البقرة ١٦٧
کپی متن آیه |
---|
وَ قَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَ لَنَا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا کَذٰلِکَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَ مَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ |
ترجمه
البقرة ١٦٦ | آیه ١٦٧ | البقرة ١٦٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَرَّةً»: برگشت. عودت و رجوع به دنیا (نگا: زمر / ). «کَذلِکَ»: این چنین. «یُرِیهِمْ»: بدیشان نشان میدهد. بدیشان حالی میکند. ضمیر (هِمْ) در (یُرِیهِمْ) مفعول اوّل، و واژه (أَعْمَالَ) مفعول دوم، و (حَسَراتٍ) مفعول سوم یا حال (هِمْ) میباشد. «حَسَرَاتٍ»: آهها و نالهها. افسوسها.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَثَلُ الَّذِينَ کَفَرُوا... (۱) وَ الَّذِينَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ... (۱) وَ قَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ... (۱) وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا... (۱) قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ... (۵)
تفسیر
- آيات ۱۶۳ ۱۶۷ بقره
- معنى ((واحد)) در ((اله واحد))
- بيان فرق اجمالى بين دو كلمه ((احد)) و ((واحد))
- اقسام وحدت و نكته اى كه در جمله ((الهكم اله واحد)) هست
- ((الا)) در ((لا اله الّا هو)) براى استثنا نيست
- سه برهان ، كه آيه شريفه براى اثبات وجود خدا و توحيد اقامه كرده است
- برهانى ديگر بر رحمن و رحيم بودن خدا
- علل پيدايش شب و روز
- اختيار انسان او را سبب تام و مستقل از اراده خداوند نمى كند
- گفتارى در اينكه مصنوعات انسانها هم مصنوع خداست
- پندار باطل ماديون درباره علت و ريشه خداشناسى و اعتقاد به ماوراى طبيعت
- تناقض گويى هاى عجيب اين آقايان
- قرآن كريم قانون عليت عمومى را پذيرفته وافعال و پديده ها را هم به علل طبيعى و هم به خدا نسبت مى دهد
- شايد عدم دسترسى اين آقايان به منابع صحيح معارف اسلامى علت اشتباه آنان بوده
- اهميت آب و چگونگى پيدايش باران و بارش آن
- تشريح جريان باد و فوائد و آثار آن
- سخن در آيت بودن ابرها
- اطاعت از غير خدا شرك است
- استعمال محبت در خداى تعالى استعمال حقيقى است
- ملاك مدح ذم ((محبت )) اطاعت از محبوب است
- حب كسى كه حبش حب خداست ، تقرب به خداوند است
- اى كاش مشركين در همين دنيا روز عذاب خود را مى ديدند
- بحث روايتى (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- بحث فلسفى (درباره حب و دوستى و محبت خدا)
- حب تعلقى است خاص بين انسان و كمال او
- محبت داراى مراتب مختلفى است و فقط به امور مادى تعلق نمى گيرد
- خداى سبحان از هر جهت اهليت محبوب شدن را دارد
- خداوند خلق خود را دوست مى دارد
- شعور و علم لازمه حب نيست
- بحث فلسفى ديگر (درباره خلود و جاودانگى عذاب قيامت )
- اشكالهايى كه به خلود در عذاب شده است و پاسخ آنها
- جواب از اشكال اول
- جواب از اشكال دوم
- جواب از اشكال سوم
- جواب به اشكال چهارم
- بحث قرآنى در تكميل بحث سابق (بيان اين كه عذاب خدا نيز از رحمت اوست )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«167» وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ
و (در آن موقع) پيروان گويند: اى كاش! بار ديگرى براى ما بود (كه به دنيا برمىگشتيم) تا از اين پيشوايان بيزارى جوئيم، همانگونه كه آنها (امروز) از ما بيزارى جستند. بدينسان خداوند اعمال آنها را كه مايه حسرت آنهاست، به آنها نشان مىدهد و هرگز از آتش دوزخ، بيرون آمدنى نيستند.
نکته ها
به فرموده روايات، در قيامت مواقف متعدّدى است، در برخى از آنها مُهر سكوت بر لبها زده مىشود وتنها با نگاههاى پرحسرت به يكديگر نگريسته و گريه مىكنند. در بعضى موارد، از همديگر استمداد كرده و در صحنهاى نسبت به هم ناله و نفرين مىكنند. در اين آيه مىخوانيم كه پيروان كفر نيز از حمايتها و عشق ورزىهاى خود نسبت به رهبرانشان به شدّت پشيمان مىشوند، ولى ديگر كار از كار گذشته و تنها حسرتى است كه در دل دارند و با زبان مىگويند: اگر ما بارديگر برگرديم، هرگز دنبالهرو آنها نخواهيم بود. كسانى كه اينقدر بىوفا هستند كه از ما در اين روز تبرّى مىجويند، ما هم اگر به دنيا برگرديم، از آنان تبرّى خواهيم جست. آنها حسرت مىخورند، ولى مگر از حسرت كارى ساخته است.
در آيات متعدّد، كلمه «خلود» در مورد عذاب بكار رفته است. بعضى «خلود» را مدّت طولانى معنا مىكنند، ولى از جملهى «وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ» در اين آيه استفاده مىشود كه «خلود» به معناى ابديّت است، نه مدّت طولانى.
در روايات، نمونههايى از حسرت گنهكاران در قيامت به چشم مىخورد، از جمله:
كسانى هستند كه اموال زيادى را براى وارثان خود مىگذارند و خود در زمان حيات، كار خيرى نمىكنند. آنان در آن روز مشاهده مىكنند كه اگر وارث از ارث او كار خوبى انجام داده،
جلد 1 - صفحه 255
در نامه وارث ثبت شده و اگر كار بدى كرده، شريكِ جرم وارث قرار گرفته است. «1»
نمونهى ديگر اهل حسرت، آنان كه عبادات بسيار دارند، ولى رهبرى و ولايت علىّبنابىطالب عليهما السلام را نپذيرفتهاند. «2»
انسان، داراى اختيار است. اگر چنين نبود، پشيمانى و حسرت و تصميم مجدّد در او راه نداشت. پشيمانى و حسرت، نشانهى آن است كه مىتوانستيم كار ديگرى انجام دهيم. و تصميم مجدّد، رمز آن است كه انسان مىتواند با اراده و اختيار، هر راهى را كه صلاح بداند، انتخاب كند.
پیام ها
1- طاغوتها را رها كنيم. تا آنان ما را در قيامت رها نكردهاند، آنها را در دنيا رها كنيم. «فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ»
2- در قيامت، چشم انسان حقيقت بين شده و بر كارهاى خود، حسرت مىخورد. «يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ»
3- آرزوى برگشت هست، ولى برگشتى نيست. «لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً ... وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ (167)
وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا: و گويند تابعين چون تبرّى متبوعين را مشاهده كنند. لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً: كاشكى براى ما و آنها بازگشتى بود به دنيا، فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ: پس بيزارى مىجوئيم از ايشان، كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا: همچنانكه ايشان بيزارى جستند از ما امروز، كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ: چنانچه در قيامت بايشان نشان دهد رسوائى آنها را، همچنين نشان دهد خدا، أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ: اعمال ايشان را حسرتها برايشان يعنى اعمالى كه به زعم آنها نيكو باشد از حج و عمره و ضيافات و صدقات، همه را ردّ فرمايد و قبول ننمايد و سبب حسرت و ندامت آنها شود. يا اعمال سيئه كه مباشرت داشتند از كشتن و دختر به گور نمودن، موجب زيادتى حسرت آنها شود.
وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ: و نباشد تابعان و متبوعان بيرون شدگان از آتش جهنم، يعنى در آن آتش دائم و ثابت باشند.
تبصره: آيه شريفه اشعار است به آنكه اعمال صادره از بندگان چنانچه خلاف رضاى الهى باشد مقبول نخواهد شد و روز قيامت پشيمانى و حسرت آنچه فوت شده حاصل آيد، چنانچه در كتاب كافى- كلينى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده در تفسير آيه شريفه فرمايد: شخصى كه مال را در دنيا كسب نموده و در وجوه خير صرف نكند و بميرد و آن مال را واگذارد براى كسى كه صرف كند در اطاعت خدا يا در معصيت او؛
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 310
پس اگر بجا آورد به آن مال طاعت خدا را، مىبيند ثواب آن را در ميزان غير خود، پس زياد شود حسرت او و حال آنكه مال متعلق به او بوده؛ و يا صرف كند آن وارث در معصيت خدا، پس بتحقيق تقويت نموده بواسطه آن مال وارث را به معصيت الهى و كمك نموده او را. «1» تتمه: در تبيان طوسى رحمه اللّه جابر روايت نموده كه از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم از آيه: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً (الخ) فرمود: ايشان به خدا قسم دوستان فلان و فلان هستند، فراگرفتند آنان را ائمه غير امامى كه خدا براى مردم قرار داده، پس بدين جهت فرموده: وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ. الخ پس حضرت فرمود: ايشان به خدا قسم اى جابر ائمه ظلمه و تابعان آنها مىباشند. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ (167)
جلد 1 صفحه 209
ترجمه
و گويند آنانكه پيروى كردند كاش بودى از براى ما بازگشتنى پس بيزارى ميجستيم از آنها چنانچه جستند از ما اينچنين بنماياند خدا بآنها كردارهاشان را حسرتها بر آنها و نباشند ايشان بيرون آيندگان از آتش.
تفسير
و گويند آنانكه تبعيت نمودند ايكاش برمىگشتيم بدنيا پس بيزارى مىجستيم از اين رؤسا آنجا همچنانكه بيزارى جستند آنها از ما اينجا و چنانچه تابع و متبوع و رئيس و مرؤس از يكديگر تبرى جستند و معلوم شد هيچكدام بدرد ديگرى نميخورند مينماياند خداوند اعمال آنها را بايشان كه بدون ثمر بوده و موجب حسرت و ندامت شده است و ثوابى ندارند چون عمل نمودند در دنيا يا براى غير خدايا بغير وجهى كه خداوند بآن امر فرموده بود و مىبينند اعمال غير خودشان را كه براى خدا بوده كه داراى ثواب عظيم است حقير عرض مىكنم محتمل است مراد از غير وجه مأمور به الهى فقدان شرط ولايت باشد اگرچه ظاهرا فقدان كليه شرايط را شامل است چنانچه ثواب عظيم مخصوص بشيعيان است اگرچه عمل غير شيعه براى خدا باشد و در كافى و عياشى و فقيه از حضرت صادق (ع) روايت نموده است در ذيل اين آيه كه اهل حسرت كسانى هستند كه اموالى از خود باقى ميگذارند و بسبب بخل صرف در طاعت خدا نمىكنند و بعد از آنها كسانيكه آن اموال را باستحقاق ميبرند اگر صرف در طاعت خدا كنند اين شخص مىبيند مال خود را در ميزان عمل غير و حسرت ميبرد و اگر صرف در معصيت نمايند افسوس ميخورد كه چرا من اسباب معصيت را براى آنها فراهم نمودم و اين گروه مخلدند در آتش زيرا كه معصيت آنها كفر است و شفاعت پيغمبر (ص) و امام (ع) و خيار شيعيان شامل حال كفار نميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَو أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنهُم كَما تَبَرَّؤُا مِنّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللّهُ أَعمالَهُم حَسَراتٍ عَلَيهِم وَ ما هُم بِخارِجِينَ مِنَ النّارِ (167)
(پس كساني که پيروي ميكردند ميگويند كاش ميشد که براي ما برگشتي بود تا از شما بيزاري جوييم چنانچه شما از ما بيزاري جستيد، اينکه چنين خداوند كارهاي آنان را که اسباب حسرت بر ايشان است بآنان ارائه ميدهد و اينان از آتش بيرون رونده نيستند) لَو أَنَّ لَنا كَرَّةً اينکه قسمت مقاله تابعين است که ميگويند اگر براي ما برگشتني بود از اينکه رؤساء بيزاري ميجستيم و ديگر اطاعت آنها را نميكرديم، و آنان را بخود واميگذارديم همين طور که اينان از ما بيزاري جستند و ما را بخود واگذاردند و لو براي تمنّي است و كرّة بمعني رجوع و بازگشت است.
كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللّهُ أَعمالَهُم حَسَراتٍ عَلَيهِم يعني روز قيامت اعمال آنان را اسباب حسرتشان قرار داديم چه آن روز يوم الحسرة و الندامة است و اسباب حسرت در آن روز بسيار است، از آن جمله است عقوبت معاصي که چه اندازه سخت و طاقت فرساست و هيچيك از آنها از قلم نيفتاده و در نامه اعمال ثبت گرديده است.
يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً«1» ديگر مثوبات و مقامات عاليه است که بواسطه ترك عبادات از واجب و مستحبّ از دست داده است.
1- سورة الكهف آيه 47
[.....]
جلد 2 - صفحه 285
ديگر مسامحه در ازاله اخلاق رذيله که موجب انحطاط از مراتب انساني و دخول در زمره بهائم و سباع و شياطين است و ديگر كوتاهي در تخلق باخلاق حميده و فضائل انساني است که او را از مصاحبت و حشر با انبياء و اولياء و مقربان محروم گردانيده و ديگر كوتاهي در صرف اموال و قوي و ساير نعم الهي در مصارف خير و صلاح است بويژه اگر مالي را در تحصيل آن زحمت كشيده و خود در خيرات صرف ننموده ولي وارث صالحي داشته که آن مال را در مصارف خيريه صرف نموده و در قيامت از مثوبات آن بهرهمند گرديده و اينکه محروم شده و حسرت آن برايش مانده است چنانچه اخباري باين مضمون از ائمه (ع) رسيده و ديگر دوري جستن از معاشرت با انبياء و اولياء و علماء و اخذ ننمودن احكام دين و معارف الهي از آنها و معاشرت با فساق و فجار و متابعت آنهاست که مورد آيه است و غير اينها از اسباب حسرت و ندامت که در قيامت است.
وَ ما هُم بِخارِجِينَ مِنَ النّارِ اينکه قسمت يكي از ادله خلود است که بيان آن در ذيل آيه خَتَمَ اللّهُ عَلي قُلُوبِهِم وَ عَلي سَمعِهِم وَ عَلي أَبصارِهِم غِشاوَةٌ وَ لَهُم عَذابٌ عَظِيمٌ گذشت«1»
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 167)- اما این پیروان گمراه که بیوفایی معبودان خود را چنین آشکارا میبینند برای تسلی دل خویشتن میگویند: «ای کاش ما بار دیگر به دنیا باز میگشتیم تا از آنها تبری جوییم، همان گونه که آنها امروز از ما تبری جستند»! (وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا).
اما چه سود که کار از کار گذشته و باز گشتی به سوی دنیا نیست.
و در پایان آیه میفرماید: آری! «این چنین خداوند اعمالشان را به صورت مایه حسرت به آنها نشان میدهد» (کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ).
اما حسرتی بیهوده، چرا که نه موقع عمل است و نه جای جبران! «و آنها هرگز از آتش دوزخ خارج نخواهند شد» (وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ).
نکات آیه
۱ - بازگشت به دنیا براى تبرّى از سران شرک و مخالفت کردن با آنان، آرزوى مشرکان پیرو در صحنه قیامت (و قال الذین اتبعوا لو أن لنا کرّة فنتبرأ منهم) «کرّ» به معناى رجوع و «کرّة» به معناى یکبار رجوع کردن است و مراد از آن، بازگشت به دنیا مى باشد. بنابراین «لو أن لنا کرّة»; یعنى، اى کاش یکبار دیگر به دنیا باز مى گشتیم!
۲ - اظهار پشیمانى مشرکان پیرو در صحنه قیامت، از دوستى با سران شرک و اطاعت از ایشان در دنیا (و قال الذین اتبعوا لو أن لنا کرّة فنتبرأ منهم)
۳ - ندامت مشرکان پیرو در قیامت از شرکورزى و پشیمانى آنان از اطاعت سران، ثمرى نداشته و موجب نجات آنان نخواهد شد. (و قال الذین اتبعوا لو أن لنا کرّة فنتبرأ منهم) چنانچه ندامت از شرک و ... در قیامت براى نجاتشان مؤثر مى بود، مشرکان آرزوى بازگشت به دنیا را نمى کردند.
۴ - حس انتقام جویى، وادار کننده مشرکان پیرو به تبرّى از سران شرک، نه حق جویى و حقیقت طلبى (فنتبرأ منهم کما تبرّءوا منا) جمله «کما تبرءوا منا» (چون آنان از ما بیزارى کردند و یا همان گونه که آنان از ما بیزارى جستند) بیانگر انگیزه اظهار تبرى مشرکان پیرو است.
۵ - وجود حس انتقام جویى براى انسانها در قیامت (فنتبرأ منهم کما تبرّءوا منا)
۶ - وجود احساسات و حالات روانى براى انسانها در قیامت (لو أن لنا کرّة فنتبرأ منهم کما تبرّءوا منا)
۷ - قیامت صحنه حسرت و اندوه مشرکان پیرو، از شرکورزى و پیروى از سران شرک (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت علیهم)
۸ - صحنه قیامت، صحنه مشاهده اعمال دنیوى و دیدن نتایج آن است. (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت) فعل «یرى» مى تواند از رؤیت به معناى دیدن با چشم باشد. بر این مبنا معناى جمله «کذلک ...» چنین مى شود: خداوند اعمال مشرکان (و یا نتایج اعمالشان) را به آنان نشان خواهد داد.
۹ - اعمال ناشایست آدمى در دنیا، مایه حسرت و اندوه او در قیامت خواهد شد. (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت علیهم)
۱۰ - خداوند، ارائه کننده اعمال دنیوى انسانها به ایشان در صحنه قیامت (کذلک یریهم اللّه أعملهم)
۱۱ - اعمال نارواى آدمیان در قیامت، به صورت حسرتى مجسم در پیش روى آنان قرار خواهد گرفت. (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت علیهم) برداشت فوق بر این اساس است که: «یرى» از رؤیت قلبى باشد. در این صورت «حسرات» مفعول سوم براى «یرى» خواهد بود و معناى جمله چنین مى شود: خداوند اعمال مشرکان را به صورت حسرتهایى، بر آنان جلوه گر خواهد ساخت.
۱۲ - شرکورزى، محبّت به سران شرک و پیروى از آنان، عملهاى حسرت آفرین و اندوهبار در سراى آخرت براى مشرکان پیرو (کذلک یریهم اللّه أعملهم حسرت علیهم)
۱۳ - مشرکان (سران آنان و پیروانشان) در قیامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود. (و ما هم بخرجین من النار)
۱۴ - آرزوى بازگشت از سراى قیامت به دنیا، آرزویى پوچ که هرگز تحقق نخواهد یافت. (لو أن لنا کرة ... و ما هم بخرجین من النار) «و ما هم بخارجین ...» در حقیقت پاسخى است به اظهار آرزوى مشرکان مبنى بر بازگشت به دنیا. جمله مذکور بیان مى دارد که آنان نه تنها به دنیا باز نمى گردند، بلکه از آتش دوزخ نیز رهایى نخواهند یافت.
روایات و احادیث
۱۵ - از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند که فرموده: «کذلک یریهم اللّه اعمالهم حسرات علیهم» روایت شده: «هو الرجل یدع المال لاینفقه فى طاعة اللّه بخلا ثم یموت فیدعه لمن هو یعمل فى طاعة اللّه او فى معصیته فان عمل به فى طاعة اللّه رأه فى میزان غیره فزاده حسرة و قد کان المال له و ان کان عمل به فى معصیة اللّه قواه بذلک المال حتى عمل به فى معصیة اللّه;[۱] مراد شخصى است که مال دنیا را به جا مى گذارد و از روى بخل آن را در طاعت خدا انفاق نمى کند و بعد از مرگش آن مال در طاعت و یا معصیت خدا خرج مى شود. پس اگر آن مال در طاعت خدا مصرف شود آن را در میزان دیگرى مى بیند و حسرت او زیادتر مى شود; چون این مال، ملک او بوده است و اگر در معصیت خدا صرف شده باشد، او آن گناهکار را به وسیله آن مال تقویت کرده تا بدین گونه نافرمانى خدا را نماید».
۱۶ - منصور حازم مى گوید: از امام صادق(ع) از آیه «و ما هم بخرجین من النار» سؤال کردم، فرمود: «اعداء على(ع) هم المخلدون فى النار أبدالأبدین و دهر الداهرین;[۲] دشمنان على(ع) هستند که تا پایان روزگار و تا ابدیت در جهنم جاودانه هستند».
موضوعات مرتبط
- آرزو: آرزوى بازگشت به دنیا ۱، ۱۴; آرزوى باطل ۱۴
- اطاعت: اطاعت از رهبران مشرکان ۲، ۳، ۷، ۱۲
- امام على(ع): فرجام دشمنان امام على(ع) ۱۶
- انسان: احساسات اخروى انسان ۶; انتقام جویى اخروى انسان ها ۵; حسرت اخروى انسان ۱۱; عمل انسان ها در قیامت ۱۰
- انگیزش: عوامل انگیزش ۴
- پشیمانى: پشیمانى بى اثر ۳
- تبرى: تبرى از رهبران مشرکان ۱، ۴
- جهنم: آتش جهنم ۱۳; جاودانان در جهنم ۱۶ جاودانگى در جهنم ۱۳
- جهنمیان: ۱۳، ۱۶
- حسرت: عوامل حسرت اخروى ۱۵
- خدا: افعال خدا ۱۰
- دشمنى: دشمنى با رهبران مشرکان ۱
- دوستى: آثار دوستى با رهبران مشرکان ۲; دوستى ناپسند ۲
- شرک: آثار شرک ۱۲
- عذاب: اهل عذاب ۱۳
- علایق: آثار علاقه به رهبران مشرکان ۱۲
- عمل: آثار اخروى عمل ۸; آثار اخروى عمل ناپسند ۱۱; آثار عمل ناپسند ۹
- قیامت: احساسات در قیامت ۶; انتقام جویى درقیامت ۵; تجسم عمل در قیامت ۸، ۱۱; ظهور حقایق در قیامت ۸; عوامل اندوه در قیامت ۷، ۹، ۱۲; عوامل حسرت در قیامت ۷، ۹، ۱۱، ۱۲; ویژگیهاى قیامت ۸
- مال: مصرف مال در گناه ۱۵
- مشرکان: آرزوى اخروى مشرکان ۱; انتقام جویى مشرکان پیرو ۴; اندوه اخروى مشرکان ۷; اندوه مشرکان پیرو ۱۲; پشیمانى اخروى مشرکان ۲، ۳; حسرت اخروى مشرکان ۷; حسرت مشرکان پیرو ۱۲; رهبران مشرکان در جهنم ۱۳; عذاب اخروى مشرکان ۱۳; عذاب رهبران مشرکان ۱۳; عذاب مشرکان پیرو ۱۳; مشرکان پیرو در جهنم ۱۳;مشرکانپیرو در قیامت ۱، ۲، ۳، ۷
منابع