البقرة ٢٥٦

از الکتاب
کپی متن آیه
لاَ إِکْرَاهَ‌ فِي‌ الدِّينِ‌ قَدْ تَبَيَّنَ‌ الرُّشْدُ مِنَ‌ الْغَيِ‌ فَمَنْ‌ يَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ‌ وَ يُؤْمِنْ‌ بِاللَّهِ‌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ‌ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى‌ لاَ انْفِصَامَ‌ لَهَا وَ اللَّهُ‌ سَمِيعٌ‌ عَلِيمٌ‌

ترجمه

در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.

ترتیل:
ترجمه:
البقرة ٢٥٥ آیه ٢٥٦ البقرة ٢٥٧
سوره : سوره البقرة
نزول : ١٠ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِکْرَاهَ»: وادار کردن. واداشتن. «رُشْد»: هدایت. راه درست. «غَیّ»: ضلالت. راه کج. «طَاغُوت»: هر معبودی جز خدا. شیطان. هر کس و هر چیزی که اطاعت از آن، مایه طغیان و دوری از راه حق شود، چه آفریده‌ای که پرستیده شود، و چه فرماندهی که در شرّ و بدی از او فرمانبرداری گردد، و چه اهریمنی باشد که انسان را از راه به در برد. مفرد و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است. «عُرْوَةِ»: دستاویز. «وُثْقَی»: مؤنّث (أَوْثَق) بس محکم و استوار. «إِنفِصَام»: گسستن.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و سعيد بن جبير گويند: درباره بعضى از پسران انصار نازل گرديده كه يهودى بودند و پدرشان مي‌خواست آن‌ها را به اجبار و اكراه در دين اسلام وارد كنند و مسلمان نمايند.[۳][۴][۵]

تفسیر


نکات آیه

۱ - تحمیل و اجبارى در پذیرش دین نیست. (لا اکراه فى الدّین)

۲ - عقیده و مرام، جبربردار نیست. (لا اکراه فى الدّین) نفى «اکراه» در دین و عقیده به صورت مطلق، این مطلب را مى رساند که سنخ مسائل عقیدتى که با قلب و فکر انسان سر و کار دارد، قابل تحمیل نیست.

۳ - غیر مسلمانان را نباید مجبور به پذیرش اسلام کرد. (لا اکراه فى الدّین) بنابراینکه «لا اکراه» در مقام تشریع باشد; یعنى تحمیل عقاید و اوامر و نواهى دین بر کسانى که خارج از اسلام هستند، جایز نیست.

۴ - آزادى و اختیارِ آدمى در پذیرش ایمان و کفر (لا اکراه فى الدّین قد تبیّن الرّشد من الغىّ)

۵ - روشنىِ راه رشد و هدایت، از مسیر کفر و ضلالت (قد تبیّن الرّشد من الغىّ)

۶ - اتمام حجّت خداوند بر مردم، با روشنى راه حق از باطل و هدایت از گمراهى (قد تبیّن الرّشد من الغىّ فمن یکفر بالطّاغوت)

۷ - اسلام، دین منطق و برهان است ; نه زور و اجبار (لا اکراه فى الدّین قد تبیّن الرّشد من الغىّ)

۸ - دین اسلام، راه و روش رُشد و هدایتِ انسان (لا اکراه فى الدّین قد تبیّن الرّشد من الغىّ)

۹ - ایمان به خداوند و کفر به طاغوت، راهى استوار، محکم و مطمئن (فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقى)

۱۰ - کفر مستمرّ به طاغوت و ایمان مداوم به خداوند، چنگ زدن به ریسمان محکم الهى است. (فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقى)

۱۱ - کفر به طاغوت (نفى همه اغیار و تخلیه وجود از غیر حق)، شرط تحقّق ایمان (فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه) از تقدم مسأله «کفر به طاغوت» بر «ایمان» استفاده شده است.

۱۲ - اسلام، با بیان راه رُشد و آگاهى، انسان را در مقام انتخاب قرار مى دهد. (لا اکراه فى الدّین قد تبیّن الرّشد من الغىّ فمن یکفر بالطّاغوت)

۱۳ - ایمان به خداوند و کفر به طاغوت، رُشد است. (قد تبیّن الرّشد من الغىّ فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه)

۱۴ - لزوم اعلانِ کفر به طاغوت و ایمان به خداوند با زبان، علاوه بر تصدیق قلبى (فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه ... و اللّه سمیع علیم) ذکر «سمیع علیم» بیانگر این است که ایمان به خداوند و کفر به طاغوت، به زبان و قلب است.

۱۵ - ایمان به خداوند، اقرار زبانى و تصدیق قلبى به وحدانیّت، قیومیّت، حیات، مالکیّت و علم مطلق اوست. (اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القیّوم ... یؤمن باللّه ... و اللّه سمیع علیم)

۱۶ - خداوند، «سمیع» (شنوا) و «علیم» (دانا) است. (و اللّه سمیع علیم)

۱۷ - تشویق خداوند نسبت به مؤمنانِ به او و کافرانِ به طاغوت (فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه ... و اللّه سمیع علیم)

۱۸ - سُستى و تزلزلِ مبانىِ اعتقادى و رفتارىِ اهل کفر (فمن یکفربالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقى) چون ایمان به خداوند، توصیف به تمسّک به عروة الوثقى شده است، به قرینة مقابله فهمیده مى شود که پیوند کافران با عقاید و رهبران خویش داراى بنیادى سُست و گسستنى است.

۱۹ - سُستى و آسیب پذیرى پیوند با کفر و رهبران طغیانگر آن (فمن یکفربالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقى لا انفصام لها)

روایات و احادیث

۲۰ - شیطان، از مصادیق طاغوت (فمن یکفر بالطّاغوت) امام صادق (ع) درباره آیه «فمن یکفر بالطّاغوت» فرمود: انه الشیطان ...[۶].

۲۱ - تعلّق قلبى به خداوند و کفر به طاغوت (نفى اغیار)، دو بُعد ایمانِ با صلابت (فمن یکفربالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقى) امام صادق (ع) درباره آیه «فقد استمسک ... » فرمود: هى الایمان باللّه وحده لا شریک له[۷].

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت: ۶
  • اسلام: قبول اسلام ۳ ; ویژگى اسلام ۷، ۸، ۱۲
  • اسماء و صفات: سمیع ۱۶ ; علیم ۱۶ ; قیّوم ۱۵
  • انسان: آزادى انسان ۱، ۳، ۴، ۱۲
  • ایمان: ابعاد ایمان ۲۱ ; ارکان ایمان ۱۵ ; اقرار در ایمان ۱۴، ۱۵ ; ایمان به خدا ۹، ۱۰، ۱۳، ۱۴، ۲۱ ; متعلق ایمان ۱۵
  • تولى و تبرّى: ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۲۱
  • حاکمان ظلم: ۱۹
  • حبل اللّه: ۱۰
  • خدا: حیات خدا ۱۵ ; علم خدا ۱۵ ; قیومیت خدا ۱۵ ; مالکیت خدا ۱۵ ; وحدانیت خدا ۱۵
  • دین: اختیار در دین ۱، ۲ ; قبول دین ۳، ۴ ; دین و عقل ۷
  • رشد: راه رشد ۵ ; عوامل رشد ۸
  • شیطان: ۲۰
  • طاغوت: کفر به طاغوت ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۷، ۲۱ ; مصادیق طاغوت ۲۰
  • عقیده: آزادى عقیده ۱، ۲، ۳، ۴
  • کافران: ۱۸، ۱۹
  • کفر: پیوند با کفر ۱۹ ; سستى کفر ۱۸، ۱۹
  • گمراهى: ۵
  • مؤمنان: ۱۷
  • هدایت: عوامل هدایت ۸، ۱۰

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۹۵.
  3. صاحبان روض‌الجنان و مجمع‌البيان از مجاهد نقل نمايند كه اين آيه درباره مردى از انصار نازل شده كه غلام سياهى داشت به نام صبيح و مي‌خواست او را به اسلام آوردن مجبور نمايد.
  4. طبرى از طريق سعيد يا عكرمة از ابن عباس و نيز صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان از سدى و همچنين صاحب مجمع البيان چنين روايت كنند كه مردى از انصار به نام ابوالحصين كه طبرى او را از طائفه بنى‌سالم بن عوف معرفى كرده در مدينه دو پسر داشت مسيحيان شام كه براى تجارت به مدينه آمده بودند. آن دو پسر را فريفته به دين مسيح وارد كرده و با خود به شام برده بودند. ابوالحصين نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و استمداد كرد كه ايشان را به مدينه برگرداند. در آن حال اين آيه نازل گرديده و پيامبر آن دو را به حال خود گذاشت و به پدرشان فرمود: دو فرزند را از خود دور كن و اين دو نفر نخستين كسانى بودند كه كافر گرديدند و نيز آيه ۶۵ از سوره نساء «فَلا وَ رَبِّكَ لايُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ» درباره اين موضوع نازل گرديد و گويند اين آيه به آيه قتال در سوره توبه منسوخ گرديده و عده اى نيز معتقدند كه منسوخ نشده بلكه محكم مي‌باشد.
  5. طبرى از طريق سعيد بن جبير از ابن عباس و نيز صاحب روض الجنان از همان طريق از ابن عباس چنين روايت كنند كه در ميان طوائف انصار قبل از اسلام اگر از براى زنى فرزندى بوجود نمى آمد، نذر مي‌نمود كه اگر صاحب فرزندى شود به يهوديان بسپارد. چون اسلام ظهور كرد هنوز از اين گونه زنان در ميان طائفه بنى‌نضير وجود داشتند و چون طائفه مزبور از طرف اسلام تبعيد شدند، انصار مى گفتند: يا رسول اللَّه! فرزندان و برادران ما در ميان آن‌ها هستند سپس خداوند اين آيه را نازل نمود و پس از نزول آيه رسول خدا فرمود: اينان مختار خواهند بود، اگر مي‌خواهند مسلمان شوند در مدينه بمانند و اگر مي‌خواهند يهود باشند و تبعيد گردند.
  6. مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۳۱ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۲۶۳، ح ۱۰۵۱.
  7. کافى، ج ۲، ص ۱۴، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۶۳- ، ح ۱۰۵۲ و ۱۰۵۳.