يونس ٢٤
کپی متن آیه |
---|
إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلاً أَوْ نَهَاراً فَجَعَلْنَاهَا حَصِيداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَکَّرُونَ |
ترجمه
يونس ٢٣ | آیه ٢٤ | يونس ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأرْضِ»: به وسیله آب باران، گیاهان گوناگون به هم میآمیزند و سر بههم میزنند. گیاهان گوناگون با آب باران میآمیزند و آن را میمکند و رشد میکنند. در تعبیر دوم، مراد از گیاهان دانههای آنها است که آب را جذب خود میکنند. «زُخْرُف»: بهجت و زیبائی. «إزَّیَّنَتْ»: زینت گرفت و آراست. اصل آن (تَزَیَّنَتْ) و از باب تفعّل است. «ظَنَّ»: یقین پیدا کرد. «حَصِیداً»: درو شده. فَعیل به معنی مَفعول، یعنی (مَحصود) است. در اینجا مراد نابود شده و تباه گشته میباشد (نگا: انبیاء / ). «لَمْ تَغْنَ»: نبوده است. وجود نداشته است. از ماده (غنی) به معنی: بودن، شدن، ماندن.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ... (۱۱) وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَيَاةِ... (۱۰)
وَ لَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا... (۲) کَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ... (۱) وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۲۵ سوره يونس
- چرا مشركان به پیامبر «ص» گفتند: «قرآنى ديگر بياور، يا اين قرآن را تبديل كن»
- پيامبر «ص»، اختيارى در تعويض و تبديل قرآن ندارد
- ظلمى بالاتر از افترا بستن به خدا يا تكذيب آيات او نيست
- مبنای عقايد بت پرستان درباره بت ها و ردّ پندارهای باطل آنان
- پيدايش اختلاف در ميان مردم، و به وجود آمدن دو راه «هدايت» و «ضلالت»
- اقوال مفسران، در ذيل آيه شريفه: «وَ مَا كَانَ النَّاسُ إلّا أُمّة وَاحِدَة فَاختَلَفُوا...»
- شرحى در مورد مكر و حیله مشركان، در آيات خدا
- معناى دعوت خداى تعالى، از بندگانش، به سوی «دارالسلام»
- وجه نامگذاری بهشت به «دارالسلام»
- بحث روايتى:(روایاتی ذیل آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «24»
همانا مَثَل زندگى دنيا همچون آبى است كه از آسمان فرود آورديم، پس گياهِ زمين از آنچه مردم و چهارپايان مىخورند با آن در آميخت (و روئيد)، تا آنكه زمين (از آن گياهان) زينت بگرفت و اهل زمين پنداشتند كه بر استفاده از آن همهى نباتات توانايند. (ناگهان) فرمان (ويرانى ما) شبى يا روزى آمد، پس آن را چنان درو كرديم كه گويى ديروز گياهى وجود نداشته است. ما اين گونه آيات خود را براى گروه انديشمند تشريح مىكنيم.
نکته ها
آيهى قبل، دنيا را متاعى ناچيز شمرد واين آيه با تمثيلى زيبا، آن را ترسيم مىكند.
در برخى روايات، اين آيه رمز ظهور حضرت مهدى عليه السلام به شمار آمده است كه هرگاه زمين غرق در زرق، برق و ماديّات شد، با امر الهى و انقلاب مكتبى همه چيز عوض مىشود. «1»
بهترين مثالها آن است كه از طبيعت گرفته شود و زمين و زمان آن را كهنه نسازد. «إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ»
پیام ها
1- مثال، از بهترين شيوههاى تبليغ و آموزش است. «إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا»
2- در بهرهگيرى از مواهب مادّى طبيعت، انسان و حيوان يكسانند، ولى ارزش انسان به بهرهگيرى از معنويّات است. «يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 559
3- تناسب داشتن سبزهها با نيازهاى انسان و حيوانات، از الطاف الهى است.
«نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ»
4- زينت انسان، ايمان است «1» وزينت زمين، گياهان هستند. «ازَّيَّنَتْ»
5- دنيا، انسان را فريب داده و به خيال و گمان وامىدارد. «ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ»
6- همان گونه كه روياندن گياهان به دست خداست، «2» خشكاندن و نابود كردن آن هم به دست اوست. «فَجَعَلْناها حَصِيداً»
7- دنيا وجلوههاى آن، در معرض انواع حوادث است. ازَّيَّنَتْ ... حَصِيداً
8- عمر انسان در دنيا همچون عمر سبزهها وگلها كوتاه وگذراست. مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا ... كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ
9- قهر خدا گاه چنان شديد است كه هيچ اثرى را باقى نمىگذارد. «لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ»
10- مثالهاى قرآن، زمينهى تفكّر است، پس آنها را ساده نگيريم. «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
11- دلبستگى و مغرور شدن به دنيا، نشانهى كوتهفكرى و مغرور نشدن، نشانهى انديشه وفكر است. «لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «24»
بعد از آن براى تنبيه باغين در زمين و مغرورين به دنيا و معرضين از عقبى و ترهيب و ترغيب آن، مثل عجيبى بيان فرمايد:
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا: اين است و جز اين نيست مثل زندگانى دنيا در سرعت فنا و زوال. كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ: مثل بارانى است كه فرو فرستيم آن را از آسمان. فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ: پس ممزوج شود و قوّت يابد به آن باران، گياههاى زمين، زيرا باران داخل گردد در خلل نبات، پس مخلوط شود به آن و موجب كمال رونق و رشد گردد؛ يا روئيده شود بواسطه باران انواع كثيره مختلطه؛ يا مخلوط شود به سبب باران بعض نبات به بعض ديگر از فواكه و اقوات و مأكول انسان و حيوان.
بعد تفصيل مىفرمايد كه امتزاج و اختلاط يابد: مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ: از آنچه مىخوردند مردمان مانند حبوبات و ميوهجات و سبزيجات. وَ الْأَنْعامُ: و
ج5، ص 294
آنچه مىخورند چهارپايان مانند ينجه و شبدر و قصيل و غيره. حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها: تا آنكه بگيرد زمين، حسن و بهجت و طراوت و نضارت خود را به انواع رنگهاى گوناگون و اجناس نباتات و غير آن.
وَ ازَّيَّنَتْ: و متزين شود به جميع رنگهاى ممكنه در زينت، از زرد و سرخ و سبز و آبى و گلهاى رنگارنگ، هر يك به هيئتى خاص و منظره خوشى جلوهگر آيند، بستان بدين كيفيت، مفرح جان و تن، و قلب را غافل از فتن و محن گرداند به حدى كه: وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها: و گمان كنند مالكين و صاحبان بستان بتحقيق ايشان قادرند بر انتفاع از آن، يا ادامه و ابقاى آن؛ در چنين حال دلبستگى و اميدوارى، ناگهان: أَتاها أَمْرُنا لَيْلًا أَوْ نَهاراً: بيايد بستان را عذاب ما، در شب يا روز از سرما يا باد يا سيل. يا بيايد حكم و فرمان ما به اهلاك و اتلاف آن. فَجَعَلْناها حَصِيداً: پس قرار دهيم و بگردانيديم آن اشجار و مزروعات را خشك شده، درو شده، نابود شده. كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ: به نحوى كه گويا روئيده نشده زرعى پيش از اين و چيزى در اين مكان موجود نگرديده، در اين حال صاحب باغ را حزنى شديد و حسرتى عظيم حاصل گردد به ورود اينها غير منتظره. كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ: اين چنين تفصيل و تميز مىدهيم شواهد قدرت را. لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ: براى گروهى كه تفكر و تأمل كنند در آن و عبرت يابند از آن.
وجه تمثيل: در بيان مشبّه، و مشبّه به، و وجه تشبيه، وجوهى است:
1- تشبيه فرموده زندگانى دنيا را به باران در جهت انتفاع از آن و انقطاع آن.
2- تشبيه زندگانى دنيا به حيات مقدره بر اين اوصاف.
3- تشبيه زندگانى دنيا به نبات در اينكه عاقبت دنيا كه انسان طالب و جالب آن است مانند عاقبت اين مزروع است در حينى كه غايت اميدوارى و دلبستگى به زخارف دنيا، ناگاه سيل اجل رسيده با هزاران حسرت نهال او را به در آرد، و ثمرات آرزوهاى او را نابود سازد يا آنكه چنانچه براى اين زرع عاقبت خوشى نباشد، همچنين مغرور و فريفته دنيا سر انجام پسنديده نخواهد بود. يا
ج5، ص 295
چنانچه صاحب اين بستان را پس از زحمات بسيار و مشقات بيشمار و تعلق قلب بدان، به حدوث اين هايله شديده و حادثه عظيمه، غايت تأثر و تألم حاصل آيد، و آن به آن آتش همّ و غم او مشتعل، قلب او را سوزان گرداند، همچنين طالب دنيا بعد از صرف عمر گرانبها و تحمل رنجها و محرومى از سعادتها با كمال اميدواريها، ناگهان مصيبت موت وارد، و فوت مقاصد عائد گردد؛ آتش سوزان هجران با عذاب اليم نيران توأم و سراسر وجودش را احاطه و ابد الاباد گرفتار خواهد بود. پس شخص عاقل بايد انديشه نمايد و از مواعظ و امثال پند يابد و از كشته عمر خود فايده به دست آرد تا پشيمانى در نيابد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّيَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَيْها أَتاها أَمْرُنا لَيْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِيداً كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «24» وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «25»
ترجمه
ترجمه- جز اين نيست كه مثل زندگانى دنيا مانند آبى است كه نازل نموديم آنرا از آسمان پس آميخت بآن رستنى زمين از آنچه ميخورند مردم و چهار پايان تا وقتى كه گرفت زمين زيور خود را و زينت يافت و گمان بردند اهل آن كه آنها قدرت دارندگانند بر آن آمد آنرا امر ما شبى يا روزى پس گردانيديم آنرا درويده مانند آنكه نبوده روز پيش اينچنين تفصيل ميدهيم آيتها را براى گروهى كه تفكّر ميكنند
و خدا ميخواند بسوى سراى سلامت و هدايت ميكند كسيرا كه ميخواهد بسوى راه راست..
تفسير
- خداوند تشبيه فرموده حال زندگانى چند روزه دنيا را در بىاعتبارى و سرعت زوال و فنا بحال سبزه و گياه و ساير نباتات زمين كه در اثر باران خرّمى و صفا و طراوت و نضارت جالب توجّهى پيدا ميكند و مورد طمع و مظنّه تحصيل منافع و ثمرات براى صاحبانش ميشود و ناگهان در اثر باد سموم نيست و نابود ميگردد مانند آنكه سابقه وجود بهيچ وجه نداشته و چون منشأ پيدايش نباتات آب است بذكر آن از اجزاء مشبّه به اكتفا شده است و الّا تشبيه مركّب است نه بسيط و معقول است نه محسوس و مراد از حصيد تشبيه به محصود است در زوال اثر آن از زمين و مراد به امس زمان نزديك است و مقصود از مثل آنستكه ارباب بصيرت و فكر و نظر نبايد بظاهر فريبنده دنياى موقت محدود بىاعتبار مغرور شوند و از تعمير سراى باقى آخرت براى سر گرمى بآن غفلت نمايند لذا در آيه دوّم فرموده خداوند دعوت مينمايد بسراى خود چون سلام از اسماء الهى است و دار سلامت و امن و بقاء آنجا است و مراد بهشت است چنانچه در معانى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در تفسير اين آيه و راه راست كه بهدايت و توفيق الهى براى كسانيكه در تحصيل آن مجاهدت مينمايند از اهل ايمان باز است راه بهشت است كه بخواست خدا بآن
جلد 3 صفحه 15
فائز خواهند گرديد و بنابراين ممكن است ضمير مستتر در يشاء راجع بكلمه من باشد و محتمل است راجع به اللّه باشد و مفسّرين احتمال اخير را ذكر نمودهاند و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّما مَثَلُ الحَياةِ الدُّنيا كَماءٍ أَنزَلناهُ مِنَ السَّماءِ فَاختَلَطَ بِهِ نَباتُ الأَرضِ مِمّا يَأكُلُ النّاسُ وَ الأَنعامُ حَتّي إِذا أَخَذَتِ الأَرضُ زُخرُفَها وَ ازَّيَّنَت وَ ظَنَّ أَهلُها أَنَّهُم قادِرُونَ عَلَيها أَتاها أَمرُنا لَيلاً أَو نَهاراً فَجَعَلناها حَصِيداً كَأَن لَم تَغنَ بِالأَمسِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ «24»
اينست و جز اينکه نيست مثل زندگاني دنيا مثل آب باران است که ما از بالا نازل ميكنيم پس مختلط ميشود باو روئيدنيهاي زمين از رياحين و ثمار و حبوب و بقول از چيزهايي که مأكولات انسان و حيوانات باشد تا اندازهاي که صفحه زمين سبز و خرّم شود و زينت يابد که منظره بسيار زيبا پيدا كند و گمان كنند اهل زمين که آنها همه نوع استفاده از اينها ميتوانند كنند ناگاه باد سرد يا باد سموم در يك شب يا يك روز بامر الهي بوزد تمام شكوفهها و سردرختيها را بزند يا بسوزاند فردا که صاحبانش بيابند که خداوند همه آنها را بآفت خشك كرده که گويا اصلا روز قبل نبوده همين نحو ما تفصيل ميدهيم آيات خود را براي قومي که تفكر كنند.
اينکه مثل براي بياعتباري دنيا است که چهار روزي جلواتي دارد و زخارف خود را بآنها نشان ميدهد و آنها را فريفته خود ميكند بمال و منال و رياست و جاه و مقام دلبستگي تامي پيدا ميكنند که ناگاه باد اجل آنها ميرسد و خاموش ميشوند مثل شب تاريك و آن مال و منال و جاه و مقام و رياست از دست آنها گرفته ميشود بنحوي که گويا اصلا نبوده يا آنها از دنيا جدا ميشوند يا دنيا از آنها رو برميگرداند لذا ميفرمايد إِنَّما مَثَلُ الحَياةِ الدُّنيا اينکه زندگاني دنيا که مقرون بانواع بلاها است و مورث هزار گونه زحمت و كش مكش و زد و خورد است و بالاخره ثبات و بقايي ندارد كَماءٍ أَنزَلناهُ مِنَ السَّماءِ مثل بارانهاي بهاري است هوا را تلطيف ميكند و صحرا را سبز و خرّم ميكند و شكوفهها و گلها را
جلد 9 - صفحه 371
باز ميكند فَاختَلَطَ بِهِ نَباتُ الأَرضِ درختان باغها سر بهم ميآورد، گلها در يك ديگر جلوه ميكنند، گياهها بيكديگر وصل ميشود.
مِمّا يَأكُلُ النّاسُ چه از مأكولات انساني باشد وَ الأَنعامُ حيواني حَتّي إِذا أَخَذَتِ الأَرضُ زُخرُفَها زخرف حسن و زيبايي است و زخارف دنيا طلا و جواهرات است وَ ازَّيَّنَت زمين را زينت ميدهد وَ ظَنَّ أَهلُها ظاهرا مرجع ضمير نباتات باشد و مراد از اهل صاحبان آنها، و ممكن است مرجع دنيا باشد و اهل اهل دنيا أَنَّهُم قادِرُونَ عَلَيها حساب ميكنند امسال چه اندازه ميوه و حبوبات داريم و گوسفندان و حيوانات ما آذوقه فراوان دارند و چه اندازه استفاده داريم أَتاها أَمرُنا لَيلًا صبح که سر از خواب برميدارند او نهارا عصر که بتماشا ميروند مشاهده ميكنند که امر الهي که آفت باشد متوجه شده فَجَعَلناها حَصِيداً و تمام آنها را سوزانيده برق زده يا سردي هوا سياه كرده، يا زنگ و كرم زده يا باد سموم خشك كرده كَأَن لَم تَغنَ بِالأَمسِ که گويا ديروز وجود نداشته و مجرد خيالي و نومي بوده.
كذلك اينکه نحوه بيان را نُفَصِّلُ الآياتِ ما تفصيل ميدهيم آيات خود را لِقَومٍ يَتَفَكَّرُونَ که متوجه شوند و فكر كنند در بياعتباري دنيا و اما آنهايي که غافل هستند و اصلا توجه ندارند اينکه امثال براي آنها نتيجهبخش نيست
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- دورنمای زندگی دنیا: در آیات گذشته اشارهای به ناپایداری زندگی دنیا شده بود، در این آیه این واقعیت ضمن مثال جالبی تشریح شده تا پردههای غرور و غفلت را از مقابل دیدههای غافلان و طغیانگران کنار زند.
«مثل زندگی دنیا همانند آبی است که از آسمان نازل کردهایم» (إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ).
این دانههای حیاتبخش باران بر سرزمینهای آماده میریزند، «و به وسیله آن گیاهان گوناگونی که بعضی قابل استفاده برای انسانها، و بعضی برای حیوانات است، میرویند» (فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ).
این گیاهان علاوه بر خاصیتهای غذایی که برای موجودات زنده دارند سطح زمین را میپوشانند و آن را زینت میبخشند، تا آنجا که «زمین بهترین زیبایی خود را در پرتو آن پیدا کرده و تزیین میشود» (حَتَّی إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ).
در این هنگام شکوفهها، شاخساران را زینت داده و گلها میخندند، دانههای غذایی و میوهها کم کم خود را نشان میدهند، و صحنه پرجوشی را از حیات و زندگی به تمام معنی کلمه مجسم میکنند، که دلها را پر از امید و چشمها را پر از شادی و سرور میسازند، آن چنان که «اهل زمین مطمئن میشوند، که میتوانند از مواهب این گیاهان بهره گیرند» هم از میوهها و هم از دانههای حیات بخششان (وَ ظَنَّ
ج2، ص284
أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها)
.«اما ناگهان فرمان ما فرا میرسد (سرمای سخت و یا تگرگ شدید و یا طوفان درهم کوبندهای بر آنها مسلط میگردد) و آنها را چنان درو میکنیم که گویا هرگز نبودهاند»! (أَتاها أَمْرُنا لَیْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ).
در پایان آیه برای تأکید بیشتر میفرماید: «این چنین آیات خود را برای افرادی که تفکر میکنند تشریح میکنیم» (کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
نکات آیه
۱ - زندگى دنیوى مانند کشتزار سرسبزى است که در معرض انواع رخدادها و آفتهاى بنیان کن مى باشد. (إنما مثل الحیوة الدنیا کماء ... حتى إذا أخذت الأرض زخرفها و ازینت ... أتیها أمرنا)
۲ - دنیامداران، به دهقانى مى مانند که مزرعه خرم و به خوشه نشسته اش وى را مست و بى خود سازد و با خاطرى آسوده - و غافل از تمامى حوادث و آفتهاى در کمین نشسته - به خوابى خوش فرو رود. (إنما مثل الحیوة الدنیا ... و ظن أهلها أنهم قدرون علیها أتیها أمرنا لیلاً أو نهاراً)
۳ - خداوند، فروریزنده باران از آسمان (کماء أنزلنه من السماء)
۴ - آب، مایه رویش و رشد گیاهان است. (کماء أنزلنه من السماء فاختلط به نبات الأرض)
۵ - گیاه، داراى گونه هایى است گوناگون و متناسب با خوراک انسان و دامها. (نبات الأرض مما یأکل الناس و الأنعم)
۶ - گیاه، ترکیبى است آمیخته به آب. (فاختلط به نبات الأرض)
۷ - گیاهان، از منابع غذایى انسانها و چهارپایان است. (فاختلط به نبات الأرض مما یأکل الناس و الأنعم)
۸ - گیاهان، زینت بخش زمینند. (فاختلط به نبات الأرض ... حتى إذا أخذت الأرض زخرفها و ازینت)
۹ - دنیا، سرایى است فریبنده. (إنما مثل الحیوة الدنیا کماء ... حتى إذا أخذت الأرض زخرفها و ازینت) تشبیه دنیا به مزرعه سرسبز و زیبا، بیانگر برداشت فوق است.
۱۰ - دنیا سرایى است ناامن و آرمیدن در آن و گردش بر مدار آن، نشانه اى است از کوته نظرى. (إنما مثل الحیوة الدنیا ... کذلک نفصل الأیت لقوم یتفکرون) غرض از تمثیل در آیه شریفه - به قرینه آیه بعد (و اللّه یدعوا إلى دارالسلام ... ) - بیان این حقیقت است که: این سرا، سرایى است که در معرض انواع حوادث و رخدادهاى مرگبار است و انسان نباید به چنین جایى بسنده کند و آن را وجهه همت خود قرار دهد. گفتنى است که از ذیل آیه (لقوم یتفکرون) استفاده مى شود که اهل دنیا مردمانى فاقد فکر و اندیشه هستند.
۱۱ - غفلت از حقیقت و هویت باطنى دنیا، زمینه اى است براى فریفته شدن به زیباییهاى صورى و افتادن در دام جلوه هاى ظاهرى آن. (إنما مثل الحیوة الدنیا کماء ... إذا أخذت زخرفها و ازینت ... کذلک نفصل الأیت لقوم یتفکرون)
۱۲ - قرآن، مجموعه اى است از آیه هاى روشن و به دور از هر گونه ابهام (کذلک نفصل الأیت) «تفصیل» به معناى تبیین و برداشتن هر گونه ابهام است.
۱۳ - قرآن، داراى ساختارى است آیه آیه (کذلک نفصل الأیت)
۱۴ - ارائه نمونه هاى عینى، روش خداوند در تفصیل و تبیین آیات خود (إنما مثل الحیوة الدنیا کماء أنزلنه ... کذلک نفصل الأیت لقوم یتفکرون)
۱۵ - طبیعت (نزول باران، رویش گیاهان و ... ) از منابع تفکر و نشانه هاى ربوبیت خداوند است. (کماء أنزلنه من السماء فاختلط به نبات الأرض ... کذلک نفصل الأیت لقوم یتفکرون)
۱۶ - دلبستگى به زندگى دنیوى، نتیجه عدم شناخت صحیح دنیاست. (إنما مثل الحیوة الدنیا ... و ظن أهلها أنهم قدرون علیها ... کذلک نفصل الأیت لقوم یتفکرون)
۱۷ - برحذر بودن از دلبستگى به دنیا و فریفته نشدن به جلوه هاى ظاهرى آن، نشانه اى است از تفکر و دوراندیشى. (إنما مثل الحیوة الدنیا ... کذلک نفصل الأیت لقوم یتفکرون)
۱۸ - تنها متفکران و اندیشمندان، از توان لازم براى بهره مندى از معارف قرآن برخوردارند. (کذلک نفصل الأیت لقوم یتفکرون)
موضوعات مرتبط
- آب: نقش آب ۴
- آفرینش: اهمیّت آفرینش ۱۵
- آیات خدا: روش تبیین آیات خدا ۱۴
- باران: اهمیّت بارش باران ۱۵ ; بارش باران ۳ ; منشأ باران ۳
- تعقل: منابع تعقل ۱۵ ; نشانه هاى تعقل ۱۷ ; نشانه هاى عدم تعقل ۱۰
- تغذیه: منابع تغذیه ۷
- چهارپایان: منابع غذایى چهارپایان ۷
- خدا: افعال خدا ۳ ; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱۵
- دنیا: آثار جهل به دنیا ۱۶ ; فریبندگى دنیا ۹ ; ناامنى دنیا ۱۰
- دنیاطلبى: اجتناب از دنیاطلبى ۱۷ ; زمینه دنیاطلبى ۱۱ ; سرزنش دنیاطلبى ۱۰ ; عوامل دنیاطلبى ۱۶
- دوراندیشى: نشانه هاى دوراندیشى ۱۷
- زمین: زینت هاى زمین ۸
- غفلت: آثار غفلت ۱۱
- قرآن: استفاده از قرآن ۱۸ ; بهره مندان از قرآن ۱۸ ; ساختار قرآن ۱۲، ۱۳ ; مثالهاى قرآن ۱، ۲ ; وضوح قرآن ۱۲ ; ویژگیهاى قرآن ۱۲، ۱۳
- گیاهان: اهمیّت رویش گیاهان ۱۵ ; اهمیّت گیاهان ۷ ; ترکیبات گیاهان ۶ ; تنوع گیاهان ۵ ; عوامل رویش گیاهان ۴ ; فواید گیاهان ۸
- متفکران: متفکران و قرآن ۱۸ ; ویژگیهاى متفکران ۱۸
- مثالها: تمثیل به کشتزار سرسبز ۱، ۲ ; تمثیل به دهقان غافل ۲ ; مثل دنیاطلبان ۲ ; مَثَل زندگى دنیوى ۱
منابع