روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۷
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، أَبْوَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام-بَابُ الْحِيَلِ فِي الْأَحْكَام
قال ابو جعفر ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۶ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۸ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۹
امام باقر عليه السّلام فرمود: در زمان حكومت امير مؤمنان عليه السّلام جسد كشتهاى را در خرابهاى يافتند در جايى كه مردى با كارد خونين بر بالين او بود وى را دستگير كردند تا نزد على عليه السّلام بياورند و مرد هم گفت: من كشتهام در اين هنگام شخص ديگرى از راه رسيد و گفت: اين مرد را رها كنيد، قاتل اين كشته منم، او را هم دستگير كردند و هر دو را نزد امير المؤمنين عليه السّلام آوردند، و تمام قصّه را بازگفتند، حضرت بمرد اوّلى گفت: چه چيز سبب شد كه تو اقرار بكشتن او كردى؟ گفت: يا على من مردى قصّابم، در كنار خرابه گوسفندى ذبح كردم و به خرابه رفتم تا براى قضاى حاجت بول كنم كه مصادف با اين قضيّه شدم و با در دست داشتن كارد خونين و وضع ظاهرم هيچ چارهاى نداشتم و فايدهاى در انكار نمىديدم. ناچار شدم بگويم كار من است (تا از آزار قبل از اثبات جنايت در امان باشم). حضرت رو به ديگرى كرده گفت: تو چه مىگوئى؟ جواب داد: من او را كشتهام، حضرت فرمود: داورى را نزد پسرم حسن ببريد تا او چه حكم كند، نزد حضرت مجتبى عليه السّلام رفته، واقعه را بازگفتند. فرمود: مرد اوّل كه گناهى ندارد، امّا قاتل، چون همان طور كه يكى را كشته است ديگرى را هم از مرگ نجات داده و خداوند هم مىفرمايد: مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً هر كس كسى را از مرگ نجات دهد مانند آنست كه همه مردم را نجات داده است، پس بر هيچ يك از اين دو چيزى نيست و از بيت المال ديه مقتول به أولياء وى پرداخت شود.