الأنعام ٩٦
کپی متن آیه |
---|
فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَکَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبَاناً ذٰلِکَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ |
ترجمه
الأنعام ٩٥ | آیه ٩٦ | الأنعام ٩٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الإِصْبَاحِ»: صبح. بامداد. مصدری است که بامداد بدان نامگذاری شده است. «حُسْبَاناً»: شمارش. حساب. همچون کُفران و شکران، مصدر ثلاثی مجرّد است. «تَقْدِیر»: اندازهگیری. سنجش. تدبیر استوار.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنَ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي... (۴) هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً... (۶) وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ... (۱) وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ... (۴) لاَ الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ... (۳) فَقَضَاهُنَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي... (۴) (۱) وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى (۰) هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً... (۷) إِنَ فِي اخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَ... (۱) وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ... (۶) وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ... (۳) وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ... (۴) الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ (۳) وَ اللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ (۱) وَ اللَّيْلِ إِذَا سَجَى (۱) (۱)
السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ... (۱) وَ النَّهَارِ إِذَا جَلاَّهَا (۰) وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا (۱) وَ الضُّحَى (۰) وَ اللَّيْلِ إِذَا سَجَى (۱) الم (۰)
تفسیر
- آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام
- موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .
- وجود كتب آسمانى و وجود معارف و احكام الهى در بين مردم ، دو شاهد بر لزوم هدايت مردم ازجانب خدا است .
- بيان اينكه در آيه : (( قل من انزل الكتاب )) كه در آن به نزول تورات بر موسى احتجاج شده ، رسول خدا(ص ) ماءمور به سؤال از يهود شده نه از مشركين .
- اشكالاتى كه بر بيان فوق وارد نموده و گفته اند مسؤل در آيه شريفه مشركين هستند نه يهود، و جواب آن اشكالات .
- اشكال سوم و پاسخ آن .
- آنچه از معارف الهى و ارزشهاى معنوى كه در گوشه و كنار جهان وجود دارد، ميراثانبياء(ع ) و از آثار وحى است .
- داشتن بركت و خير كثير و هدايت انسان به سعادت ، نشانه نزول قرآن از سوى خدا است .
- بيان اينكه سببيت خدا و بركت او در طول ساير اسباب است ، ونزول بركت ، با عمل ساير عوامل منافات ندارد.
- مراد از افتراء زدن به دروغ بر خدا در: (( فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا )) .
- سختى مرگ ظالمان (مرتكبين افتراء بر خدا، ادعاى نبوت به دروغ و استهزاء به آيات خدا).
- حقيقت زندگى انسان پس از مرگ .
- مراد از انشاء و پديده آوردن بنى آدم از (( نفس واحدة )) و تقسيم آنان به (( مستقر )) و (( مستودع )) .
- وصف (( بديع السموات والارض )) متضمن حجت بر استحاله فرزند داشتن خدا است .
- دقائق و لطائفى كه از جمله : (( لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار )) استفاده مىشود.
- در قرآن كريم افعال انسان به خود او نسبت داده شده و قانون (( عليت )) مسلم دانسته شدهاست .
- از نظر قرآن ذوات تمامى اشياء مخلوق خدا است ولىاعمال و رفتار آنان منسوب به (( تقدير و هدايت )) مى باشد.
- دو اشكال بى اساس بر عموميت خلقت .
- خلقت و حسن ، متلازمند و هر چيزى ذاتا و به لحاظ اينكه آفريننده خدا است ، نيكو است .
- حسن و قبح ، از امور اعتباريه مى باشند و قابل خلق و ايجاد نيستند.
- پاسخ به اشكالى ديگر و بيان اينكه انحصار خلقت و عليت ايجاد در خدا، مستلزم نفىقانون عليت نيست .
- جواب اين شبهه كه عليت خدا در بقاء اشياء مستلزم توارد و اجتماع دو علت مستقل در معلول واحد است .
- موجودات در بقاء خود نيز همچون حدوث محتاج خدا هستند.
- نظام جارى در عالم دلالت بر وجود صانع مى كند.
- رواياتى در ذيل (و ما قدروا الله حق قدره ).
- رواياتى در مورد نزول آيه : (( و من اظلم ممن افترى على الله ... )) درباره عبدالله بن سعد بن ابى سرح .
- روايتى راجع به (( طينت )) آدمى .
- رواياتى درباره (( مستقر )) و (( مستودع )) در آيه شريفه .
- چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ «96»
(خداوند،) شكافندهى سپيده دم است، و شب را مايهى آرامش قرار داد و خورشيد و ماه را اسباب شمارش (ايّام). اين است اندازهگيرى خداوند قدرتمند دانا.
نکته ها
«اصباح» هم به معناى صبح است، هم به معناى سپرى كردن شب و وارد صبح شدن، امّا در اينجا مراد، هنگام دميدن سپيدهى صبح است.
«1». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 2، ص 5.
جلد 2 - صفحه 515
در آيهى قبل، سه نشانه از قدرت خداوند در زمين مطرح شد، در اين آيه نشانههايى از قدرت الهى در آسمانها آمده است. شب و روز دو نشانه از قدرت الهى است كه به واسطهى گردش منظّم خورشيد و ماه پديد مىآيند.
شب، براى استراحت است و از كار و تلاش و سفر در شب، نكوهش شده است. «1» (از اينكه در اين آيه، شب عامل سكون و آرامش شمرده شده، معلوم مىشود صبح براى كار و تلاش است.)
امام رضا عليه السلام فرمود: «ازدواج را در شب قرار دهيد، چون شب و همسر، هر دو وسيلهى سكون و آرامش انسانند». «2»
پیام ها
1- پيدايش شب و روز، نياز به وجودى صاحب قدرت و دانش دارد كه اين كار را با تقدير و اندازهگيرى دقيق انجام دهد. فالِقُ الْإِصْباحِ ... تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
2- خورشيد و ماه، وسيلهى نظم و حسابرسى و برنامهريزى است. «3» «حُسْباناً»
3- برنامهريزى دقيق واجراى كامل، نياز به علم وقدرت دارد. «تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ»
4- تفكّر در نظم دقيق كرات آسمانى، راه خداشناسى است. فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ... فالِقُ الْإِصْباحِ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (96)
فالِقُ الْإِصْباحِ: شكافنده عمود صبح است از تاريكى شب و سفيدى روز.
و يا برنده تاريكى شب و آورنده روشنائى روز است به قدرت كامله و حكمت شامله وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً: و مقرر فرموده شب را محل و زمان سكونت و آرامگاه كه از رحمت حركات و مشتقات روز بياسائيد.
در نهج البلاغه امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: و سير نكن اول شب بدرستى كه خداى تعالى قرار داد شب را زمان ايستادن نه كوچ كردن، آسايش كند در او بدن تو و راحت شود پشت تو از زحمت روز. «1» در كافى- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه راحت كن در شب، پس بدرستى كه خدا قرار داد آن را زمان سكونت. «2» و نيز مروى است: طلب نكنيد حوائج را در شب، پس بدرستى كه او مظلم است. « «3»» در كافى- حضرت زين العابدين عليه السّلام امر مىفرمايد غلامان را كه ذبح نكنند تا طلوع فجر، و مىفرمود: خداى تعالى شب را زمان سكونت هر شيئى قرار داده. «4» وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً: و قرار داد آفتاب و ماه را نشانههاى اوقات، يا معنى آنكه آنها را ادوار مختلفه و سير متتابعه داد تا شهور و سنين بدانها متعين گردد و اوقات امور دينيه و دنيويه آن دانسته شود، پس مدار شمس و قمر بر
«1» نهج البلاغه، نامه 12.
(2 و 3) فروع كافى، جلد 5، صفحه 366، حديث 3.
«4» فروع كافى، جلد 6، كتاب الذبائح، صفحه 236، حديث سوّم.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 337
حسبان باشد ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ: اين امر سير و تدبير شمس و قمر براى حساب معلوم تقدير خداوندى است غالب كه حكم او بر وجه مخصوص بر همه جارى است. دانا در تدبير مملكت خود، و مصالح خلق به تدبير شمس و قمر هر يك در مستقر خود.
تنبيه- حق تعالى در آيه شريفه تنبيه فرمايد بندگان را به نعمت عظيمه خود و فرمايد: منم ذات مقدسى كه براى طلب معاش بندگان از ميان تاريكى، عمود صبح زود بشكافم و جهان تاريك را روشن گردانم تا هر كس رو به مقصد و به وجه معيشت خود قدم زند و به جهت سير نيرين حفظ اوقات و حساب آجال و سر رشته حساب كار و بار دانند، و به نور قمر از ظلمات متراكم ليل، متوحش و دلگير نشوند، و بسبب ضياء شمس از جميع امور بهرهور شوند. همچنين در اول حال كه جهان ظلمت ظلم و ضلالت داشت و بندگان در تاريكىهاى فساد بودند، من از ميان ظلمت متراكم ضلالت، آفتاب هدايت عدل محمّدى صلّى اللّه عليه و آله طالع ساختم تا عالم شرع به نور هدايت او منور شده، ظلمت كفر و گمراهى را محو نمود، و گمراهان باديه ضلالت به نور معرفت او راه يافتند، و به مقصود دارين فايض شدند. و چون آفتاب برج هدايت نبوى صلّى اللّه عليه و آله روى به غروب نهاد، در مطلع آن قمر علوى عليه السّلام طالع ساختم تا بندگان به نور هدايت و ارشاد او منتفع شوند و مهتدى گردند و نكته «انا كالشّمس و علىّ كالقمر» «1» اينجا ظهورى تمام دارد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فالِقُ الْإِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّيْلَ سَكَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (96)
ترجمه
پديد آورنده صبح صادق است و قرار داد شب را آرامگاه و آفتاب و ماه را بحساب روندگان اين ميزان بندى ارجمند دانا است.
تفسير
خداوند شكافنده عمود صبح است از ظلمت شب يعنى جدا كننده آندو است از يكديگر چنانچه از اكثر مفسرين نقل شده است يا خالق صبح است چنانچه از ابن عباس روايت شده است و قرار داده است شب را براى سكونت و آرامش خلق در آن و بعضى و جاعل الليل قرائت نمودهاند و اين انسب با ما قبل است چنانچه آن قرائت اوفق با ما
جلد 2 صفحه 357
بعد است و در كافى از امام باقر (ع) نقل نموده كه استراحت نما در شب همانا خداوند قرار داده است آنرا براى آرامش و عياشى ره نيز مانند آنرا نقل نموده و در روايتى وارد شده است كه طلب نكنيد حوائج خودتان را در شب همانا روشنائى در آن نيست و در كافى است كه حضرت سجاد (ع) امر ميفرمود غلامان خود را كه در شب ذبح نكنند چون خداوند شب را آرامش قرار داده است براى هر چيزى و قريب باين معانى در نهج البلاغه هم ذكر شده است و قرار داد خداوند آفتاب و ماه را كه سير مينمايند بحساب و ميزان معيّنى بر ادوار مختلفه كه از آن روز و شب و ماه و سال و برج و فصول اربعه پيدا ميشود و حساب اوقات در واجبات و محرّمات و معاملات بآن معلوم مىگردد پس آندو منشأ حسابها هستند بنا بر آنكه حسبان جمع حساب باشد يا منشأ حسابكردن هستند در صورتى كه مصدر باشد و اين حساب و ميزان تغيير پذير نيست چون معيّن بتعيين خداوند قاهر غالب قوىّ ارجمند دانا است و آندو و ساير كواكب مسخّر اراده اويند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فالِقُ الإِصباحِ وَ جَعَلَ اللَّيلَ سَكَناً وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ حُسباناً ذلِكَ تَقدِيرُ العَزِيزِ العَلِيمِ (96)
شكافنده صبح آوردن است و قرار داد شب را براي سكونت و استراحت
جلد 7 - صفحه 146
و خورشيد و ماه را براي حفظ تاريخ و حساب اينست تقدير عزيز قادر متعال عالم بجميع امور.
خداوند بقدرت كامله خود خورشيد را در اينکه فضاي وسيع قرار داد و كواكبي در اطراف آن مثل سيارات که تعبير بمنظومههاي شمسي ميكنند بدور او سير دارند هر كدام سير خاص بخود که خردلي تخلفپذير نيست و از اينکه جمله كره زمين است که از براي او دو حركت قرار داده يكي انتقالي که دور كره شمس سير دارد و در يك سال يك دور حركت ميكند و تشكيل سال و برج ميدهد در دائره منطقة البروج که اينکه دائره را دوازده قسمت كردهاند و هر قسمتي را بنامي نام گذارده در زبان عرب (حمل، سور، جوزا، سرطان، اسد، سنبله، ميزان عقرب، قوس، جدي، دلو، حوت) که هر قسمتي مقابل ستارههاييست که شبيه اينکه مذكورات است.
و يكي وضعي که دور خود ميچرخد و تشكيل شب و روز ميدهد هر دوري بيست و چهار ساعت تقريبي.
و ماه را قرار داد که در هر ماهي يعني بيست و هشت روز و كسري دور شمس حركت ميكند و اينکه دائره را بيست و هشت قسمت كردند و هر قسمتي را نامي نهادهاند و بمنازل قمر تعبير ميكنند، و اينکه كره ماه از خود نوري ندارد كسب نور از خورشيد ميكند و دائما نصف آن مقابل خورشيد نورانيست و نصف ديگر ظلماني و تاريك و سه شب در محاق است که نصف مقابل شمس نور شمس مانع از رؤيت او است باصطلاح مقارن شمس است نه مقابل و خسوف و كسوف هم از اينجا در دو نقطه رأس و ذنب پيدا ميشود اگر قمر در مقارنت مانع از نور شمس شد بر زمين در اواخر ماه 27 و 28 ماه كسوف شمس است و اگر زمين ميانه شمس و قمر حائل شد خسوف قمر در اواسط ماه در مقابله تحقق پيدا ميكند آنهم يا كلي است
جلد 7 - صفحه 147
يا جزئي يا مرئيست يا غير مرئي اگر در شب واقع شود خسوف مرئي و كسوف غير مرئي و اگر در روز واقع شود عكس آن است لذا ميفرمايد فالِقُ الإِصباحِ نور شمس از طرف مشرق ظاهر ميشود سفيده صبح طالع ميشود اول بشكل عمودي صبح كاذب است بعد بر دائره افق پهن ميشود صبح صادق تا موقعي که خود شمس ظاهر شود طلوع آفتابست.
وَ جَعَلَ اللَّيلَ سَكَناً حكمت جعل شب براي استراحت موجودات است از انسان و حيوانات بلكه نباتات و جمادات بعكس روز که براي تحصيل امر معاش است چنانچه در جاي ديگر ميفرمايد وَ جَعَلنَا النَّهارَ مَعاشاً نبأ آيه 11 وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ حُسباناً حساب سال بواسطه شمس است و حساب ماه بسبب قمر است ذلک اينست تَقدِيرُ العَزِيزِ العَلِيمِ قادر متعال و عالم بجميع مصالح و حكم.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند شکافنده صبح از دل تیره شب است. (فالق الإصباح)
۲- خداوند شب را هنگام آرامش و روز را زمان تلاش و کار قرار داده است. (فالق الإصباح و جعل الّیل سکنا) ذکر صبح قبل از بیان سکون بودن شب، اشاره اى لطیف به تفاوت روز و شب دارد، که در حقیقت روز نقطه مقابل شب و براى کار و تلاش قرار داده شده است.
۳- خداوند خورشید و ماه را وسیله اى براى محاسبه زمان و اندازه گیرى آن قرار داده است. (و الشمس و القمر حسبانا)
۴- خورشید و ماه تحت حاکمیت همه جانبه و دقیق نظم و حساب و برنامه قرار دارند. (و الشمس و القمر حسبانا) برداشت فوق بر این مبناست که جمله «جعل ... الشمس و القمر حسبانا» از باب مبالغه باشد، مانند «زید عدل» یعنى خورشید و ماه عین حساب و برنامه هستند. این بیان گویاى آن است که هیچ ذره اى از ذرات و حرکتى از حرکات و ... از حساب خارج نیست.
۵- شکافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشید و ماه، بر اساس برنامه ریزى خداوند عزیز و داناست. (فالق الإصباح ... ذلک تقدیر العزیز العلیم)
۶- خداوند، عزیز (پیروز شکست ناپذیر) و علیم (داناى خبره) است. (ذلک تقدیر العزیز العلیم)
۷- برنامه هاى جارى جهان هستى، نمودى از قدرت مطلقه و دانش گسترده خداوند است. (فالق الإصباح ... ذلک تقدیر العزیز العلیم)
۸- قدرت و علم شرط لازم براى برنامه ریزى و موفقیت در اجراى آن است. (ذلک تقدیر العزیز العلیم)
۹- مطالعه در طبیعت و کرات آسمانى و نظم دقیق و برنامه آنها، راهى براى درک توحید است. (فأنى تؤفکون. فالق الإصباح ... ذلک تقدیر العزیز العلیم) سیاق آیات گذشته بیان توحید و نفى شرک و فرجام آن بود. این آیه نیز، که پس از جمله «فأنى تؤفکون» در آیه پیشین قرار دارد، در صدد بیان دلیل و رهنمودى دیگر براى راهیابى انسان به توحید است.
موضوعات مرتبط
- آرامش: در شب ۲، ۵
- آفرینش: قانونمندى آفرینش ۷
- اسماء و صفات: عزیز ۶ ; علیم ۶
- برنامهریزى: شرایط برنامهریزى ۸ ; علم در برنامهریزى ۸ ; قدرت در برنامهریزى ۸
- تعقل: آثار تعقل ۹ ; تعقل در آیات آفاقى ۹ ; تعقل در کرات آسمانى ۹ ; تعقل در نظم آفرینش ۹
- توحید: زمینه توحید ۹
- خدا: افعال خدا ۱، ۲، ۳ ; حاکمیت خدا ۴ ; عزت خدا ۵ ; علم خدا ۵ ; نشانه هاى علم خدا ۷ ; نشانه هاى قدرت خدا ۷
- خورشید: نظم خورشید ۴، ۵ ; نقش خورشید ۳
- روز: ویژگى روز ۲
- سالشمارى: ابزار سالشمارى ۳
- شب: تاریکى شب ۱ ; ویژگى شب ۲
- صبح: طلوع صبح ۱، ۵
- علم: اهمیت علم ۸
- قدرت: اهمیت قدرت ۸
- ماه: نظم ماه ۴، ۵ ; نقش ماه ۳
- موفقیت: شرایط موفقیت ۸
منابع