البقرة ١٩٩
کپی متن آیه |
---|
ثُمَ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ |
ترجمه
البقرة ١٩٨ | آیه ١٩٩ | البقرة ٢٠٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«اَفِیضُوا»: روان شوید. «مِنْ حَیْثُ»: از همان جائی که.
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
روايت كنند كه هنگام حج عرب در عرفه و قريش در مزدلفة توقف مينمودند سپس اين آيه نازل گرديد،[۳] و نيز قريش كه از جمله حمس بودند (شرح آن در صفحات ۶. و ۶۱ آمده است) در اوقات حج از حرم به عرفات نمى رفتند و در مزدلفه توقف مينمودند و مى گفتند ما اهل اللَه هستيم و مانند ديگران نمى باشيم و نيز ما كه ساكنين حرم خدا هستيم نبايد از حرم بيرون برويم و منظور ايشان تعظيم و بزرگداشت خود بوده سپس حق تعالى اين آيه را فرستاد.[۴]
از اسماء دختر ابوبكر روايت شده كه قريش در مزدلفه توقف ميكردند و مردم در عرفه، مگر شيبة بن ربيعة و خداوند اين آيه را نازل فرمود،[۵] شيخ بزرگوار بنا به نقل از عائشه و ابن عباس و عطا و مجاهد و حسن بصرى و قتادة و سدى و ربيع موضوع فوق را ذكر نموده و نيز از امام باقر|امام محمدباقر عليهالسلام هم روايت كرده است ولى به عنوان شأن و نزول به ميان نياورده است.
تفسیر
- آيات ۲۰۳ - ۱۹۶ ، سوره بقره
- فرق بين تمام و كمال و مراد از امر به اتمام حج
- معناى حج و بيان اقسام آن در اسلام
- معناى كلمه هدى و فرق آن با هديه
- تفاوت اعمال و مناسك حج براى اهل مكه و غير آنها از مردم
- وجه تشديد بليغ امر به تقوى در آيه شريفه : و اتقوالله ...
- آيه اى كه دلالت مى كند بر اينكه داد و ستد در حج حلال است
- وقوف و كوچ از عرفات يكى ديگر از مناسك حج خانه خدا
- دعوت به ذكر و ياد خدا و مبالغه در آن در خلال مناسك حج
- بحث روايتى در ذيل آيات حج و شاءن نزول و بيان آنها
- بحث روايتى ديگر در باره حج تمتع و نقد و بررسى تحريم آن بعد از رسول الله (ص )
- رواياتى چند از طريق اهل سنت در باره حج تمتع
- رواياتى دال بر تشريح حج تمتع در زمان پيامبر و نهى خليفه دوم آن بر اساس اجتهاد شخصى
- گفتار صريح عمر در اينكه آنچه رسولخدا انجام مى داده او از آن نهى مى كند
- حكم خليفه دوم بر تصريح خود او بر خلاف قرآن است
- بررسى كلى پيرامون نهى از متعه در حج
- دلائلى كه در روايات براى تحريم حج تمتع پس از پيامبر(ص ) اقامه شده و نقد و رد آنها
- تمتع در حج موافق با كتاب خداست نه نهى از آن
- نهى عمر صراحتا اجتهاد در مقابل نص است
- رد استدلال برخى كه گفته اند حكم تمتع در حج باعث تعطيل بازارهاى مكه است
- رد استدلال برخى كه تشريع حج تمتع را بر مبناى قول عثمان بر اساس ترس از رسولخدا دانسته اند
- حج تمتع مختص اصحاب پيامبر نيست
- امتثال دستور رسول الله واجب ، احكام خدا نسخ ناشدنى و والى حق تغيير احكام راندارد
- اطاعتى كه آيه : اطيعوالله و اطيعواالرسول و اولى الامر منكم ، براى ولى امر قرار مى دهد اطاعت در غير احكام است
- ولى امر نمى تواند به منظور صلاح كار خود احكام خدا را زير و رو كند ولو آنچه مى كند به صلاح حال امت مى كند
- تطبيق آنچه در باره حدود اختيارات ولى امر گفته شده با مسئله تمتع و آنچه از خليفه دوم صادر شد
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«199» ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
سپس از همانجا كه مردم كوچ مىكنند، كوچ كنيد و از خداوند طلب آمرزش نماييد كه خداوند آمرزندهى مهربان است.
نکته ها
در اين آيه ضمن دستور به حركت دستهجمعى همراه مردم، به اهل مكّه تذكّر مىدهد مبادا خيال كنيد كه چون اهل حرم يا از قبيله قريش و امثال آن هستيد بايد حركات عبادى شما با ديگران فرقى داشته باشد، اين خودبزرگبينىها را كنار گذاشته وهمچون عموم مردم باشيد.
اساساً يكى از آثار وفلسفههاى حج، كنار زدن امتيازات پوشالى است. در آنجا انسان از كفش، كلاه، لباس، همسر ومسكن خود مىگذرد و قطرهاى مىشود كه به دريا ملحق شده است.
در اين آيه، دو بار و در آيه قبل يك مرتبه كلمه «افاضة» بكار رفته كه به معناى حركت دسته جمعى است، اين تكرار و اصرار نشان مىدهد كه حركت دسته جمعى در انجام عبادات ارزشمند است.
استغفار و ذكر خداوند، بهترين اعمال عرفات و مشعر است. گرچه در اين سرزمينها اصل توقف، شرط است و هيچ عمل ديگرى واجب نيست، امّا در اين آيات، قرآن ما را به ذكر خدا و ياد سوابق پرخطا و اشتباه خود و طلب آمرزش درباره گذشتهى خويش دعوت مىكند.
مگر مىتوان در سرزمينى كه اولياى خدا اشك ريختهاند بىتفاوت نشست.
پیام ها
1- امتيازطلبى، تحت هر نام وعنوانى، ممنوع است. «أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ»
2- حركت دسته جمعى، ارزش دارد. «أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ»
3- هرگز مأيوس نشويم، گذشتهها هرچه باشد استغفار چارهساز است. زيرا او غفور و رحيم است. «وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج1، ص: 314
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (199)
ثُمَّ أَفِيضُوا: پس بازگرديد و مراجعت كنيد، مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ:
از آنجا كه مراجعت كنند همه مردمان، يعنى از عرفات. و اين از حضرت باقر عليه السّلام مأثور است و تفصيل آن در كتب فقهيه مىباشد. و مراد به ناس از قبيل تسميه آن حضرت باشد به امت. يا مراد آن حضرت و اسحق و اسمعيل و انبياى ديگرند كه بعد از ايشان بودهاند؛ چنانچه از حضرت صادق عليه السّلام مروى است. بنابراين امر به توقف در عرفات صريحتر باشد.
وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ: و طلب آمرزش كنيد از خداى تعالى از مخالفت فرمان او، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ: بدرستى كه خداى تعالى بسيار بسيار آمرزنده است گناهان گذشته مستغفران را، مهربان است به اينكه افاضه نعم فرمايد برايشان، يا رفع درجات ايشان فرمايد در بهشت.
ذكر استغفار آگاهى است بر آنكه بجا آوردن افعال حج سببى است مهيا شده براى استحقاق غفران و افاضه رحمت حضرت سبحان و از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است: الحجّاج و العمّار وفد اللّه ان دعوه اجاب و ان استغفروا غفر لهم «1» يعنى: حج گذاران و عمره كنندگان، رسول و امير خدا مىباشند، اگر خدا را بخوانند اجابت فرمايد، و اگر آمرزش طلبند بيامرزد.
«1» بحار الانوار، جلد 99، صفحه 16، حديث 55 (از امام باقر) و مستدرك الوسايل، جلد 2، صفحه 8، حديث 16 (از رسول خدا «ص»)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 362
تتمه: على بن عبد العزيز نقل نموده كه سالى به اتفاق ابى عبد اللّه بن القاسم سفر حج مشرف و چون به موقف رسيدم، به موضعى دور كه آب بود رفتم و غسل كردم و نفقه كه داشتم آنجا گذاشتم به قافله آمدم. رفيق گفت: براى من نان و خرما بخر. فورا آن نفقه يادم آمد، برگشتم به آن موضع كه رسيدم، كيسه بجاى خود بود برداشتم. در حين مراجعت تمام آن وادى را پر از خوك و ميمون ديدم، ترسيدم، به تعجيل تمام پيش از صبح به قافله رسيدم. رفيق سؤال نمود كجا بودى. من آنچه را ديده بودم نقل كردم، گفت: دانى آنها چه بود؟ گفتم: نه. گفت: آن گناهان حاجيان و معتمران بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (199)
ترجمه
پس كوچ كنيد از آنجائيكه كوچ كردند مردم و طلب مغفرت نمائيد از خداوند همانا خداوند آمرزنده مهربان است.
تفسير
يعنى پس كوچ كنيد از مشعر الحرام بمنى با مردم چنانچه در صافى از تفسير امام (ع) و در منهج از امام صادق (ع) نقل نموده و مطابق با ظاهر آيه قبل و لفظ ثم كه براى ترتيب و مهلت است ميباشد و در صافى اخبارى از صادقين عليهما السلام با مختصر تفاوتى نقل نموده كه دلالت دارد بر آنكه چون قريش در مشعر توقف مينمودند و بعرفات نمىآمدند و مىگفتند ما اهل حرم خدا هستيم و از حرم خارج نميشويم
جلد 1 صفحه 254
اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه آنها هم بايد بروند بعرفات و از آنجا ثانيا بمشعر كوچ كنند و مراد بناس حضرت ابراهيم و اسمعيل و اسحق و كسانى هستند كه بعد از ايشان بودند و از عرفات كوچ ميكردند و در كافى از حضرت سيد الشهداء (ع) نقل شده كه فرمودند مائيم مراد از ناس و بنابراين روايات در معنى ترتيب كه مستفاد از لفظ ثم است اشكال شده است براى آنكه افاضه از عرفات بمشعر در آيه قبل تصريح شده است فيض ره جواب فرموده كه ترتيب رتبى است چون ما بين دو افاضه تفاوت است چنانچه گفته ميشود احسان بكن بمردم پس احسان نكن بغير كريم و در مجمع نسبت باصحاب اماميه داده است كه در آيه روايت نمودهاند كه تقديم و تأخيرى روى داده و اين آيه بعد از قول خداوند در آيه سابقه ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا من ربكم بوده تا كلمه الناس كه در اين آيه ذكر شده است و بنظر حقير هيچ يك از اين تكلفات لازم نيست ظاهر آيه همانستكه بدوا ذكر شد نهايت آنكه اين آيه دلالت دارد كه در خروج از مواقف نبايد با جامعه مسلمانان مخالفت نمود بلكه بايد از آنها تبعيت كرد و شعار اسلام را كه عمده منظور از حج است بحسب ظاهر حفظ نمود و البته والى حقيقى مسلمانان كه پيغمبر (ص) و امام (ع) يا نايب او است وقتى كوچ كرد خواه از عرفات خواه از مشعر مردم بايد تبعيت نمايند نه مانند قريش كه ميخواستند از براى خودشان امتيازى قائل شوند و بعرفات نيايند و خودشان از آنجا مستقلا حركت كنند اين اخبار ناظر باين معنى است كه دلالت آيه شريفه بر لزوم متابعت قريش در خروج از عرفات محقق است و شايد نزولش هم باين لحن براى اين غرض باشد و منافات ندارد كه مراد از امر بافاضه خروج از مشعر الحرام باشد باعتبار آنكه آنهم موقفى است كه بايد از آنجا كوچ كرد و باين ملاحظه لفظ ثم كه دال بر ترتيب و تراخى است ذكر شده است و بنابر اين بيان اين آيه عطف است بر قول خداوند و اذكروه كما هديكم در آيه سابقه و خلاف ترتيبى در آيتين نشده و افاضه اولى غير از افاضه ثانيه است و جمع بين روايات و حفظ ظهور كلمه ثم شده است با اشاره بآنكه اگر بر جماعتى از مسلمانان رؤيت هلال ثابت شد و اقدام باعمال حج نمودند نبايد سايرين با آنها مخالفت نمايند و اين شعار بزرگ اسلامى را از بين ببرند و تبديل بتظاهر در خلاف نمايند بلكه بايد با آنها موافقت نمايند و
جلد 1 صفحه 255
در مواقف و اعمال شركت كنند تا صولت اسلام و رعب آن در قلوب معاندان جاى گير شود و بنتايج دنيوى و اخروى و حفظ مقصود اصلى شارع مقدس نائل شوند نهايت آنكه اگر مرجع تقليدشان اين عمل را مجزى ندانست در سال آتيه اعاده نمايند اگرچه بنظر حقير خيلى بعيد است چون سيره مرضيه ائمه اطهار عليهم السلام بر اين تبعيت در سنين متماديه جارى بوده و نديدهام كه نقل شده باشد وقتى مخالفت فرموده باشند و خيلى بعيد است در تمام اين مدت اختلافى روى نداده باشد با آنكه فعلا مشاهده ميشود هر چند سال يكمرتبه اختلاف ميشود در هر حال بايد دعا كرد خداوند اين اختلاف را از ميان مسلمانان مبدل بائتلاف فرمايد و شوكت و عظمت اسلام را بحال اول برگرداند ملاحظه كنيد چگونه ائمه اطهار از حق خودشان براى حفظ اسلام صرف نظر ميفرمودند با آنكه هيچ حكمى هم رتبه با ولايت نيست ولى چون حفظ توحيد و نبوت مقدم است و متوقف بر اتفاق مسلمانان است سكوت اختيار كردند و آنهمه مصيبت كشيدند و صبر كردند و اجر بردند و ما هنوز غافليم خداوند ما را از خواب غفلت بيرون بياورد و طلب مغفرت نمائيد از خداوند گفتهاند براى تغييراتى كه در زمان جاهليت در مناسك حج داده بودند و بنظر حقير براى اراده كه نموده بودند با جامعه مسلمانان مخالفت نمايند چنانچه از قريش نقل شد يا از هر گناهى در آن مقامات شريفه كه مظنه اجابت دعوات است و اگر طلب مغفرت نمايند البته اجابت خواهد فرمود چون آمرزنده و مهربان است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ أَفِيضُوا مِن حَيثُ أَفاضَ النّاسُ وَ استَغفِرُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (199)
(پس حركت كنيد از همانجايي که مردم حركت ميكنند و از خدا طلب مغفرت كنيد محققا خدا آمرزنده و بخشنده است) در اينکه آيه از دو جهت بين مفسرين اختلاف شده يكي از اينجهت که افاضه در اينکه آيه همان افاضه از عرفات بمشعر است و يا افاضه از مشعر بمني بعد از افاضه از عرفات بمشعر است.
ديگر اينكه مراد از ناس چه كساني هستند زيرا آنان مسلما غير از مخاطبين بخطاب افيضوا ميباشند مشهور بين مفسرين اينست که قريش بواسطه بزرگ دانستن خود از حرم بعرفات نميرفتند و ميگفتند ما اهل حرميم و از آن بيرون نميرويم و چون مردم از عرفات بمشعر ميآمدند اينان از مشعر بمني ميرفتند.
و در اينکه آيه خداوند آنها را امر ميكند که مانند ساير مردم در عرفات توقف نموده و از آنجا مجتمعا بمشعر كوچ كنيد و قريب باين معني از كافي و تهذيب از حضرت صادق از حضرت باقر (ع) از جابر در ذكر حج رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده جز اينكه ناس در آن حديث بحضرت ابراهيم و اسمعيل و اسحاق و انبياء بعد از آنها تفسير شده و عبارت حديث اينست، «
ثم غدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و النّاس معه و كانت قريش تفيض من المزدلفة و هي جمع و يمنعون النّاس من ان يفيضوا منها. فاقبل رسول اللّه و قريش ترجو ان تكون افاضته من حيث كانوا يفيضون، فانزل اللّه عليه ثم افيضوا من حيث افاض النّاس و استغفروا اللّه يعني ابراهيم و اسمعيل و اسحاق في افاضتهم و من کان بعدهم الحديث
» و از اينکه حديث هر دو مورد اختلاف روشن ميشود زيرا افاضه در اينکه آيه را همان افاضه از عرفات بمشعر بيان ميفرمايد و مراد از ناس حضرت ابراهيم و اسمعيل
جلد 2 - صفحه 376
و اسحق و انبياء بعد از آنها را ميداند.
و بنا بر اينکه اشكال ميشود که افاضه از عرفات در آيه قبل ذكر شده و چرا در اينکه آيه با ثمّ که دلالت بر تراخي ميكند تكرار شده!
در مجمع البيان از اينکه اشكال چنين پاسخ داده «قد روي اصحابنا ان هاهنا تقديما و تأخيرا تقديره فليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا من ربكم ثم افيضوا من حيث افاض النّاس ... فاذا افضتم من عرفات ..
و بعضي گفتند ثمّ براي ترتيب در ذكر است و آيه اول افاضة از عرفات را بيان فرموده و در اينکه آيه اگر چه امر بهمان افاضه است ولي مستفاد از آن، نهي از افاضه مانند افاضه قريش است.
وَ استَغفِرُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ از خداي در عرفات و ساير موارد طلب آمرزش كنيد زيرا خدا آمرزنده و صاحب رحمت است و معني استغفار و غفور و رحيم در اول سوره گذشت.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
(آیه 199)- باز در ادامه همین معنی میفرماید: «سپس از آنجا که مردم کوچ میکنند (از مشعر الحرام به سوی سرزمین منی) کوچ کنید» (ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ
ج1، ص182
حَیْثُ أَفاضَ النَّاسُ)
.در روایات آمده است که قبیله قریش در جاهلیت امتیازات نادرستی برای خود قائل بودند از جمله این که میگفتند: ما نباید در مراسم حجّ به عرفات برویم زیرا عرفات از حرم مکه بیرون است. قرآن در آیه فوق خط بطلان بر این اوهام کشید و به مسلمانان دستور داد همه با هم در عرفات وقوف کنند و از آنجا همگی به سوی مشعر الحرام و از آنجا به سوی منی کوچ کنند.
و در پایان دستور به استغفار و توبه میدهد میفرماید: «از خدا طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است» (وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
و طلب آمرزش کنید از آن افکار و خیالات جاهلی که مخالف روح مساوات و برابری حجّ است.
در این بخش از آیات به سه موقف حجّ اشاره شده، عرفات که محلی در 20 کیلومتری مکه است سپس وقوف در مشعر الحرام- یا مزدلفه- و سوم سرزمین منی که محل قربانی و رمی جمرات و پایان داده به احرام و انجام مراسم عید است.
نکتهها:
1- نخستین موقف حجّ
زائران خانه خدا بعد از انجام مراسم عمره راهی مراسم حجّ میشوند و نخستین مرحله همان وقوف در عرفات است- در نامگذاری سرزمین عرفات به این نام ممکن است اشاره به این حقیقت باشد که این سرزمین محیط بسیار آمادهای برای معرفت پروردگار و شناسایی ذات پاک اوست و به راستی آن جذبه معنوی و روحانی که انسان به هنگام ورود در عرفات پیدا میکند با هیچ بیان و سخنی قابل توصیف نیست تنها باید رفت و مشاهده کرد- همه یکنواخت، همه بیابان نشین، همه از هیاهوی دنیای مادی و زرق و برقش فرار کرده در زیر آن آسمان نیلی و در آن هوای پاک از آلودگی گناه، در آنجا که از لابلای نسیمش صدای زمزمه جبرئیل و آهنگ مردانه ابراهیم خلیل و طنین حیاتبخش صدای پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله شنیده میشود در این سرزمین خاطرهانگیز که گویا دریچهای به جهان ماورای طبیعت در آن گشوده شده انسان نه تنها از نشئه عرفان
ج1، ص183
پروردگار سرمست میشود و لحظهای با زمزمه تسبیح عمومی خلقت هماهنگ میگردد بلکه در درون وجود خود، خودش را هم که عمری است گم کرده و به دنبالش میگردد پیدا میکند و به حال خویشتن نیز عارف میگردد. آری! این سرزمین را «عرفات» مینامند چه اسم جالب و مناسبی!
2- مشعر الحرام: دوّمین موقف حجّ
«مشعر» از ماده «شعور» است در آن شب تاریخی (شب دهم ذی الحجه) که زائران خانه خدا پس از طی دوران تربیت خود در عرفات به آنجا کوچ میکنند و شبی را تا به صبح روی ماسههای نرم در زیر آسمان پرستاره در سرزمینی که نمونه کوچکی از محشر کبری و پردهای از رستاخیز بزرگ قیامت است. آری! در چنان محیط بیآلایش و با صفا و تکان دهنده در درون جامه معصومانه احرام و روی آن ماسههای نرم انسان جوشش چشمههای تازهای از اندیشه و فکر و شعور در درون خود احساس میکند و صدای ریزش آن را در اعماق قلب خود به روشنی میشنود آنجا را «مشعر» مینامند!
نکات آیه
۱ - براى رفتن به مَشعر، باید همانند مردم از عرفات حرکت کرد. (ثم افیضوا من حیث افاض الناس) برخى برآنند که جمله «ثم افیضوا»، تأکید همان افاضه از عرفات است ; به قرینه «من حیث ...». چون قریش و هم پیمانان آنان بر خلاف مردم، اِفاضه اى از عرفات نداشتند.
۲ - وقوف در عرفات، از مناسک حج (ثم افیضوا من حیث افاض الناس) بنابراینکه مراد، افاضه از عرفات باشد، لازمه آن لزوم وقوف در عرفات خواهد بود.
۳ - لزوم کوچ کردن از مَشعرالحرام، همراه با مردم (ثم افیضوا من حیث افاض الناس) کلمه «ثم» دلالت مى کند که مراد از افاضه، افاضه از مشعر است.
۴ - لغو هر گونه امتیاز طایفه اى و گروهى در حج (ثم افیضوا من حیث افاض الناس) با توجّه به آنچه در ذیل آیه نقل شده که عدّه اى از قریش خود را جداى از مردم فرض مى کردند و در عرفات وقوف نداشتند.
۵ - وقوف در مشعرالحرام، از مناسک حج (ثم افیضوا من حیث افاض الناس) بنابراینکه «ثم افیضوا»، مربوط به مشعرالحرام باشد.
۶ - لزوم استغفار به درگاه خداوند (و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحیم)
۷ - فرمان الهى به امتیازطلبان قریش در حج، مبنى بر استغفار از گناه امتیازطلبى* (ثم افیضوا من حیث افاض الناس و استغفروا اللّه) پس از ردّ امتیازطلبى (من حیث افاض الناس)، امر به استغفار، مى تواند اشاره باشد که این عمل، گناه و استغفار از آن لازم است.
۸ - لزوم استغفار، به هنگام کوچ کردن از عرفات و مَشعرالحرام (ثم افیضوا ... و استغفروا اللّه) در این برداشت، هر دو نظر درباره جمله «ثم افیضوا» (افاضه از مشعر و یا عرفات)، ملحوظ شده است.
۹ - خداوند، غفور و رحیم است. (ان اللّه غفور رحیم)
۱۰ - وعده الهى به آمرزش و رحمت استغفارکنندگان (و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحیم) گر چه آیه مزبور درباره کوچ از مَشعر و عرفات است ; ولى تعلیل «ان اللّه غفور رحیم»، عام است. بنابراین وعده رحمت و آمرزش، به مطلق استغفارکنندگان است.
روایات و احادیث
۱۱ - لزوم کوچ کردن از عرفات، بسان کوچ کردن ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و سایر حج گزاران (ثم افیضوا من حیث افاض الناس) امام صادق (ع) درباره آیه «ثم افیضوا ...» فرمود: یعنى ابراهیم و اسماعیل و اسحاق فى افاضتهم منها و من کان بعدهم[۶].
۱۲ - اعتقاد قریش به عدم لزوم کوچ کردن آنان از عرفات (ثم افیضوا من حیث افاض الناس) امام صادق (ع): اولئک قریش کانوا یقولون: نحن اولى الناس بالبیت و لا یفیضون الا من المزدلفة، فامرهم اللّه ان یفیضوا من عرفة[۷].
۱۳ - طالبان آمرزش الهى به هنگام کوچ از مشعر و عرفات، مشمول مغفرت و رحمت خداوند هستند. (ثم افیضوا ... و استغفروا اللّه ان اللّه غفور رحیم)
۱۴ - لزوم کوچ کردن از عرفات بسان اهل البیت (ع) (ثم افیضوا من حیث افاض النّاس) امام حسین (ع): ... فنحن النّاس و لذلک قال اللّه تعالى ذکره فى کتابه: «ثمّ افیضوا من حیث افاض النّاس»[۸].
موضوعات مرتبط
- احکام: ۱، ۲، ۳، ۵
- ابراهیم (ع): ابراهیم (ع) در حج ۱۱
- استغفار: اهمیّت استغفار ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۳
- اسحاق (ع): اسحاق (ع) در حج ۱۱
- اسماء و صفات: رحیم ۹ ; غفور ۹
- اماکن مقدس: ۱، ۲، ۳، ۵، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴
- اهل بیت (ع): الگوگیرى از اهل بیت (ع) ۱۴
- تبعیض نژادى: نفى تبعیض نژادى ۴
- حجّ: احکام حجّ ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۱ ; مناسک حجّ ۴، ۵، ۸
- خدا: آمرزش خدا ۱۰، ۱۳ ; اوامر خدا ۷ ; رحمت خدا ۱۰، ۱۳ ; وعده خدا ۱۰
- رحمت: مشمولان رحمت ۱۳
- عرفات: استغفار در عرفات ۸، ۱۳ ; وقوف در عرفات ۲، ۱۱، ۱۴
- قریش: خودبرتربینى قریش ۷ ; عقیده قریش ۱۲ ; قریش و عرفات ۱۲
- گناه: آمرزش گناه ۱۰ ; استغفار از گناه ۷
- مشعرالحرام: استغفار در مشعرالحرام ۸، ۱۳ ; وقوف در مشعرالحرام ۱، ۳، ۵
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۶۷.
- ↑ جامع البيان و روض الجنان.
- ↑ روض الجنان.
- ↑ تفسير ابن المنذر.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۲۴۷، ح ۴ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۹۶- ، ح ۷۱۹.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۹۶، ح ۲۶۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۹۵، ح ۷۱۰.
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۲۴۴، ح ۳۳۹ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۰۱، ح ۲.