غافر ٢٨
کپی متن آیه |
---|
وَ قَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَکْتُمُ إِيمَانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جَاءَکُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّکُمْ وَ إِنْ يَکُ کَاذِباً فَعَلَيْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ يَکُ صَادِقاً يُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُکُمْ إِنَ اللَّهَ لاَ يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ |
ترجمه
غافر ٢٧ | آیه ٢٨ | غافر ٢٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«آلِ»: خاندان. «قَدْ جَآءَکُم بِالْبَیِّنَاتِ»: معجزات آشکاری را به شما نشان داده است. دلائل روشنی را برایتان بیان داشته است. «یَعِدُکُمْ»: شما را وعده میدهد. مراد وعده شرّ یا به عبارت دیگر وعید است. «إِنَّ اللهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ»: این عبارت دو پهلو است: اگر موسی متجاوز و دروغگو باشد، خدا او را رهنمود نمیسازد و مشمول هدایت الهی نخواهد شد. در این صورت سر و کارش با خدا است و به شما نیازی برای کیفر دادن و کشتن او نیست. اگر شما متجاوز و دروغپرداز باشید، خدا شما را رهنمود نمیسازد و مشمول هدایت الهی نخواهید شد. پس بیائید تا مسیر خود را از بدی به سوی نیکی تغییر دهید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى... (۶)
وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي... (۵) وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ... (۱) أَنْ أَدُّوا إِلَيَ عِبَادَ اللَّهِ... (۲) وَ أَنْ لاَ تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ... (۱) وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ... (۲) وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي... (۲)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۵۴ سوره مؤمن
- داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون
- هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع»
- دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد»
- مقصود از فرعون، كه به وزير خود گفت: «يَا هَامَانُ ابنِ لِى صَرحاً لَعَلّی أبلُغُ الأسبَاب...»
- اركان دين حق و راه سعادت، در بیان مؤمن آل فرعون
- اشاره به مقامات سه گانه عبوديت: «توكل»، «تفويض» و «تسليم»
- نكاتى درباره كيفيت عذاب آل فرعون، در برزخ و قيامت
- محاجّۀ زیردستان آل فرعون با قدرتمندان متکبر، درباره آتش جهنم و پاسخ آن ها
- التماس دوزخيان به نگهبانان جهنم، در تخفيف پاره اى از عذاب
- بحث روایتی: (رواياتى درباره برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ «28»
و مردى با ايمان از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مىداشت گفت: «آيا مىخواهيد مردى را كه مىگويد: پروردگار من خداوند است بكشيد؟! در حالى كه او از طرف پروردگارتان با دلايل روشن نزد شما آمده است، اگر او دروغگو باشد دروغش به زيان خود اوست ولى اگر راستگو باشد، بعضى از آنچه را به شما وعده مىدهد به شما خواهد رسيد، همانا خداوند كسى را كه اسرافكار (و) بسيار دروغگو است هدايت نمىكند.
نکته ها
داستان مؤمن آل فرعون تنها در اين سوره مطرح شده است. او شخصى از بستگان فرعون بود كه مخفيانه به حضرت موسى ايمان آورده بود، ولى ايمان خود را پنهان مىكرد تا به موقع به نفع موسى سخن بگويد، يا براى او كارى انجام دهد.
اين شخص غير از همسر فرعون و غير از آن شخصى است كه با سرعت از نقطهى دور شهر خود را به موسى رساند و خبر توطئهى دستگيريش را به او داد.
فخررازى و مراغى در تفاسير خود مىگويند: او از درباريان و رئيس پليس فرعون بود.
بر اساس حديثى كه شيخ صدوق در امالى و فخر رازى در تفسير خود آورده است، صدّيقون سه نفرند: حبيب نجّار (مؤمن آل يس)، مؤمن آل فرعون و علىّ بن ابى طالب كه برترين آنان است.
مؤمن آل فرعون، به جاى القاب بزرگ در مورد موسى، او را مردى ناشناس خواند و گفت:
«رَجُلًا» تا فرعون به ايمان او پى نبرد.
«اسراف» به هر نوع تجاوز از حدّ گفته مىشود، خواه تجاوز در مصرف باشد و خواه تجاوز
جلد 8 - صفحه 244
در برخورد و اخلاق.
كسى كه دلايل و معجزات انبيا را ناديده بگيرد، مسرف است.
در متون اسلامى ابوطالب پدر حضرت على عليهما السلام در چگونگى ايمانش به مؤمن آل فرعون تشبيه شده است. «1»
پیام ها
1- يكى از جلوههاى امداد الهى كه در اثر پناه بردن به او حاصل مىشود، پيدا شدن طرفداران در ميان مخالفان است. عُذْتُ بِرَبِّي ... قالَ رَجُلٌ
2- خاطرهى مجادلات و استدلالهاى تاريخى را زنده نگاه داريد. (قرآن شيوهى جدال مؤمن آل فرعون را بيان مىكند). وَ قالَ رَجُلٌ ...
3- در نقل تاريخ به عناصر اصلى توجّه كنيم، نه نامها و القاب. «رَجُلٌ مُؤْمِنٌ»
4- كار كردن در دستگاه ظلم، براى انجام مأموريّتى مهمتر مانعى ندارد. «رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ»
5- نظام و تشكيلات و جامعه ومحيط فاسد، دليل اجبار انسان بر ارتكاب جرم نيست. (در نظام فرعونى نيز افراد مؤمن پيدا مىشوند.) «وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ»
6- گاهى تقيه و كتمان عقيده براى انجام كارهاى مهم و رسيدن به اهداف بالاتر لازم است. «يَكْتُمُ إِيمانَهُ»
7- بركات نهى از منكر تا آن جاست كه پيامبرى را از كشته شدن نجات مىدهد و او نيز جامعهاى را نجات مىدهد. «أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا»
8- مؤمن، بى تفاوت نيست؛ حامى مظلوم است و عليه ظالم فرياد مىكشد.
«أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا»
9- وجدانهاى خفته را از طريق سؤال بيدار كنيد. أَ تَقْتُلُونَ ...
«1». تفسير نمونه.
جلد 8 - صفحه 245
10- در نظام طاغوتى، تبليغ نام خداوند نيز جرم است. «أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ»
11- مؤمن با منطق دفاع مىكند. أَ تَقْتُلُونَ ... جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ
12- در شيوهى تبليغ، تعصّب را كنار بگذاريم. (مؤمن آل فرعون گفت: موسى يا راست مىگويد يا دروغ، اگر راست گويد كه آنچه وعده مىدهد پيش خواهد آمد و اگر دروغ گويد، به عهدهى خودش.) إِنْ يَكُ كاذِباً ... وَ إِنْ يَكُ صادِقاً
13- زيان دروغ به خود دروغگو برمىگردد. «إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ»
14- اسراف و تكذيب، دو مانع براى هدايت هستند. «لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ «28»
«1» تمويه: دروغ آراستن، امرى را خلاف حقيقت جلوه دادن، تلبيس. فرهنگ معين ج 1 ص 1143.
جلد 11 - صفحه 300
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ: و گفت شخصى كه ايمان آورده بود به موسى عليه السّلام، مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ: از خويشان فرعون، يعنى حزبيل و مدتى مديد بود كه، يَكْتُمُ إِيمانَهُ: مىپوشيد ايمان خود را از فرعون و تابعين او.
اصح و اشهر آنكه حزبيل پسر عموى فرعون است، و به روايتى مدت صد سال ايمان داشت و تقيه مىكرد «1». و او مؤمن آل فرعون است.
از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: التّقيّة دينى و دين آبائى و لا دين لمن لا تقيّة له و التّقيّة ترس اللّه فى ارضه لأنّ مؤمن آل فرعون لو اظهر الاسلام لقتل «2» تقيه از دين من و دين پدران من، و دين ندارد هر كه او را تقيه نيست. تقيه سپر خداست در زمين او كه به آن تير مضرت و شمشير اذيت دفع شود، زيرا مؤمن آل فرعون اگر اظهار اسلام مىكرد كشته مىشد.
ابن عباس گويد: از آل فرعون غير از حزبيل و آسيه زن فرعون، ديگر كسى ايمان به حضرت موسى نياورد «3».
چون حزبيل ديد فرعونيان در صدد قتل حضرت موسى بر آمدهاند از روى انكار گفت: أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا: آيا مىكشيد مردى را، يعنى قصد قتل او مىكنيد، أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ: براى اينكه مىگويد پروردگار من خداى به حق است نه غير او، وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ: و حال آنكه آورده است شما را به معجزات روشن و هويدا، مِنْ رَبِّكُمْ: از جانب پروردگار شما كه دلالتى تمام دارد بر صدق قول او مانند قلب عصا به مار، و يد بيضا و غير آن، و با اين همه براهين ظاهره، اصلا در
«1» منهج الصادقين، ج 8، ص 142.
«2» بحار الانوار ج 13 ص 158 بنقل از تفسير مجمع البيان طبرسى ج 8 (ذيل سوره تحريم آيه 11)
«3» بحار الانوار ج 13 ص 158 بنقل از تفسير مجمع البيان طبرسى ج 8 (ذيل سوره تحريم آيه 11)
جلد 11 - صفحه 301
امر او تأملى و تفكرى نمىنمائيد.
تبصره:
اين كلام مصرح است بر انكار عظيم و تبكيت شديد، چه مآل معنى آنكه: آيا مرتكب فعل شنيع كه قتل محرم مىشويد و حال آنكه اقدام شما نيست مگر براى كلمه حقه او كه «ربى اللّه» است بلكه او صدق دعوى خود اكتفا به بينه واحده نمىكند بلكه بينات متعدده مىآورد از جانب ذاتى كه پروردگار شماست.
بعد از آن احتجاج را منقسم فرمايد كه: وَ إِنْ يَكُ كاذِباً: و اگر باشد دروغگو، فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ: پس بر او است وبال دروغ او و نكال عقوبت آن كه قتل باشد، وَ إِنْ يَكُ صادِقاً: و اگر باشد راستگو پس لااقل، يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ: برسد شما را بعض آنچه شما را از آن وعيد نمايد، يعنى اگر بالفرض همه آن به شما نرسد پس به دو شبهه بعض آن بشما رسد. اين كلام مبالغه بر تحذير و اظهار انصاف و عدم تعصب و اتيان به قولى كه اقرب است به تسليم ايشان، و لذا كذب او را بر صدق مقدم داشته. خلاصه كلام آنكه او شما را به هلاكت دنيا و عقوبت عقبى تهديد مىنمايد پس اگر صادق باشد در اين امر، لااقل هلاكت دنيا كه بعض از آنست به شما رسد.
آنگاه بر سبيل تعريض گفت: إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي: بدرستى كه خدا راه راست ننمايد، يعنى توفيق به راه صواب بوسيله بينات و معجزات، مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ: كسى را كه از حد گذشته و به نهايت طغيان رسيده دروغگو در دعوى خدائى بلكه در باديه ضلالت فرو مىگذارد، زيرا بسوء اختيار از راه حق اعراض و به كفر و ضلالت منهمك «1» شدند. يا آنكه بر سبيل فرض اگر حضرت موسى متجاوز از حد باشد در دعوى نبوت به كذب، خدا او را راه راست نخواهد نمود و او را هلاك خواهد ساخت، پس احتياج به قتل او نباشد. ممكن است اين كلام حق تعالى باشد به جهت تنبيه امت پيغمبر فرمايد.
تذكره:
گزارش مؤمن آل فرعون و بيان نصايح او هر آينه سرمشقى است براى
«1» منهمك: كوشنده در كارى، كوشش كننده، فرهنگ معين ج 4 ص 4411.
جلد 11 - صفحه 302
امت پيغمبر و ارشادى است به آنكه شخص متدين خير خواه را لازم باشد براى اتمام حجت و نجات جماعت از پند و نصيحت مضايقه نكند و آنچه تواند سعى و كوشش خود را نموده كه شايد كلام حق تأثير يابد، لذا در اولين مقام نصيحت ابلاغ نمايد و انكار مراد و مقصد آنها را در اقدام به قتل حضرت موسى عليه السّلام تذكر دهد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ «26» وَ قالَ مُوسى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ «27» وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ «28» يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلاَّ ما أَرى وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشادِ «29» وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ (30)
ترجمه
و گفت فرعون واگذاريد مرا كه بكشم موسى را و بايد بخواند پروردگار خود را همانا من ميترسم كه تغيير دهد دين شما را يا آنكه پديد آورد در زمين تباهى را
و گفت موسى همانا من پناه ميبرم به پروردگارم و پروردگار شما از هر تكبّر كننده كه نميگرود بروز شمار
و گفت مرد گروندهاى از كسان فرعون كه پنهان ميداشت گرويدن خود را آيا ميكشيد مردى را براى آنكه ميگويد پروردگار من خدا است با آنكه بتحقيق آورد براى شما معجزات را از پروردگار شما و اگر باشد دروغگو پس بر ضرر او است دروغش و اگر باشد راستگو ميرسد شما را برخى از آنچه وعده ميدهد شما را همانا خدا هدايت نميكند كسيرا كه او است تجاوز
جلد 4 صفحه 524
كننده بسيار دروغگوى
اى قوم من مر شما را است پادشاهى امروز غلبه دارانيد در زمين پس كيست كه يارى كند ما را از عذاب خدا اگر بيايد ما را گفت فرعون نمىنمايانم بشما جز آنچه را ميبينم و هدايت نميكنم شما را جز براه رشد و صواب
و گفت آنكس كه گرويد اى قوم من همانا من ميترسم بر شما از مانند روز دستجات
تفسير
گفتهاند جمعى از اطرافيان فرعون مخالف با قتل حضرت موسى بودند بگمان آنكه اگر او پيش از ظهور بطلان ادّعايش كشته شود مردم باو ميگروند و موحّد ميشوند و از عبادت فرعون دست ميكشند يا اگر نفرين كند آنها هلاك ميشوند و ميگفتند بايد با او و سحرش مبارزه بمثل نمود تا بطلان ادّعايش ظاهر گردد و لذا فرعون بآنها ميگفت بگذاريد بكشم موسى را و بگذاريد دعا كند كه خواهيد ديد اثرى از آن ظاهر نميشود من ميترسم بالاخره اينمرد دين شما را كه پرستش من است تغيير دهد و بدل بعبادت خداى ناديده نمايد يا اقلا دسته مهمّى باو بگروند و كار بجنگ و جدال و اختلال امور مملكت منتهى گردد ولى بعضى گفتهاند خودش باطنا معتقد به نبوت حضرت بود ولى حبّ جاه و سلطنت و تكبّر و نخوت مانع از اقرارش ميشد و براى آنكه امر را بر مردم مشتبه نمايد اين اظهارات را مينمود كه بگويد اطرافيان من مانع از كشتن او هستند و مىترسيد كه اقدام بقتل آنحضرت نمايد و از روايتى كه در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود كه حلالزاده بودنش مانع از قتل آنحضرت شد چون پيغمبران و پيغمبرزادگان را جز حرامزاده نميكشد در هر حال چون اين گفتگو بسمع مبارك حضرت موسى رسيد بكسانيكه ايمان آورده بودند باو فرمود من پناه ميبرم بپروردگار خود و شما از شرّ هر متكبّرى كه ايمان بروز قيامت ندارد و اسم فرعون را نبرد براى رعايت حق نعمتى كه در زمان صباوت بر او داشت و چون اين خبر بگوش حزقيل كه پسر خاله يا پسر عموى فرعون و وصى او بود و باطنا بحضرت موسى ايمان آورده بود ولى تقيّه ميكرد و اظهار نمينمود رسيد بفرعون و درباريان و ساير مردم كه براى اخذ اين تصميم حاضر شده بودند گفت آيا سزاوار است شما مردى را بكشيد براى آنكه گفته پروردگار من خداى يگانه است و براى اثبات ادّعاء خود معجزاتى هم
جلد 4 صفحه 525
براى شما آورده از جانب آن خدائى كه ادّعا ميكند پروردگار شما هم هست چون خارج از اين دو احتمال نيست يا دروغ ميگويد چنين خدائى نيست ضرر دروغش بخودش ميرسد گناه دروغ او بگردن شما تعلّق نميگيرد يا راست ميگويد كه چنين خدائى هست و اگر شما پرستش نكنيد او را در دنيا و آخرت بعذاب او گرفتار ميشويد و اگر هر دو نباشد يكى از آن دو عذاب هم كافى است براى آنكه مانع شما از قتل او شود پس در هر حال صلاح در قتل او نيست علاوه بر آنكه خداوند يگانه هدايت نميكند كسيرا كه متجاوز از حدّ خود و دروغگو باشد اگر اين شخص از مردم عادى باشد و براى رياست چنين ادّعائى را نموده چگونه او را قادر بر چنين معجزاتى مينمايد اى قوم من امروز سلطنت و غلبه در مملكت مصر با شما است اگر خدا نكرده عذابى از جانب خدا بر ما نازل شود كيست كه بتواند در مقابل اراده او قيام نمايد و ما را يارى كند در دفع عذاب از خودمان بيجهت ما عزّت و نعمت خود را متزلزل نبايد بنمائيم و فرعون در جواب گفت من بشما اظهار نمىنمايم مگر آنچه را مىبينم و ميدانم راه صواب و صلاح همين است و بس و حزقيل آنها را از عذابهاى گوناگونيكه در ايّام سابقه بر اقواميكه با پيغمبرانشان مخالفت نموده بودند نازل شده بود ترساند بشرحى كه در آيات بعد بيايد انشاء اللّه تعالى و بجمع احزاب از جمع يوم اكتفا شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن آلِ فِرعَونَ يَكتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقتُلُونَ رَجُلاً أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللّهُ وَ قَد جاءَكُم بِالبَيِّناتِ مِن رَبِّكُم وَ إِن يَكُ كاذِباً فَعَلَيهِ كَذِبُهُ وَ إِن يَكُ صادِقاً يُصِبكُم بَعضُ الَّذِي يَعِدُكُم إِنَّ اللّهَ لا يَهدِي مَن هُوَ مُسرِفٌ كَذّابٌ «28»
و گفت رجلي که مؤمن بود از آل فرعون كتمان ميكرد ايمان خود را آيا ميكشيد كسي را که ميگويد پروردگار من اللّه است و آمده است شما را با معجزات بينه واضحه از جانب پروردگار شما و اگر ميباشد دروغگو همان كذب آن بر ضررش و بعقوبتش ميرساند و اگر ميباشد راستگو اصابة ميكند شما را بعض آنچه بشما وعده ميدهد از عذاب- محقّقا خداوند هدايت نميكند كسي را که اسراف در طغيان و معاصي داشته باشد و بسيار دروغگو باشد.
وَ قالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن آلِ فِرعَونَ مؤمن آل فرعون از اوّل عمر ايمان كامل داشت و گفتند نامش حزقيل بود و در بعض اخبار داريم که از زمان نوح بود و إبن بابويه از حضرت رسول (ص) روايت كرده که فرمود
«الصديقون ثلاثة حبيب النّجّار مؤمن آل ياسين و حزقيل مؤمن آل فرعون و علي بن ابي طالب و هو افضلهم»
و در بعض اخبار است که همين مؤمن آل فرعون بود که خبر داد بموسي که إِنَّ المَلَأَ يَأتَمِرُونَ بِكَ لِيَقتُلُوكَ فَاخرُج إِنِّي لَكَ مِنَ النّاصِحِينَ- قصص آيه 19- و گفتند پسر عموي فرعون بود و ولي عهد او بود.
يَكتُمُ إِيمانَهُ در خبر داريم ششصد سال كتمان ايمان ميكرد تا موقعي که حضرت موسي مبعوث شد و با اينکه معجزات باهرات جرئت پيدا كرد و قوّه قلب و بعض امور را اظهار كرد که در آيات بعد ميآيد و در اخبار داريم که تقيّه واجب است حتّي ميفرمايد
«التقيّة ديني و دين آبائي»
و ميفرمايد
«من لا تقيّة له لا دين له»
و استشهاد فرموده بهمين آيه شريفه.
أَ تَقتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللّهُ که خالق آسمان و زمين است زيرا مسلما فرعون قدرت بر خلق يك مورچه نداشت.
جلد 15 - صفحه 372
وَ قَد جاءَكُم بِالبَيِّناتِ مِن رَبِّكُم دعوي بي دليل نميكند اينکه معجزات باهرات محير العقول مثل عصا و يد و بيضاء از او ظاهر ميشود.
وَ إِن يَكُ كاذِباً فَعَلَيهِ كَذِبُهُ بر فرض بقول شما که دروغ ميگويد همان دروغش و افتراء علي اللّه براي عقوبتش كافيست ولي شما که يقين بكذب او نداريد شايد راستگو باشد.
وَ إِن يَكُ صادِقاً يُصِبكُم بَعضُ الَّذِي يَعِدُكُم و بحكم عقل رفع ضرر محتمل بلكه مظنون بلكه مقطوع واجب است بايد خودداري كنيد.
إِنَّ اللّهَ لا يَهدِي مَن هُوَ مُسرِفٌ كَذّابٌ محتمل است بلكه بعيد نيست که اينکه جمله كلام مؤمن آل فرعون نباشد بلكه جمله مستقلّه خدا ميفرمايد و مسرف اسراف در طغيان و معاصي و ظلم و فساد است باندازهاي که قلب سياه شود و از قابليت هدايت بيفتد و كذاب كذب بر خدا و رسول که اعظم اقسام كذب است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 28)- آیا کسی را به خاطر دعوت به سوی خدا میکشند؟
از اینجا فراز دیگری از تاریخ موسی (ع) و فرعون شروع میشود که در قرآن مجید تنها در این سوره مطرح شده است و آن داستان «مؤمن آل فرعون» است، که از نزدیکان فرعون بود دعوت موسی (ع) را به توحید پذیرفت ولی ایمان خود را آشکار نمیکرد، هنگامی که مشاهده کرد با خشم شدید فرعون جان موسی (ع) به خطر افتاده مردانه قدم پیش نهاد و با بیانات مؤثر خود توطئه قتل او را بر هم زد.
چنانکه آیه میفرماید: «و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را کتمان میکرد گفت: آیا میخواهید مردی را بکشید به خاطر این که میگوید: پروردگار من اللّه است»؟! (وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ).
«در حالی که معجزات و دلائل روشنی از سوی پروردگارتان با خود آورده است» (وَ قَدْ جاءَکُمْ بِالْبَیِّناتِ مِنْ رَبِّکُمْ).
آیا شما میتوانید معجزات او را مانند معجزه «عصا» و «ید بیضا» انکار کنید؟
خوب فکر کنید، دست به کار عجولانه و شتاب زدهای نزنید، و در عاقبت کار خود درست بیندیشید و گر نه پشیمان خواهید شد.
از همه اینها گذشته از دو حال خارج نیست: «اگر او دروغگو باشد دروغش دامن خودش را خواهد گرفت، و اگر راستگو باشد لا اقل بعضی از عذابهایی را که وعده میدهد دامن شما را خواهد گرفت» (وَ إِنْ یَکُ کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ یَکُ صادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ).
سپس افزود: «خداوند کسی را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت
ج4، ص268
نمیکند» (إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ).
اگر موسی راه تجاوز و اسراف و دروغ را پیش گرفته باشد مسلما مشمول هدایت الهی نخواهد شد، و اگر شما چنین باشید شما نیز از هدایتش محروم خواهید گشت.
نکات آیه
۱ - اعتراض و اظهار مخالفت مؤمن آل فرعون نسبت به تصمیم قتل موسى(ع) از سوى فرعون (وقال رجل مؤمن من ءال فرعون یکتم إیمنه أتقتلون رجلاً أن یقول ربّى)
۲ - مؤمن معترض از خاندان فرعون، ایمان خود را پوشیده مى داشت. (قال رجل مؤمن من ءال فرعون یکتم إیمنه)
۳ - نفوذ آیین موسى(ع) در میان خاندان فرعون و ایمان آوردن مردى از آنان (قال رجل مؤمن من ءال فرعون)
۴ - تقیه مؤمن آل فرعون و کتمان کردن ایمانش، کارى پسندیده و به جا بود. (و قال رجل مؤمن من ءال فرعون یکتم إیمنه)
۵ - تقیه و پوشیده داشتن ایمان، در صورتى که موجب حفظ جان دیگر مؤمنان شود، جایز و به جا است. (و قال رجل ... یکتم إیمنه أتقتلون رجلاً أن یقول ربّى اللّه)
۶ - مشروعیت تقیه و کتمان ایمان، در دین موسى(ع) (و قال رجل مؤمن من ءال فرعون یکتم إیمنه)
۷ - دفاع مؤمن آل فرعون از موسى(ع)، جلوه اى از حمایت و امداد خداوند از او (إنّى عذت بربّى و ربّکم ... و قال رجل مؤمن من ءال فرعون یکتم إیمنه) ذکر دفاع مؤمن آل فرعون از موسى(ع) - پس از پناه بردن آن حضرت به خداوند از شر فرعون - مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۸ - تصمیم فرعونیان به قتل موسى(ع)، به خاطر اعتقاد آن حضرت به ربوبیت مطلق خداوند بود. (أتقتلون رجلاً أن یقول ربّى اللّه)
۹ - کشتن موسى(ع) به صرف اعتقاد او به ربوبیت خداوند، کارى نکوهیده و نابه جا در نظر مؤمن آل فرعون (أتقتلون رجلاً أن یقول ربّى اللّه) از استفهام انکارى در جمله «أتقتلون رجلاً...» - که در مقام تقبیح عمل فرعون مى باشد - برداشت یاد شده استفاده مى شود.
۱۰ - موسى(ع)، ارائه دهنده دلایل روشن و بى ابهام، بر اثبات ربوبیت خداوند براى فرعونیان (و قد جاءکم بالبیّنت من ربّکم)
۱۱ - دفاع مؤمن آل فرعون از موسى(ع)، به خاطر برخوردار بودن اندیشه و عقیده او بر دلیل و برهان روشن (أن یقول ربّى اللّه و قد جاءکم بالبیّنت من ربّکم) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که جمله «و قد جائکم بالبیّنات ...» - که حال براى فاعل «یقول» یا«رجلاً» است - در مقام تعلیل براى مطلب پیشین; یعنى، تقبیح کشتن موسى(ع) مى باشد.
۱۲ - وجود استبداد و خودکامگى ونبود آزادى بیان در جامعه فرعونى عصر موسى (أتقتلون رجلاً أن یقول ربّى اللّه و قد جاءکم بالبیّنت)
۱۳ - ربوبیت الهى، مقتضى فرستادن رسول و ارائه دین به بشر، همراه با دلیل و برهان روشن و اثباتگر (و قد جاءکم بالبیّنت من ربّکم) برداشت یاد شده از آمدن قید «من ربّکم» استفاده مى شود.
۱۴ - اطمینان دادن مؤمن آل فرعون به فرعونیان، از آسیب دیدن موسى(ع) در صورت دروغ گو بودن ایشان در ادعاهاى خود (و إن یک کذبًا فعلیه کذبه)
۱۵ - ناروا بودن قتل موسى(ع)، در نظر مؤمن آل فرعون حتى در صورت دروغ گو بودن او (و إن یک کذبًا فعلیه کذبه)
۱۶ - زیان دروغ، بیشتر از همه، به خود دروغ گو باز مى گردد. (وإن یک کذبًا فعلیه کذبه)
۱۷ - اعتقاد به زشتى و زیان بارى دروغ، داراى پیشینه طولانى در میان ملت ها (و إن یک کذبًا فعلیه کذبه)
۱۸ - هشدار مؤمن آل فرعون به فرعونیان، از آسیب دیدن شدید آنان بر اثر کشتن موسى(ع) (و إن یک صادقًا یصبکم بعض الذى یعدکم)
۱۹ - هشدار مستمر موسى(ع) به فرعونیان، درباره گرفتار شدن آنان به عذاب هاى گوناگون الهى (و إن یک صادقًا یصبکم بعض الذى یعدکم) مقصود از وعده موسى به فرعونیان، عذاب هاى الهى است. آمدن کلمه «بعض» مى رساند که این وعده ها و عذاب ها، متعدد بوده است. فعل مضارع «یعد» نیز مى فهماند که این وعده ها، به طور دائمى و مستمر به آنان ابلاغ مى شد.
۲۰ - استفاده مؤمن آل فرعون، از شیوه جدل در مقابل منطق زور فرعونیان (وإن یک کذبًا فعلیه کذبه و إن یک صادقًا یصبکم بعض الذى یعدکم) آمدن این تعبیر که اگر موسى(ع) دروغ گفته باشد، علیه خودش اقدام کرده است و... از باب جدل مى باشد; و گرنه براى مؤمن آل فرعون، احتمال دروغ گو بودن موسى(ع) متصور نبود.
۲۱ - تلاش منطقى و عالمانه مؤمن آل فرعون، براى منصرف ساختن فرعونیان از کشتن موسى(ع) (و قال رجل من ءال فرعون یکتم إیمنه ... و إن یک صادقًا یصبکم بعض الذى یعدکم) برداشت یاد شده از مجموع گفته ها، برخوردها، چگونگى استدلال و منطق مؤمن آل فرعون در مقابل فرعونیان استفاده مى شود.
۲۲ - فرعونیان و قبطیان، در قلمرو رسالت موسى(ع) (قد جاءکم بالبیّنت ... یصبکم بعض الذى یعدکم) برداشت یادشده به خاطر این نکته است که مخاطب «جائکم» و «یعدکم» فرعونیان و قبطیان مى باشند.
۲۳ - اسرافگران و دروغ گویان، از هدایت الهى محروم اند. (إنّ اللّه لایهدى من هو مسرف کذّاب)
۲۴ - فرعونیان، مردمى اسرافگر و دروغ گو و محروم از هدایت الهى (إنّ اللّه لایهدى من هو مسرف کذّاب)
۲۵ - اسراف و دروغ گویى، مایه محروم شدن از هدایت الهى (إنّ اللّه لایهدى من هو مسرف کذّاب)
موضوعات مرتبط
- آل فرعون: اعتراض مؤمن آل فرعون ۱; انذارهاى مؤمن آل فرعون ۱۸; ایمان مؤمن آل فرعون ۲، ۳; پیشنهاد مؤمن آل فرعون ۱۴; تقیه مؤمن آل فرعون ۲، ۴; تلاش مؤمن آل فرعون ۲۱; حمایت مؤمن آل فرعون ۷; دفاع مؤمن آل فرعون ۱۱; سرزنشهاى مؤمن آل فرعون ۹، ۱۵; عمل پسندیده مؤمن آل فرعون ۴; قصه مؤمن آل فرعون ۱، ۲، ۱۴، ۲۰، ۲۱; مجادله مؤمن آل فرعون ۲۰
- احکام: ۵
- اسراف: آثار اسراف ۲۵
- انبیا: منشأ نبوت انبیا ۱۳
- تقیه: احکام تقیه ۵، ۶; جواز تقیه ۵، ۶
- حمایتهاى خدا: مشمولان حمایتهاى خدا ۷
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۳; استمرار عذابهاى خدا ۱۹; تعدد عذابهاى خدا ۱۹; دلایل ربوبیت خدا ۱۰; محرومان از هدایتهاى خدا ۲۳; نشانه هاى امدادهاى خدا ۷; نشانه هاى حمایتهاى خدا ۷; هدایتهاى خدا ۲۴، ۲۵
- خود: زیان به خود ۱۶
- دروغ: آثار دروغ ۲۵; زیان دروغ ۱۴، ۱۶; ناپسندى دروغ ۱۷
- دروغگویان: محرومیت دروغگویان ۲۳
- دین: منشأ دین ۱۳
- عقیده: آثار عقیده به ربوبیت خدا ۸، ۹
- فرعون: استبداد فرعون ۱۲; اعتراض به فرعون ۱; زمینه توطئه فرعون ۸; ویژگیهاى حکومت فرعون ۱۲
- فرعونیان: اسراف فرعونیان ۲۴; انذار فرعونیان ۱۸، ۱۹; سرزنش فرعونیان ۹; محرومیت فرعونیان ۲۴; ویژگیهاى فرعونیان ۲۴
- مسرفان: محرومیت مسرفان ۲۳
- معجزه: منشأ معجزه ۱۳
- موسى(ع): آثار دین موسى(ع) ۳; آثار قتل موسى(ع) ۱۸; اعتراض به قتل موسى(ع) ۱; انذارهاى موسى(ع) ۱۹; بینات موسى(ع) ۱۰، ۱۱; تقیه در دین موسى(ع) ۶; دفاع از موسى(ع) ۷، ۱۱; سرزنش قتل موسى(ع) ۹، ۱۵; عقیده موسى(ع) ۸، ۹; فلسفه قتل موسى(ع) ۸; قصه موسى(ع) ۱، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴، ۱۵، ۱۸، ۱۹; مؤمنان به موسى(ع) ۳; محدوده رسالت موسى(ع) ۲۲; ممانعت از قتل موسى(ع) ۲۱; موسى(ع) و دروغ ۱۴، ۱۵; موسى(ع) و فرعونیان ۲۲
- هدایت: عوامل محرومیت از هدایت ۲۵; محرومان از هدایت ۲۴
منابع