يوسف ٣٢
کپی متن آیه |
---|
قَالَتْ فَذٰلِکُنَ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَ لَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَ لَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَ وَ لَيَکُوناً مِنَ الصَّاغِرِينَ |
ترجمه
يوسف ٣١ | آیه ٣٢ | يوسف ٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِسْتَعْصَمَ»: سرپیچی و خودداری کرد. پاکدامنی نمود. «الصَّاغِرِینَ»: افراد پست. توهین و تحقیرشدگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۲ - ۳۴ سوره يوسف
- توضيحى در مورد حكم و علمى كه خدا به يوسف «ع» داده
- معناى مراوده، در جملۀ: «وَ رَاوَدَتهُ الَّتِى هُوَ فِى بَيتِهَا»
- ماجراهای يوسف «ع»، در كاخ عزيز مصر
- يوسف «ع» و همسر عزيز
- نكته هاى سخن يوسف «ع»، که گفت: «إنَّهُ رَبِّى أحسَنَ مَثوَاى»
- مراد يوسف، از «ربّ»، در جملۀ «إنَّهُ رَبِّى أحسَنَ مَثوَاى»
- خويشتندارى يوسف «ع»، در برابر همسر عزيز مصر
- اقوال پاره اى از مفسران عامه و خاصه، در تفسير آيه
- بررسى و نقد روايت مذكور، از تفسير سيوطى
- اتّهامات زشت و ناروا، در تفاسير عامه، نسبت به حضرت يوسف «ع»
- نقد گفته زمخشرى، در توضيح جملۀ: «وَ لقد هَمَّت بِهِ...»
- پاسخ نظر صاحب المنار، در باره آیه: «وَ لَقَد هَمَّت بِهِ»
- مقصود از «شاهد»، در داستان یوسف و زلیخا، چه كسى بوده؟
- معناى جملۀ عزیز مصر، به یوسف: «يُوسُفُ أعرِض عَن هَذَا...»
- تدبير زليخا، براى رهايى از ملامت زنان اشرافی مصر، پیرامون عشق او به یوسف
- ورود يوسف «ع» به مجلس زنان اشرافى مصر، و واکنش آنان
- سختى وارد بر يوسف «ع» در مجلس ميهمانى، و پناه بردن آن حضرت، به خداى تعالى
- توضيح مفردات آيه شريفه
- اظهار شگفتی زنان مصر، از ديدن جمال زیبای يوسف «ع»
- تهدید یوسف «ع»، به حبس و خواری، توسط زلیخا
- مناجات و استغاثه يوسف «ع»، به درگاه پروردگار خود
- نكاتى كه از آيه شريفه استفاده مى شود
- بحث هايى پيرامون تقواى دينى و درجات آن، در چند فصل
- ۱- قانون، اخلاق كريمه و توحيد
- ۲ تقوای دینی، به یکی از سه امر حاصل می شود
- ۳- چگونه محبت خدا، باعث اخلاص مى شود؟
- ۴- معناى اخلاص
- توضیح پیرامون ملكۀ عصمت، در پیشوایان معصوم «ع»
- بحث روايتى
- چند روايت در توضيح جملۀ: «وَ لَقَد هَمَّت بِهِ وَ هَمَّ بِهَا...»
- برخی روايات جعلى، در داستان یوسف و زلیخا
نکات آیه
۱- زلیخا، با ارائه یوسف(ع) به زنان اشراف، به ایشان فهماند که نباید وى را در عشقش به یوسف(ع) ملامت کنند. (قالت فذلکنّ الذى لمتننى فیه)
۲- زلیخا ، نزد زنان اشراف به تقاضاى کام روایى از یوسف(ع) ، اقرار و اعتراف کرد. (لقد رودته عن نفسه)
۳- زلیخا نزد زنان اشراف ، به پاکدامنى و عفت یوسف(ع) و نپذیرفتن تقاضاى او (درخواست وصال) شهادت داد. (لقد رودته عن نفسه فاستعصم) عصمت و استعصام ، هر دو گویاى امتناع ورزیدن و نپذیرفتن مى باشند ; با این تفاوت که استعصام حاکى از مبالغه است. بنابراین «فاستعصم» ; یعنى، یوسف(ع) بشدت با تقاضاى من مخالفت کرد و بر عفت خویش اصرار ورزید.
۴- زلیخا در حضور زنان اشراف ، تأکید کرد که هم چنان بر تقاضاى وصال یوسف(ع) اصرار خواهد کرد. (و لئن لم یفعل ما ءامره)
۵- زلیخا ، سوگند یاد کرد که در صورت استنکاف یوسف(ع) از آمیزش با او ، وى را به زندان خواهد افکند و خوار و بى مقدارش خواهد ساخت. (و لئن لم یفعل ما ءامره لیسجنن و لیکونًا من الصغرین) «لام» در «لئن» گویاى قسم است. «یکوناً= یکونن» فعل مضارع و مقرون به نون تأکید خفیفه است.
۶- یوسف(ع) در دربار عزیز مصر ، شخصیتى بزرگ و مورد احترام بود. (و لیکونًا من الصغرین)
۷- وجود زندان در مصر باستان (لیسجنن)
۸- زندانى که یوسف(ع) به محبوس شدن در آن تهدید شد ، موجب خوار گشتن و حقیر پنداشتن او مى شد. (لیسجنن و لیکونًا من الصغرین) جمله خوار و بى مقدار خواهد شد (لیکوناً من الصاغرین) به منزله نتیجه اى براى عبارت «زندانى خواهد شد» (لیسجنن) است ; زیرا یوسف(ع) هنگام ترجیح زندان بر خواسته زنان - در آیه بعد - سخنى از ترجیح حقیر شدن نگفت.
۹- زلیخا در دستگاه حکومتى و قضایى مصر ، نفوذى فراوان داشت. (و لئن لم یفعل ما ءامره لیسجنن و لیکونًا من الصغرین) حذف فاعل از «لیسجنن» (او حتماً زندانى مى شود) و آوردن فعل به صورت مجهول، حاوى این نکته است که حرف نشنوى یوسف(ع)، زندانى شدنش را در پى داشت ; یعنى، زلیخا آن چنان نفوذى داشت که گویا لازم نبود امر کند و اقدامى صورت دهد ; آن گاه که فردى امرش را اطاعت نمى کرد، به زندانش مى انداختند.
۱۰- نظام حکومتى مصر در زمان عزیز ، نظامى استبدادى و فاقد دستگاه قضایى مستقل بود. (و لئن لم یفعل ... لیکونًا من الصغرین)
روایات و احادیث
۱۱- «عن على بن الحسین: ... فقالت لهنّ «فذلکنّ الذى لمتننى فیه» یعنى فى حبّه ;[۱] از امام سجاد(ع) روایت شده است: ... همسر عزیز [بااشاره به یوسف] خطاب به بانوان گفت: این است کسى که مرا درباره او سرزنش مى کردید ; یعنى، مرا در مورد عشق به او سرزنش مى کردید».
موضوعات مرتبط
- زلیخا: اقرار زلیخا ۲، ۴; زلیخا در دربار مصر ۹; زلیخا و امتناع یوسف(ع) ۵; زلیخا وذلت یوسف(ع) ۵; زلیخا و زنان اشراف مصر ۱، ۲; زلیخا و یوسف(ع) ۲; سرزنش زلیخا ۱، ۱۱; سوگند زلیخا ۵; عشق زلیخا به یوسف(ع) ۱، ۱۱; کامجویى زلیخا ۲، ۴; گواهى زلیخا ۳
- زندان: تاریخ زندان ۷
- عزیز مصر: عزیز مصر و یوسف(ع) ۶
- مصر باستان: حکومت استبدادى مصر باستان ۱۰; حکومت مصر باستان در دوران یوسف(ع) ۱۰; زندان در مصر باستان ۷; نظام حکومتى مصر باستان ۱۰
- یوسف (ع): احترام یوسف در مصر ۶; تهدید یوسف ۸; شخصیت یوسف درمصر ۶; صفات زندان یوسف ۸; قصه یوسف ۱، ۲، ۳، ۵،۴، ۶، ۸، ۱۱; گواهى بر عفت یوسف ۳; یوسف در دربار مصر ۶
منابع
- ↑ علل الشرایع، ص ۴۹، ح ۱، ب ۴۱; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۴۵، ح ۱.