الرعد ٣١
ترجمه
الرعد ٣٠ | آیه ٣١ | الرعد ٣٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ لَوْ ...»: جواب (لَوْ) محذوف است که (مَا آمَنُوا بِهِ) است (نگا: انعام / ). «قُرْآناً»: قرآنی. کتابی خواندنی. «أَفَلَمْ یَیْأَسْ»: آیا ندانستهاند؟ استعمال (یَئِسَ) به معنی (عَلِمَ) را برخی حقیقی دانستهاند، و بعضی آن را مجازی بشمار آوردهاند و گفتهاند: مأیوس شدن، متضمّن علم و آگاهی است. «قَارِعَة»: بلای کوبنده و مصیبت ویرانگر. «تَحُلُّ»: وارد میشود. فرا میرسد. «تَحُلُّ قَرِیباً مِّن دَارِهِمْ»: نزدیک به خانه و کاشانه و سرزمین ایشان رخ میدهد و وارد میگردد. «حَتَّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللهِ»: اگر آیه تنها راجع به صدر اسلام باشد، مراد وعده غلبه مسلمانان بر قریشیان مشرک و فتح شهر مکّه است، ولی اگر عام باشد، مراد فرا رسیدن قیامت و کیفر دادن مشرکان در آن است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۵ - ۲۷، سوره رعد
- هدايت به دست خدا است و صرف وجود آيت معجزه سبب ايمان آوردن نيست
- ايمان صرف ادراك نيست بلكه بايد تواءم با تسليم وقبول قلبى باشد
- حقيقت ترس از خدا و عدم منافات آن با اطمينان به خدا
- مراد از ((ذكر)) اعم از ذكر لفظى است
- توضيحى درباره اينكه دلها فقط به ذكر خدا آرام مى گيرند
- مراد از حيات طيبه و ((معيشت طوبى )) كه از آثار آرامش و اطمينان قلب است
- بيان اقوال مختلف در ذيل ((طوبى لهم )) به نقل از مجمع البيان
- معناى جمله : ((اليه متاب ))
- بدون مشيت خداوند شگفت ترين آثار الهى نيز اثرى در هدايت گمراهان نخواهد داشت
- وجوهى كه در معناى آيه شريفه : ((و لو ان قرانا سيرت بهالجبال ... بل لله الامر جميعا)) گفته شده است
- سه وجه در معناى آيه : ((افلم يياءس الذين امنوا ان لو يشاء الله لهدى الناس جميعا))
- تهديد كفارى كه در ابتداى دعوت اسلام انكار و دشمنى پيشه كردند به نزول مصيبتها
- معناى قائم بودن خداى تعالى بر هر نفس و به هر آنچه مى كند
- احتجاجى بى سابقه عليه مشركين : اوصاف وفضائل شركاى خدا را بيان كنيد...
- وعده به مؤ منان در مقابل وعيدى كه به كافران داده شد
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل جمله : ((الا بذكر الله تطمئن القلوب )) و بيان اينكه پيامبر (صلىالله عليه و آله ) و اهل بيت او (عليهم السلام ) مصاديق ذكر خدايند
- چند روايت درباره شجره طوبى در ذيل جمله : ((طوبى لهم و حسن ماب ))
- رواياتى در ذيل آيه : ((و لو ان قرانا سيرت بهالجبال ...))
نکات آیه
۱- نزول قرآنى که کوهها را به حرکت درآورد ، زمین را قطعه قطعه کند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مایه هدایت کسانى شود که خدا هدایت آنان را نخواهد. (و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو کلّم به الموتى) «تسییر» (مصدر سیّرت) به معناى حرکت دادن است و «تقطیع» (مصدر قطّعت) به معناى شکافتن عمیق یا قطعه قطعه کردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت «بل لله الأمر» و نیز «أن لو یشاء الله لهدى الناس» گویاى این است که جواب شرط «لو أنّ ...» جمله اى نظیر «لم یهتدوا إن لم یشأ الله» است.
۲- آنان که با تلاوت قرآن هدایت نشوند و به سراى آخرت ایمان نیاورند ، حتى اگر مردگانى زنده شوند و حقایق آخرت را براى آنان بیان کنند ، هدایت نخواهند یافت. (و لو أن قرءانًا ... کلّم به الموتى) هر یک از جمله هاى «سیّرت به الجبال» و «قطّعت به الأرض» و «کلّم به الموتى» حکایت از معجزات درخواستى کفرپیشگان دارد که به مناسبت مى توان گفت: جمله «کلّم به الموتى» حاکى است که آنان براى باور به آخرت، از پیامبر(ص) مى خواستند تا مردگانى را زنده کند تا از آخرت و دنیاى پس از مرگ براى آنان سخن بگویند.
۳- آنان که با مشاهده و تلاوت قرآن نازل شده بر پیامبر(ص) هدایت نشوند، با مشاهده هیچ آیت و معجزه اى هدایت نخواهند شد. (و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال ... بل لله الأمر جمیعًا)
۴- هدایت انسانها به دست خدا و در اختیار اوست. (و لو أن قرءانًا ... بل لله الأمر جمیعًا) مصداق مورد نظر براى «الأمر» به قرینه «أفلم یاْیئس ... أن لو یشاء الله لهدى الناس» و نیز «قل إن الله یضل من یشاء و یهدى ...» - در آیه ۲۷ - هدایت و ضلالت انسانهاست.
۵- خداوند منشأ همه امور است و همه چیز به دست او جارى و سارى است. (لله الأمر جمیعًا)
۶- مشیّت الهى ، نافذ و غیر قابل تخلف است. (أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا)
۷- هدایت شدن همگان ، مشیّت و خواست خداوند نیست. (أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا) قابل ذکر است که مقصود از مشیّت ، مشیّت تکوینى است و گرنه خداوند هدایت همگان را به مشیّت تشریعى خواسته است.
۸- مؤمنان عصر بعثت ، خواهان ظهور معجزه اى براى گرایش پیدا کردن کافران به اسلام و قرآن بودند. (أفلم یاْیئس الذین ءامنوا أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا) اعتراض خداوند به مؤمنان با جمله «أفلم یاْیئس الذین ءامنوا» و بیان این حقیقت که امر هدایت و ضلالت به دست خداوند است نه وابسته به ارائه معجزه، مى رساند که مؤمنان خواهان آن بودند که معجزات درخواستى کافران تحقق یابد، شاید که آنان هدایت شوند.
۹- باور به وابستگى هدایت مردم به مشیّت خدا نه به ارائه معجزات ، زایل کننده توقّع مؤمنان بر نشان دادن معجزه به کفرپیشگان (أفلم یاْیئس الذین ءامنوا أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا)
۱۰- منوط بودن هدایت مردم به مشیّت خدا ، از معارفى که اهل ایمان باید بدان باور داشته باشند. (أفلم یاْیئس الذین ءامنوا أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا) فعل «ییأس» متضمن معناى «یعلم» است و عبارت «أن لو یشاء الله ...» مفعول براى آن فعل (یعلم) مى باشد و متعلق «ییأس» محذوف است که به قرینه سیاق «من اهتدائهم» مى باشد. بنابراین جمله «أفلم ییأس ...» چنین معنا مى شود: پس آیا اهل ایمان ندانسته اند که اگر خدا مى خواست همه انسانها را هدایت مى کرد، پس آیا مأیوس نشده اند از اینکه آن کفرپیشگان (آنان که با وجود قرآن ایمان نیاورده اند) هدایت شوند.
۱۱- کفرپیشگان مکه و حوالى آن در عصر بعثت به مصیبتهایى سخت و کوبنده گرفتار بودند. (و لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قریبًا من دارهم) «قرع» به معناى زدن و کوبیدن چیزى به چیزى دیگر است و «قارعة» به معناى کوبنده مى باشد. این کلمه صفت براى موصوفى محذوف مانند «مصیبة» است. ضمیر در «تحلّ» نیز به «قارعة» باز مى گردد و سیاق جمله «لایزال ...» حکایت از قضیه خارجیه دارد. بنابراین «الذین کفروا» اشاره به کافرانى خاص دارد که بنابر گفته مفسران، مقصود کافران مکّه هستند و بر این اساس مراد از «دار» مکّه و مقصود از «قریبًا من دارهم» حوالى آن است.
۱۲- کفرورزى مردم عصر بعثت و مخالفتشان با پیامبر(ص) و قرآن ، عامل روى آوردن مصیبتهاى سخت و کوبنده بر آنان (و لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قریبًا من دارهم) برداشت فوق با توجه به حرف «باء» در «بما صنعوا» - که به معناى سببیت است - استفاده مى شود. مراد از «ما صنعوا» به قرینه آیات گذشته ، انکار قرآن، مخالفت با رسالت پیامبر(ص) و مانند آن مى باشد.
۱۳- ناامن بودن اطراف و حوالى یک منطقه ، مایه زوال امنیت آن منطقه است. (أو تحلّ قریبًا من دارهم) ناامن بودن حوالى مکّه به عنوان تهدیدى براى آن دیار ، گویاى برداشت فوق است.
۱۴- آنان که با قرآن و رسالت پیامبر(ص) به مبارزه مى پردازند ، در خطر گرفتار شدن به عذابهاى دنیوى اند. (و لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة)
۱۵- شکست و نابودى کفرپیشگان و پیروزى اهل ایمان ، از تهدیدهاى خداوند به کافران و از وعده هاى او به مؤمنان عصر بعثت (حتى یأتى وعد الله)
۱۶- شکست و نابودى کفرپیشگان مکه و حوالى آن ، از پیشگوییهاى قرآن (لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة ... حتى یأتى وعد الله)
۱۷- وعده هاى خداوند قطعى و تخلف ناپذیر است. (إن الله لایخلف المیعاد)
روایات و احادیث
۱۸- «عن أبى جعفر(ع) فى قوله: «و لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة» و هى النقمة «أوتحلّ قریباً من دارهم» فتحلّ بقوم غیرهم فیرون ذلک و یسمعون به و الذین حلّت بهم عصاة کفار مثلهم و لایتعظ بعضهم ببعض و لن یزالوا کذلک «حتى یأتى وعد الله» الذى وعد المؤمنین من النصر و یخزى الله الکافرین ;[۱] از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: «و لایزال ...» روایت شده است که: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] «أو تحلّ قریباً من دارهم» [یعنى] عقوبت بر قومى دیگر فرود مى آید و آنان مى بینند و مى شنوند و آنهایى که عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ایشان گناهکار و کافرند و [لیکن] برخى از برخى دیگر پند نمى گیرند و همواره چنین هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى یأتى وعد الله، همان وعده اى که به مؤمنان داده است که آنان را پیروز کند و خداوند کافران را خوار مى سازد».
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۱
- امور: منشأ امور ۵
- ایمان: آثار ایمان ۹ توحید: توحید افعالى ۵
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵; جهان بینى و ایدئولوژى ۱۰
- خدا: آثار مشیت خدا ۱، ۹، ۱۰; تهدیدهاى خدا ۱۵; حتمیت مشیت خدا ۶; حتمیت وعده هاى خدا ۱۷; مشیت خدا ۷; وعده هاى خدا ۱۵، ۱۸; هدایتگرى خدا ۴
- عذاب: موجبات عذاب دنیوى ۱۴
- قارعه: مراد از قارعه ۱۸
- قرآن: آثار تلاوت قرآن ۲، ۳; آثار دشمنى با قرآن ۱۲، ۱۴; پیشگویى قرآن ۱۶; نقش قرآن ۳
- کافران: بى تأثیرى معجزه بر کافران ۱، ۲، ۳; تهدید کافران صدراسلام ۱۵; ذلت کافران ۱۸; شکست کافران صدراسلام ۱۵; عبرت ناپذیرى کافران ۱۸; کافران و اسلام ۸; کافران و ایمان به آخرت ۲; کافران و قرآن ۸; کافران و محمد(ص) ۱۲; کیفر کافران ۱۸; مصایب کافران صدراسلام ۱۱; هدایت ناپذیرى کافران ۱، ۲، ۳; هلاکت کافران صدراسلام ۱۵
- کفر: آثار کفر ۱۲; کفر به قرآن ۱۲; کفر به محمد(ص) ۱۲
- مؤمنان: پیروزى مؤمنان ۱۸; پیروزى مؤمنان صدراسلام ۱۵; مسؤولیت مؤمنان ۱۰; وعده به مؤمنان ۱۸; وعده به مؤمنان صدراسلام ۱۵
- محمد(ص): آثار دشمنى با محمد(ص) ۱۲، ۱۴
- مسلمانان: خواسته هاى مسلمانان صدراسلام ۸
- مصیبت: عوامل مصیبت ۱۲
- معجزه: معجزه احیاى مردگان ۱; معجزه اقتراحى ۸; معجزه تکلم مردگان ۲; معجزه حرکت کوه ۱; معجزه شکافتن زمین ۱; موانع معجزه اقتراحى ۹; نقش معجزه ۹
- مکه: شکست کافران اطراف مکه ۱۶; شکست کافران مکه ۱۶; مصایب کافران اطراف مکه ۱۱; مصایب کافران مکه ۱۱; هلاکت کافران اطراف مکه ۱۶; هلاکت کافران مکه ۱۶
- ناامنى: عوامل ناامنى ۱۳
- هدایت: شرایط هدایت ۱۰; منشأ هدایت ۱، ۴، ۹; هدایت همگان ۷
منابع
- ↑ تفسیرقمى، ج ۱، ص ۳۶۵ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۰۷، ح ۱۴۱.