روایت:الکافی جلد ۸ ش ۹۰
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
حميد بن زياد عن الحسن بن محمد الكندي عن احمد بن الحسن الميثمي عن ابان بن عثمان عن نعمان الرازي عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۸ ش ۸۹ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۹۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۵۹
نعمان رازى از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: در جنگ احد مردم از دور رسول خدا (ص) گريختند، بطورى كه آن حضرت بسختى خشم كرد، و چنان بود كه هر گاه خشم ميكرد عرقى مانند دانههاى مرواريد از پيشانى مباركش سرازير ميگشت، فرمود: پس نگريست و على عليه السّلام را در كنار خويش مشاهده كرد، بدو فرمود: تو هم به پسران پدرت (يعنى مانند ساير مردم) بدانان كه از رسول خدا گريختند ملحق شو! عرضكرد: اى رسول خدا من پيرو توأم، فرمود: پس اين دشمنان را از من دور گردان، على عليه السّلام حمله برد و بنخستين كسى كه رسيد او را (با شمشير) بزد: جبرئيل عرضكرد: اى محمد براستى اين مواسات (همدردى و برادرى) است: حضرت فرمود: همانا او از من است و من از اويم، جبرئيل عرضكرد: و من نيز از شما هستم. امام صادق عليه السّلام فرمود در اين هنگام رسول خدا (ص) جبرئيل را نگريست كه بر روى چهار پايه از طلا در ميان زمين و آسمان (ايستاده) است و ميگويد: «لا سيف الا ذو الفقار و لا فتى الا على».
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۱۴۸
نعمان رازى به نقل از امام صادق عليه السّلام مىگويد: در روز جنگ أحد مردم از پيرامون پيامبر گريختند و حضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سخت خشمگين شد، و هر گاه خشم مىگرفت عرقى مانند مرواريد از پيشانى او فرو مىريخت. امام عليه السّلام مىفرمايد: حضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نگاهى كرد و على عليه السّلام را در كنار خود ديد و فرمود: اى على! تو هم با زادگان ديگر پدرت، به گريختههاى از دور پيامبر بپيوند. على عليه السّلام عرض كرد. يا رسول اللَّه! من از تو پيروى مىكنم. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: پس اينان را از من دور كن اى على. على عليه السّلام به ايشان حمله برد و نخستين كسى را كه از ايشان ديد بزد. پس جبرئيل گفت: اى محمّد! اين است يارى.پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: او از من است و من از او. جبرئيل گفت: و من از شما دو نفر هستم اى محمّد. امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: پس پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به جبرئيل نگريست كه بر اريكهاى از طلا ميان آسمان و زمين نشسته بود و مىگفت: شمشيرى نيست مگر ذو الفقار و جوانمردى نيست مگر على.
شرح
آیات مرتبط (بر اساس موضوع)
احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)
- الکافی جلد ۲ ش ۵۱۰ (روایت شده از: حضرت محمد صلی الله علیه و آله)
- الکافی جلد ۸ ش ۹۰ (روایت شده از: حضرت محمد صلی الله علیه و آله)