روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۲
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، أَبْوَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام-بَابُ الْحِيَلِ فِي الْأَحْكَام
روي احمد بن عايذ عن ابي سلمه عن ابي عبد الله ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۱ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۰
احمد بن عائذ از ابو سلمه روايت كند: از امام صادق عليه السّلام سؤال شد كه دو مرد مملوك يعنى غلام زر خريد كه هر يك از جانب ارباب خود در خريد و فروش اختيار تام داشتند و با مال اربابشان داد و ستد مىكردند ميانشان نزاعى رخ داد و كار به زد و خورد كشيد پس هر يك بسوى ارباب آن ديگرى شتافت و غلامش را خريدارى كرد يعنى اين، غلام آن يك را و آن، غلام اين يك را از صاحبانشان خريدند، و بعد هر يك گريبان ديگرى را گرفت و گفت تو غلام منى، من تو را از صاحبت خريدهام و ديگرى نيز همين را گفت و او را زر خريد صاحب خويش دانست، اكنون تكليف چيست؟ امام عليه السّلام فرمود: از آنجائى كه حركت كرده و بسوى ارباب يك ديگر رفتهاند اندازهگيرى كنند هر كدام نزديكتر بود معلوم است كه معامله او زودتر انجام شده و حكم عليه ديگريست، و چنانچه راه ميان هر دو يك اندازه بود هر دو معامله باطل است و هر يك بنده ارباب اوّل خويش خواهد بود.