البقرة ٢٠٠
کپی متن آیه |
---|
فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ |
ترجمه
البقرة ١٩٩ | آیه ٢٠٠ | البقرة ٢٠١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَضَیْتُمْ»: به جای آوردید و به تمام و کمال به پایان بردید. «مَنَاسِکَ»: عبادات مختصّ حجّ. اعمال حجّ. «کَذِکْرِکُمْ آبَآءَکُمْ»: همان گونه که پدران خود را یاد میکردید. گویند عربها بعد از انجام اعمال حجّ و اتمام مراسم آن، در مِنی گِرد میآمدند و مفاخر آباء و محاسن اجدادشان را یاد میکردند و میستودند. «خَلاقٍ»: بهره و نصیبی از نعمت.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَنْ کَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا... (۳)
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ... (۲) أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ... (۷) فَکَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ... (۱) ثُمَ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ... (۱) وَ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ... (۰) وَ إِذْ صَرَفْنَا إِلَيْکَ نَفَراً مِنَ... (۲)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
از ابن عباس و مجاهد روايت كنند كه اعراب هنگام توقف در موسم يا در جمرة تمام گفتار و گفتگوهايشان راجع به پدران و اجداد خود بوده و از آنها تعريف و توصيف مينمودند سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]
و نيز از ابن عباس نقل نمايند: كه وقتى كه اعراب در موسم مى آمدند، مى گفتند: خدايا امسال به ما باران بده و نيز امسال را سال ارزانى قرار بده و از امور آخرت چيزى از خداوند نمى خواستند سپس اين قسمت از آيه «فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ» نازل گرديد.[۴]
شيخ بزرگوار موضوع اول را بدون ذكر عنوان شأن و نزول از امام باقر|امام محمدباقر عليهالسلام روايت نموده است و محمد بن مسلم گويد: كه از امام محمدباقر عليهالسلام درباره اين قسمت از آيه «فَاذْكُرُوااللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً» سؤال نمودم. فرمود: اعراب به رسم جاهليت در هر مجلس و محفلى از پدران خويش صحبت به ميان ميآوردند اين آيه بدان سبب نازل گرديد.[۵]
تفسیر
- آيات ۲۰۳ - ۱۹۶ ، سوره بقره
- فرق بين تمام و كمال و مراد از امر به اتمام حج
- معناى حج و بيان اقسام آن در اسلام
- معناى كلمه هدى و فرق آن با هديه
- تفاوت اعمال و مناسك حج براى اهل مكه و غير آنها از مردم
- وجه تشديد بليغ امر به تقوى در آيه شريفه : و اتقوالله ...
- آيه اى كه دلالت مى كند بر اينكه داد و ستد در حج حلال است
- وقوف و كوچ از عرفات يكى ديگر از مناسك حج خانه خدا
- دعوت به ذكر و ياد خدا و مبالغه در آن در خلال مناسك حج
- بحث روايتى در ذيل آيات حج و شاءن نزول و بيان آنها
- بحث روايتى ديگر در باره حج تمتع و نقد و بررسى تحريم آن بعد از رسول الله (ص )
- رواياتى چند از طريق اهل سنت در باره حج تمتع
- رواياتى دال بر تشريح حج تمتع در زمان پيامبر و نهى خليفه دوم آن بر اساس اجتهاد شخصى
- گفتار صريح عمر در اينكه آنچه رسولخدا انجام مى داده او از آن نهى مى كند
- حكم خليفه دوم بر تصريح خود او بر خلاف قرآن است
- بررسى كلى پيرامون نهى از متعه در حج
- دلائلى كه در روايات براى تحريم حج تمتع پس از پيامبر(ص ) اقامه شده و نقد و رد آنها
- تمتع در حج موافق با كتاب خداست نه نهى از آن
- نهى عمر صراحتا اجتهاد در مقابل نص است
- رد استدلال برخى كه گفته اند حكم تمتع در حج باعث تعطيل بازارهاى مكه است
- رد استدلال برخى كه تشريع حج تمتع را بر مبناى قول عثمان بر اساس ترس از رسولخدا دانسته اند
- حج تمتع مختص اصحاب پيامبر نيست
- امتثال دستور رسول الله واجب ، احكام خدا نسخ ناشدنى و والى حق تغيير احكام راندارد
- اطاعتى كه آيه : اطيعوالله و اطيعواالرسول و اولى الامر منكم ، براى ولى امر قرار مى دهد اطاعت در غير احكام است
- ولى امر نمى تواند به منظور صلاح كار خود احكام خدا را زير و رو كند ولو آنچه مى كند به صلاح حال امت مى كند
- تطبيق آنچه در باره حدود اختيارات ولى امر گفته شده با مسئله تمتع و آنچه از خليفه دوم صادر شد
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«200» فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ
پس چون مناسك (حج) خود را انجام داديد، خدا را ياد كنيد، همانگونه كه پدران خويش را ياد مىكنيد، بلكه بيشتر و بهتر از آن. پس بعضى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: خداوندا! به ما در دنيا عطا كن. آنان در آخرت بهرهاى ندارند.
نکته ها
گروهى از اهل مكّه، بعد از پايان مراسم حج در محلّى اجتماع كرده و با ياد كردن پدران و نياكان خود به آن تفاخر و مباهات مىكردند. قرآن دستور مىدهد به جاى تفاخر به نياكان، خدا را ياد كنيد «1» و از نعمتها و توفيقات او سخن بگوييد و در اين كار جدّىتر باشيد.
ياد هر كس يا هر چيز، نشانهى حاكميّت آن بر فكر انسان است. كسى كه ياد نياكان را دارد و به آنان افتخار مىكند، فكر و فرهنگ آنان را پذيرفته است و اين يادكرد مىتواند فرهنگ جاهلى را بر جامعه حاكم كند. به همين دليل حضرت موسى گفت: من گوساله طلائى و پر قيمت سامرى را آتش مىزنم و خاكسترش را به دريا مىريزم. زيرا تماشاى آن، فرهنگ و تفكّر شرك را در انسان زنده مىكند.
پیام ها
1- جهتدهى به ايام فراغت، يكى از وظايف مربّى است. «فَإِذا قَضَيْتُمْ ... فَاذْكُرُوا اللَّهَ»
2- ياد خدا، هم از نظر كمّيت بايد كثير باشد؛ «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً» و هم از نظر كيفيّت، عاشقانه و خالصانه. «أَشَدَّ ذِكْراً»
3- سطحىنگر نباشيم. گروهى در بهترين زمانها و مكانها، تنها دعاى آنها رسيدن به زندگى كوتاه مادّى است. «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»
«1». تفسير مجمعالبيان، ج 2، ص 529؛ نورالثقلين، ج 1، ص 198.
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 315
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ (200)
شأن نزول: در جاهليت، مرسوم اشرف عرب آن بود كه چون از مناسك فارغ شدى نزديك خانه يا ما بين مسجد منى و جبل الرحمه ايستاده به رفعت حسب و شهرت نسب پدران خود مفاخرت نموده مىگفتند پدران ما مهمانى چنين كردند و چنان شمشير زدند و اطعام نمودند؛ حق تعالى رد آن را فرمود:
فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ: پس چون بجاى آريد جميع مناسك حج خود را، فَاذْكُرُوا اللَّهَ: پس ياد كنيد خدا را و به ثناى او مشغول شويد.
كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ: مانند ياد كردن شما پدران خود را، يعنى ذكر خدا بسيار كنيد و در آن مبالغه نمائيد چنانچه ياد پدران خود كنيد در مفاخرت. أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً: يا شديدتر و عظيمتر ذكرى، زيرا منعم حقيقى را سپاسدارى در مفاخرت و شكرگزارى به درجات سزاوارتر باشد و لطف او مقتضى
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 363
تحريص بندگان است به آنچه موجب خير و نفع آنها است، و لذا پنج مرتبه امر به ذكر را تكرار فرموده در امكنه و ازمنه مختلفه والا ذات سبحانى اجل و اعلا باشد از نفع و ضرر بندگان نسبت به ساحت كبريائى او. چون ذاكرين دو طبقه مىباشند:
طبقه اول مطلوب آنها از ياد خدا اغراض دنيويه باشد از مال و جاه و خدم و حشم و غير آن چنانچه فرمايد: فَمِنَ النَّاسِ: و بعضى از مردمان، مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا: كسى است كه مىگويد پروردگارا عطا فرما ما را در دنيا فلان و فلان را، يعنى چيز محقر دنيا را مىطلبند، وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ: و نيست و نخواهد بود براى او در آخرت هيچ بهره و نصيبى، زيرا همه قصد و همت او در اين ذكر مقصور و مصروف به دنيا بوده. نزد اكثر مفسرين مراد به اين شخص كافر است كه معتقد به حشر و قيامت نيست، و اگر اين شخص مؤمن باشد مراد آنست كه نصيبى كه داعى آخرت باشد از آن محروم است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَإِذا قَضَيْتُمْ مَناسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آباءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ (200)
ترجمه
پس چون بجا آورديد اعمال حج خودتان را پس ياد كنيد خدا را مانند ياد كردن شما پدران خود را يا بيشتر ياد كردنى پس بعضى از مردم كسانى هستند كه مىگويند پروردگار ما بده بما در دنيا و نيست مر او را در آخرت بهرهاى..
تفسير
يعنى چون از اعمال حج فارغ شديد ياد كنيد از نعم و احسان و اكرام خداوند و مبالغه كنيد در آن مانند آنكه مبالغه ميكنيد در ذكر مفاخر و آثار پدران خودتان يا بنحو اشد و ابلغ و اتم چون نعم الهى اكثر و اعظم و اتم است و در تفسير امام است كه خداوند مردم را مختار نمود در اين دو امر با آنكه نعم الهى
جلد 1 صفحه 256
اكثر و اعظم است از نعم اباء و در مجمع از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه معمول بود وقتى مردم از حج فارغ ميشدند اجتماع مينمودند و ذكر مفاخر و مئاثر پدران خودشان را مىكردند و افتخار و مباهات مينمودند بتعداد آنها و ذكر حكايات پيشينيان و اوصاف حميده نياكان از قبيل سخاوت و شجاعت و شرافت لذا خداوند امر فرمود آنها را كه در چنين مقام مقدسى بجاى اين مفاخرات بيهوده ذكر خدا را نمايند بهمين مقدار يا زيادتر بآنكه مشغول شوند بذكر نعم بىمنتهاى حق و شكر آنها را بجا آورند زيرا پدران ايشان هر قدر بر آنها حق نعمت داشته باشند خداوند احق از آن است چون خداوند اين نعمتها را بآنها و پدرانشان عنايت فرموده است پس اى برادر عزيز پيرامون اين قبيل مفاخرات مگرد كه خودت را خسته و طرفت را ملول مينمائى او اگرچه ظاهرا ساكت باشد ولى باطنا افسرده ميشود و تو را ملامت مى كند چون اين هم يك نوع تعريف خود نمودن است و آن قبيح است و ممكن است تصور نمايد كه تو ميخواهى باين اظهارات او را كوچك كنى و خود را بزرگ و در مقام برآيد كه ترا كوچك كند و خود را بزرگ اگر شخص داراى حسب و نسب و شرافت است بايد مردم بگويند و بدانند نه آنكه خود بگويد و مردم را وادار بقبول نمايد كه گفتهاند مشك آنست كه خود ببويد نه آنكه عطار بگويد و بعضى دون همتان وقتى ميخواهند از خدا چيزى بخواهند حاجت دنيوى ميخواهند چون همّتشان مقصور در تعمير دنياى دنى است چنين شخصى از آخرت بهره ندارد چون براى آن كار نميكند و بفكر نعيم ابدى نيست و نيست براى انسان مگر آنچه را سعى ميكند براى او از دنيا و آخرت از اينجا معلوم ميشود انحصار دعا در امر دنيوى خصوص در مقامات مقدسه قبيح است و مرضى الهى نيست.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَإِذا قَضَيتُم مَناسِكَكُم فَاذكُرُوا اللّهَ كَذِكرِكُم آباءَكُم أَو أَشَدَّ ذِكراً فَمِنَ النّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا وَ ما لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن خَلاقٍ (200)
(پس هر گاه اعمال حج را بجاي آورديد خدا را ياد كنيد چنانچه پدرانتان را ياد ميكرديد يا بهتر و بيشتر از آن، و بعضي از مردم كساني هستند که ميگويند پروردگار ما در دنيا بما عطا كن، و براي اينان در آخرت بهره نيست) فَإِذا قَضَيتُم مَناسِكَكُم فعل قضي در قرآن بر معاني اطلاق شده: بمعني خلق و صنع مانند فَقَضاهُنَّ سَبعَ سَماواتٍ«1» و بمعني امر مانند وَ قَضي رَبُّكَ أَلّا تَعبُدُوا إِلّا إِيّاهُ«2» و بمعني اعلام مانند وَ قَضَينا إِلي بَنِي إِسرائِيلَ«3» و بمعني
1- سوره فصلت آيه 11
2- سوره اسراء آيه 24
3- سوره اسراء آيه 4
جلد 2 - صفحه 377
حكم مانند وَ اللّهُ يَقضِي بِالحَقِّ«1» و بمعني فعل مانند فَاقضِ ما أَنتَ قاضٍ«2» و بمعني اتمام و بپايان رسانيدن مانند فَلَمّا قَضي مُوسَي الأَجَلَ«3» و در اينکه آيه نيز بهمين معني استعمال شده است يعني هنگامي که اعمال حج را انجام داديد و مناسك جمع منسك، اسم مكان بمعني محل نسك است که عرفات، مشعر مني، و مكه باشد و يا مصدر ميمي و بمعني فعل عبادت است و اصل نسك بمعني عبادت ميباشد.
فَاذكُرُوا اللّهَ كَذِكرِكُم آباءَكُم در تفسير اينکه قسمت از آيه در مجمع از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده که فرمود:
انّهم كانوا اذا فرغوا من الحج يجتمعون هناك و يعدون مفاخر آبائهم و مآثرهم و يذكرون ايامهم القديمة و اياديهم الجسيمة فامرهم اللّه ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم
«
و بعضي گفتند مراد از ذكر خدا در اينجا تكبيرات وارده عقب پانزده نماز در مني است که از ظهر روز عيد تا صبح سيزدهم باشد و بعضي گفتند مراد ذكر نعم و آلاء الهي است و شكر بر آنها است و بهتر تعميم است أَو أَشَدَّ ذِكراً بلكه سزاوار است که ذكر خدا بيشتر و بهتر از ذكر پدران، و مناسب جلال و نعمتهاي او باشد زيرا نعم الهي اعظم و آلاء او اكثر است حتي مفاخر و مآثر آباء شما نيز يكي از تفضلات خداوند نسبت بشما و آباء شما است.
فَمِنَ النّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا بعضي از مردم هستند که تمام هم آنان زخارف دنيا از مال و جاه و رياست آنست و نظري بآخرت نداشته و از آن اعراض نمودهاند.
1- سوره مؤمن آيه 21
2- سوره طه آيه 75
3- سوره قصص آيه 29
[.....]
جلد 2 - صفحه 378
وَ ما لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن خَلاقٍ براي اينکه دسته از مردم بهره و نصيبي در آخرت نيست، زيرا فيوضات و نعم الهي در آخرت براي كساني است که در دنيا قابليت و استعداد آنها را در خود فراهم نموده و باصطلاح در اينجا بذر افشانده باشند تا در آنجا از ثمره آن برخوردار شوند ولي كساني که توجهي بآخرت نداشته بلكه اعتقاد بآن ندارند البته بهره براي آنان در آنجا نخواهد بود.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 200
شأن نزول:
در حدیثی از امام باقر علیه السّلام میخوانیم که: در ایام جاهلیت هنگامی که از مراسم حجّ فارغ میشدند در آنجا اجتماع میکردند و افتخارات نیاکان خود را بر میشمردند (و افتخارات موهومی برای خود بر میشمردند) آیه نازل شد و به آنها دستور داد که به جای این کار (نادرست) ذکر خدا گویند و از نعمتهای بیدریغ خداوند و مواهب او یاد کنند.
تفسیر:
این آیه همچنان ادامه بحثهای مربوط به حجّ است نخست میگوید:
«هنگامی که مناسک (حجّ) خود را انجام دادید ذکر خدا گویید همان گونه که پدران و نیاکانتان را یاد میکردید بلکه از آن بیشتر و برتر» (فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً).
منظور از این تعبیر این نیست که هم نیاکانتان را ذکر کنید و هم خدا را، بلکه اشارهای است به این واقعیت که اگر آنها بخاطر پارهای از مواهب لایق یادآوری هستند پس چرا به سراغ خدا نمیروید که تمام عالم هستی و تمام نعمتهای جهان از ناحیه اوست صاحب صفات جلال و جمال و ولی نعمت همگان است.
ج1، ص184
«ذکر خدا» در این جا تمام اذکار الهی بعد از مراسم را شامل میشود.
در اینجا مردم را به دو گروه تقسیم میکند میفرماید: «گروهی از مردم میگویند خداوندا! در دنیا به ما نیکی عطا فرما ولی در آخرت بهرهای ندارند» (فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ).
نکات آیه
۱ - لزوم ذکر خداوند، پس از اتمام مناسک حج، همانند یادآوردن پدران، بلکه بالاتر از آن (فاذا قضیتم مناسککم ... او اشدّ ذکراً)
۲ - تفاخر به نیاکان پس از مناسک حج، از سُنن جاهلى (فاذکروا اللّه کذکرکم اباءکم)
۳ - توجّه به ربوبیّت الهى، از آداب دعا (من یقول ربّنا اتنا)
۴ - مذمّت آن گروه از مردم که پس از انجام مناسک حج، تنها خواهان بهره هاى دنیوى از پروردگار خویشند. (فمن الناس من یقول ربّنا اتنا فى الدنیا)
۵ - دنیاطلبان، زیباییها را تنها در امکانات و بهره هاى دنیوى مى پندارند. (فمن الناس من یقول ربنا اتنا فى الدنیا) از اینکه در هنگام خواسته هایشان قید «حَسَنه» را ذکر نکرده اند، چنین برمى آید که هر چه را در دنیاست، زیبا مى پنداشتند.
۶ - دنیاخواهان، محروم از بهره هاى اخروى (و ماله فى الاخرة من خلاق) مراد از دنیاخواهان - به قرینه آیه بعد - مردمى هستند که نسبت به آخرت انگیزه اى ندارند و دنیا را - چه مورد رضایت خدا باشد و یا نباشد - طالبند.
۷ - حج گزارانِ دنیاطلب، محروم از بهره هاى اخروى (فاذا قضیتم مناسککم ... فمن الناس من یقول ربنا ... و ماله فى الاخرة من خلاق)
۸ - برخى مردم، تنها دنیا را از پروردگارشان خواهانند. (و من الناس من یقول ربنا اتنا فى الدنیا) چون گروهى که در آیه بعد مطرح است، خواهان دنیا و نیز آخرتند، به قرینه مقابله، این گروه تنها طالب دنیایند.
۹ - دعا و درخواست از خداوند، ذکر اوست. (فاذکروا اللّه ... فمن الناس من یقول ربّنا)
۱۰ - اجابت دعاها و درخواستهاى دنیوى حج گزارانِ دنیاطلب (فمن الناس من یقول ربّنا اتنا فى الدنیا و ماله فى الاخرة من خلاق) واو عاطفه در جمله «و ماله ...»، بیانگر جمله اى محذوف است.مثل «نؤتیه» (به او عطا مى کنیم) و از آخرت نصیبى نخواهد داشت.
روایات و احادیث
۱۱ - پس از اتمام حج، باید به جاى تفاخر به نیاکان، ذکر خداوند کرد. (فاذا قضیتم مناسککم فاذکروا اللّه) امام باقر (ع): ... و یعدّون مفاخر آبائهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان یذکروه مکان ذکرهم آبائهم فى هذا الموضع[۶].
موضوعات مرتبط
- تفاخر: تفاخر به نیاکان ۲، ۱۱
- جاهلیّت: رسوم جاهلیّت ۲
- حج: تفاخر در حج ۲، ۱۱ ; دعا در حج ۱۰ ; دنیاطلبى در حج ۴، ۷ ; ذکر در حج ۱۱
- خدا: ربوبیّت خدا ۳
- دعا: آداب دعا ۳ ; اجابت دعا ۱۰ ; دنیاطلبى در دعا ۸، ۱۰
- دنیا: امکانات دنیوى ۵
- دنیاپرستان: آخرت فروشى دنیاپرستان ۶ ; بینش دنیاپرستان ۵ ; محرومیت دنیاپرستان ۷
- دنیاپرستى: آثار دنیاپرستى ۷ ; سرزنش دنیاپرستى ۴
- ذکر: اهمیّت ذکر ۱ ; ذکر با دعا ۹ ; ذکر خدا ۱، ۹، ۱۰، ۱۱ گروههاى اجتماعى: ۴، ۵، ۸
منابع