هود ٣١

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لاَ أَقُولُ‌ لَکُمْ‌ عِنْدِي‌ خَزَائِنُ‌ اللَّهِ‌ وَ لاَ أَعْلَمُ‌ الْغَيْبَ‌ وَ لاَ أَقُولُ‌ إِنِّي‌ مَلَکٌ‌ وَ لاَ أَقُولُ‌ لِلَّذِينَ‌ تَزْدَرِي‌ أَعْيُنُکُمْ‌ لَنْ‌ يُؤْتِيَهُمُ‌ اللَّهُ‌ خَيْراً اللَّهُ‌ أَعْلَمُ‌ بِمَا فِي‌ أَنْفُسِهِمْ‌ إِنِّي‌ إِذاً لَمِنَ‌ الظَّالِمِينَ‌

ترجمه

من هرگز به شما نمی‌گویم خزائن الهی نزد من است! و غیب هم نمی‌دانم! و نمی‌گویم من فرشته‌ام! و (نیز) نمی‌گویم کسانی که در نظر شما خوار می‌آیند، خداوند خیری به آنها نخواهد داد؛ خدا از دل آنان آگاهتر است! (با این حال، اگر آنها را برانم،) در این صورت از ستمکاران خواهم بود!»

ترتیل:
ترجمه:
هود ٣٠ آیه ٣١ هود ٣٢
سوره : سوره هود
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ لآ أَعْلَمُ الْغَیْبَ»: عطف بر (عِندِی خَزآئِنُ اللهِ) است و تکرار (لا) برای تأکید نفی است. «تَزْدَرِی»: حقیر می‌بینند. خوار و پست می‌بینند. از باب افتعال و از ماده (زری) است. «خَیْراً»: خوبی. نیکی. مراد خوشبختی دنیا و آخرت است که در برابر داشتن ایمان به مؤمنان وعده داده شده است (نگا: یونس / و ، زمر / ، نور / ).


تفسیر


نکات آیه

۱- نوح(ع) ، نه گنجینه هاى هستى را در اختیار داشت ، نه غیب مى دانست و نه از فرشتگان بود. (لاأقول لکم عندى خزائن الله ... و لاأقول إنى ملک)

۲- اشراف و سران قوم نوح ، او را به دلیل ملک نبودن و دسترسى نداشتن به گنجینه هاى هستى و نداشتن علم غیب ، لایق مقام پیامبرى نمى دانستند. (و لا أقول لکم عندى خزائن الله ... و لا أقول إنى ملک) به نظر مى رسد جمله هاى «لا أقول لکم ...» ناظر به «ما نرى لکم علینا من فضل» باشد و لذا اشاره به انتظارات نابه جاى قوم نوح ، از مدعیان نبوت دارد.

۳- در اختیار داشتن همه نعمتهاى الهى و توان دسترسى به گنجینه هاى هستى و دانستن غیب ، از لوازم و شرایط پیامبرى نیست. (و لاأقول لکم عندى خزائن الله و لاأعلم الغیب)

۴- فرشته بودن ، از شرایط احراز مقام نبوت و پیامبرى نیست. (و لاأقول إنى ملک)

۵- بشر ، شایسته دستیابى به مقام رسالت و پیامبرى است. (و لاأقول إنى ملک)

۶- هر نعمت و موهبتى در جهان هستى ، داراى مخزن و گنجینه اى خاص است. (خزائن الله) برداشت فوق ، از جمع آوردن کلمه «خزائن» به دست آمده است.

۷- نعمتهاى هستى و گنجینه هاى آن ، به تمامى از آنِ خدا و در اختیار اوست. (خزائن الله)

۸- نعمتهاى الهى در جهان هستى ، گرانبها و ارجمند است. (خزائن الله) خزائن (جمع خِزانه) به معناى گنجینه هاست. استفاده از کلمه گنجینه براى جایگاه نعمتها و موهبتهاى هستى ، براى رساندن این معناست که: نعمتها و موهبتهاى هستى پر ارج و گرانبهاست; زیرا معمولاً اشیاى ذى قیمت را در گنجینه نگهدارى مى کنند.

۹- تهى دستان و مستضعفان جامعه ، در نظر ظاهر بین اشراف قوم نوح ، مردمى پست و حقیر (و لاأقول للذین تزدرى أعینکم لن یؤتیهم الله خیراً) إزدراء (مصدر تزدرى) به معناى حقیر شمردن و ناقص و معیوب دانستن است (لسان العرب). مفعول «تزدرى» ضمیر محذوفى است که به «الذین» برمى گردد و مراد از آن، پیروان حضرت نوح مى باشد. یعنى «الذین تزدریهم أعینکم» (آنان که چشمان شما ایشان را حقیر و ناقص و معیوب مى بیند.) اسناد «تزدرى» به «أعینکم» اشاره به ظاهربینى اشراف و سران دارد.

۱۰- سران و اشراف قوم نوح ، محرومان و مستضعفان را ، ناتوان از رسیدن به خیر و نیکى مى پنداشتند. (لاأقول للذین تزدرى أعینکم لن یؤتیهم الله خیراً) جمله «لن یؤتیهم الله خیراً» بیان اندیشه سران و اشراف قوم نوح درباره محرومان و تهى دستان جامعه است. این جمله با توجه به کلمه «لن» حکایت از آن دارد که: اشراف دستیابى محرومان را به خیر و نیکى ، نامحتمل مى دانستند.

۱۱- محروم بودن انسان از مال و منال (مادیات) ، نشانه ناشایستگى او براى دستیابى به خیرهاى معنوى و الهى نیست. (لاأقول للذین تزدرى أعینکم لن یؤتیهم الله خیراً)

۱۲- محور ارزیابى انسانها در مکتب انبیا ، جنبه باطنى و نفسانى آنهاست نه ویژگیهاى ظاهرى و مادى. (و لاأقول للذین تزدرى أعینکم ... الله أعلم بما فى أنفسهم) نوح(ع) در بیان نگرش کافران درباره انسانها، کلمه «أعینکم» رابه کار برد و در بیان بینش خود «أنفسهم» را محور قرارداد تا به این نکته اشاره کند که: انسانهاى غیر الهى در ارزش گذارى، نظر به جنبه هاى مادى و ظاهرى انسان دارند و پیامبران نظر به جان و روان انسانها دوخته اند.

۱۳- خداوند ، اعطاکننده خیر و نیکى به انسانها و رساننده آنان به مقامهاى معنوى است. (لا أقول ... لن یؤتیهم الله خیراً)

۱۴- خداوند ، آگاه به امور نفسانى و جنبه روحانى انسان (الله أعلم بما فى أنفسهم)

۱۵- ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم (لاأقول للذین تزدرى أعینکم ... إنى إذًا لمن الظلمین) جمله «إنى إذًا لمن الظالمین» تعریضى است به سران و اشراف قوم نوح که شما با این پندار - که محرومان شایسته خیر نیستند - در حق آنان ستم مى کنید.

۱۶- ناشایست شمردن تهى دستان ، براى کسب خیر و مقامهاى معنوى ، گناه و پندارى است به دور از واقعیت. (لا أقول للذین تزدرى أعینکم ... إنى إذًا لمن الظلمین)

۱۷- سخن نابحق گفتن درباره مردم و نالایق شمردن آنان بدون هیچ دلیل و برهان ، ظلم به آنان است. (لا أقول ... الله أعلم بما فى أنفسهم إنى إذًا لمن الظلمین)

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: ملاک ارزشها ۱۱، ۱۲
  • ارزیابى : ارزیابى در ادیان ۱۲; ملاک ارزیابى ۱۱، ۱۲
  • افترا: ظلم افترا ۱۷
  • امکانات مادى: نقش امکانات مادى ۱۱، ۱۲
  • انبیا: بشر بودن انبیا ۴
  • انسان: استعدادهاى انسان ۵
  • برهان: اهمیت برهان ۱۷
  • بینش: بینش غلط ۹، ۱۶
  • خدا: اختصاصات خدا ۷; اختیارات خدا ۷; ارزش نعمتهاى خدا ۸; عطایاى خدا ۱۳; علم غیب خدا ۱۴; نعمتهاى خدا ۶، ۷
  • خیر: منشأ خیر ۱۳
  • ظالمان: ۱۵
  • ظلم: موارد ظلم ۱۷
  • فقرا: فقرا و خیر ۱۰، ۱۱، ۱۶; فقرا و مقامات معنوى ۱۶
  • قوم نوح : اشراف قوم نوح و فقرا ۹، ۱۰; اشراف قوم نوح و نوح(ع) ۲; بینش اشراف قوم نوح ۲، ۹، ۱۰; تاریخ قوم نوح ۱۵; طبقات اجتماعى قوم نوح ۹، ۱۰، ۱۵; ظلم اشراف قوم نوح ۱۵; ظلم به فقراى قوم نوح ۱۵
  • گناه: موارد گناه ۱۶
  • مقامات معنوى: منشأ مقامات معنوى ۱۳
  • معنویات: نشانه هاى برخوردارى از معنویات ۱۱
  • ملائکه: ملائکه و نبوت ۴
  • نبوت: شرایط نبوت ۳، ۴; مقام نبوت ۵; نبوت بشر ۵; نبوت و امکانات مادى ۳; نبوت و علم غیب ۳
  • نعمت: خزاین نعمت ۶; مالک خزاین نعمت ۷; منشأ نعمت ۶، ۷
  • نوح(ع): بشر بودن نوح(ع) ۱; محدوده اختیارات نوح(ع) ۱; محدوده علم نوح(ع) ۱

منابع