الأعراف ١٤٧
ترجمه
الأعراف ١٤٦ | آیه ١٤٧ | الأعراف ١٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِقَآءِ»: ملاقات. رویاروی شدن. مراد رستاخیز و حاضرشدن برای حساب و کتاب در پیشگاه خدا است. «حَبِطَتْ»: هدر رفت و ضائع شد. برباد رفت. «هَلْ یُجْزَوْنَ»: مراد این است که کارهای خوبشان هدر میرود و تنها کیفر اعمال بدشان نصیبشان میشود.
تفسیر
- آيات ۱۳۸ - ۱۵۴، سوره اعراف
- اشاره به اينكه بنى اسرائيل مردمى مادى و حس گرا و تحت تاءثير مرام بت پرستىقبطيان بوده اند.
- برهانى كوتاه و لطيف در بيان مصنوع نبودن خداى تعالى
- مواعده خداوند با موسى (ع )
- معناى رؤ يت در كلام موسى (ع ): رب ارنى انظر اليك
- مراد از رؤ يت در درخواست موسى (ع ): (( ربّ ارنى انظر اليك (( و در آيات مشابه ديگر،علم ضرورى است
- حقيقت علم ضرورى كه از آن به رؤ يت تعبير مى شود
- تعبير از اينگونه معلومات به رؤ يت تعبيرى است شايع ؛ در مواردى كه تعبير (( رؤ يتخدا(( آمده است خصوصياتى ذكر شده كه مراد از رؤ يت را مى رساند.
- حاصل سخن در مراد از رؤ يت در كلام خدا
- علم ضرورى مخصوص به خداى تعالى ، حقيقتى است كه قرآن پرده از آن برداشته است .
- نفى رؤ يت خدا (( لن ترانى (( مربوط به دنيا است و معناى نفى رؤ يت نفى طاقت وقدرت بر آن است .
- مراد از تكلم خدا با موسى (ع ) و چگونگى آن
- تورات نسبت به معارف و شرايعى كه مورد نياز بشر است كتاب كاملى نيست
- مقصود از جمله : (( ساءريكم دارالفاسقين (( در آيه شريفه و وجوهى كه در معناى آنگفته شده است
- وجه تقييد تكبر و امثال آن به (( بغير الحق ((
- حبط عمل و بى اجر بودن آن ، خود يك نحو كيفر است
- اشاره به ماجراى گوساله پرستيدن بنى اسرائيل
- معناى جمله : (( و لمّا سقط فى ايديهم ...(( در آيه شريفه
- معناى جمله : (( اعجلتم امر ربّكم ((
- رفتار تند موسى (ع ) با هارون (ع ) بعد از بازگشتن به سوى بنىاسرائيل و مواجه شدن با گوساله پرستى
- رفتار حضرت موسى (ع ) با برادرش هارون منافاتى با عصمت آن حصرت ندارد!
- وجوهى كه مفسرين براى اين عمل حضرت موسى (ع ) بيان كرده اند.
- چرا با اين كه موسى (ع ) قبل از بازگشت از ميقات از گوساله پرستى بنىاسرائيل خبر داشته غضبناك نشد؟
- رواياتى در ذيل (اجعل لنا الها كما لهم آلهة )
- روايتى پيرامون نحوه سخن خداوند با موسى عليه السلام
- دو روايت در مورد تقاضاى موسى (ع ) رؤ يت خداوند را
- گفتگوها و مشاجرات علماء و اهل بحث اشاعره و معتزله درباره درخواست رؤ يت توسط موسى
- بيان ضعف روايتى كه مى گويد موسى (ع ) از زبان قومش تقاضاى رؤ يت كرد
- تجلى خدا تعالى فى حد نفسه امر ممكنى است ولى كسى و چيزى تابتحمل آن را ندارد
- دو نكته ديگر كه از روايت استفاده مى شود.
- رواياتى ديگر در مورد تقاضاى رؤ يت ، تجلى براى جبلّ، صعقه موسى ، دكّجبل و...
- يكى از (كروبين ) وسطه تجلى خدا شده است
- رواياتى درباره الواح تورات و گوساله پرستى بنىاسرائيل
- بحث روايتى (پاره اى از روايات از ائمه عليهم السلام در معناى رؤ يت قلب )
- اصطلاح (( ظلّ(( و (( ظلال (( در لسان اهل بيت عليهم السلام
- همانطور كه مقصود از رؤ يت ، ديدن به چشم نيست ، مقصود ايمان قلبى از راهاستدلال هم نيست
- چند روايت درباره حجاب بين خدا و خلق
- روايتى از امام صادق (ع ) درباره معرفت به خدا
- انحصار معرفت به خدا در فكر واستدلال ، خودجهل به خدا و شرك خفى به او است
- در علم به هر چيزى نخست علم به آفريدگار آنحاصل مى شود و محال است كه خداى تعالى شناخته نشود
- توضيح فقرات ديگرى از روايت كه معرفت با واسطه به خدا را شرك دانسته است
نکات آیه
۱- تکذیب آیات الهى و انکار قیامت، موجب تباه شدن همه اعمال نیک آدمى است. (و الذین کذبوا بایتنا و لقاء الأخرة حبطت أعملهم) «حبط» به معناى تباه شدن و هدر رفتن است و مراد از «اعمال»، کردار و رفتار نیک است. زیرا تباه شدن اعمال ناپسند موجب منفعت آدمى در دنیا و آخرت خواهد شد. چون «اعمال»، به صورت جمع آمده و به کلمه بعد اضافه شده، مفید استغراق و شمول است. بنابراین «اعمالهم» یعنى تمام کارهاى نیک آنان
۲- تصدیق آیات الهى و ایمان به روز قیامت از شرایط ارزشمندى اعمال نیک در پیشگاه خداوند است. (و الذین کذبوا بایتنا و لقاء الأخرة حبطت أعملهم)
۳- اعمال نیک بنى اسرائیل در صورت تکذیب تورات و باور نداشتن قیامت براى آنان سودبخش نخواهد بود. (و الذین کذبوا ... حبطت أعملهم) مصداق مورد نظر براى «الذین کذبوا ... » با توجه به آیات پیشین، بنى اسرائیل است.
۴- حضور در صحنه قیامت و برخورد با سزاى اعمال دنیوى، فرجام همه انسانهاست. (لقاء الأخرة) کلمه «لقاء» (رسیدن و برخورد کردن) مصدرى است که به مفعولش اضافه شده و فاعل آن محذوف است ; یعنى: «و لقائهم الأخرة».
۵- کیفر انسانها در قیامت، بازتاب اعمال خود آنان است. (هل یجزون إلا ما کانوا یعملون)
۶- کیفرهاى الهى همطراز و متعادل با اعمال و رفتار انسانهاست. (هل یجزون إلا ما کانوا یعملون)
۷- تباه شدن اعمال نیک، جزایى مناسب براى تکذیب آیات الهى و روز قیامت است. (حبطت أعملهم هل یجزون إلا ما کانوا یعملون)
۸- خداوند انسانها را تنها بر گناهان مستمرشان مجازات مى کند. (هل یجزون إلا ما کانوا یعملون) استمرار از تقارن «کانوا» و فعل مضارع «یعملون» استفاده شده است.
۹- تباه شدن اعمال نیک آدمى و بى ارزش شدن آنها در پیشگاه خدا، از کیفرهاست. (حبطت أعملهم هل یجزون إلا ما کانوا یعملون) تبیین این حقیقت که انسانها سزایى جز بازتاب اعمال خودشان ندارند، پس از بیان تباهى اعمال بر اثر تکذیب آیات، بیانگر این است که تباه شدن اعمال نیک نیز به نوبه خود کیفرى است که بر تکذیب آیات و انکار قیامت مترتب مى شود.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۱ ; کیفر تکذیب آیات خدا ۷
- انسان: فرجام انسان ۴
- ایمان: آثار ایمان ۲ ; ایمان به آیات خدا ۲ ; ایمان به قیامت ۲
- بنى اسرائیل: عمل صالح بنى اسرائیل ۳
- تورات: آثار تکذیب تورات ۳
- خدا: کیفرهاى خدا ۸، ۹ ; ویژگى کیفرهاى خدا ۶
- عمل: پاداش اخروى عمل ۴ ; عوامل حبط عمل ۳، ۷ ; کیفر اخروى عمل ۴، ۵ ; ملاکهاى ارزشمندى عمل ۲ ; موجبات حبط عمل ۱
- عمل صالح: حبط عمل صالح ۹
- قیامت: آثار تکذیب قیامت ۱، ۳ ; حشر در قیامت ۴ ; کیفر تکذیب قیامت ۷
- کیفر: تناسب کیفر با عمل ۶
- گناه: تداوم بر گناه ۸ ; کیفر گناه ۸
- نظام کیفرى:۵، ۶، ۷، ۸، ۹