يونس ٦٩
ترجمه
يونس ٦٨ | آیه ٦٩ | يونس ٧٠ | ||||||||||||||
|
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى... (۵) وَ لاَ تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ... (۷)
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِ... (۲) مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَ مَأْوَاهُمْ... (۰) قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا... (۱) نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَ... (۰) کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّکُمْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۷۰ - ۵۷، سوره يونس
- توضيح معناى مفردات آيه شريفه : ((موعظه ))، ((شفاء لما فى الصدور))، ((هدى)) و ((رحمت ))
- اشاره به معناى ((رحمان )) و ((رحيم )) و مراد از اينكه قرآن براى مؤ منين رحمت است
- توصيف قرآن به بيان جامعى است براى همه آثار طيب و نيكوى قرآن كريم
- مراد از فضل خدا و رحمت خدا در آيه شريفه :((قل بفضل اللّه و برحمته ...))
- وجه اينكه از دادن روزى به ((انزال )) روزى تعبير شده ، با اينكه رزق آدميان در زميناست
- بيان اينكه هر حكمى بايد به اذن خدا باشد. و حكم مختص به خدا است . و طرح دو شبههدر اين زمينه و پاسخ به آن دو شبهه
- حكم خدا منطبق بر فطرت ، هماهنگ با نظام خلقت و همسوى حركت انسان به سوى هدفكمالى او است
- سلطنت و احاطه تام الهى بر اعمال بشر، شهادت و عملى استكامل و فراگيرنده همه اعمال از همه خلايق حتى پيامبر خدا(ص )
- معناى ((ولايت )) و مراد از ولايت خدا
- اشاره به مراتب ايمان و بيان اينكه خداى تعالى ولى مؤ منين است كه از مرتبه بالاىايمان برخوردارند
- توجيه و توضيحى در مورد اينكه خداى ، ترس و اندوهى ندارند و بيان اينكه اطلاق جمله: ((لاخوف عليهم و لا هم يحزنون )) شامل نفى ترس و اندوه هم در دنيا و هم در آخرت مىشود
- بررسى سخن يكى از مفسرين درباره نفى ترس و اندوه اولياى خدا و رد آن گفته
- تسلى دادن به پيامبر (ص ) كه از سخنان جاهلانه مشركين نرنجد زيرا ((عزت از آنخداست )) و ((خدا سميع و عليم است ))
- استدلال براى محال بودن فرزند داشتن خداى تعالى ، در برابر مشركين كه گفتند:((اتخذ اللّه ولدا))
- بحث روايتى ۱۴۰
- چند روايت در مورد مراد از فضل و رحمت خدا در:((قل بفضل اللّه و برحمته ...))
- رواياتى درباره معناى ولايت خدا و وصف اولياءاللّه
- چند روايت در تفسير ((بشرى )) داشتن اولياء اللّه در دنيا و آخرت (لهم البشرى فىالحيوة الدنيا و فى الاخرة )
- چند روايت درباره رؤ يا و اقسام آن
نکات آیه
۱ - نسبت دادن فرزند به خدا، افترا و دورغ بستن به اوست. (قالوا اتخذ اللّه ولداً ... قل إن الذین یفترون على اللّه الکذب)
۲ - بدعت گذارى در دین و افترا بر خداوند، مانع از رستگارى است. (الذین یفترون على اللّه الکذب لا یفلحون)
۳ - بدعت گذاران در دین، محروم از رستگارى اند. (الذین یفترون على اللّه الکذب لا یفلحون)
۴ - نسبت دادن چیزى به خداوند، بدون دلیل قاطع و بى اطلاع از درستى یا نادرستى آن، افترا و دروغ بستن به خداست. (إن عندکم من سلطن بهذا أتقولون على اللّه ما لا تعلمون. قل إن الذین یفترون على اللّه الکذب لا یفلحون)
موضوعات مرتبط
- افترا: آثار افترا به خدا ۲ ; موارد افترا به خدا ۱، ۴
- بدعت: آثار بدعت ۲
- بدعتگذاران: محرومیت بدعتگذاران ۳
- خدا: اسناد جاهلانه به خدا ۴ ; خدا و فرزند ۱
- رستگارى: محرومان از رستگارى ۳ ; موانع رستگارى ۲