النساء ٣٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۲۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

و خدا را بپرستید! و هیچ‌چیز را همتای او قرار ندهید! و به پدر و مادر، نیکی کنید؛ همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان، و همسایه نزدیک، و همسایه دور، و دوست و همنشین، و واماندگان در سفر، و بردگانی که مالک آنها هستید؛ زیرا خداوند، کسی را که متکبر و فخر فروش است، (و از ادای حقوق دیگران سرباز می‌زند،) دوست نمی‌دارد.

و خدا را بندگى كنيد و چيزى را با او شريك نگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد، و به خويشان، يتيمان، درماندگان، همسايه نزديك، همسايه دور، دوست همنشين [همكار و غيره‌]، در راه مانده و بردگان خود نيكى كنيد. همانا خداوند كسى را كه خودبين و فخر فروش باشد دو
و خدا را بپرستيد، و چيزى را با او شريك مگردانيد؛ و به پدر و مادر احسان كنيد؛ و در باره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه‌مانده و بردگان خود [نيكى كنيد]، كه خدا كسى را كه متكبر و فخرفروش است دوست نمى‌دارد:
و خدای یکتا را پرستید و هیچ چیزی را شریک وی نگیرید و نسبت به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و همسایه دور و نزدیک و دوستان موافق و رهگذران و بندگان که زیردست تصرف شمایند نیکی کنید، که خدا مردم متکبّر خودپسند را دوست ندارد.
و خدا را بپرستید، و چیزی را شریک او قرار ندهید، و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه نزدیک و همسایه دور و همنشینان و همراهان و در راه ماندگان و بردگان نیکی کنید؛ یقیناً خدا کسی را که متکبّر و خودستاست، دوست ندارد.
خداى را بپرستيد و هيچ چيز شريك او مسازيد و با پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و همسايه خويشاوند و همسايه بيگانه و يار مصاحب و مسافر رهگذر و بندگان خود نيكى كنيد. هرآينه خدا متكبران و فخرفروشان را دوست ندارد.
و خداوند را بپرستید و چیزی را برای او شریک نیاورید و به پدر و مادر و به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و همسایه خویش و همسایه بیگانه و همنشین و در راه مانده و ملک یمین خود نیکی کنید، [و بدانید] که خداوند کسی را که متکبر فخرفروش باشد، دوست ندارد
و خداى را بپرستيد و چيزى را با او انباز مسازيد و به پدر و مادر و به خويشان و يتيمان و درماندگان و همسايه نزديك و همسايه دور و يار همنشين و در راه‌مانده و آن كه مالكش شده‌ايد نيكى كنيد. همانا خداوند خودپسند نازنده- متكبر فخرفروش- را دوست ندارد
(تنها) خدا را عبادت کنید و (بس. و هیچ کس و) هیچ چیزی را شریک او مکنید. و نیکی کنید به پدر و مادر، خویشان، یتیمان، درماندگان و بیچارگان، همسایگانِ خویشاوند، همسایگانِ بیگانه، همدمان (در سفر و در حضر، و همراهان و همکاران)، مسافران (نیازمندی که در شهر و مکان معیّنی اقامت ندارند)، و بندگان و کنیزان. بیگمان خداوند کسی را دوست نمی‌دارد که خودخواه و خودستا باشد.
و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید. و به پدر و مادرتان احسان کنید و (نیز) درباره‌ی خویشاوندان نزدیکتر و یتیمان و مستمندان و همسایه‌ی نزدیکتر و همسایه‌ی دور و همنشین نزدیک و در راه مانده و آنان که تحت سرپرستی شمایند (و عهده‌دار زندگیشان هستید احسان کنید). بی‌گمان خدا کسی را که متکبری فخر فروش بوده است دوست نمی‌دارد:
و پرستش کنید خدا را و همتا قرار ندهید برای او چیزی و با پدر و مادر نکوئی کنید و با نزدیکان و یتیمان و بینوایان و همسایه خویشاوند و همسایه بیگانه و یار هم پهلو و راهگذر نیازمند و آنکو شما را است به ملک یمین همانا خدا دوست ندارد آن را که او است گردنفراز خودخواه (خودستای)


النساء ٣٥ آیه ٣٦ النساء ٣٧
سوره : سوره النساء
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِحْسَاناً»: نیکی‌کردن. مفعول مطلق برای فعل محذوف (أَحْسِنُوا) است و برای تأکید به کار رفته است. «الْجَارِ ذِی الْقُرْبَی»: همسایه نزدیک. «الْجَارِ الْجُنُبِ»: همسایه بیگانه. همسایه دور. «الْجُنُب»: بیگانه. دور. «الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ»: همدم. همنشین. همکار، همراه. همسفر. «مُخْتَالاً»: خودخواه. متکبّر. اسم فاعل باب افتعال از واژه (خُیَلاء) است. «فَخُوراً»: فخرفروش. خودستا.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- لزوم پرستش خداوند و پرهیز از هر گونه شرک (و اعبدوا اللّه و لا تشرکوا به شیئاً)

۲- عبادت خداوند باید خالصانه و دور از هر گونه شائبه شرک باشد. (و اعبدوا اللّه و لا تشرکوا به شیئاً)

۳- تحقق احکام و مقررات الهى در خانواده و پرهیز زن و شوهر از ناسازگارى، زمینه ساز عبادت خداوند* (الرجال قوّامون ... و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه) امر به عبادت و پرستش خداوند پس از بیان احکام خانواده، اشاره به این دارد که عبادت خالصانه خداوند در پرتو تنظیم صحیح روابط خانوادگى امکان پذیر است.

۴- عمل به قوانین الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر، عبادت خداوند است.* (الرجال قوّامون ... فان اطعنکم فلا تبغوا ... و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه) به مقتضاى ارتباط بین آیه مورد بحث و آیات گذشته، مى توان گفت از مصادیق عبادت، عمل کردن به قوانینى است که در آیات گذشته مطرح شده است.

۵- عبادت خالصانه خداوند و پرهیز از هر گونه شرک، زمینه دور ماندن زندگى زناشویى از هر گونه ناسازگارى* (و ان خفتم شقاق بینهما ... و اعبدوا اللّه) به مقتضاى ارتباط بین آیات مى توان احتمال داد که آیه مورد بحث در حقیقت بیانگر راه حلى است براى جلوگیرى از ناسازگارى بین زن و شوهر.

۶- ضرورت احسان و نیکى فرزندان به پدر و مادر خویش (و بالوالدین احساناً)

۷- جایگاه ویژه احسان به پدر و مادر (و اعبدوا اللّه و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً) امر به احسان پس از فرمان به عبادت خدا، حاکى از اهمیّت خاص احسان به پدر و مادر در پیشگاه خداوند است.

۸- ضرورت احسان و نیکى به خویشاوندان، یتیمان و درماندگان (و بالوالدین احساناً و بذى القربى و الیتامى و المساکین)

۹- اولویت احسان به پدر و مادر، بر احسان به خویشان (و بالوالدین احساناً و بذى القربى)

۱۰- اولویت احسان به خویشان، بر احسان به دیگران (و بذى القربى و الیتامى ... و ما ملکت ایمانکم)

۱۱- ضرورت احسان به همسایگان نزدیک و دور و دوستان و همراهان (احساناً ... و الجار ذى القربى و الجار الجُنب و الصاحب بالجَنب) در برداشت فوق، دور و نزدیکى همسایه به لحاظ دورى و نزدیکى خانه او معنا شده است. گفتنى است که «جنب» به معناى پهلوست و مراد از آن، همراهان نزدیک و رفیقان همراه است.

۱۲- ضرورت احسان به همسایگان همکیش و غیر همکیش* (و الجار ذى القربى و الجار الجُنب) برخى برآنند که نزدیک بودن همسایه، که مفاد «جار ذى القربى» است، و دور بودن آن، که مفاد «الجار الجُنب» است، به لحاظ دین و آیین است.

۱۳- اولویت احسان به همسایگان خویشاوند، نسبت به دیگر همسایگان (و الجار ذى القربى و الجار الجُنب) برخى کلمه «ذى القربى» را به معناى خویشاوندان و «الجنب» را، به قرینه مقابله، به معناى غیر خویشاوند گرفته اند.

۱۴- لزوم احسان به در راه ماندگان، غلامان، کنیزان و زیردستان (احساناً ... و ابن السبیل و ما ملکت ایمانکم) ابن سبیل (پسر راه)، در اصطلاح به مسافرى گفته مى شود که زاد و توشه خویش را از دست داده و درمانده شده است.

۱۵- ضرورت احسان به ایتام و اولویت دادن به آنان، پس از پدر، مادر و خویشان (و بالوالدین احساناً و بذى القربى و الیتامى)

۱۶- خداوند، گردنفرازان فخرفروش را دوست ندارد. (انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً) «مختال» از ماده «خیال» به کسى گفته مى شود که بر اساس خیالات و اوهامش، خود را شخصیّتى بزرگ مى داند و به کبر و غرور مبتلا مى گردد. و «فخور» به کسى گفته مى شود که زیاد به خود افتخار مى کند.

۱۷- گردنفرازى و فخرفروشى از خصلتهاى نکوهیده (انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً)

۱۸- خداوند کسانى را که با تکبر و فخرفروشى با خویشان و همسایگان خویش برخورد مى کنند، دوست ندارد. (و بالوالدین احساناً ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً)

۱۹- احسان به پدر، مادر، خویشان، همسایگان و زیردستان، زمینه جلب محبّت الهى (و بالوالدین احساناً ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً) از مصادیق مورد نظر براى «مختالا فخوراً»، ترک احسان به پدر، مادر و ... مى باشد. در نتیجه ترک احسان مانع محبّت الهى و احسان عامل جلب آن خواهد شد.

۲۰- احسان به ایتام، نیازمندان و درماندگان، زمینه جلب محبت الهى (و الیتامى و المساکین و ابن السبیل ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً)

۲۱- تکبر و فخرفروشى، مانعى در راه عبادت و بندگى خدا و احسان به دیگران (و اعبدوا اللّه ... و بالوالدین احساناً ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً)

۲۲- احسان به دیگران باید در جهت اطاعت خداوند و دور از تکبر و فخرفروشى به دیگران باشد. (و بالوالدین احساناً ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً) جمله «انّ اللّه ... » مى تواند هشدارى به پرستشگران و احسان کنندگان باشد که مبادا عبادت و احسان خویش را با کبرورزى و فخرفروشى ضایع کنند و از جرگه محبوبان الهى خارج شوند.

۲۳- لزوم حسن معاشرت در روابط اجتماعى (و بالوالدین احساناً ... و ما ملکت ایمانکم)

موضوعات مرتبط

  • ابن السبیل: احسان به ابن السبیل ۱۴، ۲۰
  • احسان: آثار احسان ۱۹، ۲۰ ; آداب احسان ۲۲ ; اولویّت در احسان ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۵ ; اهمیّت احسان ۷، ۸ ; تفاخر در احسان ۲۲ ; تکبر در احسان ۲۲ ; موانع احسان ۲۱
  • اختلاف: اجتناب از اختلاف ۳
  • تفاخر: آثار تفاخر ۲۱ ; سرزنش تفاخر ۱۶، ۱۷، ۱۸
  • تکبر: آثار تکبر ۲۱ ; سرزنش تکبر ۱۷
  • تکلیف: آثار عمل به تکلیف ۳ ; عمل به تکلیف ۴
  • جامعه: روابط اجتماعى ۲۳
  • خانواده: اختلاف در خانواده ۳ ; روابط در خانواده ۴، ۵ ; سازگارى در خانواده ۵
  • خدا: اطاعت از خدا ۲۲ ; محبت خدا ۱۶، ۱۸، ۱۹، ۲۰
  • خویشاوندان: احسان به خویشاوندان ۸، ۹، ۱۰، ۱۹
  • دوستان: احسان به دوستان ۱۱
  • شرک: اجتناب از شرک ۱، ۲، ۵
  • صفات: ناپسند ۱۷
  • ضعفا: احسان به ضعفا ۱۴، ۱۹
  • عبادت: آثار عبادت ۵ ; اخلاص در عبادت ۲ ; اهمیّت عبادت ۱ ; زمینه عبادت ۳ ; شرایط عبادت ۲ ; موارد عبادت ۴ ; موانع عبادت ۲۱
  • عبد: احسان به عبد ۱۴
  • فرزند: مسؤولیت فرزند ۶
  • فقیر: احسان به فقیر ۲۰
  • کنیز: احسان به کنیز ۱۴
  • مبغوضان: خدا ۱۶، ۱۸
  • متکبران: سرزنش متکبران ۱۸
  • مسکین: احسان به مسکین ۸
  • معاشرت: آداب معاشرت ۲۳
  • والدین: احسان به والدین ۶، ۷، ۹، ۱۵، ۱۹
  • همسایه: احسان به همسایه ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۹
  • یتیم: احسان به یتیم ۸، ۱۵، ۲۰

منابع