روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۸
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، أَبْوَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام-بَابُ الْحِيَلِ فِي الْأَحْكَام
قال ابو جعفر ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۷ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۰
و امام باقر عليه السّلام فرمود: «در زمان على عليه السّلام مردى از دنيا رفت و يك پسر و يك غلام زرخريد از خود باقى گذاشت. پس از مرگ وى هر يك ادّعا كردند كه او فرزند و ديگرى غلام او مىباشد، پس به دادخواهى به نزد على عليه السّلام شدند، حضرت فرمود: در ديوار مسجد دو سوراخ به اندازه بيرون كردن سر هر يك باز كنند، بعد دستور فرمود هر يك سر خود را از سوراخى بيرون كند، آنگاه به قنبر غلام خود فرمود: شمشير خود را از غلاف بيرون كش (و آهسته و پنهانى به او گفت: امرى كه مىكنم انجام مده) آنگاه فرمان داد: بزن گردن غلام را، غلام پس از شنيدن اين كلام فورى سر خود را كشيد و بدرون برد و غلام بودنش ثابت گشت، پس حضرت امير عليه السّلام به پسر فرمود من از ريختن خون اين مرد گذشتم و اين غلام را بتو بخشيدم.