ریشه هشم
از الکتاب
تکرار در قرآن: ۲(بار)
در حال بارگیری...
قاموس قرآن
شكستن. «هَشَمَ الشَّىْءَ هَشْماً: كَسَرَهُ» راغب گويد: آن شكستن چيز نرمى است مثل علف. گويند: «هَشَمَ عَظْمَهُ» استخوان او را شكست هاشمه زخمى است كه استخوان سر را مىشكند. هشيم: خورده شده و شكسته علف خشك و چوب [كهف:45]. علف زمين با آن بياميخت سپس خشك و شكسته گرديد كه بادها آن را پراكنده كند. [قمر:31]. محتظر به صيغه فاعل كسى است كه براى باغ يا گوسفندان حظيره و آغلى از چوب و علف مىسازد يعنى ما بر قوم صالح صيحهاى فرستاديم كه در اثر آن مانند چوبهاى شكسته حظيره ساز شدند. ظاهراً مراد شكسته شدن چوبها در حين قطع از اشجار است نه شكسته شدن در آغل. اين لفظ فقط دوبار در قرآن مجيد آمده است. در نهج البلاغه خطبه 142 فرموده: «اَوْكَوَقْعِ النَّارِ فِى الْهَشيمِ» يا مانند افتادن آتش در چوبها و علفهاى شكسته و خشكيده.
ریشههای نزدیک مکانی
ف ه کون ل قد حظر ک وذر صبح ارض يسر روح نبت قرآن وحد قرء صيح على الله ب ذکر اله هم وله رسل خلط سمو کلل نا
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
هَشِيماً | ۱ |
کَهَشِيمِ | ۱ |