هود ٣٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۲۹ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
قَالُوا يَا نُوحُ‌ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ‌ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ‌ کُنْتَ‌ مِنَ‌ الصَّادِقِينَ‌

ترجمه

گفتند: «ای نوح! با ما جر و بحث کردی، و زیاد هم جر و بحث کردی! (بس است!) اکنون اگر راستی می‌گویی، آنچه را (از عذاب الهی) به ما وعده می‌دهی بیاور!»

|گفتند: اى نوح! واقعا با ما جدال كردى، و بسيار هم جدال كردى پس اگر راست مى‌گويى آنچه را به ما وعده مى‌دهى بر سر ما بياور
گفتند: «اى نوح، واقعاً با ما جدال كردى و بسيار [هم‌] جدال كردى. پس اگر از راستگويانى آنچه را [از عذاب خدا] به ما وعده مى‌دهى براى ما بياور.»
قوم گفتند: ای نوح، تو با ما جدل و گفتگوی بسیار کردی، اکنون اگر راست می‌گویی بر ما عذابی که وعده می‌دهی بیار.
گفتند: ای نوح! با ما جدال و ستیزه کردی و بسیار هم جدال و ستیزه کردی، نهایتاً اگر از راستگویانی آنچه را [از عذاب] به ما وعده می دهی، برایمان بیاور.
گفتند: اى نوح، با ما جدال كردى و بسيار هم جدال كردى. اگر راست مى‌گويى، هر وعده‌اى كه به ما داده‌اى بياور.
گفتند ای نوح به راستی که با ما مجادله کردی و چه مجادله دور و درازی هم با ما کردی، و اگر راست می‌گویی هر چه به ما وعده داده‌ای [هم‌اکنون بر سر ما] بیاور
گفتند: اى نوح، براستى با ما جدال كردى و بسيار هم جدال كردى، پس اگر راست مى‌گويى آنچه ما را وعده همى‌دهى بيار- يعنى عذاب را-.
گفتند: ای نوح! با ما جرّو بحث کردی (تا به تو ایمان بیاوریم) و جرّو بحث را به درازا کشاندی (تا آنجا که ما را خسته کردی. جانمان از این همه گفتار به لب رسیده است و دیگر تاب تحمّل شنیدن سخنانت را نداریم). اگر راست می‌گوئی (که تو پیغمبری و اگر به تو ایمان نیاوریم، عذاب خدا گریبانگیرمان می‌گردد) آنچه را که ما را از آن می‌ترسانی، به ما برسان (و هیچ درنگ مکن. حرف بس است، عذاب کو؟).
گفتند: «ای نوح! بی‌چون با ما جدل کردی، بسیار (هم) با ما جدل نمودی. پس اگر از راستان بوده‌ای آنچه را (از عذاب خدا) به ما وعده می‌دهی برایمان بیاور.»
گفتند ای نوح همانا با ما ستیزه کردی پس فزون کردی ستیزه ما را پس بیاور ما را آنچه به ما وعده دهی اگر هستی از راستگویان‌

They said, “O Noah, you have argued with us, and argued a great deal. Now bring upon us what you threaten us with, if you are truthful.”
ترتیل:
ترجمه:
هود ٣١ آیه ٣٢ هود ٣٣
سوره : سوره هود
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَدْ جَادَلْتَنَا»: با ما بسی مجادله و جرّ و بحث کردی. با ما ستیزه و پرخاش نمودی.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ «32»

(مخالفان) گفتند: اى نوح! تو واقعاً با ما جدال و جرّ و بحث زيادى نمودى، (اكنون ديگر بس است) اگر راست مى‌گويى، آنچه را (از عذاب الهى) كه به ما وعده مى‌دهى بر سر ما بياور!؟

نکته ها

مجادله اگر بر حقّ باشد، ارزش است، «وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «1» و اگر بر باطل باشد، ضد ارزش. «وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ» «2»

پیام ها

1- انبيا در دعوت خود پايدار و پيگير هستند. «جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا»

2- دشمن به منطق و برهان حق، عنوان جدال و ستيز مى‌دهد. «قَدْ جادَلْتَنا»

3- مهلت خداوند را نشانه‌ى درستى راهمان ندانيم. «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»

4- انسان حتّى در نزول عذاب بر خود عجول است. «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»

5- نفرين حضرت نوح عليه السلام بدنبال اعلام آمادگى كافران براى هلاك شدن بود.

«فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»

6- كفّار چون منطق ندارند و حرف منطقى را نيز نمى‌پذيرند، پيشنهاد كفايت مذاكرات مى‌دهند. «فَأْتِنا بِما تَعِدُنا»

7- نوح پى‌درپى به كفّار وعده‌ى عذاب مى‌داد. «تَعِدُنا» بجاى‌ «وَعَدْتَنا»

8- كفّار، در صداقت انبيا يا شك داشتند و يا در بيان، اظهار شك مى‌كردند. «إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ»


«1». نحل، 126.

«2». مؤمن، 5.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌4، ص: 52

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (32)

قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا: قوم گفتند اى نوح، بتحقيق با ما مجادله و مخاصمه آغاز نمودى. فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا: پس از حدّ بيرون كردى جدال را با ما و سخن را كوتاه ننمودى. فَأْتِنا بِما تَعِدُنا: پس بياور ما را به آنچه وعده مى‌دهى از عذاب كه ما به تو ايمان نخواهيم آورد. إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌: اگر هستى از راستگويان در وعيد خود، چه مناظره تو در ما تأثير ندارد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (32) قالَ إِنَّما يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ (33) وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (34) أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرامِي وَ أَنَا بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ (35)

ترجمه‌

ترجمه- گفتند اى نوح همانا مجادله نمودى با ما پس زياد كردى جدال با ما را پس بياور براى ما آنچه را وعده ميدهى ما را اگر هستى از راستگويان‌

گفت جز اين نيست كه ميآورد بشما آنرا خدا اگر بخواهد و نيستيد شما عاجز كنندگان‌

و سود نميدهد شما را نصيحت نمودن من اگر بخواهم كه نصيحت كنم شما را اگر باشد خدا كه بخواهد آنكه خائب گرداند شما را او است پروردگار شما و بسوى او باز ميگرديد

بلى ميگويند افتراء ميبندد آنرا بگو اگر افتراء بستم آنرا پس بر من است و بال گناه من و من مبرّى هستم از آن گناهى كه شما ميكنيد.

تفسير

قوم حضرت نوح پس از استماع بيانات مشروحه در آيات سابقه در جواب اظهار نمودند كراهت خودشان را از قبول دعوت و ادامه صحبت آنحضرت باين تقريب كه محاجّه و مجادله و مخاصمه تو با ما بطول انجاميد و مؤثّر در ما نشد و


جلد 3 صفحه 77

نميشود اگر راست ميگوئى كه خدا بر ما عذاب نازل مينمايد در صورتى كه باقى بر طريقه خود باشيم از خدا بخواه كه بوعده خود عمل نمايد و حضرت نوح در جواب فرمود كه نزول عذاب منوط به اراده الهى است دير يا زود شما نميتوانيد آنرا دفع كنيد و نه از آن فرار نمائيد و اگر باز بخواهم شما را نصيحت كنم بحال شما فائده ندارد اگر خدا خواسته باشد شما را بحال خودتان واگذار فرمايد و هدايت بخير و ارشاد بحق نفرمايد چون اعراض از ذكر نموديد و اصرار بر كفر و معصيت داريد ولى لازم نيست من طلب عذاب كنم خداوند پروردگار شما است و هر وقت باشد باز گشت شما به او است و جزاى اعمال شما را خواهد داد و بنابراين مراد از اغواء خائب و محروم نمودن خداوند است آنها را از رحمت و ثواب خود بسوء اختيار خودشان و بعضى گفته‌اند مراد عقاب يا هلاك آنها است چون اغواء باين معانى استعمال ميشود و قطعا مقصود وادار نمودن بكفر و ضلالت نيست چون خداوند منزّه از فعل قبيح است و در آيه اخيره اعراض از مطالب سابقه شده و تصريح به ادّعاء كفّار فرموده كه ميگويند حضرت نوح و يا پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بخدا افتراء بستند و بايد يكى از آن دو در جواب آنها بگويند كه اگر ادّعاء شما حق باشد گناه جرم من بعهده من است و مربوط بشما نيست چنانچه گناه جرم شما كه افتراء بمن بستيد در اين نسبت و تهمت بعهده شما است و من مبرّى و منزّهم از افتراء و گناه آن ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا يا نُوح‌ُ قَد جادَلتَنا فَأَكثَرت‌َ جِدالَنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ (32)

گفتند قوم‌ بحضرت‌ نوح‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌ما مجادله‌ ميكني‌ ‌پس‌ زياد روي‌ كردي‌ ‌در‌ مجادله‌ ‌با‌ ‌ما ‌پس‌ بياور ‌براي‌ ‌ما بآنچه‌ ‌از‌ عذاب‌ ‌که‌ ‌بما‌ وعده‌ ميدهي‌ ‌اگر‌ راست‌ مي‌گويي‌ و جزو صادقين‌ هستي‌.

قالُوا يا نُوح‌ُ قَد جادَلتَنا مجادله‌ مخاصمه‌ و مدافعه‌ ‌است‌ ‌که‌ بخواهد كلام‌ و دليل‌ طرف‌ ‌را‌ رد كند و اقامه‌ حجت‌ كند ‌بر‌ بطلان‌ ‌آن‌ و مجادله‌ ‌اگر‌ ‌بر‌ حق‌ ‌باشد‌ ممدوح‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ جادِلهُم‌ بِالَّتِي‌ هِي‌َ أَحسَن‌ُ نحل‌ ‌آيه‌ 126 و ‌اگر‌ ‌بر‌ باطل‌ ‌باشد‌ مذموم‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد وَ جادَلُوا بِالباطِل‌ِ لِيُدحِضُوا بِه‌ِ الحَق‌َّ مؤمن‌ ‌آيه‌ 5، ‌يعني‌ نوح‌ ‌با‌ ‌ما مخاصمه‌ و محاجه‌ ميكني‌ فَأَكثَرت‌َ جِدالَنا بيش‌ ‌از‌ مقدار كفايت‌ مجادله‌ ميكني‌ ابدا كلام‌ تو ‌در‌ ‌ما تأثير ندارد و ‌ما هرگز بتو ايمان‌ نميآوريم‌ ‌هر‌ قدر دليل‌ و معجزه‌ و موعظه‌ اقامه‌ و بيان‌ كني‌ فَأتِنا بِما تَعِدُنا ‌که‌ ‌ما ‌را‌ ميترساني‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ايمان‌ نياوريد بلاء و عذاب‌ ‌بر‌ ‌شما‌ نازل‌ ميشود ‌پس‌ بياور بآنچه‌ وعده‌ ميدهي‌ إِن‌ كُنت‌َ مِن‌َ الصّادِقِين‌َ ‌اگر‌ واقعا پيغمبري‌ و ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ آمده‌اي‌ و راستگويي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 32)- حرف بس است، مجازات کو؟ به دنبال گفتگوی نوح و قومش در این آیه از زبان قوم نوح چنین نقل می‌کند «آنها گفتند: ای نوح این همه بحث و مجادله کردی بس است، تو بسیار با ما سخن گفتی» دیگر جایی برای بحث باقی نمانده است (قالُوا یا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَکْثَرْتَ جِدالَنا).

«اگر راست می‌گویی، همان وعده‌های دردناکی را که به ما می‌دهی در مورد عذابهای الهی تحقق بخش» (فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).

انتخاب این روش در برابر آن همه محبت و لطف پیامبران الهی و گفتارهایی که همچون آب زلال و گوارا بر دل می‌نشیند حکایت از نهایت لجاجت و تعصب و بی‌خبری می‌کند.

نکات آیه

۱- نوح(ع) براى هدایت قومش ، تلاشى مستمر و پى گیر داشت. (قالوا ینوح قد جدلتنا فأکثرت جدلنا) إکثار (مصدر أکثرت) به معناى کارى را فراوان انجام دادن است. بنابراین «أکثرت جدالنا»; یعنى ، بسیار مناظره کردى و فراوان دلیل و برهان آوردى و ... این معنا ، حکایت از تلاش مستمر و پى گیر حضرت نوح(ع) در تبلیغ رسالت دارد.

۲- بحث و گفت و گو و ارائه دلیل و برهان ، از روشهاى نوح(ع) براى بازدارى مردم از شرک و گرایش دادن آنان به توحید (قالوا ینوح قد جدلتنا فأکثرت جدلنا) «جدال» به معناى مناظره کردن و آوردن برهان براى ابطال دلیلها ، اندیشه ها و باورهاى طرف مقابل است.

۳- نوح(ع) ، همواره کفرپیشگان را به نزول عذاب الهى هشدار مى داد. (فأتنا بما تعدنا) آوردن فعل مضارع (تعد) به جاى فعل ماضى (وعدت) اشاره به تکرار وعیدها و هشدارهاى حضرت نوح(ع) دارد.

۴- کفرپیشگان قوم نوح ، از او خواستند که به بحث و مناظره با آنان پایان دهد و تهدیدهاى خویش را تحقق بخشد. (قالوا ینوح قد جدلتنا فأکثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا) جمله «فأکثرت جدالنا» (با ما بسیار مناظره کردى) - به قرینه تفریع جمله «فأتنا بما تعدنا» بر آن - کنایه از این است که دلیل و برهان آوردن کافى است ، به این امر پایان ده.

۵- کفرپیشگان قوم نوح ، ناباور به آمدن عذاب و تحقق یافتن وعیدها و تهدیدهاى حضرت نوح(ع) (فأتنا بما تعدنا إن کنت من الصدقین)

۶- تلاشهاى نوح(ع) ، برهانها و دلیلهاى او ، بى تأثیر در اشراف کافر (قد جدلتنا فأکثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا)

۷- اشراف و سران قوم نوح ، درصدد مأیوس کردن او از پذیرش دعوتهاى توحیدى (قد جدلتنا فأکثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا)

۸- نوح(ع) ، در پندار نارواى کفرپیشگان قومش ، فردى دروغگو و ارائه کننده مطالب نادرست (إن کنت من الصدقین)

موضوعات مرتبط

  • بینش: بینش غلط ۸
  • عذاب: انذار از نزول عذاب ۳; درخواست عذاب ۴
  • قوم نوح: اشراف قوم نوح و نوح(ع) ۷; انذار قوم نوح ۳; بینش قوم نوح ۸; توطئه اشراف قوم نوح ۷; خواسته هاى قوم نوح ۴; قوم نوح و نوح(ع) ۴; قوم نوح و وعیدهاى نوح(ع) ۵; کفر قوم نوح ۵; هدایت قوم نوح ۱; هدایت ناپذیرى اشراف قوم نوح ۶
  • نوح(ع): احتجاج نوح(ع) ۲، ۶; انذارهاى نوح(ع) ۳; تهمت دروغگویى به نوح(ع) ۸; روش تبلیغ نوح(ع) ۲، ۳; زمینه یأس نوح(ع) ۷; شرک ستیزى نوح(ع) ۲; قصه نوح(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۷; هدایتگرى نوح(ع) ۱

منابع