مريم ٧٩
کپی متن آیه |
---|
کَلاَّ سَنَکْتُبُ مَا يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدّاً |
ترجمه
مريم ٧٨ | آیه ٧٩ | مريم ٨٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَلاّ»: نه چنین است. حرف ردع و انکار است و سخن گوینده ماقبل را باطل میگرداند و او را از کاری که کرده است باز میدارد. «نَمُدُّ»: طول میدهیم. مستمرّ و پیاپی میکنیم. افزایش میدهیم و مضاعف میگردانیم.
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۸۰ سوره مريم
- پاسخ به كفار، كه می گفتند: ما مقام و مجلس بهترى از مؤمنان داریم، پس بر حق هستیم
- بیان سنت استدراج خداوند، به گمراهى بیشتر دنیاپرستان
- پاسخ دیگر، به احتجاج كفار كه می گفتند: «أىُّ الفَرِيقَينِ خَيرٌ مَقَاماً وَ أحسَنُ نَدِيّا»
- استدلال ديگر کفّار، كه مال و فرزنددار شدن را، نتيجۀ كفر پنداشته اند
- بحث رویتی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا «79»
هرگز (چنين نيست،) به زودى هر چه مىگويد مىنويسيم و براى هميشه عذابش مىكنيم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَلاَّ سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا (79)
كَلَّا سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ: نه چنان است كه او مىگويد و تصور مىكند، زود است كه بنويسيم و ظاهر گردانيم آنچه مىگويد، يعنى ملكين حافظ اعمال را امر فرمائيم كه قول او را در نامه عمل او ثبت كنند تا جزا و سزاى گفتار باطل او را به او نشان دهيم و به سبب اقوال كاذبه و اعتقادات فاسده، او را در سلاسل و اغلال به انواع عذاب معذب سازيم. حاصل آنكه زود باشد كه انتقام كشيم از او مانند انتقام كسى كه جرايم دشمن خود را نويسد و حفظ آن را نمايد به جهت عذاب نمودن او را بر آن. وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا: و زود باشد كه دراز كنيم براى او مدت از عذاب و عقابى را كه مستحق است مدت زمانى، يا عذاب او را زياد سازيم به اين وجه كه عذابى فوق عذاب به او رسانيم به جهت كفر و افترا و استهزاى او بر ما. اين دلالت نمايد بر شدت غضب سبحانى بر او.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا (76) أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالاً وَ وَلَداً (77) أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (78) كَلاَّ سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا (79) وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأْتِينا فَرْداً (80)
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا (81) كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا (82)
ترجمه
و زياد ميكند خدا آنانرا كه هدايت يافتند هدايتى و كارهاى پاينده شايسته بهتر است نزد پروردگارت در پاداش خوب و بهتر است از جهت باز گشت كار
آيا ديدى آنرا كه كافر شد بآيتهاى ما و گفت هر آينه داده شوم
جلد 3 صفحه 490
البتّه مال و فرزند را
آيا اطلاع يافت بر غيب يا گرفت نزد خدا پيمانى
نه چنين است بزودى مىنويسيم آنچه را ميگويد و امتداد ميدهيم براى او عذاب را امتداد دادنى
و ارث ميبريم از او آنچه را ميگويد و ميآيد نزد ما منفرد
و گرفتند غير از خداوند خدايانى تا باشند براى آنها عزّت
نه چنين است زود باشد كه انكار كنند بندگى آنها را و باشند براى آنان مخالف و معاند.
تفسير
خداوند كسانى را كه قبول هدايت نمودند و در شاهراه دين مبين اسلام وارد شدند تأييد ميكند و توفيق اطاعت و عبادت مرحمت ميفرمايد و باين سبب هدايت و معرفت ايشان روز بروز زياد ميشود و بمقام قرب الهى و بهشت جاويد و اصل ميگردند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند در روز ظهور امام زمان هدايت اهل ايمان را زياد ميكند بمتابعت آنحضرت كه هدايت ديگرى است و آن روزى است كه خداوند عذاب ميفرمايد گمراهان و كسانيرا كه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ما خاندان شدند بدست آنحضرت و آنروزى است كه در آيه سابقه بآن اشاره شده كه ميدانند كدام يك از دو فرقه منكر و مقرّ، مكان و منزلشان بدتر و ياور و لشگرشان ضعيفتر است و باقيات صالحات كه كلّيه طاعات و عبادات است و فوائد و ثمرات اخروى آن هميشه باقى و برقرار است نزد خدا و بصاحبش عائد ميشود و مسترد ميگردد بهتر است كه مزد و بهره انسانى باشد و بهتر است كه مرجع و مئال و عاقبت كار آدمى گردد نه اين دارائيهاى دو روزه و تجمّلات خانمانسوزى كه كفّار بآنها فخريّه و مباهات مينمودند و در آيات سابقه اشاره بآن شده بود چنانچه در سوره كهف نيز شمّهاى از تفسير باقيات صالحات گذشت و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه عاص بن وائل يكى از كسانى بود كه بدين اسلام استهزاء مينمود و مديون خباب بن ارت بود چون براى مطالبه نزد او آمد گفت شما كه گمان ميكنيد در بهشت طلا و نقره و حرير است حباب هم تصديق نمود عاص گفت پس موعد ما آنجا باشد قسم بخدا بهتر از آنچه در دنيا بمن دادى بتو خواهم داد و بنابراين ممكن است اشاره باين يا ساير مقالات فاسده كفّار از اين قبيل باشد كه خداوند فرموده بطور استفهام تعجّب آميز كه اى حبيب من آيا ديدى و شنيدى كه آن كافر پليد و مستهزء عنيد چه
جلد 3 صفحه 491
گفت، گفت: هر آينه داده ميشوم من البته از جانب خداوند در آخرت مال و اولاد را و آنوقت طلب تو را خواهم داد آيا اين ملحد مقامش بجائى رسيده كه مطّلع بر عالم غيب شده كه چنين ادعائى مينمايد و قسم هم ياد ميكند يا از خداوند عهد و پيمانى گرفته كه باو مال و ولد عنايت كند چون راهى براى اين اعتقاد غير از اين دو امر نيست ولى نه چنين است كه اين خطا كار تصوّر نموده يا از باب استهزاء بزبان جارى كرده بلكه نويسنده ما گفتار او را مينويسد و عذاب او براى اين قبيل مزخرفاتش طولانى و زياد ميشود و بالاخره ميميرد و مال و اولادش بما ارث ميرسد يعنى براى ما در زمين باقى ميماند و روز قيامت خودش مجرد و تنها و منفرد بدون مال و اولاد نزد ما حاضر ميشود و ما هم باو چيزى نميدهيم چه قدر نادانند اين قبيل اشخاص بگمان آنكه موجب عزت و سعادت و وسيله قرب و شفاعت آنها باشد نزد خداوند هر قبيلهاى مجسمهاى را براى خودشان خدا قرار دادند با آنكه امر برعكس است همين بتها روز قيامت از آنها و عبادتشان تبرّى ميكنند و بيزارى ميجويند و با آنها ضدّيت و عناد و خصومت مينمايند چنانچه قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده ولى در ذيل روايت فرموده كه عبادت ركوع و سجود نيست بلكه آن اطاعت مردم است كسيكه اطاعت كند مخلوقى را در معصيت خالق بتحقيق عبادت نموده است او را فيض ره فرموده مراد امام عليه السلام آنستكه اراده فرموده خداوند از خدايانى كه گرفتند آنانرا بخدائى جز خدا رؤساء آنها را كه اطاعت آنان نمودند در معصيت خدا و بنظر حقير مراد امام عليه السّلام تعميم است و اينكه اختصاص به بتها ندارد نه آنكه شامل آنها نشود و خلاف ظاهر مراد باشد و كلمه ضدّ بر واحد و جمع اطلاق ميشود و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَلاّ سَنَكتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ العَذابِ مَدًّا (79) وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأتِينا فَرداً (80)
هرگز چنين نيست که ميگويد زود باشد که مينويسم آن چه را که ميگويد.
و كشش ميدهيد از براي او از عذاب كشش دادني و بارث ميبريم آن چه را که ميگويد و ميآيد نزد ما تنها يك نفره.
(كلّا) يعني آنچه خبر ميداد که در آيه قبل ذكر شد که قالَ لَأُوتَيَنَّ مالًا وَ وَلَداً چنين نيست نه مال و نه اولاد او براي او ميماند. سَنَكتُبُ ما يَقُولُ در نامه عملش نوشته ميشود آن چه را که ميگويد که در آيه شريفه ميفرمايد:
ما يَلفِظُ مِن قَولٍ إِلّا لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ق آيه 17 و در خبر داريم که حتي نفخ بآتش را مينويسند.
وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ العَذابِ مَدًّا که ابد الآباد مخلد در عذاب و آتش ميشود و آخر ندارد و نجاتي از براي او نيست. وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ هر چه دارد از مال و منال و اولاد و عشيره و اسم و عنوان و عزت و رياست ميگذارد و ميرود، يا بعذاب دنيوي هلاك ميشود، يا بدست مسلمين كشته ميشود، يا بمرگ الهي ميميرد، و فقط خدا
جلد 12 - صفحه 481
ميماند و بس، چنانچه ميفرمايد:
كُلُّ مَن عَلَيها فانٍ وَ يَبقي وَجهُ رَبِّكَ ذُو الجَلالِ وَ الإِكرامِ الرحمن آيه 26.
و نيز ميفرمايد:
كُلُّ شَيءٍ هالِكٌ إِلّا وَجهَهُ قصص آيه 88- و ميفرمايد: وَ لِلّهِ مِيراثُ- السَّماواتِ وَ الأَرضِ آل عمران آيه 180 حديد آيه 10- و غير اينها از آيات.
وَ يَأتِينا فَرداً در روز قيامت که جن و انس تمام مبعوث ميشوند هر فرد از افراد جن و انس تنها وارد محشر ميشوند حتي فرياد وانفساه آنها بلند است نه پدر بفكر اولاد است و نه مادر بفكر فرزند و نه اولاد بفكر پدر و مادر و نه برادر بفكر برادر. بلي مؤمنين پس از نجات خود در مقام شفاعت ديگران برميآيند از بستگان.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 79)- بعد با لحن قاطع اضافه میکند: «این چنین نیست (هرگز کفر و بیایمانی مایه فزونی مال و فرزند کسی نخواهد شد) ما به زودی آنچه را میگوید، مینویسیم» (کَلَّا سَنَکْتُبُ ما یَقُولُ).
آری! این سخنان بیپایه که ممکن است مایه انحراف بعضی از ساده لوحان گردد همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.
«و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت» عذابهایی پی در پی و یکی بالای دیگر (وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا). این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهی است، خود عذابی است مستمر برای آنها!
ج3، ص104
نکات آیه
۱- آنان که کفر را وسیله و راهى براى رسیدن به مال و فرزند قرار داده اند، هیچ تضمینى براى رسیدن به آرزوى خود ندارند. (کلاّ) «کلاّ» حرف ردع است و بر بى پایگى پندارهایى که قبل از آن مطرح بوده، دلالت دارد.
۲- گفته ها و ادعاهاى نارواى آدمیان، به فرمان خداوند نوشته و ثبت مى گردد. (کلاّ سنکتب ما یقول) «سنکتب ما یقول» به قرینه حرف «سین» در «سنکتب» و مضارع بودن «یقول»، مربوط به گفتار ناروایى است که در آینده از شخص کافر صادر مى شود; ولى از دخیل نبودن زمان آینده در استحقاق مجازات، مى توان فهمید که ثبت گفتار گذشته او نیز مورد نظر است.
۳- ثبت گناهان در نامه اعمال، فورى نیست و با انجام آن با تأخیر صورت مى گیرد. (سنکتب ما یقول) حرف «سین» براى استقبال است و دلالت دارد که ثبت گفتارى که از شخص صادر مى شود، با اندکى فرصت انجام مى گیرد. دلیل این تأخیر ممکن است احتمال توبه از گناه باشد.
۴- گفته ها و ادعاهاى بى اساس در مورد کفر و ایمان و آثار آنها، داراى عقوبت و عذاب (سنکتب ما یقول و نمدّ له من العذاب)
۵- خداوند کسانى را که براى ازدیاد مال و فرزند به کفر روآورده اند، به عذابى مداوم و بىوقفه گرفتار خواهد ساخت. (و نمدّ له من العذاب مدًّا) معناى اصلى «مدّ» کشاندن چیزى در ناحیه طول آن و متصل ساختن اشیا به یکدیگر براى طولانى ساختن آن است (تاج العروس). مصداق این معنا در آیه، استمرار عذاب است و مفاد آن چنین است: «بدون انقطاع، از عذاب براى او پیش مى آوریم تا همواره در عذاب بماند».
۶- عذاب آدمیان، مستند به اسنادى مکتوب و ثبت شده است. (سنکتب ما یقول و نمدّ له من العذاب)
۷- مسؤولیت انسان، در برابر گفته ها و ادعاهاى خود (کلاّ سنکتب ما یقول و نمدّ له من العذاب مدًّا) خبر از نوشته شدن حتمى گفته ها (سنکتب...) و به دنبال آن بحث از عذاب الهى، حاکى از حسابرسى و مواخذه آن گفته ها و گویاى مسؤولیت انسان در برابر آنها است.
۸- لزوم مواظبت بر گفته ها و پرهیز از اظهار نظرهاى بى برهان (سنکتب ما یقول و نمدّ له من العذاب) تهدید به عذاب در مورد ادعاهاى بى جا، دلیل مسؤولیت آوربودن سخن و لزوم مراقبت انسان بر گفته هاى خود و پرهیز از عواقب ناگوارِ ادعاهاى بى دلیل است.
۹- ادعا و سخن در باره معارف دینى و آثار مثبت و منفى آن، باید مستند به علم و حجت باشد. (کفر بأیتنا و قال ... سنکتب ما یقول و نمدّ له من العذاب مدًّا)
۱۰- خداوند، مدعیان دستیابى به مال و فرزند با کفرورزى را، در عذاب کفر و جهل خودشان نگاه مى دارد. (و نمدّ له من العذاب مدًّا) محتمل است مراد از «العذاب» عذاب گمراهى و کفرى باشد که کافر در آن گرفتار است. جمله «فلیمدد له الرحمان مدّاً» در آیات پیشین نیز - که تداوم ضلالت گمراهان را بیان کرده - از همین مقوله است.
موضوعات مرتبط
- ادعا: کیفر ادعا هاى بیجا ۴
- انسان: مسؤولیت انسان ۷
- خدا: اوامر خدا ۲
- دین: روش تبیین دین ۹
- سخن: اجتناب از سخن بیجا ۸; برهان در سخن ۹; ثبت سخن ۲; روش سخن ۹; کیفر سخن بیجا ۴; مراقبت در سخن ۸; مسؤول سخن ۷
- عذاب: اهل عذاب ۵; قانونمندى عذاب ۶; موجبات عذاب ۴
- عمل: تأخیر در ثبت عمل ۳
- کافران: پوچى آرزوى کافران ۱; تداوم عذاب کافران ۵; جهل کافران ۱۰; عذاب کافران ۱۰
- نامه عمل ۳: نقش نامه عمل ۳ ۶
منابع