هود ٢٤
ترجمه
هود ٢٣ | آیه ٢٤ | هود ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْفَرِیقَیْنِ»: دو گروه. دو دسته. مراد این است که همان گونه که شخص کور و کر با شخص بینا و شنوا در پیداکردن راه و تشخیص آن از چاه، یکی نیست، پویندگان راه یزدان، و روندگان راه شیطان هم برابر و یکسان نیستند. «مَثَلاً»: حال و وضع. تمییز یا حال فاعل است و یا این که صفت مصدر محذوف (إِسْتِواءً) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ وَ مَنْ کَانَ مَيْتاً... (۱) وَ مَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَ... (۳) وَ مَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَ لاَ... (۲) لاَ يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَ... (۱) وَ مَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَ لاَ... (۳)
وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ... (۱) وَ لاَ الظُّلُمَاتُ وَ لاَ النُّورُ (۰) وَ لاَ الظِّلُ وَ لاَ الْحَرُورُ (۰) إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذِيرٌ (۰) إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِ... (۰)
تفسیر
- آيات ۲۴ - ۱۷، سوره هود
- معناى ((بينه )) و موارد اطلاق و استعمال آن
- بينه در آيه : ((افمن كان على بينه من ربه ...)) به معناى بصيرت الهى است و جملهمذكور منطبق بر رسول خدا (ص ) است
- معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن
- اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير المؤ منين (ع ) و وجوه ديگرى كهمفسرين درباره مراد از شاهد گفته اند
- قرآن چيز نوظهورى نيست و پيش از آن ، كتاب موسى (ع )نازل شده ، كتابى كه امام و رحمت بود
- خطاب به مشركين : اين شما هستيد كه به خدا افتراء مى بنديد
- توضيح : مراد از اينكه در قيامت مشركين بر پروردگارشان عرضه مى شوند
- تمامى منحرفين از راه حق ، ستمكار و مفترى بر خدايند
- مشركين و كفار با كفر خود و جز خدا را ولى گرفتن ، از قدرت و سلطه خداى تعالى وولايت او خارج نگشته اند و عذابشان دو برابر مى شود
- توضيحى درباره اينكه كفار آيات خدا را نمى بينند و انذارها و تبشيرها را نمى شنوند
- وجوه ديگرى كه مفسرين در معناى جمله : ((و ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوايبصرون )) گفته اند
- معناى خسران نفس و ضلال گم شدن متريات و مراد از اينكه كفار در آخرت ((اخسرون ))هستند
- معناى ((اجابت ))و مراد از اخبات مؤ منينى بسوى خدا
- وصف (واجتنبوا ربهم ) به طايفه خاصى از مؤ منين اشاره دارد.
- بحث روايتى
- روايات متعددى درباره انطباق جمله : ((افمن كان على بينه من ربه و يتلوه شاهد منه ))بر رسول خدا (ص ) و امير المؤ منين (عليه السلام )
- رد سخن مغرضانه صاحب المنار
- روايتى درباره معناى : ((واخبتوا الى ربهم )) ۲۹۲
نکات آیه
۱- حالت مشرکان و کافران به قرآن ، همانند انسان کور و کر است. (مَثل الفریقین کالأعمى والأصمّ)
۲- حالت موحدان و مؤمنان به قرآن ، همانند انسانهاى بینا و شنواست. (مَثل الفریقین کالأعمى والأصمّ والبصیر والسمیع)
۳- گرایشهاى شرک آلود و انکار حقانیت قرآن ، نشانه ناشنوایى ضمیر و کورى دل است. (مَثل الفریقین کالأعمى والأصمّ والبصیر والسمیع)
۴- بینایى و شنوایى باطنى انسان (توانایى درک و فهم حقایق) گرایش دهنده او به توحید ، ایمان به قرآن و انجام اعمال صالح (مَثل الفریقین کالأعمى والأصمّ والبصیر والسمیع)
۵- مؤمنان و موحدان، هرگز همسان کافران و مشرکان نخواهند بود، همان طور که بینایان و شنوایان هم طراز کران و کوران نمى باشند. (هل یستویان مثلاً)
۶- خداوند ، فراخوان مردم به فهمیدن معارف و حقایق و توجه داشتن به آنها (أفلاتذکّرون) متعلق «تذکّرون» مى تواند مطلق حقایق و معارف باشد و مى تواند خصوص حقایقى باشد که در آیه مورد بحث بود. برداشت فوق براساس احتمال اول است. قابل ذکر است که استفهام در «أفلاتذکّرون» به داعى امر و ترغیب ایراد شده است; یعنى، حقایق را بفهمید و بدانها توجه داشته باشید.
۷- خداوند ، فراخوان مردم به فهمیدن امتیاز مؤمنان بر کافران و توجه داشتن به آن (هل یستویان مثلاً أفلاتذکّرون)
موضوعات مرتبط
- ایمان: عوامل ایمان به قرآن ۴
- بصیرت: آثار بصیرت ۴; اهل بصیرت ۲
- حقایق: آثار درک حقایق ۴; دعوت به درک حقایق ۶
- خدا: دعوتهاى خدا ۶، ۷
- ذکر: ذکر فضایل مؤمنان ۷
- شنوایى: آثار شنوایى ۴
- عمل صالح: موجبات عمل صالح ۴
- قرآن: آثار تکذیب قرآن ۳; مثالهاى قرآن ۱، ۲
- کافران: سرزنش کافران ۱، ۵
- کرى: نشانه هاى کرى ۳
- کوردلى: نشانه هاى کوردلى ۳
- گرایشها: آثار گرایشهاى باطل ۳; عوامل گرایش به توحید ۴; گرایش به کفر ۳
- مؤمنان: برترى مؤمنان بر کافران ۵; برترى مؤمنان بر مشرکان ۵; درک برترى مؤمنان ۷; دعوت به درک مؤمنان ۷; فضایل مؤمنان ۲، ۵
- مثالهاى قرآن: تمثیل به انسانهاى بصیر ۲; تمثیل به انسانهاى شنوا ۲; تمثیل به کر ۱; تمثیل به کور ۱; مثل کافران ۱; مثل مؤمنان ۲; مثل مشرکان ۱; مثل موحدان ۲
- مردم: دعوت مردم ۷
- مشرکان: سرزنش مشرکان ۱، ۵
- موحدان: برترى موحدان بر کافران ۵; برترى موحدان بر مشرکان ۵; فضایل موحدان ۲، ۵