هود ١٥
کپی متن آیه |
---|
مَنْ کَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا نُوَفِ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَ هُمْ فِيهَا لاَ يُبْخَسُونَ |
ترجمه
هود ١٤ | آیه ١٥ | هود ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَن کَانَ یُرِیدُ ...»: (نگا: اسراء / ، شوری / ). «زینَتَها»: (نگا: آلعمران / ). «لا یُبْخَسُونَ»: حقّی از آنان ضایع نمیگردد و نتیجه اعمالشان نقصان نمیبیند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مَنْ کَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا... (۵) مَنْ کَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ... (۲) مَنْ کَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ... (۳)
وَ مَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَ سَعَى... (۲) کُلاًّ نُمِدُّ هٰؤُلاَءِ وَ هَؤُلاَءِ... (۱) انْظُرْ کَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۵ - ۱۶ سوره هود
- پنهان شدن مشركان براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر «ص»
- خداوند متعال، ضامن رزق همه جنبندگان است
- مراد از خلقت آسمان ها و زمین، در شش روز
- معناى این که فرمود: «وَ كَانَ عَرشُهُ عَلَى المَاء»
- اثبات وجود ملائكه، قبل از خلقت آسمان ها و زمين، از آیه شریفه
- مراد كفار از اين كه مسأله معاد و بعث بعد از مرگ را «سحر» خواندند
- مقصود از كلمۀ «امت»، در آيه: «وَ لَئِن أخَّرنَا عَنهُمُ العَذَابُ إلَى أُمَّةٍ مَعدُودَة»
- عذابى كه كفار آن را مسخره مى كردند، آنان را فرا خواهد گرفت
- صبر و عمل صالح، جدای از ايمان نيستند
- توضيح درباره معنای آیه: «فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعضَ مَا يُوحَى إلَيك...»
- پاسخ خداوند، به چون و چراى كفار درباره نزول قرآن
- اگر مى گویید «قرآن»، افتراء است، شما نيز همانند آن را بیاورید
- تحدی به آوردن «مثل قرآن»، شامل معارف قرآن نيز هست
- نقد سخن برخی از مفسران، در باره «تحدی» و «اعجاز قرآن»
- با عجز از آوردن مثل قرآن، راهی جز یقین به الهی بودن قرآن نمی ماند
- معنای این که: «قرآن، به علم خدا نازل شده»، چیست؟
- نتيجه عمل، تابع عوامل پديد آورنده عمل است
- بحث روايتى: (روایاتی در ذیل آیات گذشته)
- رواياتى در ذيل جملۀ «لِيَبلُوَكُم أيُّكُم أحسَنُ عَمَلاً»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15»
كسانى كه زندگانى دنيا و زيبايىهاى آن را بخواهند، ما در همين دنيا (نتيجهى) اعمالشان را بطور كامل مىدهيم، و در آن هيچ كم و كاستى نخواهد بود.
نکته ها
سؤال: اين آيه مىفرمايد: ما به دنياطلبان بدون كم و كاست و به طور كامل نتيجهى اعمالشان را در دنيا خواهيم داد، امّا در موارد ديگرى مىفرمايد: «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ» «1» به هر كس و به هر مقدار كه بخواهيم عطا مىكنيم.
جمع ميان اين آيات چگونه است؟
پاسخ: دراين آيه مىفرمايد: نتيجهى كارشان را مىدهيم، «أَعْمالَهُمْ» ولى در آن آيه مسئلهى كار مطرح نيست، بلكه آرزو مطرح است كه خداوند مىفرمايد: بعضى به گوشهاى از آرزوهاى خود مىرسند.
كسانى كه ايمان به معاد ندارند و يا براى خداوند كار نمىكنند، طلبى از پروردگار ندارند و در
«1». اسراء، 18.
جلد 4 - صفحه 34
برابر خدمات و اختراعات و اكتشافات خود در همين دنيا به نام و نانى مىرسند. كسى مىتواند به پاداش اخروى انتظار داشته باشد كه به آن ايمان داشته باشد و الّا كسى كه نه خدا را قبول دارد و نه معاد را، چه توقّعى از خداوند دارد؟
انسان اگر به جاى آخرت، دنيا، به جاى باقى، فانى و به جاى نامحدود، هدف محدود را دنبال كند، نتيجهى عملش نيز محدود به همين دنياى فانى خواهد بود.
پیام ها
1- انگيزه و هدف مهمّ است، نه فقط خود عمل. «مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا»
2- انسان اختيار دارد و مىتواند آن گونه كه مىخواهد اراده كند. «مَنْ كانَ يُرِيدُ»
3- خداوند عادل است، حتّى كسانى كه براى او كار نكنند، پاداش آنها را بدون كم و كاست در دنيا مىدهد. نُوَفِّ إِلَيْهِمْ ... لا يُبْخَسُونَ
4- دليل نپذيرفتن حقّ، دنياطلبى است. فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا ... مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15»
بعد از آن تهديد و توعيد فرمايد كسى را كه همّتش مقصور بر زينت دنيا و به سبب عناد و لجاج، معرض از دين باشد: مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها:
هر كسى كه از پستى همت بخواهد زندگانى دنيا و آرايش آن را، و خوشى و بهجت آن را در مقابل كارهاى نيكوى خود، و نخواهد آخرت و سعادت باقى را. «1» مراد از اين جماعت منافقان يا يهود و نصارى و يا آنكه عام است جميع مردمان را. يعنى: هركس كه اعمال حسنه را وسيله حطام دنياى دنيّه و زينت عاجله آن گرداند، و صرف نظر از رضاى الهى و ثواب اخروى نمايد. نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها: وفا و ادا كنيم تامّ و كامل جزاى اعمالشان را در دنيا، از صحت و رياست و وسعت رزق و كثرت اولاد و امنيت بلاد. وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ: و ايشان در دنيا كم و كاسته نشوند از جهت مزد دنيوى.
حاصل آيه شريفه آنكه: كفار و منافقين و منكرين مبدأ و معاد، آنچه كار خير نمايند در دنيا از احسان به فقرا و صله رحم و حفر قنوات و ايجاد نهرها و احداث پلها و تعمير جادهها و غيره، نظر به اينكه خداوند منّان عمل هيچ عاملى را ضايع نفرمايد و به سبب كفرشان در آخرت نصيبى نخواهند داشت؛ لذا جزاى آنها را از نعم دنيا به آنها عطا فرمايد كاملا. نزد بعضى مراد اهل ريا هستند «2»،
«1» تفسير مجمع ج 5 ص 148.
«2» مصدر سابق.
جلد 6 - صفحه 38
زيرا كسى كه عمل خيرى نمايد به قصد ريا، نمىباشد براى عمل او ثوابى در آخرت. در كافى شريف به حذف اسانيد از على بن سالم گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السّلام فرمود: قال اللّه عزّ و جلّ: انا خير شريك، من اشرك معى غيرى فى عمل عمله لم اقبله الّا ما كان خالصا. فرمود خداى عز و جل: من خوب شريكى هستم، زيرا ذات اقدسش غنى على الاطلاق است و قبول شركت، كسى نمايد كه محتاج باشد. يا آنكه محسن باشد به شركاء و واگذارد عمل را به آنان. لذا فرمايد: كسى كه شريك نمايد غير را با من در عملى كه بجا آورد، قبول ننمايم آن را مگر خاصّ و خالص باشد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
مَنْ كانَ يُرِيدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِيها وَ هُمْ فِيها لا يُبْخَسُونَ «15» أُولئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فِيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «16»
ترجمه
كسانيكه بوده باشند كه بخواهند زندگانى دنيا و آرايش آنرا جزا ميدهيم بآنها كردارهاشانرا در آن و ايشان در آن كم گذارده نميشوند
آنگروه آنانند كه نيست مر آنها را در آخرت مگر آتش و نابود گشت آنچه كردند در آن و فاسد
جلد 3 صفحه 67
است آنچه بودند كه بجا مىآوردند.
تفسير
دنيا طلبان كه سعى و عمل آنها براى تحصيل مال و جاه و جلال و جمال و ساير زخارف و لذّات دنيوى است خداوند آنها را از رحمت رحمانيّه خود مأيوس نميفرمايد و جزاى كامل بآنها در دنيا عطا ميفرمايد و هيچ از آثار مرتّبه بر اعمال آنها در دنيا كاسته نخواهد شد و اگر در تهيّه وسائل و اسباب عادى تقصير و خطائى نكنند كاملا بمقصود خواهند رسيد چون دنيا دارى است كه خداوند جريان امور آنرا به اسباب مقدّر فرموده است ولى اين قبيل اشخاص هيچ بهره و نصيبى در آخرت ندارند مگر آتش جهنم زيرا اگر اعمال آنها عبادت باشد چون مشروط بقصد قربت است صحيح نيست و براى ترك آن مستحقّ عقوبتند و اگر در آن ريا نموده باشند براى فعل هم معاقب خواهند بود و اگر غير عبادت باشد كه مشروط بقصد قربت نيست مستحقّ ثواب نميشوند چون استحقاق ثواب در كليّه اعمال منوط بقصد قربت است و نتيجه كليّه آنستكه يا در آخرت بهرهاى ندارند يا بهره آنها آتش است پس صحيح است گفته شود نيست نتيجهاى براى آنها در آخرت جز آتش و نابود و بىنتيجه شد آنچه بجا آوردند در دنيا براى دنيا در آخرت و بنابراين محتمل است جار و مجرور يعنى فيها متعلّق به صنعوا و ضمير راجع به دنيا باشد و ممكن است متعلّق به حبط و ضمير راجع به آخرت باشد و بر هر تقدير فيهاى ديگرى چون فضله در كلام بوده حذف شده و قطع نظر از دنيا و آخرت عمل آنها فى نفسه هم فاسد و ضايع و باطل و نيست و نابود است چون از عين و اثر آن چيزى باقى نمانده و نخواهد ماند زيرا كه دنيا و ما فيها فانى و داثر و باطل است علاوه بر آنكه از عدم شرط عدم مشروط لازم ميآيد و قصد قربت و خلوص نيّت شرط است و بعضى گفتهاند اعمال خيرى كه از كفّار صادر ميشود از قبيل صله رحم و احسان بفقراء و بناء پل و غيرها خداوند جزاى آنها را از قبيل طول عمر و سلامتى بدن و وسعت رزق و دفع بلا و نام نيك بآنها در دنيا عطا ميفرمايد ولى در آخرت مخلّد در جهنم خواهند بود و فائدهاى بحال آنها ندارد و مراد اينمعنى است و اگر در دنيا بآنها عوض داده نشود در آخرت موجب تخفيف عذابشان خواهد شد و بنظر حقير مطلب تمام نميشود مگر به بيانى كه قبلا ذكر شد و اللّه اعلم و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده
جلد 3 صفحه 68
كه مراد آن دو نفرند و معلوم است كه مقصود بيان فردا كمل نفاق و ريا كارى و دنيا طلبى است نه انحصار مدلول آيه بفلان و فلان كه كنايه از آن دو نفر است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَن كانَ يُرِيدُ الحَياةَ الدُّنيا وَ زِينَتَها نُوَفِّ إِلَيهِم أَعمالَهُم فِيها وَ هُم فِيها لا يُبخَسُونَ «15»
كسي که بوده باشد غرض و منظورش زندگاني دنيا و زينتهاي دنيوي ما بنحو اتمّ جزاء اعمال آنها را در دنيا بآنها عطا ميكنيم يعني دنيا رو بآنها ميكند و براي آنها در دنيا چيزي از زخارف او ناقص نميماند.
اينکه آيه شريفه از مشكلات آيات است و مفسرين اختلاف كردند بعضي گفتند مراد مشركين هستند که از آنها اعمال حسنه صادر شده، بعضي گفتند منافقين هستند
جلد 11 - صفحه 22
که در غزوات شركت كردند از غنائم بهره برداري ميكنند، بعضي گفتند مرائين هستند در عبادات رياء ميكنند.
و تحقيق كلام اينست که جمله مَن كانَ يُرِيدُ الحَياةَ الدُّنيا كلمه من عموم دارد يعني هر كس که تمام همّ او دنيا است و معتقد بآخرت نيست و هر چه ميكند براي تحصيل دنيا است خواه صورت عمل خوب باشد يا بد احسان باشد يا ظلم حلال باشد يا حرام دنياهم رو باو ميآورد خداوند هم او را مشغول بدنيا ميكند و درها بروي او باز ميشود و زينتها مال و جاه و صحت و سلامت و اتباع و عشيره در اطرافش مجتمع ميشوند و تحت فرمانش ميروند مثل فرعون و نمرود و شداد و اشباه و امثال آنها يا از جهت اينكه هر چه بتوانند معصيت كنند تا عذاب آنها زيادتر شود چنانچه ميفرمايد وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 172، يا از جهت اجر و مثوبات دنيوي است چنانچه ميفرمايد مَن كانَ يُرِيدُ حَرثَ الآخِرَةِ نَزِد لَهُ فِي حَرثِهِ وَ مَن كانَ يُرِيدُ حَرثَ الدُّنيا نُؤتِهِ مِنها وَ ما لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن نَصِيبٍ شوري آيه 19، يا از جهت امتحان است چون كليه نعم و بليات دنيوي ممكن است امتحان بنده باشد غني، فقر، صحت، مرض، عزت، ذلّت، نعمت، بلاء و غير اينها هم امتحان خود آن شخص است و هم امتحان ديگران.
نُوَفِّ إِلَيهِم أَعمالَهُم فِيها ايفاء تمام عيار است که هر چه منظورش باشد باو داده ميشود و اعمالش بينتيجه نميماند و آثار آنها را ميبرد دواء اثرش شفاء است خواه كافر باشد يا مؤمن، كشت اثرش ثمره است، تجارت اثرش نفع است و هكذا وَ هُم فِيها لا يُبخَسُونَ بخس نقصان و زيان است يعني در دنيا نقصان و زياني بر آنها نيست بقدر اعمال خود نتيجه ميگيرند و بهره ميبرند.
23
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- آیات گذشته با ذکر «دلایل اعجاز قرآن» حجت را بر مشرکان و منکران تمام کرد و از آنجا که پس از وضوح حق باز گروهی، تنها به خاطر حفظ منافع مادی خویش، از تسلیم خودداری میکنند در این آیه و آیه بعد اشاره به سرنوشت این گونه افراد دنیاپرست کرده، میگوید: «کسی که تنها هدفش زندگی دنیا و زرق و برق و زینت آن باشد در همین جهان نتیجه اعمالشان را بطور کامل به آنها میدهیم بیآن که چیزی از آن کم و کاست شود» (مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ).
این آیه بیان یک سنت همیشگی الهی است که اعمال مثبت و مؤثر نتائج، آن از میان نمیرود، با این تفاوت که اگر هدف اصلی رسیدن به زندگی مادی این جهان باشد ثمره آن چیزی جز آن نخواهد بود، و اما اگر هدف خدا و جلب رضای او باشد هم در این جهان تأثیر خواهد بخشید و هم نتائج پرباری برای جهان دیگر خواهد داشت.
ج2، ص332
نمونه این موضوع را امروز در اطراف خود به روشنی مییابیم، جهان غرب با تلاش پیگیر و منظم خود اسرار بسیاری از علوم و دانشها را شکافته، و بر نیروهای مختلف طبیعت مسلط گشته و با سعی و کوشش مداوم و استقامت در مقابل مشکلات و اتحاد و همبستگی، مواهب فراوانی فراهم نموده است.
بنابراین جای گفتگو نیست که آنها نتائج اعمال و تلاشهای خود را خواهند گرفت و به پیروزیهای درخشانی نائل خواهند شد، اما از آنجا که هدفشان تنها زندگی است، اثر طبیعی این اعمال چیزی جز فراهم شدن امکانات مادی آنان نخواهد بود.
نکات آیه
۱- تلاش براى رسیدن به موهبتهاى دنیا و زینتهاى آن ، در همین دنیا نتیجه بخش بوده و ثمره آن بدون هیچ کاستى ، نصیب انسان مى شود. (من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوفّ إلیهم أعملهم فیها و هم فیها لایبخسون) توفیة (مصدر نوفّ) به معناى به تمام و کمال پرداختن و ادا کردن است. مراد از «اعمال» نتیجه و ثمره اعمال مى باشد. «بخس» به معناى نقص است و «لایبخسون»; یعنى ، در اداى حقشان ، کمى و کاستى رخ نخواهد داد.
۲- دستیابى به بهره هاى دنیوى ، در گرو داشتن عقاید الهى و باورهاى صحیح دینى نیست. (من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوفّ إلیهم أعملهم) از آیه قبل و نیز آیه بعد ، معلوم مى شود که مصداق بارز «من کان ...» کافران و مشرکان مى باشد.
۳- رسیدن آدمى به بهره هاى دنیوى ، به میزان تلاش اوست نه آرزوها و خواسته هاى وى (من کان یرید ... نوفّ إلیهم أعملهم) از اینکه قرآن نفرمود: «هر کس دنیا را بخواهد به او مى دهیم»; بلکه با تصریح به کلمه «اعمالهم» بیان کرد که: خداوند به طالبان دنیا [نتیجه] اعمالشان را اعطا مى کند، از این نکته معلوم مى شود که: آنچه در رسیدن به دنیا کارساز است، تلاش آدمى است نه آرزوها و خواسته هاى او.
۴- حاکمیت خداوند بر جهان و علل و عوامل آن (نوفّ إلیهم أعملهم فیها) بدیهى است که علل و عوامل طبیعى در رسیدن انسان به نتایج تلاشهایش دخیل و مؤثر است; ولى خداوند با جمله «نوف إلیهم اعمالهم»(نتیجه تلاش آنها را به ایشان مى رسانیم) اعطاى نتایج را به خود نسبت داد تا به حاکمیت خویش بر جهان اشاره کند.
۵- عدل الهى در اعطاى حق به صاحبان آن (نوفّ إلیهم أعملهم و هم فیها لایبخسون)
۶- نتیجه و ثمره اعمال ، صورت و پرتوى از همان اعمال است. (نوفّ إلیهم أعملهم) گفتن کلمه «اعمال» و اراده کردن نتیجه و ثمره آن ، گویاى این نکته است که: نتیجه عمل بازتاب آن و به گونه اى ، خود همان عمل است.
۷- بازدهى تلاش انسانها ، سنتى الهى است. (نوفّ إلیهم أعملهم فیها و هم فیها لایبخسون)
۸- مشرکان عصر بعثت به خاطر دنیا طلبى و تجمل گرایى ، قرآن را نپذیرفته و آن را ساخته دست پیامبر(ص) قلمداد مى کردند. (أم یقولون افتریه ... من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها) بیان پیامدهاى دنیاخواهى و تجمل گرایى، پس از دعوت به توحید و اقامه برهانى روشن براى آن، اشاره به ریشه هاى اصرار مشرکان به کفرورزى دارد; یعنى، اینکه مشرکان با وجود دلیلى روشن بر حقانیت قرآن، حقایق مطرح شده در آن را نمى پذیرند به دلیل دنیاخواهى آنان است.
۹- دنیاطلبىو تجمل گرایى ، از موانع پذیرش توحید و ایمان به پیامبر(ص) و قرآن است. (فاعلموا أنما أُنزل بعلم الله و أن لا إله إلاّ هو فهل أنتم مسلمون. من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها)
۱۰- لزوم پرداخت دستمزد و ثمره کار افراد ، بدون هیچ کم و کاست (نوفّ إلیهم أعملهم و هم فیها لایبخسون) جمله حالیه «و هم فیها لایبخسون» بیانگر علت التزام خداوند بر اعطاى کامل ثمره کارها و تلاشهاست; یعنى ، چون روا نیست که در اعطاى حق دیگران کم و کاست شود ، خداوند نتیجه اعمال انسانها را به طور کامل به آنها ادا مى کند.
۱۱- نتیجه بخش بودن اعمال نیک و پسندیده در دنیا ، سنتى الهى است. (نوفّ إلیهم أعملهم و هم فیها لایبخسون) مقصود از «اعمال» در جمله «نوف إلیهم أعمالهم» مى تواند اعمال نیک، نظیر دستگیرى از مستمندان، یارى مظلومان و ... باشد و مى تواند مراد از آن، تلاشهاى روزمرّه براى کسب معاش همانند تجارت صنعت و ... باشد و مى تواند منظور از آن مطلق اعمال - چه اعمال نیک و چه اعمال متعارف - باشد. قابل ذکر است که ذیل آیه بعد (حبط ما صنعوا فیها و باطل ما کانوا یعملون) احتمال سوم را تأیید مى کند.
۱۲- اعمال نیک ، اگر به قصد دستیابى به بهره هاى دنیوى انجام گیرد ، نتایج آن تنها در دنیا عاید انسان مى شود. (من کان یرید الحیوة الدنیا و زینتها نوفّ إلیهم أعملهم فیها)
موضوعات مرتبط
- آرزو: نقش آرزو ۳
- آفرینش: حاکم آفرینش ۴
- افترا: افترا به محمد(ص) ۸
- امکانات مادى: تحصیل امکانات مادى ۲; تلاش براى امکانات مادى ۱;عوامل تحصیل امکانات مادى ۳
- ایمان: موانع ایمان به قرآن ۹; موانع ایمان به محمد(ص) ۹
- تجمل گرایى: آثار تجمل گرایى ۸، ۹
- توحید: موانع قبول توحید ۹
- حقوق: عدالت در اعطاى حقوق ۵
- خدا: حاکمیت خدا ۴; سنتهاى خدا ۷، ۱۱; عدالت خدا ۵
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۸، ۹
- دین: آسیب شناسى دین ۹
- زینت: زینت هاى دنیوى ۱
- عقیده: آثار عقیده ۲
- عمل: آثار عمل ۱، ۳، ۶، ۷; آثار عمل پسندیده ۱۱; پاداش دنیوى عمل پسندیده ۱۲; تجسّم عمل ۶
- عوامل طبیعى: حاکم عوامل طبیعى ۴
- قرآن: عوامل تکذیب قرآن ۸
- کار: اهمیت مزد کار ۱۰
- کارگر: پرداخت مزد کارگر ۱۰
- مزد: عدالت در مزد ۱۰
- مشرکان: افتراهاى مشرکان صدراسلام ۸; تجمل گرایى مشرکان صدراسلام ۸; دنیاطلبى مشرکان صدراسلام ۸; مشرکان صدراسلام و قرآن ۸; مشرکان صدراسلام و محمد(ص) ۸
- نیت: آثار نیت ۱۲
منابع