الإسراء ١٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۱۶
ترجمه
الإسراء ١٥ | آیه ١٦ | الإسراء ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمَرْنَا»: امیر و سردار میگردانیم. سلطه و قدرت میدهیم. به طاعت و عبادت دستور میدهیم. زیاد و فراوان میکنیم. «مُتْرَفِیهَا»: مُتْرَفین، اشخاص متنعّم خوشگذران و ثروتمندانِ غرق در شهوات (نگا: هود / . پیروی و دنبالهروی از آنان حکومت و کشور را به تباهی میکشاند و همگان را بر خاک مذلّت مینشاند. «حَقَّ»: ثابت و واجب شد (نگا: أعراف / ، یونس / و ، نحل / ). «الْقَوْلُ»: سخن تهدیدآمیز خدا (نگا: یونس / ، هود / ). «تَدْمِیراً»: هلاک گرداندن و درهم کوبیدن (نگا: أعراف / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَا فِي کُلِ... (۱) وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَا فِي کُلِ... (۱) وَ مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ... (۳)
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۲، سوره اسرى
- توضيح در مورد اينكه قرآن بدانچه ((اقوم (( است هدايت مى كند واينكه اسلام دين((قيم (( است
- خداوند براى مؤ منان صالح العمل بر خود حق قرار داده است (ان لهم اجرا كبيرا)
- بيان اينكه انسان عجول بوده وآنسان كه در طلب خيرات است در پى شر نيز مى باشد(ويدع الانسان بالشر دعائه بالخير)
- دونكته كه آيه شريفه روشن مى شود
- مراد از آيت بودن شب وروز ومحوآيت ليل ومبصره بودن آيات نهار
- وجود قدرت وآزادى ، دليل ومجوز ارتكاب هر عملى نيست
- معناى ((طائر(( ومراد از جمله : ((وكل انسان الزمناه طائره فى عنقه ((
- عاقبت وسرنوشت انسان با اعمال ارادى واختيارى اولزوم وحتميت پيدا مى كند
- مقصود از كتابى كه در قيامت براى افراد انسان بيرون آورده مى شود (ونخرج له يومالقيمة كتابا يلقيه منشورا)
- هدايت هر كس به سود خود وضلالتش عليه خود است (ولاتزر وازرة وزر اخرى )
- توضيح اينكه فرمود: ((وما كنا معذبين حتى نبعث رسولا((
- مقصود از اراده هلاك قريه در جمله : ((واذا اردنا ان نهلك قرية ((
- توجيه امر خدا در (امرنا مترفيها ففسقوا فيها) با اينكه خدا امر به فحشاء نمى كند!
- وجوهى كه مفسرين در توجيه اين امر گفته اند.
- مراد از ((اراده عاجله (( در آيه : ((من كان يريد العاجلة عجلنا له فيها...((
- اعمال آدمى اسباب اخروى هستند وبر خلاف اسباب دنيوى تخلف ناپذيرند
- بيان اينكه دنيا طلبان در اعمال دنيوى ، وعقبى طلبان دراعمال اخروى مستمدّ از عطاى خداوندند
- اشاره به تفاسير ديگرى كه براى اين آيه بيان شده است
- توضيح اينكه درجات اخروى بزرگتر از درجات دنيوى است
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )
- گفتارى در چند فصل پيرامون قضاء
- فصل ۱ - در معنا وحدود آن :
- فصل ۲ - نظرى فلسفى در معناى قضاء:
- فصل ۳ - روايات هم اين نظريه را تاءييد مى كنند:
- بحث فلسفى (در بيان اينكه فيض خداوند مطلق ونامحدود است ومنشاء اختلاف انواع وافراداختلاف قابليت ها است )
نکات آیه
۱- فسق و گناهِ برخورداران از مکنت و ثروتمندان هر جامعه، عامل هلاکت و نابودى آن جامعه است. (و إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) «مترف» از واژه «ترفه» گرفته شده و «ترفه» هم به معناى روزى و نعمت فراوان است (مفردات راغب).
۲- رخدادهاى تاریخ و جوامع بشرى، تحت اراده الهى است. (و إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها ... فدمّرنها)
۳- برخوردارى از رفاه و ثروت، زمینه ساز گرایش به فسق و گناه (أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) ذکر مترفان جامعه از میان سایر قشرها براى فاسق شدن، در حالى که فسق و گناه از عهده همه مردم برمى آید و اختصاص به گروه خاصّى ندارد، ممکن است به خاطر نکته یاد شده باشد.
۴- مترفان و صاحبان مال و منال بیش از دیگران در معرض نافرمانى خدا و حق ناپذیرى قرار دارند. (أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) برداشت فوق مبتنى بر این است که مفعول «أمرنا» کلمه محذوفى چون «بالطاعة» و ... باشد. بنابراین معناى آیه چنین مى شود: ما مترفان جامعه را به طاعت و بندگى فرمان مى دهیم، ولى آنان برخلاف انتظار راه فسق و نافرمانى پیشه مى سازند.
۵- اراده الهى، از طریق اسباب و مسببات تحقق مى پذیرد. (و إذا أردنا ... ففسقوا فیها فحقّ علیها القول)
۶- افزایش تعداد مترفان و ثروتمندان فاسق و تبهکار در جامعه، از عوامل هلاکت و نابودى آن جامعه براساس سنتهاى خداوند (و إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) برخى برآنند «أمرنا» به معناى «کثرنا» (فزونى دادیم) است (مفردات راغب) که بر اساس آن، مراد از «أمرنا مترفیها» افزایش مترفان در جامعه است.
۷- فسق و فساد طبقه ثروتمند در گرایش دیگر طبقات به فساد و تباهى، تأثیر و نقش مهمى دارد. (أمرنا مترفیها ففسقوا فیها) اختصاص به ذکر یافتن مترفان از میان دیگر طبقات، بیانگر این است که فسق و فساد این طبقه تأثیر بیشتر و نقش مهم ترى در مقایسه با دیگر طبقات در فاسد شدن جامعه و نابودى آن دارد.
۸- جامعه و تحولات آن، داراى سنت و قانونمندى مشخصى است. (و إذا أردنا أن نهلک ... ففسقوا فیها ... فدمّرنها) «قریة» در لغت به معناى مجتمع انسانى است (مفردات راغب). اینکه خداوند مى فرماید: «وقتى ثروتمندان و مرفهین جامعه فاسق شدند، سخن ما درباره آنان قطعى مى شود» (فحقّ علیها القول); حکایت از آن دارد که تحولات جامعه، داراى قانون مشخصى است.
۹- عملکرد انسانها در نابودى و هلاکت آنان، نقش تعیین کننده دارد. (و إذا أردنا أن نهلک قریة ... ففسقوا فیها فحقّ علیها القول فدمّرنها)
۱۰- گسترش و فراگیرى فساد در سطح جامعه، مایه نزول حتمى عذاب الهى است. (ففسقوا فیها فحقّ علیها القول)
۱۱- عذاب جامعه فسادگر، آن چنان شدید است که مایه نابودى و هدم کامل آن مى شود. (ففسقوا فیها فحقّ علیها القول فدمّرنها تدمیراً)
روایات و احادیث
۱۲- «عن أبى جعفر(ع) فى قول الله: «إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها» قال: تفسیرها أمرنا أکابرها;[۱] از امام باقر(ع) درباره سخن خدا «إذا أردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها» روایت شده است که فرمود: تفسیر آیه، این است که ما به بزرگان آن دیار امر مى کنیم».
موضوعات مرتبط
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۲
- ثروت: آثار ثروت ۳
- ثروتمندان: آثار فساد ثروتمندان ۷; آثار فسق ثروتمندان ۱; آثار گناه ثروتمندان ۱; حق ناپذیریثروتمندان ۴; نقش ثروتمندان فاسق ۶
- جامعه: آثار فساد جامعه ۱۱; آسیب شناسى اجتماعى ۱، ۶، ۷، ۱۰; زمینه فساد جامعه ۷; سنتهاى اجتماعى ۸; قانونمندى تحولات اجتماعى ۸; قانونمندى جوامع ۸; عذاب جوامع فاسد ۱۱; عوامل هلاکت جوامع ۱، ۶; هلاکت جوامع فاسد ۱۱
- حق: خطر حق ناپذیرى ۴
- خدا: اوامر خدا ۱۲; سنّتهاى خدا ۶; مجارى اراده خدا ۵; نقش اراده خدا ۲
- رفاه: آثار رفاه ۳
- عذاب: مراتب عذاب ۱۱; موجبات عذاب ۱۰
- عمل: آثار عمل ۹
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۵
- فساد: آثار اجتماعى فساد ۷، ۱۰; آثار شیوع فساد ۱۰
- فسق: آثار اجتماعى فسق ۷; زمینه فسق ۳
- گناه: زمینه گناه ۳
- مترفان: حق ناپذیرى مترفان ۴; نقش مترفان فاسق ۶; مراد از مترفان ۱۲
- نظام علیّت ۵:
- هلاکت: عوامل هلاکت ۹
منابع
- ↑ تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۲۸۴، ح ۳۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۴۴، ح ۱۰۹.