الأنعام ٧
کپی متن آیه |
---|
وَ لَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْکَ کِتَاباً فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا إِنْ هٰذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ |
ترجمه
الأنعام ٦ | آیه ٧ | الأنعام ٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کِتَاباً»: مصدر است و به معنی مکتوب. نوشته. کتاب. نامه. «قِرْطاسٍ»: کاغذ. صفحهای که روی آن بنویسند، اعم از کاغذ و پوست و الواح. «إِنْ»: نیست. نمیباشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَاباً... (۰) لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ... (۲) وَ إِنْ يَرَوْا کِسْفاً مِنَ السَّمَاءِ... (۱)
وَ يَقُولُونَ لَوْ لاَ أُنْزِلَ... (۳) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۳)
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
مقاتل و كلبى روایت كنند كه این آیه درباره نضر بن حارث و عبدالله بن ابىامیة و نوفل بن خویلد نازل شده وقتى كه به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفتند: ما به تو ایمان نمى آوریم تا این كه كتاب و نوشته اى از جانب خداى تو به ما برسد و با آن كتاب چهار فرشته همراه باشند و آن چهار فرشته نزد ما گواهى دهند كه كتاب مزبور از جانب خداوند است.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «7»
و (كافران لجوج كه در پى بهانه جويىاند حتى) اگر نوشتهاى را در كاغذى بر تو نازل مىكرديم كه آن را با دستهاى خود لمس مىكردند، باز هم كافران مىگفتند: اين، جز جادويى آشكار نيست.
نکته ها
گروهى از مشركان مىگفتند: ما درصورتى ايمان مىآوريم كه نوشتهاى بر كاغذ، همراه با فرشتهاى بر ما نازل كنى. ولى دروغ مىگفتند و در پى بهانه جويى بودند.
«قِرْطاسٍ» چيزى است كه بر روى آن بنويسند، چه كاغذ، چه چوب، يا پوست و سنگ، ولى امروز به كاغذ گفته مىشود.
پیام ها
1- وقتى پاى لجاجت در كار باشد، هيچ دليلى كارساز نيست، حتّى محسوسات را منكر مىشوند. فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ ... إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
2- نسبت سحر، از رايجترين نسبتهايى بود كه مشركان به پيامبر مىدادند. «إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 416
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ «7»
«1» نهج البلاغه، خطبه 177 (طبع عبده)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 226
شأن نزول- در اخبار آمده «1» كه: نضر بن حارث و نوفل و عبد اللّه اميه مخزومى خدمت حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله آمدند و گفتند: ما به تو ايمان نخواهيم آورد تا آنكه چهار ملك با مكتوبى از آسمان نازل شوند و شهادت دهند كه قرآن از جانب خدا به شما نازل شده، و در ضمن آن مكتوب مندرج باشد كه تو رسول او هستى و اى فلان و فلان به او ايمان آوريد و تصديق قول او كنيد؛ آيه شريفه نازل شد:
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ: و اگر نازل كنيم بر تو مكتوبى در ورقى فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ: پس ببينند به چشم و مس كنند به دستهاى خود. تخصيص لمس و عدم اكتفاء به رؤيت به جهت آنست كه تا نگويند چشم بندى و سحر باشد، و نيز لمس مقدمه ديدن است به حيثيتى كه مانعى نباشد؛ چه لمس به دست ابلغ است در احساس از معاينه فقط، و لذا نفرموده «فعاينوه». پس غرض آنكه ايشان به عين اليقين بدانند كه اين مكتوب از جانب خداى تعالى است بدون تطرق شائبه شبههاى در آن. با وجود بر اين لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا: هر آينه گويند آن كسانى كه كافرند از روى عناد و جحود و تعنت إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ: نيست آنچه آورده به ما مگر سحر و جادوئى روشن و ظاهر بر همه كس.
حق تعالى اخبار فرمايد كه اين طايفه دافع دليلند، اگرچه اتيان دليل به ايشان مدرك به حس باشد، هر آينه نسبت به سحر دهند بسبب بزرگى عناد و قساوت قلوبشان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ «7»
ترجمه
و اگر نازل نمائيم بر تو كتابيرا در كاغذى پس لمس نمايند آنرا بدستهاشان هر آينه گويند آنانكه كافر شدند نيست اين مگر سحرى آشكار.
تفسير
روايت شده است كه بعضى از كفار بحضرت رسول (ص) اظهار نموده بودند كه ما ايمان نمىآوريم مگر آنكه چهار ملك كتابى از آسمان بياورند و شهادت بدهند كه آن كتاب از طرف خداوند است و تو پيغمبر اوئى پس اين آيه نازل شد كه دلالت بر اصرار آنها در كفر و عناد و قساوت قلبشان دارد كه اگر آن كتاب را در ورقى مشاهده مينمودند و دست مىكشيدند بر آن و يقين مينمودند كه چشم بندى نيست باز حمل بر سحر و شعبده مينمودند.
جلد 2 صفحه 300
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو نَزَّلنا عَلَيكَ كِتاباً فِي قِرطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيدِيهِم لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن هذا إِلاّ سِحرٌ مُبِينٌ «7»
و اگر نازل ميكرديم ما بر تو كتاب که در كاغذ نوشته شده پس بدست خود او را ميگرفتند و لمس ميكردند هراينه كساني که كافر هستند ميگفتند اينکه نيست مگر سحر آشكارا.
از كلبي نقل ميكنند که اينکه آيه در مورد نضر إبن حرث و عبد اللّه بن ابي اميّة و نوفل إبن خويلد نازل شده لكن اينکه مجرد دعوي است و مدركي ندارد و آيه عام است شامل جميع كفار ميشود خداوند ميفرمايد كفار و مشركين اگر قابل هدايت بودند همين قرآن که اعظم معجزه است و اينکه همه معجزات باهرات که از حضرت رسالت ظاهر شده ايمان ميآوردند اينکه نيست مگر عناد و بهانهجويي که اگر هر معجزه ديگري هم بآنها بدهيم ايمان نميآورند و رمي بسحر ميكنند.
وَ لَو نَزَّلنا عَلَيكَ كِتاباً فِي قِرطاسٍ مثل الواح تورات و صحف آدم و شيث و نوح و ابراهيم و غير اينها و اينکه هم از باب مثال است يعني هر نحوه معجزه اقامه كني که بحسّ ظاهر مشاهده كنند فَلَمَسُوهُ بِأَيدِيهِم که اظهر افراد حسّ است
جلد 7 - صفحه 15
که در دست آنها بگذاري لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا چه مشركين و چه يهود و نصاري ان هذا ان نافيه است إِلّا سِحرٌ مُبِينٌ و در مقام خود گفتهايم آن مقدار معجزه که حجة را بر خلق تمام كند و راه عذر را سدّ نمايد و كساني که عناد و عصبيت را كنار گذارند و واقعا در مقام معرفت باشند يقين پيدا كنند و ايمان بياورند كافيست نبايد معجزه ملعبه ناس شود که هر که هر چه بگويد اقامه شود با اينكه بر فرض اگر اقامه شود باز معاند حمل بر سحر ميكند و ايمان نميآورد چنانچه نظائر آن بسيار مشاهده شده، مگر عصاي موسي (ع) که سحر سحره فرعون را بلعيد و احياي موتي از عيسي (ع) و گلستان شدن آتش بر ابراهيم (ع) و امثال اينها را بحسّ مشاهده نكردند و باز حمل بسحر كردند و سحره فرعون که عناد و عصبيت در آنها نبود بفوريت ايمان آوردند.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- در صورت نزول کتابى ملموس از سوى خداوند بر پیامبر (ص)، کفرورزان آن را سحر خواهند دانست. (و لو نزلنا علیک کتبا فى قرطاس فلمسوه بأیدیهم لقال الذین کفروا إن هذا إلا سحر مبین)
۲- حق ناپذیرى و عناد و لجاجت شدید کافران مکه در عصر بعثت، در برابر وحى و معجزات الهى (و لو نزلنا علیک کتبا ... إن هذا إلا سحر مبین) سوره انعام در مکه نازل شده است و بنابراین طبیعى است که ناظر به مردم آن سامان، خصوصاً مشرکان مکه، باشد.
۳- نزول آیات قرآن بر پیامبر (ص) به شکل نوشتارهایى ملموس نبوده است. (و لو نزلنا علیک کتبا فى قرطاس فلمسوه بأیدیهم)
۴- اتهام سحر، وسیله اى براى مبارزه کافران با رسالت پیامبر (ص) و آیات الهى (لقال الذین کفروا إن هذا إلا سحر مبین)
۵- کفر و سرسختى در برابر حق، زمینه ساز انحراف در بینش و تفسیر غلط و نابجا از پدیده هاست. (و لو نزلنا ... لقال الذین کفروا إن هذا إلا سحر مبین) عنوان ساختن کفر در «الذین کفروا ... » بیان تأثیر کفر کافران در بینش غلط و منحرف آنان است. یعنى «کفر» موجب مى گردد که پدیده ها بر خلاف حق و واقع تفسیر شوند.
۶- کفرورزى، موجب انکار هر گونه معجزه و آیه (گواه حقانیت پیامبر) هر چند ملموس و قابل حس باشد. (و لو نزلنا علیک ... لقال الذین کفروا إن هذا إلا سحر مبین)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: مبارزه با آیات خدا ۴
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۴
- انحراف: زمینه انحراف فکرى ۵
- تهمت: جادو ۱، ۴
- حق: آثار حق ناپذیرى ۵
- حوادث: تحلیل غلط حوادث ۵
- قرآن: پیشگویى قرآن ۱ ; کیفیت نزول قرآن ۳
- کافران: روش برخورد کافران ۱ ; روش مبارزه کافران ۴ ; کافران و آیات خدا ۴ ; کافران و کتاب آسمانى ۱ ; کافران و محمّد (ص) ۴ ; کافران و نزول وحى ۱
- کافران مکه: حق ناپذیرى کافران مکه ۲ ; دشمنى کافران مکه ۲ ; کافران مکه و معجزه ۲ ; کافران مکه و وحى ۲ ; لجاجت کافران مکه ۲
- کتب آسمانى: نزول کتاب آسمانى ۱
- کفر: آثار کفر ۵، ۶
- محمّد (ص): تهمت به محمّد (ص) ۴ ; دلایل حقانیت محمّد (ص) ۶ ; مبارزه با محمّد (ص) ۴
- معجزه: عوامل تکذیب معجزه ۶
منابع