ریشه نزع
تکرار در قرآن: ۲۰(بار)
قاموس قرآن
كندن. «نَزَعَ الشَّىْءَ مِنْ مَكانِهِ: قَلَعَهُ» در قاموس خارج كردن دست را از گريبان نزع گفته است: «نَزَعَ يَدَهُ: أَخْرَجَها مَنْ جيبه» در مجمع آن را قَلْعُ الشَّىْء عَنِ الشَّىْء فرموده است. [آل عمران:26]. مىدهى حكومت را به آنكه مىخواهى و ميگيرى حكومت را از آنكه مىخواهى. [قمر:20]. آن باد مردم را از مقرشان مىكند گويى تنه يا ريشههاى كنده شده خرما هستند. [اعراف:108]. دستش را بيرون آورد آنگاه دستش را براى ناظران روشن و سفيدبود. * [نازعات:1-2]. معنى آيات در «دير» گذشت. * [معارج:15-16]. رجوع شود به «شوى». *** مخاصمه و مجادله را از آن نزاع و تنازع گويند كه طرفين يكديگر را جذب و قلع مىكنند. [طه:62]. دركار خويش منازعه كرده و نجوى را پنهان داشتند. [انفال:46]. در قرآن مجيد پيوسته در مجادله لفظى بكار رفته گويا آن در قتال بكار نمىرود.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
| کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
|---|---|
| تَنْزِعُ | ۲ |
| تَنَازَعْتُمْ | ۲ |
| يَنْزِعُ | ۱ |
| نَزَعْنَا | ۳ |
| نَزَعَ | ۲ |
| لَتَنَازَعْتُمْ | ۱ |
| تَنَازَعُوا | ۱ |
| نَزَعْنَاهَا | ۱ |
| يَتَنَازَعُونَ | ۲ |
| لَنَنْزِعَنَ | ۱ |
| فَتَنَازَعُوا | ۱ |
| يُنَازِعُنَّکَ | ۱ |
| نَزَّاعَةً | ۱ |
| النَّازِعَاتِ | ۱ |