المؤمنون ١٨
کپی متن آیه |
---|
وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ |
ترجمه
المؤمنون ١٧ | آیه ١٨ | المؤمنون ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«السَّمَآءِ»: مراد ابر آسمان است (نگا: اعراف / ، نور / ، واقعه / ). کرات بالا. در این صورت مراد ایجاد آب در آغاز آفرینش در کره زمین است. «مَآءً»: آب مهمّ و باارزشی. تنکیر آن اشاره به ارزش و اهمّیّت آب است (نگا: تفسیر أضواء البیان). «بِقَدَرٍ»: به اندازه معیّن (نگا: حجر / ، قمر / ). در عصرحاضر، دانشمندان موفّق به ضبط و ثبت مقدار باران نازل شده در سطح کره زمین گردیدهاند. در هر ثانیه بر روی کره زمین، هفده میلیون تن باران میبارد که مساوی با تریلیون ( میلیارد) تن در سال است و این رقمی است لایتغیّر. «فَأَسْکَنَّاهُ فِی الأرْضِ»: آن را در زمین ماندگار و بردوام کردیم. اشاره به این است که خدا به وسیله اتمسفر زمین از ضایع و پراکنده شدن آب در فضا، و به وسیله طبقه نفوذناپذیر زمین از فرو رفتن آن در اعماق زمین، و با چرخه آب از گندیده شدن آن بر روی زمین جلوگیری فرموده است. «ذَهَابٍ بِهِ»: از بین بردن آن از راههای گوناگون. تنکیر (ذَهَابٍ) اشاره به کثرت راهها و مبالغه در بسیار دور داشتن و از دسترس به دور کردن آب است (نگا: تفسیر قاسمی).
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ «18»
و از آسمان، آبى به اندازهى (معين) فرو فرستاديم، و آن را در زمين جاى داديم و همانا ما بر بردن آن قادريم.
جلد 6 - صفحه 90
پیام ها
1- قدرت خداوند، در دادن و گرفتن نعمتها يكسان است. «أَنْزَلْنا- ذَهابٍ»
2- قطرههاى باران، حساب و كتاب دارد. «بِقَدَرٍ» (باران يك پديدهى طبيعى بىهدف و بىحساب نيست).
3- ذخيره سازى آب از الطاف الهى ونشانهى غافل نبودن از خلق است. وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ وَ أَنْزَلْنا ... فَأَسْكَنَّاهُ
4- خداوند بر پديدهها حاكم است. «وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ»
5- فكر نكنيم نعمتها هميشگى است. «عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ «18»
نوع سوم از دلائل توحيد و معاد، استدلال بر نزول باران و كيفيت تأثير آن در
جلد 9 - صفحه 120
نبات را بيان مىفرمايد:
وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً: و فرو فرستاديم از آسمان آب باران را، بِقَدَرٍ: به اندازه حاجت نظام عالم و معاش بنى آدم، زياد نشود بر آن مقدار تا فاسد گرداند، و كم هم نشود از آن مقدار تا نابود گرداند عالم را؛ زيرا زندگى تمامى موجودات منوط به آب است. بنابراين باران را به اندازه نازل كنيم بر وجه حكمت و مصلحت، فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ: پس ساكن كرديم آن را در زمين. الصافى القمى عن الباقر عليه السّلام: فهى الانهار و العيون و الابار. «1» يعنى زمين را جايگاه و مسكن آن قرار دهيم و جمع نمائيم آب را در آن و بتدريج به توسط چشمهها و قناتها جارى سازيم تا بندگان و مخلوقات بدان منتفع شوند وقت انقطاع باران در تابستان.
در مجمع: مقاتل از عكرمه از ابن عباس روايت نموده كه حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: خداوند نازل فرموده پنج نهر از بهشت: سيحون، نهر هند؛ و جيحون، نهر بلخ، و دجله و فرات، نهر عراق؛ و نيل، نهر مصر؛ نازل فرموده اينها را خداى تعالى از يك نهر و جارى ساخته در زمين و قرار داده در آنها منافع بندگان در اقسام معاش ايشان و اينست فرمايش الهى «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ ...» «2» وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ: و بدرستى كه ما بر بردن آن هر آينه توانائيم به فاسد كردن يا بخار نمودن آن به طورى كه متعذر باشد بدست آوردن آن. حاصل آيه آنكه همچنانكه ما قادريم بر انزال باران، همچنين قدرت داريم بر بردن آن تا خلقان همه از تشنگى بميرند و زمين ويران و خراب گردد، نظير آيه شريفه «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ».
«1». تفسير على بن ابراهيم، ج 2، ص 91، چاپ كتابفروشى علّامه قم.
«2». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 102، چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى المرعشى النجفى.
جلد 9 - صفحه 121
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِينَ «17» وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ «18» فَأَنْشَأْنا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ لَكُمْ فِيها فَواكِهُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ «19» وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآكِلِينَ «20» وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِها وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ كَثِيرَةٌ وَ مِنْها تَأْكُلُونَ «21»
وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ «22»
ترجمه
- و هر آينه بتحقيق آفريديم بر زبر شما هفت طبقه و نباشيم از خلق بىخبر
و فرو فرستاديم از آسمان آب را باندازه پس ساكن گردانيديم آنرا در زمين و همانا ما بر بردن آن توانائيم
پس پديد آورديم براى شما بآن بستانها از درختان خرما و انگورها براى شما است در آنها ميوههاى بسيار و از آنها ميخوريد
و درختى را كه بيرون ميآيد از طور سينا ميرويد با روغن و نان خورش براى خورندگان
و همانا براى شما است در چهار پايان هر آينه عبرتى ميآشامانيم شما را از آنچه در شكمهاى آنها است و براى شما است در آنها منفعتهاى بسيار و از آنها ميخوريد
و بر آنها و بر كشتى بر داشته ميشويد.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان قدرت كامله خود در خلق انسان بيان قدرت شگفتآور خود را در خلق آسمانها فرموده باين تقريب كه بحقيقت و راستى خلق نموديم در جانب فوق شما هفت طبقه كه هر يك از آنها فوق ديگر است چون طرائق جمع طريقه است و عرب هر چيزيرا كه فوق ديگرى باشد طريقه گويد و بعضى گفتهاند طرائق خوانده شده چون راههاى آمد و شد ملائكه آسمانها است و خداوند در هيچ حال از احوال خلق غافل نيست و كارى باز نميدارد او را از كارى كه در آن صلاح و خير بندگانش باشد و مراد از آسمانها كه از آن اينجا بطرائق تعبير شده ظاهرا افلاك است نه اين كبودى منبسط در جوّ كه بالاى سر مشاهده ميشود از تراكم هوا يا ابخره و ادخنه و گفتهاند هر يك از آن هفت فلك جاى كوكبى است از كواكب سبع سيّار كه نام آنها در اين بيت جمع شده قمر است و عطارد و زهره شمس و مرّيخ و مشترى و زحل و افلاك بر يكديگر احاطه دارند مانند طبقات پياز و جسمشان از هوا لطيفتر است و ديده نميشود پس منافات ندارد با آنچه متجدّدين ميگويند كه كواكب در جوّ غير متناهى وجود دارند و افلاكى نيست چون مدرك آنها فقط حس است و بمعقولات كار ندارند و براى توجّه حقّ بخلق است كه باران رحمت خداوند نازل ميشود از آسمان بقدر ضرورت و اندازه لازم نه كم و نه زياد مگر بمشيّت او و بعد از مشروب شدن اراضى در زمين جاى گير ميگردد و بروايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نهرهاى زمين و چشمهها و چاهها از آنست و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه خداوند تعالى پنج نهر در زمين از بهشت جارى فرموده
جلد 3 صفحه 634
سيحون كه نهرهند است و جيحون كه نهر بلخ است و دجله و فرات كه آن دو نهر عراقند و نيل كه نهر مصر است همه را خداوند از يك چشمه نازل و جارى در زمين فرمود كه مردم از آنها بهرهمند شوند و اين معناى قول خداوند و أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ است تا آخر آيه و خداوند هر وقت بخواهد قدرت دارد تمام آن آبها را خشك كند يا بمراكز اصلى خود برگرداند كه تمام مردم و حيوانات هلاك شوند و خداوند از آب براى مردم خصوصا اهل حجاز باغهاى خرما و انگور ايجاد فرموده كه در آنها ميوجات بسيار ديگرى هم هست كه از آنها ميخورند و بهره بردارى ميكنند و اختصاص اهل حجاز براى مخاطب بودن آنها در صدر اسلام است و تذكّر بآنچه در اراضى آنها است از نعمت تا بشناسند و شكر گذارى نمايند و نيز ايجاد فرمود درخت زيتون را كه از كوهسار بدون آبيارى بيرون ميآيد مخصوصا از كوه طور سينا كه درخت آن منحصر بزيتون است و اين درخت از آنجا منتشر شده و ميرويد با آنكه در ميوه آن روغن چراغ و خورش نان است براى خورندگان خلاصه آنكه ميرويد با روغنى كه هم بدرد استعمال و استضائه ميخورد هم بدرد خورش نان كه در آن نانرا فرو برند و بخورند چون صبغ فرو برده شده در آن براى خورش نمودن است و تنبت بضمّ تاء از باب افعال نيز قرائت شده و طور سيناء كه سينين هم گاهى گفته ميشود گويند كوهى است در ميان مصر و ايله كه حضرت موسى براى مناجات با خدا آنجا ميرفت و خداوند با او سخن ميفرمود و سيناء اسم آنسرزمين است و غير منصرف ميباشد و معانى ديگرى هم براى آنشده ولى اين معنى را اصح دانستهاند و بكسر سين نيز قرائت شده و براى بالدّهن تراكيب متعددهئى ذكر شده و بهتر آنستكه حال باشد از فاعل تنبت يعنى ميرويد در حاليكه مشتمل بروغن و خورش است از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه زيتون درخت مباركى است از آن خورش نان و روغن غذاى خود كنيد و از بعضى روايات معتبره از صادقين عليهما السلام استفاده ميشود كه نجف اشرف قطعهئى از طور سينا است كه خدا با موسى عليه السّلام در آنجا تكلم فرمود و انبياء عظام در آنجا بمقامات لائقه خود رسيدند و مدفن حضرات آدم و نوح و امير المؤمنين عليهم السلام گرديد و براى خلق در وجود انعام كه شتر و گاو و گوسفند است عبرت و دليل بزرگى بر قدرت خداوند است
جلد 3 صفحه 635
كه از آن بايد اعتبار گيرند و بر آن شكر گذار شوند و آن آنستكه خداوند ايشان را مشروب ميكند از شيرى كه در شكم و پستانهاى آنها است و بعضى نسقيكم بفتح نون قرائت نمودهاند و از براى مردم در آنها منافع بسيارى است از قبيل پوست و پشم و كرك و مو و غيرها كه از آنها استفاده ميكنند علاوه گوشتشان را هم ميخورند و بر خصوص شتر از آنها و بر كشتيها سوار كرده و حمل ميشوند لذا گفتهاند شتر كشتى بيابان است و كلمه فلك در مفرد و جمع استعمال ميشود و چون مراد جنس است معنى تفاوتى ندارد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسكَنّاهُ فِي الأَرضِ وَ إِنّا عَلي ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ «18»
و نازل فرموديم از طرف بالا آب را به مقدار معيّن محدود پس نگاه داشتيم آن آب را در زمين و البته ما بر بردن آن آب از زمين و اخراج آن هر آينه قدرت داريم، و يكي از آيات قدرت نمايي الهي اينکه است که از كره آب که سه ربع كره زمين را احاطه كرده بتوسط ابخره در تابش خورشيد آب را بالا ميبرد و تشكيل ابر ميدهد و بتوسط تموج هوا و ملائكه که موكل بر آن هستند حركت ميدهد بر سطح كره زمين و از ابر خارج ميكند به مقدار معين محدودي که عدد قطرات آن معلوم عند اللّه است و نازل ميفرمايد بهر نحو که ميداند.
(وَ أَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ) و چون نقاط زمين مختلف است از جهت صلابت و رخاوت يك قسمت مثل جبال و اراضي صلبه است آب روي زمين جاري ميشود و تشكيل رودخانهها و انهار ميدهد و يك قسمت در زمين فرو ميرود و در زمين سكونت پيدا ميكند و تشكيل چاهها و آبار ميدهد هر چه صلابتش بيشتر باشد نزديكتر به سطح زمين است و عيون و چشمهها از آن خارج ميشود
جلد 13 - صفحه 373
يا واقف ميگردد و هر چه رخاوتش بيشتر باشد در اعماق زمين فرو ميرود بسا بعض اراضي مثل زمين كربلا يك متر که كنده شود آب ظاهر ميشود و بسا اگر هزار متر هم پائين روند بآب نميرسند که مفاد (فَأَسكَنّاهُ فِي الأَرضِ) است و بسا بقدري فرو ميرود که وصل ميشود به دريا که مفاد.
(وَ إِنّا عَلي ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ) است و حكمت بالغه الهيه را مشاهده كنيد که نظر باين که جميع موجودات بر سطح زمين احتياج شديد دارند (وَ جَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَيءٍ حَيٍّ) انبياء آيه 31 بآب از انسان در جميع شئون حتي در بناها و ساختمانها و جميع طبقات حيوانات از طيور و بهائم و سباع حتي حيوانات آبي و وحوش و جميع اشجار و نباتات که اگر يك روز آب مفقود شود تمام هلاك ميشوند، خدا لعنت كند كساني را که از آب هم مضايقه كردند حتي بر بچه شيرخوار.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 18)- این آیه به یکی دیگر از مظاهر قدرت الهی که از برکات آسمانی و زمین محسوب میشود یعنی باران اشاره کرده، میگوید: «و از آسمان آبی به اندازه معین نازل کردیم» (وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ).
نه آن قدر زیاد که زمینها را در خود غرق کند، و نه آنقدر کم که تشنه کامان در جهان گیاهان و حیوانات سیراب نگردند.
سپس به مسأله مهمتری در همین رابطه که مسأله ذخیره آبها در منابع زیر زمینی است پرداخته، میگوید: «و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصی) ساکن نمودیم و ما بر از بین بردن آن کاملا قادریم» (فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلی ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُونَ).
میدانیم قشر روئین زمین از دو طبقه کاملا مختلف تشکیل یافته خداوند بزرگ و منان قشر بالا را نفوذپذیر و قشر زیرین را نفوذناپذیر قرار داده تا آبها در زمین فرو روند و در منطقه نفوذناپذیر مهار شوند و ذخیره گردند، و بعدا از طریق چشمهها، چاهها و قناتها مورد استفاده واقع شوند، بیآنکه بگندند و تولید مزاحمت کنند یا آلودگی پیدا کنند «1».
نکات آیه
۱ - نزول باران از آسمان، کارى خدایى و جلوه اى از نظارت دقیق او بر کار خلق است. (و ما کنّا عن الخلق غفلین . و أنزلنا من السماء ماء بقدر) ذکر نزول باران پس از اعلام این که: «خداوند از احوال خلق غافل نیست (و ما کنّا عن الخلق غافلین)» بیان نمونه اى از نظارت همه جانبه و دقیق او بر احوال آفریده هایش مى باشد.
۲ - بارش باران، حساب شده و به میزان معین است. (و أنزلنا من السماء ماء بقدر)
۳ - اهمیت تقدیر و حساب گرى در تنظیم بهینه حیات (و أنزلنا من السماء ماء بقدر)
۴ - سفره هاى آبى نهفته در دل زمین، کارى خدایى و نشانى از تدبیر دقیق او است. (فأسکنّه فى الأرض) «إسکان» (مصدر أسکنّا) به معناى جاى دادن است ضمیر «ه» در «أسکنّاه» به «ماء» بازمى گردد.
۵ - ذخیره شدن آب باران در منابع پراکنده زمین، نمودى از توجه دقیق خدا به مصالح خلق و عدم غفلت او از احوال آنان (و ما کنّا عن الخلق غفلین ... فأسکنّ-ه فى الأرض)
۶ - شکل گیرى نخستین قطره هاى آب در جو آسمان، بدون وجود کمترین آب بر پهنه زمین* (و أنزلنا من السماء ماء بقدر فأسکنّه فى الأرض) بیان «نزول آب از آسمان» مى تواند به این اشاره داشته باشد که زمین در آغاز پیدایش آب، کره اى خشک بود و نخستین قطره هاى آب در جو آسمان شکل گرفت. سپس در زمین به صورت دریاها و منابع زیر زمینى، مستقر گردید.
۷ - خداوند، قادر به از میان بردن همه آب هاى زمین (و إنّا على ذهاب به لقدرون) «ذهاب» (مصدر فعل لازم) به معناى رفتن است و با «باء» تعدیه به معناى بردن مى باشد.
۸ - نظام جارى طبیعت، مقهور اراده خدا و قابل تغییر به مشیت او (و أنزلنا من السماء ماء ... و إنّا على ذهاب به لقدرون)
۹ - نعمت هاى موجود در زمین، مقتضى توجه انسان به خداى نعمت آفرین (و أنزلنا من السماء ماء ... و إنّا على ذهاب به لقدرون)
۱۰ - امتنان خداوند بر انسان، به خاطر نزول باران (و أنزلنا من السماء ماء بقدر فأسکنّه فى الأرض)
موضوعات مرتبط
- آب: خشکاندن آب ها ۷; ذخیره سازى آب در زمین ۵; منابع آب ۶; منشأ آب هاى زمینى ۴
- آسمان: نقش آسمان ۶
- آفرینش: حاکم آفرینش ۸; منشأ تغییر آفرینش ۸
- انسان: امتنان بر انسان ۱۰
- باران: اهمیت بارش باران ۱۰; تقدیر باران ۲; قانونمندى بارش باران ۲; منشأ باران ۱
- حیات: اهمیت تقدیر حیات ۳
- خدا: افعال خدا ۱، ۴; امتنان خدا ۱۰; حاکمیت اراده خدا ۸; قدرت خدا ۷; نشانه هاى تدبیر خدا ۴; نشانه هاى نظارت خدا ۱، ۵
- ذکر: زمینه ذکر خدا ۹
- زندگى: اهمیت برنامه ریزى در زندگى ۳
- نعمت: آثار نعمت هاى دنیوى ۹
منابع