بآن نحو كه بايد در مقام انفاق عمل نمايند ننموده باشند و مورد مؤاخذه شوند چون كه ميدانند بازگشت آنها بسوى خدا است و او ميداند خللى را كه آنها نميدانند و ميتواند قبول نكند صدقات آنها را و در شواذ قرائت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعض اصحاب يأتون ما اتوا بقصر وارد شده و مناسب با اينمعنى است تفسير ما اتوا بعبادت و طاعت كه قمّى ره نقل فرموده چون يأتون ما اتوا بقصر يعنى ميآورند آنچه را آورده‌اند از اعمال خير با خوف و رجاء بپروردگارشان و مؤيّد اينمعنى است اخبار وارده در اين باب كه اشفاق و و جل را در اين آيات بخوف و رجاء از ردّ و قبول اعمال تفسير فرموده‌اند و از امير المؤمنين عليه السّلام بخوف شيعيان خاص از تقصير در محبّت و اطاعت ائمه اطهار كه شرط قبول اعمال است تأويل شده اين جماعت با اين اوصاف براى رغبت و شوقى كه باعمال عبادى و كارهاى خوب دارند سرعت و مبادرت مينمايند بآنها و سبقت ميگيرند بر امثال و اقران خود در آن اعمال و دخول در بهشت بپاداش آن و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام است كه سبقت نگرفته است بر او احدى ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِن‌َّ الَّذِين‌َ هُم‌ مِن‌ خَشيَةِ رَبِّهِم‌ مُشفِقُون‌َ (57) وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِآيات‌ِ رَبِّهِم‌ يُؤمِنُون‌َ (58) وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِرَبِّهِم‌ لا يُشرِكُون‌َ (59) وَ الَّذِين‌َ يُؤتُون‌َ ما آتَوا وَ قُلُوبُهُم‌ وَجِلَةٌ أَنَّهُم‌ إِلي‌ رَبِّهِم‌ راجِعُون‌َ (60) أُولئِك‌َ يُسارِعُون‌َ فِي‌ الخَيرات‌ِ وَ هُم‌ لَها سابِقُون‌َ (61)
‌اينکه‌ آيات‌ شريفه‌ صفات‌ مؤمنين‌ صالحين‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد:
1‌-‌ (إِن‌َّ الَّذِين‌َ هُم‌ مِن‌ خَشيَةِ رَبِّهِم‌ مُشفِقُون‌َ) بدرستي‌ ‌که‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ ترس‌ پروردگار ‌خود‌ خائف‌ و لرزان‌ هستند، مؤمن‌ بايد ‌بين‌ خوف‌ و رجاء ‌باشد‌. دو معصيت‌ كبيره‌، يكي‌ امن‌ ‌من‌ مكر اللّه‌ ‌است‌ و يكي‌ يأس‌ ‌من‌ روح‌ اللّه‌، نبايد مؤمن‌
جلد 13 - صفحه 417
مأيوس‌ ‌از‌ رحمت‌ و مغفرت‌ و عفو الهي‌ ‌باشد‌ ‌با‌ ‌آن‌ سعه رحمت‌ و مغفرت‌ و ‌لو‌ ‌با‌ گناه‌ جن‌ و انس‌ ‌باشد‌.
(قُل‌ يا عِبادِي‌َ الَّذِين‌َ أَسرَفُوا عَلي‌ أَنفُسِهِم‌ لا تَقنَطُوا مِن‌ رَحمَةِ اللّه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ يَغفِرُ الذُّنُوب‌َ جَمِيعاً إِنَّه‌ُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيم‌ُ) زمر آيه 54. و نبايد مطمئن‌ ‌باشد‌ ‌که‌ حكما و حتما اهل‌ بهشت‌ هست‌ و ‌با‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا مي‌رود ميفرمايد: (أَ فَأَمِنُوا مَكرَ اللّه‌ِ فَلا يَأمَن‌ُ مَكرَ اللّه‌ِ إِلَّا القَوم‌ُ الخاسِرُون‌َ) اعراف‌ آيه 97 و مكرر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ احدي‌ استحقاق‌ بهشت‌ ندارد ‌حتي‌ انبياء و ‌هر‌ ‌که‌ بهشت‌ رفت‌ ‌از‌ باب‌ تفضل‌ ‌است‌ فقط قابليت‌ مي‌خواهد. زيرا جميع‌ عبادات‌ تقابل‌ ‌با‌ نعم‌ الهيه‌ نمي‌كند و ‌اگر‌ خداوند بواسطه يك‌ معصيت‌ مؤاخذه‌ كند حق‌ دارد ‌پس‌ مؤمن‌ بايد ‌بين‌ الامرين‌ ‌باشد‌.
2‌-‌ (وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِآيات‌ِ رَبِّهِم‌ يُؤمِنُون‌َ) ايمان‌ بآيات‌ اللّه‌ ايمان‌ ‌به‌ قرآن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ باء بسم‌ اللّه‌ ‌تا‌ سين‌ و ‌النّاس‌ كلام‌ حق‌ ‌است‌ و ‌بر‌ حضرت‌ رسالت‌ نازل‌ ‌شده‌ و بتمام‌ دستورات‌ ‌او‌ بايد عمل‌ كرد، و ايمان‌ بجميع‌ انبياء تمام‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ منصوب‌ ‌شده‌ و تماما معصوم‌ و واجد جميع‌ شرايط نبوت‌ بودند و حسب‌ و نسب‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ آدم‌ ‌أبو‌ البشر همه‌ پاك‌ بودند ‌در‌ اصلاب‌ شامخه‌ و ارحام‌ مطهره‌. و ايمان‌ ‌به‌ اوصياء طاهرين‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌تا‌ خاتم‌ الوصيّين‌ و ايمان‌ ‌به‌ جميع‌ احكام‌ الهيه‌ ‌از‌ عبادات‌ و ساير احكام‌ تكليفيه‌ و وضعيه‌ و حدود الهيه‌ و بتمام‌ ضروريات‌ دينيه‌ و مذهبيّه‌ ‌که‌ تمام‌ اينها آيات‌ الهيه‌ هستند.
3‌-‌ (وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِرَبِّهِم‌ لا يُشرِكُون‌َ) تمام‌ طبقات‌ سواي‌ شيعه اثني‌ عشريه‌ خالي‌ ‌از‌ شرك‌ نيستند ‌حتي‌ بعض‌ شيعه‌ ‌از‌ عرفاء و غيرهم‌. زيرا ‌از‌ ‌براي‌ شرك‌ اقسامي‌ ‌است‌. پنج‌ قسم‌ ‌است‌: شرك‌ ذاتي‌ منسوب‌ بابن‌ كمونه‌. شرك‌ صفاتي‌ اكثر عامه‌ ‌که‌ صفات‌ ‌را‌ زائد ‌بر‌ ذات‌ مي‌دانند، شرك‌ افعالي‌ ‌که‌ امر خلق‌ و رزق‌ ‌را‌ مستند ‌به‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ مي‌پندارند ‌به‌ انبياء و اولياء و ملائكه‌ و اسباب‌ و وسائط نسبت‌ ميدهند، شرك‌ عبادي‌ مثل‌ عبده اصنام‌ و شمس‌ و قمر و كواكب‌ و گاو و گوساله‌ و آتش‌ و ‌غير‌
جلد 13 - صفحه 418
اينها. شرك‌ نظري‌ ‌که‌ اميدش‌ و توكلش‌ و نظرش‌ بغير ‌خدا‌ ‌باشد‌.
وَ الَّذِين‌َ يُؤتُون‌َ ما آتَوا وَ قُلُوبُهُم‌ وَجِلَةٌ أَنَّهُم‌ إِلي‌ رَبِّهِم‌ راجِعُون‌َ و كساني‌ ‌که‌ آنچه‌ ‌خدا‌ بآنها عنايت‌ فرموده‌ بجا مي‌آورند و بمصرف‌ الهي‌ صرف‌ مي‌كنند و ‌مع‌ ‌ذلک‌ قلوب‌ ‌آنها‌ ترسان‌ و لرزان‌ ‌است‌ چون‌ مي‌دانند ‌که‌ ‌آنها‌ بسوي‌ پروردگارشان‌ مراجعت‌ ميكنند.
(وَ الَّذِين‌َ يُؤتُون‌َ ما آتَوا) ‌يعني‌ بجميع‌ وظايف‌ ‌که‌ بآنها داده‌ ‌شده‌ عمل‌ مي‌ كنند ‌از‌ وظايف‌ مالي‌ خمس‌. زكاة. صله رحم‌. احسان‌ بفقراء صرف‌ ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ و وظايف‌ عبادي‌ ‌از‌ صلوة و صوم‌ و حج‌ و جهاد و غيرها.
(وَ قُلُوبُهُم‌ وَجِلَةٌ) و معذالك‌ دل‌هاي‌ ‌ايشان‌ ترسان‌ و لرزان‌ ‌است‌. زيرا مي‌ ترسند ‌که‌ قصور و تقصيري‌ ‌در‌ ‌آنها‌ بوده‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ جهت‌ فقدان‌ شرايط صحت‌ ‌که‌ ‌من‌ جمله‌ ولايت‌ اهل‌ بيت‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ بعض‌ شرايط ديگر ‌ يا ‌ نقصان‌ بعض‌ اجزاء ‌که‌ ‌من‌ جمله‌ حضور قلب‌ ‌است‌ و ‌من‌ جمله‌ تقواي‌ ‌از‌ معصيت‌ ‌که‌ ميفرمايد:
(إِنَّما يَتَقَبَّل‌ُ اللّه‌ُ مِن‌َ المُتَّقِين‌َ) مائده‌ آيه 30 و بسا ممكن‌ ‌است‌ بواسطه كثرت‌ معاصي‌ حبط شود و موجب‌ زوال‌ ايمان‌ شود و ساير شرايط قبول‌.
(أَنَّهُم‌ إِلي‌ رَبِّهِم‌ راجِعُون‌َ) فعل‌ محذوف‌ ‌است‌ ‌به‌ دلالت‌ جمله‌ ‌يعني‌ يعلمون‌ انهم‌ ‌الي‌ ربهم‌ راجعون‌، معتقد ‌به‌ قيامت‌ و سؤال‌ و جواب‌ و نامه عمل‌ و شهود ‌بر‌ اعمال‌ هستند و ميدانند ‌که‌ خداوند عالم‌ السر و الخفيات‌ ‌است‌ و بسيار دقيق‌ ‌در‌ حساب‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچ‌ عملي‌ جزئي‌ و كلي‌ ‌از‌ قلم‌ ‌او‌ نمي‌افتد.
جلد 13 - صفحه 419
5‌-‌ أُولئِك‌َ يُسارِعُون‌َ فِي‌ الخَيرات‌ِ وَ هُم‌ لَها سابِقُون‌َ گفتيم‌ فرق‌ ‌است‌ ‌بين‌ مسارعت‌ و عجله‌، ‌در‌ امور خيريه‌ سرعت‌ تعبير ميكنند و ‌در‌ امور شريه‌ عجله‌ و خيرات‌ جمع‌ محلي‌ ‌به‌ الف‌ و لام‌ افاده عموم‌ دارد شامل‌ جميع‌ خوبيها مي‌شود ‌از‌ معارف‌ الهيه‌ و تكميل‌ اخلاق‌ حميده‌ و اتيان‌ ‌به‌ جميع‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌بر‌ يكديگر سبقت‌ مي‌گيرند. و ‌در‌ تفسير برهان‌ ‌در‌ ذيل‌ ‌اينکه‌ آيات‌ شريفه‌ اخبار زيادي‌ بسيار مفصل‌ ‌از‌ ائمه اطهار ‌در‌ بيان‌ مصداق‌ ‌اينکه‌ آيات‌ شريفه‌ نقل‌ كرده‌. و خلاصه‌ ‌آنها‌ اينكه‌ ‌تا‌ مي‌توانيد اعمال‌ خيريه‌ ‌را‌ سرا بجا آوريد و ‌لو‌ مردم‌ تعريف‌ ‌شما‌ ‌را‌ نكنند ‌ يا ‌ مذمت‌ كنند بايد نزد ‌خدا‌ محمود باشيد، خير ‌در‌ مردي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ روز زياد كند ‌در‌ اعمال‌ خيريه‌ و تدارك‌ كند سيئات‌ ‌را‌ بالتوبه‌ و ‌از‌ شرايط مهمه ‌آنها‌ ولايت‌ اهل‌ بيت‌ ‌است‌ و قناعت‌ بمقدار كفايت‌ ‌از‌ قوت‌ و لباس‌، و اينكه‌ خوف‌ ‌آنها‌ ‌از‌ جهت‌ شك‌ نيست‌، بلكه‌ ‌از‌ جهت‌ كوتاهي‌ ‌در‌ عمل‌ ‌است‌ و ‌در‌ محبت‌ اهل‌ البيت‌ و ولايت‌ ‌آنها‌. و ‌تا‌ ميتوانيد ‌از‌ منزل‌ خارج‌ نشويد ‌تا‌ مبتلا ‌به‌ غيبت‌ و دروغ‌ و حسادت‌ و سستي‌ ‌در‌ عبادت‌ نشويد و ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ ديگران‌ ترجيح‌ و تفضيل‌ ندهيد، چه‌ بسا گنه‌كاراني‌ آمرزيده‌ شوند و بسا عبّادي‌ بدون‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا روند ‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌از‌ مواعظ كافيه‌.
تنبيه‌
بشارت‌ ‌به‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ تفسير خدماتي‌ مي‌كنند و ‌از‌ ‌او‌ استفاداتي‌ دارند ‌در‌ شب‌ جمعه‌ گذشته‌ شب‌ 13 ذي‌ الحجة ‌در‌ عالم‌ رؤيا خدمت‌ حضرت‌ بقيّة اللّه‌ مشرف‌ شدم‌ سندي‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ تفسير تقاضا كردم‌ كاغذي‌ ‌به‌ ‌من‌ مرحمت‌ فرمودند عرض‌ كردم‌ امضاء ‌خود‌ ‌شما‌ ‌را‌ طالبم‌ حضرت‌ نقطه‌اي‌ ‌در‌ ‌آن‌ صفحه‌ گذاشت‌ ‌که‌ ‌آن‌ نقطه‌ نور ميداد اميدوارم‌ منظور نظر مبارك‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌باشد‌ و وسيله سعادت‌ شود.
420
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 59)- بعد از مرحله ایمان به آیات پروردگار، مرحله تنزیه و پاک شمردن او از هر گونه شبیه و شریک فرا می‌رسد، می‌گوید: «و آنها که به پروردگارشان شرک نمی‌ورزند» (وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ).
ج3، ص257
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۶۵: خط ۲۲۶:
[[رده:مربى انسان ها]][[رده:آثار ایمان به توحید ربوبى]][[رده:توحید ربوبى]][[رده:جهان بینى توحیدى]][[رده:خطر شرک]][[رده:زمینه اجتناب از شرک]]
[[رده:مربى انسان ها]][[رده:آثار ایمان به توحید ربوبى]][[رده:توحید ربوبى]][[رده:جهان بینى توحیدى]][[رده:خطر شرک]][[رده:زمینه اجتناب از شرک]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المؤمنون ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المؤمنون ]]
{{#seo:
|title=آیه 59 سوره مؤمنون
|title_mode=replace
|keywords=آیه 59 سوره مؤمنون,مؤمنون 59,وَ الَّذِينَ‌ هُمْ‌ بِرَبِّهِمْ‌ لاَ يُشْرِکُونَ‌,مربى انسان ها,آثار ایمان به توحید ربوبى,توحید ربوبى,جهان بینى توحیدى,خطر شرک,زمینه اجتناب از شرک,آیات قرآن سوره المؤمنون
|description=وَ الَّذِينَ‌ هُمْ‌ بِرَبِّهِمْ‌ لاَ يُشْرِکُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۵

کپی متن آیه
وَ الَّذِينَ‌ هُمْ‌ بِرَبِّهِمْ‌ لاَ يُشْرِکُونَ‌

ترجمه

و آنها که به پروردگارشان شرک نمی‌ورزند،

|و آنان كه به پروردگارشان شرك نمى‌آورند
و آنان كه به پروردگارشان شرك نمى‌آورند،
و آنان که هرگز به پروردگارشان مشرک نمی‌شوند.
و آنان که به پروردگارشان شرک نمی ورزند.
و آنهايى كه به پروردگارشان شرك نمى‌آورند،
و کسانی که به پروردگارشان شرک نمی‌ورزند
و آنان كه با پروردگار خود انباز نمى‌گيرند،
افرادی که برای پروردگار خود انباز قرار نمی‌دهند (و کسی و چیزی را شریک او نمی‌کنند).
و کسانی که (هم)ایشان با پروردگارشان (کسی را) شریک نمی‌آورند؛
و آنان که به پروردگار خویش شرک نورزند

And those who associate no partners with their Lord.
ترتیل:
ترجمه:
المؤمنون ٥٨ آیه ٥٩ المؤمنون ٦٠
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :


نزول

شأن نزول آیات ۵۷ تا ۶۱:

محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره امیرالمومنین على علیه‌السلام و فرزندان او نازل گردیده است.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «57» وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ «58» وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ «59»

همانا كسانى كه از خوف پروردگارشان بيمناكند، آنان كه به آيات پروردگارشان ايمان دارند. و به پروردگارشان شرك نمى‌ورزند،

نکته ها

«خَشِيتُ» ترسى است كه برخاسته از علم وشناخت باشد و «اشفاق» ترسى است كه با محبّت و احترام آميخته باشد. خشيت، بيشتر جنبه‌ى قلبى دارد و اشفاق جنبه‌ى عملى. آيه مى‌فرمايد: مؤمنان و سبقت گيرندگان در خيرات، كسانى هستند كه در دل آنان ترس آميخته با عظمت خدا جاى كرده است و در عمل، حريم خدا را حفظ مى‌كنند و حيا دارند.

پیام ها

1- ترس از روى آگاهى و توجّه به عظمت خداوند، مايه‌ى رشد است. «مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ»

2- ايمان آوردن به هر قانونى كه خداوند مى‌فرستد و دور شدن از انواع شرك‌ها، وظيفه‌ى دائمى ماست. (كلمه‌ى‌ «يُؤْمِنُونَ» و «لا يُشْرِكُونَ» فعل مضارع و نشانه‌ى دوام و استمرار است)

تفسير نور(10جلدى)    ج‌6    109     سوره المؤمنون، آيه 60 ..... ص : 109

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59)


«1». نهج البلاغه فيض الاسلام، حكمت 218، ج 6، ص 1186.

جلد 9 - صفحه 150

صفت سوم: وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ‌: و آن كسانى كه ايشان به عبادت پروردگارشان شرك نمى‌آورند نه شرك جلى و نه شرك خفى. مراد از شرك جلى پرستش اوثان و اصنام، و مراد به شرك خفى ريا و صورتى را به نظر آوردن است در عبادت. ممكن است مراد تمام مقام اربعه شرك باشد: 1- شرك در ذات. 2- شرك در صفات. 3- شرك در افعال. 4- شرك در عبادات.

فخر رازى آيه را اختصاص داده به شرك خفى. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ (54) أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (55) نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ (56) إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57)

وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59) وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى‌ رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60) أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)

ترجمه‌

- پس جدا كردند امرشان را ميانشان بپاره‌ها هر گروهى باشند بآنچه نزد ايشان است شادمانان‌

پس واگذار آنها را در غفلتشان تا وقتى‌

آيا


جلد 3 صفحه 643

ميپندارند كه آنچه مدد ميكنيم آنها را بآن از مال و پسران‌

ميشتابيم بر ايشان در خوبيها بلكه نميدانند

همانا آنانكه ايشان از ترس پروردگارشان ترسانند

و آنانكه ايشان بآيتهاى پروردگارشان ميگروند

و آنانكه ايشان بپروردگارشان شرك نميآورند

و آنانكه ميدهند آنچه را دادند در حاليكه دلهاشان ترسان است كه ايشان بسوى پروردگارشان بازگشت كنندگانند

آن گروه ميشتابند در خوبيها و ايشانند مر آنها را پيشى گيرندگان.

تفسير

- با آنكه خداوند در آيات سابقه انبياء عظام را داراى يك ملّت مشترك و مذهب واحد قرار داد كه آن توحيد خدا و تصديق انبياء و اتيان باعمال شايسته و تناول اشياء پاكيزه بود باز مردم آن امر مشترك ميان خودشان را قطعه قطعه و مجزّى و مبدّل بپاره‌هائى نمودند چون زبر ظاهرا جمع زبره بمعناى پاره و فرقه است خلاصه آنكه خودشان را فرقه فرقه نمودند و هر فرقه دينى براى خودشان اختيار كردند و محتمل است جمع زبور بمعناى كتاب باشد يعنى متفرّق كردند دين خودشان را ميانشان بكتابهائى از پيش خودشان و در هر حال زبرا يا حال است براى امر يا مفعول دوم تقطّعوا باعتبار متضمّن بودن آن معناى جعل را و هر دسته و فرقه و حزبى بدينى كه براى خودشان جعل نمودند خوشحال و راضى ميباشند و آنرا حق ميپندارند چنانچه قمّى ره در اين مقام نقل فرموده كه هر كس براى خود دينى اختيار كرد خوشحال است بآن پس خداوند به پيغمبر خود امر فرمود كه واگذار آنها را تا در گرداب جهل و ضلالتى كه فرو رفته‌اند در آن باقى باشند تا وقتى كه بميرند يا بشمشير اولياء خدا كشته شوند آيا گمان ميكنند كه آنچه را ما عطا ميكنيم و كمك ميدهيم آنها را بآن از مال و منال و اولاد و احفاد پيشى ميگيريم بآن از براى آنها در منافع و خيرات و خوبيها نه چنين است بلكه آنها ادراك نميكنند كه ما براى چه غرض اين نعمتها را بآنها ميدهيم ما نميخواهيم آنها را گرامى داريم ميخواهيم آنها را سرگرم بزخارف دنيا نمائيم تا بتدريج بكلّى از ياد ما غفلت كنند و مستحقّ عقوبت شوند پس ناگهان بگيريم آنها را و بجزاى كردارشان برسانيم در مجمع از امام صادق نقل نموده كه پيغمبر از قول خدا فرمود محزون ميشود بنده مؤمن من وقتى كه قدرى دنيا را بر او تنگ نمايم با آنكه‌


جلد 3 صفحه 644

در آنحال نزديكتر بمن است و خوشحال ميشود وقتى كه دنيا را بر او توسعه دهم با آنكه در آنحال دورتر است بمن پس اين آيه را تلاوت نمود و بعدا فرمود همانا اين امتحان و ابتلائى است براى آنها و همانا كسانيكه از بيم عذاب پروردگارشان ترسان و هراسانند و از معاصى حذر ميكنند و كسانيكه بانبياء و اولياء خدا ايمان ميآورند و آنانكه براى خدا شريك قرار نميدهند نه در ظاهر و نه در باطن و آنانكه عطا ميكنند چيزى را كه عطا ميكنند از اموالشان در راه خدا با آنكه دلهاشان خائف و متزلزل است كه شايد بدرجه قبول نرسد يا شايد بآن نحو كه بايد در مقام انفاق عمل نمايند ننموده باشند و مورد مؤاخذه شوند چون كه ميدانند بازگشت آنها بسوى خدا است و او ميداند خللى را كه آنها نميدانند و ميتواند قبول نكند صدقات آنها را و در شواذ قرائت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعض اصحاب يأتون ما اتوا بقصر وارد شده و مناسب با اينمعنى است تفسير ما اتوا بعبادت و طاعت كه قمّى ره نقل فرموده چون يأتون ما اتوا بقصر يعنى ميآورند آنچه را آورده‌اند از اعمال خير با خوف و رجاء بپروردگارشان و مؤيّد اينمعنى است اخبار وارده در اين باب كه اشفاق و و جل را در اين آيات بخوف و رجاء از ردّ و قبول اعمال تفسير فرموده‌اند و از امير المؤمنين عليه السّلام بخوف شيعيان خاص از تقصير در محبّت و اطاعت ائمه اطهار كه شرط قبول اعمال است تأويل شده اين جماعت با اين اوصاف براى رغبت و شوقى كه باعمال عبادى و كارهاى خوب دارند سرعت و مبادرت مينمايند بآنها و سبقت ميگيرند بر امثال و اقران خود در آن اعمال و دخول در بهشت بپاداش آن و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام است كه سبقت نگرفته است بر او احدى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الَّذِين‌َ هُم‌ مِن‌ خَشيَةِ رَبِّهِم‌ مُشفِقُون‌َ (57) وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِآيات‌ِ رَبِّهِم‌ يُؤمِنُون‌َ (58) وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِرَبِّهِم‌ لا يُشرِكُون‌َ (59) وَ الَّذِين‌َ يُؤتُون‌َ ما آتَوا وَ قُلُوبُهُم‌ وَجِلَةٌ أَنَّهُم‌ إِلي‌ رَبِّهِم‌ راجِعُون‌َ (60) أُولئِك‌َ يُسارِعُون‌َ فِي‌ الخَيرات‌ِ وَ هُم‌ لَها سابِقُون‌َ (61)

‌اينکه‌ آيات‌ شريفه‌ صفات‌ مؤمنين‌ صالحين‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد:

1‌-‌ (إِن‌َّ الَّذِين‌َ هُم‌ مِن‌ خَشيَةِ رَبِّهِم‌ مُشفِقُون‌َ) بدرستي‌ ‌که‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ ترس‌ پروردگار ‌خود‌ خائف‌ و لرزان‌ هستند، مؤمن‌ بايد ‌بين‌ خوف‌ و رجاء ‌باشد‌. دو معصيت‌ كبيره‌، يكي‌ امن‌ ‌من‌ مكر اللّه‌ ‌است‌ و يكي‌ يأس‌ ‌من‌ روح‌ اللّه‌، نبايد مؤمن‌

جلد 13 - صفحه 417

مأيوس‌ ‌از‌ رحمت‌ و مغفرت‌ و عفو الهي‌ ‌باشد‌ ‌با‌ ‌آن‌ سعه رحمت‌ و مغفرت‌ و ‌لو‌ ‌با‌ گناه‌ جن‌ و انس‌ ‌باشد‌.

(قُل‌ يا عِبادِي‌َ الَّذِين‌َ أَسرَفُوا عَلي‌ أَنفُسِهِم‌ لا تَقنَطُوا مِن‌ رَحمَةِ اللّه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ يَغفِرُ الذُّنُوب‌َ جَمِيعاً إِنَّه‌ُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيم‌ُ) زمر آيه 54. و نبايد مطمئن‌ ‌باشد‌ ‌که‌ حكما و حتما اهل‌ بهشت‌ هست‌ و ‌با‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا مي‌رود ميفرمايد: (أَ فَأَمِنُوا مَكرَ اللّه‌ِ فَلا يَأمَن‌ُ مَكرَ اللّه‌ِ إِلَّا القَوم‌ُ الخاسِرُون‌َ) اعراف‌ آيه 97 و مكرر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ احدي‌ استحقاق‌ بهشت‌ ندارد ‌حتي‌ انبياء و ‌هر‌ ‌که‌ بهشت‌ رفت‌ ‌از‌ باب‌ تفضل‌ ‌است‌ فقط قابليت‌ مي‌خواهد. زيرا جميع‌ عبادات‌ تقابل‌ ‌با‌ نعم‌ الهيه‌ نمي‌كند و ‌اگر‌ خداوند بواسطه يك‌ معصيت‌ مؤاخذه‌ كند حق‌ دارد ‌پس‌ مؤمن‌ بايد ‌بين‌ الامرين‌ ‌باشد‌.

2‌-‌ (وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِآيات‌ِ رَبِّهِم‌ يُؤمِنُون‌َ) ايمان‌ بآيات‌ اللّه‌ ايمان‌ ‌به‌ قرآن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ باء بسم‌ اللّه‌ ‌تا‌ سين‌ و ‌النّاس‌ كلام‌ حق‌ ‌است‌ و ‌بر‌ حضرت‌ رسالت‌ نازل‌ ‌شده‌ و بتمام‌ دستورات‌ ‌او‌ بايد عمل‌ كرد، و ايمان‌ بجميع‌ انبياء تمام‌ ‌از‌ جانب‌ حق‌ منصوب‌ ‌شده‌ و تماما معصوم‌ و واجد جميع‌ شرايط نبوت‌ بودند و حسب‌ و نسب‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ آدم‌ ‌أبو‌ البشر همه‌ پاك‌ بودند ‌در‌ اصلاب‌ شامخه‌ و ارحام‌ مطهره‌. و ايمان‌ ‌به‌ اوصياء طاهرين‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌تا‌ خاتم‌ الوصيّين‌ و ايمان‌ ‌به‌ جميع‌ احكام‌ الهيه‌ ‌از‌ عبادات‌ و ساير احكام‌ تكليفيه‌ و وضعيه‌ و حدود الهيه‌ و بتمام‌ ضروريات‌ دينيه‌ و مذهبيّه‌ ‌که‌ تمام‌ اينها آيات‌ الهيه‌ هستند.

3‌-‌ (وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِرَبِّهِم‌ لا يُشرِكُون‌َ) تمام‌ طبقات‌ سواي‌ شيعه اثني‌ عشريه‌ خالي‌ ‌از‌ شرك‌ نيستند ‌حتي‌ بعض‌ شيعه‌ ‌از‌ عرفاء و غيرهم‌. زيرا ‌از‌ ‌براي‌ شرك‌ اقسامي‌ ‌است‌. پنج‌ قسم‌ ‌است‌: شرك‌ ذاتي‌ منسوب‌ بابن‌ كمونه‌. شرك‌ صفاتي‌ اكثر عامه‌ ‌که‌ صفات‌ ‌را‌ زائد ‌بر‌ ذات‌ مي‌دانند، شرك‌ افعالي‌ ‌که‌ امر خلق‌ و رزق‌ ‌را‌ مستند ‌به‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ مي‌پندارند ‌به‌ انبياء و اولياء و ملائكه‌ و اسباب‌ و وسائط نسبت‌ ميدهند، شرك‌ عبادي‌ مثل‌ عبده اصنام‌ و شمس‌ و قمر و كواكب‌ و گاو و گوساله‌ و آتش‌ و ‌غير‌

جلد 13 - صفحه 418

اينها. شرك‌ نظري‌ ‌که‌ اميدش‌ و توكلش‌ و نظرش‌ بغير ‌خدا‌ ‌باشد‌.

وَ الَّذِين‌َ يُؤتُون‌َ ما آتَوا وَ قُلُوبُهُم‌ وَجِلَةٌ أَنَّهُم‌ إِلي‌ رَبِّهِم‌ راجِعُون‌َ و كساني‌ ‌که‌ آنچه‌ ‌خدا‌ بآنها عنايت‌ فرموده‌ بجا مي‌آورند و بمصرف‌ الهي‌ صرف‌ مي‌كنند و ‌مع‌ ‌ذلک‌ قلوب‌ ‌آنها‌ ترسان‌ و لرزان‌ ‌است‌ چون‌ مي‌دانند ‌که‌ ‌آنها‌ بسوي‌ پروردگارشان‌ مراجعت‌ ميكنند.

(وَ الَّذِين‌َ يُؤتُون‌َ ما آتَوا) ‌يعني‌ بجميع‌ وظايف‌ ‌که‌ بآنها داده‌ ‌شده‌ عمل‌ مي‌ كنند ‌از‌ وظايف‌ مالي‌ خمس‌. زكاة. صله رحم‌. احسان‌ بفقراء صرف‌ ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ و وظايف‌ عبادي‌ ‌از‌ صلوة و صوم‌ و حج‌ و جهاد و غيرها.

(وَ قُلُوبُهُم‌ وَجِلَةٌ) و معذالك‌ دل‌هاي‌ ‌ايشان‌ ترسان‌ و لرزان‌ ‌است‌. زيرا مي‌ ترسند ‌که‌ قصور و تقصيري‌ ‌در‌ ‌آنها‌ بوده‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ جهت‌ فقدان‌ شرايط صحت‌ ‌که‌ ‌من‌ جمله‌ ولايت‌ اهل‌ بيت‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ بعض‌ شرايط ديگر ‌ يا ‌ نقصان‌ بعض‌ اجزاء ‌که‌ ‌من‌ جمله‌ حضور قلب‌ ‌است‌ و ‌من‌ جمله‌ تقواي‌ ‌از‌ معصيت‌ ‌که‌ ميفرمايد:

(إِنَّما يَتَقَبَّل‌ُ اللّه‌ُ مِن‌َ المُتَّقِين‌َ) مائده‌ آيه 30 و بسا ممكن‌ ‌است‌ بواسطه كثرت‌ معاصي‌ حبط شود و موجب‌ زوال‌ ايمان‌ شود و ساير شرايط قبول‌.

(أَنَّهُم‌ إِلي‌ رَبِّهِم‌ راجِعُون‌َ) فعل‌ محذوف‌ ‌است‌ ‌به‌ دلالت‌ جمله‌ ‌يعني‌ يعلمون‌ انهم‌ ‌الي‌ ربهم‌ راجعون‌، معتقد ‌به‌ قيامت‌ و سؤال‌ و جواب‌ و نامه عمل‌ و شهود ‌بر‌ اعمال‌ هستند و ميدانند ‌که‌ خداوند عالم‌ السر و الخفيات‌ ‌است‌ و بسيار دقيق‌ ‌در‌ حساب‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچ‌ عملي‌ جزئي‌ و كلي‌ ‌از‌ قلم‌ ‌او‌ نمي‌افتد.

جلد 13 - صفحه 419

5‌-‌ أُولئِك‌َ يُسارِعُون‌َ فِي‌ الخَيرات‌ِ وَ هُم‌ لَها سابِقُون‌َ گفتيم‌ فرق‌ ‌است‌ ‌بين‌ مسارعت‌ و عجله‌، ‌در‌ امور خيريه‌ سرعت‌ تعبير ميكنند و ‌در‌ امور شريه‌ عجله‌ و خيرات‌ جمع‌ محلي‌ ‌به‌ الف‌ و لام‌ افاده عموم‌ دارد شامل‌ جميع‌ خوبيها مي‌شود ‌از‌ معارف‌ الهيه‌ و تكميل‌ اخلاق‌ حميده‌ و اتيان‌ ‌به‌ جميع‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌بر‌ يكديگر سبقت‌ مي‌گيرند. و ‌در‌ تفسير برهان‌ ‌در‌ ذيل‌ ‌اينکه‌ آيات‌ شريفه‌ اخبار زيادي‌ بسيار مفصل‌ ‌از‌ ائمه اطهار ‌در‌ بيان‌ مصداق‌ ‌اينکه‌ آيات‌ شريفه‌ نقل‌ كرده‌. و خلاصه‌ ‌آنها‌ اينكه‌ ‌تا‌ مي‌توانيد اعمال‌ خيريه‌ ‌را‌ سرا بجا آوريد و ‌لو‌ مردم‌ تعريف‌ ‌شما‌ ‌را‌ نكنند ‌ يا ‌ مذمت‌ كنند بايد نزد ‌خدا‌ محمود باشيد، خير ‌در‌ مردي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ روز زياد كند ‌در‌ اعمال‌ خيريه‌ و تدارك‌ كند سيئات‌ ‌را‌ بالتوبه‌ و ‌از‌ شرايط مهمه ‌آنها‌ ولايت‌ اهل‌ بيت‌ ‌است‌ و قناعت‌ بمقدار كفايت‌ ‌از‌ قوت‌ و لباس‌، و اينكه‌ خوف‌ ‌آنها‌ ‌از‌ جهت‌ شك‌ نيست‌، بلكه‌ ‌از‌ جهت‌ كوتاهي‌ ‌در‌ عمل‌ ‌است‌ و ‌در‌ محبت‌ اهل‌ البيت‌ و ولايت‌ ‌آنها‌. و ‌تا‌ ميتوانيد ‌از‌ منزل‌ خارج‌ نشويد ‌تا‌ مبتلا ‌به‌ غيبت‌ و دروغ‌ و حسادت‌ و سستي‌ ‌در‌ عبادت‌ نشويد و ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ ديگران‌ ترجيح‌ و تفضيل‌ ندهيد، چه‌ بسا گنه‌كاراني‌ آمرزيده‌ شوند و بسا عبّادي‌ بدون‌ ايمان‌ ‌از‌ دنيا روند ‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌از‌ مواعظ كافيه‌.

تنبيه‌

بشارت‌ ‌به‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ تفسير خدماتي‌ مي‌كنند و ‌از‌ ‌او‌ استفاداتي‌ دارند ‌در‌ شب‌ جمعه‌ گذشته‌ شب‌ 13 ذي‌ الحجة ‌در‌ عالم‌ رؤيا خدمت‌ حضرت‌ بقيّة اللّه‌ مشرف‌ شدم‌ سندي‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ تفسير تقاضا كردم‌ كاغذي‌ ‌به‌ ‌من‌ مرحمت‌ فرمودند عرض‌ كردم‌ امضاء ‌خود‌ ‌شما‌ ‌را‌ طالبم‌ حضرت‌ نقطه‌اي‌ ‌در‌ ‌آن‌ صفحه‌ گذاشت‌ ‌که‌ ‌آن‌ نقطه‌ نور ميداد اميدوارم‌ منظور نظر مبارك‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌باشد‌ و وسيله سعادت‌ شود.

420

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 59)- بعد از مرحله ایمان به آیات پروردگار، مرحله تنزیه و پاک شمردن او از هر گونه شبیه و شریک فرا می‌رسد، می‌گوید: «و آنها که به پروردگارشان شرک نمی‌ورزند» (وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ).

ج3، ص257

نکات آیه

۱ - پرهیز از شرک، لازمه ایمان راستین به پروردگار یگانه (و الذین هم بربّهم لایشرکون)

۲ - خدا، تنها مربى و پروردگار انسان ها است. (و الذین هم بربّهم لایشرکون)

۳ - شرک، خطرى جدى در مسیر انسان ها است. (و الذین هم بربّهم لایشرکون)

موضوعات مرتبط

  • انسان: مربى انسان ها ۲
  • ایمان: آثار ایمان به توحید ربوبى ۱
  • توحید: توحید ربوبى ۲
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲
  • شرک: خطر شرک ۳; زمینه اجتناب از شرک ۱

منابع

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.