النساء ٣٦
ترجمه
النساء ٣٥ | آیه ٣٦ | النساء ٣٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِحْسَاناً»: نیکیکردن. مفعول مطلق برای فعل محذوف (أَحْسِنُوا) است و برای تأکید به کار رفته است. «الْجَارِ ذِی الْقُرْبَی»: همسایه نزدیک. «الْجَارِ الْجُنُبِ»: همسایه بیگانه. همسایه دور. «الْجُنُب»: بیگانه. دور. «الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ»: همدم. همنشین. همکار، همراه. همسفر. «مُخْتَالاً»: خودخواه. متکبّر. اسم فاعل باب افتعال از واژه (خُیَلاء) است. «فَخُوراً»: فخرفروش. خودستا.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
نکات آیه
۱- لزوم پرستش خداوند و پرهیز از هر گونه شرک (و اعبدوا اللّه و لا تشرکوا به شیئاً)
۲- عبادت خداوند باید خالصانه و دور از هر گونه شائبه شرک باشد. (و اعبدوا اللّه و لا تشرکوا به شیئاً)
۳- تحقق احکام و مقررات الهى در خانواده و پرهیز زن و شوهر از ناسازگارى، زمینه ساز عبادت خداوند* (الرجال قوّامون ... و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه) امر به عبادت و پرستش خداوند پس از بیان احکام خانواده، اشاره به این دارد که عبادت خالصانه خداوند در پرتو تنظیم صحیح روابط خانوادگى امکان پذیر است.
۴- عمل به قوانین الهى در مورد خانواده و روابط زن و شوهر، عبادت خداوند است.* (الرجال قوّامون ... فان اطعنکم فلا تبغوا ... و ان خفتم ... و اعبدوا اللّه) به مقتضاى ارتباط بین آیه مورد بحث و آیات گذشته، مى توان گفت از مصادیق عبادت، عمل کردن به قوانینى است که در آیات گذشته مطرح شده است.
۵- عبادت خالصانه خداوند و پرهیز از هر گونه شرک، زمینه دور ماندن زندگى زناشویى از هر گونه ناسازگارى* (و ان خفتم شقاق بینهما ... و اعبدوا اللّه) به مقتضاى ارتباط بین آیات مى توان احتمال داد که آیه مورد بحث در حقیقت بیانگر راه حلى است براى جلوگیرى از ناسازگارى بین زن و شوهر.
۶- ضرورت احسان و نیکى فرزندان به پدر و مادر خویش (و بالوالدین احساناً)
۷- جایگاه ویژه احسان به پدر و مادر (و اعبدوا اللّه و لا تشرکوا به شیئاً و بالوالدین احساناً) امر به احسان پس از فرمان به عبادت خدا، حاکى از اهمیّت خاص احسان به پدر و مادر در پیشگاه خداوند است.
۸- ضرورت احسان و نیکى به خویشاوندان، یتیمان و درماندگان (و بالوالدین احساناً و بذى القربى و الیتامى و المساکین)
۹- اولویت احسان به پدر و مادر، بر احسان به خویشان (و بالوالدین احساناً و بذى القربى)
۱۰- اولویت احسان به خویشان، بر احسان به دیگران (و بذى القربى و الیتامى ... و ما ملکت ایمانکم)
۱۱- ضرورت احسان به همسایگان نزدیک و دور و دوستان و همراهان (احساناً ... و الجار ذى القربى و الجار الجُنب و الصاحب بالجَنب) در برداشت فوق، دور و نزدیکى همسایه به لحاظ دورى و نزدیکى خانه او معنا شده است. گفتنى است که «جنب» به معناى پهلوست و مراد از آن، همراهان نزدیک و رفیقان همراه است.
۱۲- ضرورت احسان به همسایگان همکیش و غیر همکیش* (و الجار ذى القربى و الجار الجُنب) برخى برآنند که نزدیک بودن همسایه، که مفاد «جار ذى القربى» است، و دور بودن آن، که مفاد «الجار الجُنب» است، به لحاظ دین و آیین است.
۱۳- اولویت احسان به همسایگان خویشاوند، نسبت به دیگر همسایگان (و الجار ذى القربى و الجار الجُنب) برخى کلمه «ذى القربى» را به معناى خویشاوندان و «الجنب» را، به قرینه مقابله، به معناى غیر خویشاوند گرفته اند.
۱۴- لزوم احسان به در راه ماندگان، غلامان، کنیزان و زیردستان (احساناً ... و ابن السبیل و ما ملکت ایمانکم) ابن سبیل (پسر راه)، در اصطلاح به مسافرى گفته مى شود که زاد و توشه خویش را از دست داده و درمانده شده است.
۱۵- ضرورت احسان به ایتام و اولویت دادن به آنان، پس از پدر، مادر و خویشان (و بالوالدین احساناً و بذى القربى و الیتامى)
۱۶- خداوند، گردنفرازان فخرفروش را دوست ندارد. (انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً) «مختال» از ماده «خیال» به کسى گفته مى شود که بر اساس خیالات و اوهامش، خود را شخصیّتى بزرگ مى داند و به کبر و غرور مبتلا مى گردد. و «فخور» به کسى گفته مى شود که زیاد به خود افتخار مى کند.
۱۷- گردنفرازى و فخرفروشى از خصلتهاى نکوهیده (انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً)
۱۸- خداوند کسانى را که با تکبر و فخرفروشى با خویشان و همسایگان خویش برخورد مى کنند، دوست ندارد. (و بالوالدین احساناً ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً)
۱۹- احسان به پدر، مادر، خویشان، همسایگان و زیردستان، زمینه جلب محبّت الهى (و بالوالدین احساناً ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً) از مصادیق مورد نظر براى «مختالا فخوراً»، ترک احسان به پدر، مادر و ... مى باشد. در نتیجه ترک احسان مانع محبّت الهى و احسان عامل جلب آن خواهد شد.
۲۰- احسان به ایتام، نیازمندان و درماندگان، زمینه جلب محبت الهى (و الیتامى و المساکین و ابن السبیل ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً)
۲۱- تکبر و فخرفروشى، مانعى در راه عبادت و بندگى خدا و احسان به دیگران (و اعبدوا اللّه ... و بالوالدین احساناً ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً)
۲۲- احسان به دیگران باید در جهت اطاعت خداوند و دور از تکبر و فخرفروشى به دیگران باشد. (و بالوالدین احساناً ... انّ اللّه لا یحبّ من کان مختالا فخوراً) جمله «انّ اللّه ... » مى تواند هشدارى به پرستشگران و احسان کنندگان باشد که مبادا عبادت و احسان خویش را با کبرورزى و فخرفروشى ضایع کنند و از جرگه محبوبان الهى خارج شوند.
۲۳- لزوم حسن معاشرت در روابط اجتماعى (و بالوالدین احساناً ... و ما ملکت ایمانکم)
موضوعات مرتبط
- ابن السبیل: احسان به ابن السبیل ۱۴، ۲۰
- احسان: آثار احسان ۱۹، ۲۰ ; آداب احسان ۲۲ ; اولویّت در احسان ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۵ ; اهمیّت احسان ۷، ۸ ; تفاخر در احسان ۲۲ ; تکبر در احسان ۲۲ ; موانع احسان ۲۱
- اختلاف: اجتناب از اختلاف ۳
- تفاخر: آثار تفاخر ۲۱ ; سرزنش تفاخر ۱۶، ۱۷، ۱۸
- تکبر: آثار تکبر ۲۱ ; سرزنش تکبر ۱۷
- تکلیف: آثار عمل به تکلیف ۳ ; عمل به تکلیف ۴
- جامعه: روابط اجتماعى ۲۳
- خانواده: اختلاف در خانواده ۳ ; روابط در خانواده ۴، ۵ ; سازگارى در خانواده ۵
- خدا: اطاعت از خدا ۲۲ ; محبت خدا ۱۶، ۱۸، ۱۹، ۲۰
- خویشاوندان: احسان به خویشاوندان ۸، ۹، ۱۰، ۱۹
- دوستان: احسان به دوستان ۱۱
- شرک: اجتناب از شرک ۱، ۲، ۵
- صفات: ناپسند ۱۷
- ضعفا: احسان به ضعفا ۱۴، ۱۹
- عبادت: آثار عبادت ۵ ; اخلاص در عبادت ۲ ; اهمیّت عبادت ۱ ; زمینه عبادت ۳ ; شرایط عبادت ۲ ; موارد عبادت ۴ ; موانع عبادت ۲۱
- عبد: احسان به عبد ۱۴
- فرزند: مسؤولیت فرزند ۶
- فقیر: احسان به فقیر ۲۰
- کنیز: احسان به کنیز ۱۴
- مبغوضان: خدا ۱۶، ۱۸
- متکبران: سرزنش متکبران ۱۸
- مسکین: احسان به مسکین ۸
- معاشرت: آداب معاشرت ۲۳
- والدین: احسان به والدین ۶، ۷، ۹، ۱۵، ۱۹
- همسایه: احسان به همسایه ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۹
- یتیم: احسان به یتیم ۸، ۱۵، ۲۰