المؤمنون ٦٠
کپی متن آیه |
---|
وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ |
ترجمه
المؤمنون ٥٩ | آیه ٦٠ | المؤمنون ٦١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُؤْتُونَ مَآ آتَوْا»: میدهند و عطاء میکنند آنچه را که عطاء کرده و در توان دارند. مراد دادن زکات و صدقات و ادای حقوق مردم و حق پروردگار است. «وَجِلَةٌ»: ترسان و هراسان (نگا: حجر / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۵۷ تا ۶۱:
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیهالسلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره امیرالمومنین على علیهالسلام و فرزندان او نازل گردیده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۷۷ سوره مؤمنون
- سنت املاء و استدراج خداوند، در حق کافران، با افزایش مال و اولاد
- شرح صفات مؤمنان
- معنای «خيرات»، در جمله: «مؤمنان، به سوی خیرات پیشی می گیرند»
- فايدۀ وجود نامه اعمال، و جواب شبهۀ فخر رازى، در اين باره
- اعمال زشت و بد کافران، مانع از انجام اعمال صالح است
- ردّ عذرهاى مشركان، براى قبول رسالت پيامبر «ص»
- وجه اين كه از قرآن كريم به «ذكر» تعبير شده است
- انحراف کافران گریزان از حق، از صراط مستقيم
- بحث روايتى: (رواياتى درباره آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ «60»
و كسانى كه (اموال خود را در راه خدا) مىدهند آنچه را دادند، در حالى كه دلهايشان ترسان است از اين كه سرانجام به سوى پروردگارشان باز مىگردند.
نکته ها
«وجل» به معناى اضطراب و نگرانى است.
تكامل معنوى انسان در چند مرحله صورت مىپذيرد كه در اين آيات مطرح شده است:
مرحلهى اوّل؛ علم و شناختى كه مايهى خشيت شود. «مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ»
جلد 6 - صفحه 110
مرحلهى دوم؛ ايمان عميق و دائمى به آنچه درك كرده است. «يُؤْمِنُونَ»
مرحلهى سوم؛ دورى از انواع شركها، مخفى و آشكار. «لا يُشْرِكُونَ»
مرحلهى چهارم؛ انفاق از آنچه خدا عطا نموده است. يُؤْتُونَ ...
مرحلهى پنجم؛ مغرور نشدن و دغدغه داشتن كه مبادا كارم ناقص يا عملم مردود يا وظيفهام چيزى ديگرى باشد و در قيامت پاسخگو نباشم. «قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ»
پیام ها
1- به انفاق خود مغرور نشويم. يُؤْتُونَ ... وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ
2- ترس مؤمن از خداوند به خاطر حضور او در محضر پروردگار در روز قيامت است. «وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60)
صفت چهارم: وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا: و آن كسانى كه عطا مىكنند آنچه مىدهند از صدقات و زكات توسل نمايند به حضرت حق به انواع خيرات و مبرات. وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ: در حالتى كه قلبهاى ايشان ترسان است از آنكه مبادا خيرات آنها مقبول درگاه الهى نشود زيرا كه يقين دارند، أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ: بدرستى كه ايشان بسوى جزاى پروردگار خود بازگشت كنندگانند.
در كافى- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: اگر توانائى دارى كه شناسا نشوى، پس بجا آور آن را و بأسى نباشد بر تو اينكه ثنا و تعريف نكنند تو را مردم، و باكى نباشد بر تو اينكه مذموم باشى نزد مردم هرگاه محمود باشى نزد خدا. بعد فرمود، فرمود پدرم على بن ابى طالب: خير نيست در زندگانى مگر براى دو نفر مردى كه زياد كند هر روز خيرى را و مردى كه تدارك كند گناه را به توبه، و چگونه توبه باشد قسم به خدا اگر شخص سجده كند تا گردنش قطع شود قبول نفرمايد خداوند از او عملى را مگر به ولايت ما اهل بيت، آگاه باشيد هر كه شناسد حق ما را و اميد ثواب دارد در حق ما و راضى باشد به قوت
«1». تفسير كبير فخر رازى، ج 6، ص 292.
جلد 9 - صفحه 151
خود هر روزى به نصف مدّ و آنچه ستر كند عورت خود را و آنچه بپوشاند سر او را در حالى كه ايشان قسم به خدا ترسناك و بيمناك هستند در آن و دوست دارند كه حظّ ايشان در دنيا آن باشد، چنين وصف فرموده خداى تعالى ايشان را؛ پس فرمود و آنان كه عطا مىكنند آنچه مىدهند در حالى كه قلبهاى ايشان ترسان است، «1» زيرا يقين دارند بدرستى كه ايشان بسوى جزاى پروردگار خود بازگشت كنندگانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ (54) أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (55) نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ (56) إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57)
وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59) وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60) أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)
ترجمه
- پس جدا كردند امرشان را ميانشان بپارهها هر گروهى باشند بآنچه نزد ايشان است شادمانان
پس واگذار آنها را در غفلتشان تا وقتى
آيا
جلد 3 صفحه 643
ميپندارند كه آنچه مدد ميكنيم آنها را بآن از مال و پسران
ميشتابيم بر ايشان در خوبيها بلكه نميدانند
همانا آنانكه ايشان از ترس پروردگارشان ترسانند
و آنانكه ايشان بآيتهاى پروردگارشان ميگروند
و آنانكه ايشان بپروردگارشان شرك نميآورند
و آنانكه ميدهند آنچه را دادند در حاليكه دلهاشان ترسان است كه ايشان بسوى پروردگارشان بازگشت كنندگانند
آن گروه ميشتابند در خوبيها و ايشانند مر آنها را پيشى گيرندگان.
تفسير
- با آنكه خداوند در آيات سابقه انبياء عظام را داراى يك ملّت مشترك و مذهب واحد قرار داد كه آن توحيد خدا و تصديق انبياء و اتيان باعمال شايسته و تناول اشياء پاكيزه بود باز مردم آن امر مشترك ميان خودشان را قطعه قطعه و مجزّى و مبدّل بپارههائى نمودند چون زبر ظاهرا جمع زبره بمعناى پاره و فرقه است خلاصه آنكه خودشان را فرقه فرقه نمودند و هر فرقه دينى براى خودشان اختيار كردند و محتمل است جمع زبور بمعناى كتاب باشد يعنى متفرّق كردند دين خودشان را ميانشان بكتابهائى از پيش خودشان و در هر حال زبرا يا حال است براى امر يا مفعول دوم تقطّعوا باعتبار متضمّن بودن آن معناى جعل را و هر دسته و فرقه و حزبى بدينى كه براى خودشان جعل نمودند خوشحال و راضى ميباشند و آنرا حق ميپندارند چنانچه قمّى ره در اين مقام نقل فرموده كه هر كس براى خود دينى اختيار كرد خوشحال است بآن پس خداوند به پيغمبر خود امر فرمود كه واگذار آنها را تا در گرداب جهل و ضلالتى كه فرو رفتهاند در آن باقى باشند تا وقتى كه بميرند يا بشمشير اولياء خدا كشته شوند آيا گمان ميكنند كه آنچه را ما عطا ميكنيم و كمك ميدهيم آنها را بآن از مال و منال و اولاد و احفاد پيشى ميگيريم بآن از براى آنها در منافع و خيرات و خوبيها نه چنين است بلكه آنها ادراك نميكنند كه ما براى چه غرض اين نعمتها را بآنها ميدهيم ما نميخواهيم آنها را گرامى داريم ميخواهيم آنها را سرگرم بزخارف دنيا نمائيم تا بتدريج بكلّى از ياد ما غفلت كنند و مستحقّ عقوبت شوند پس ناگهان بگيريم آنها را و بجزاى كردارشان برسانيم در مجمع از امام صادق نقل نموده كه پيغمبر از قول خدا فرمود محزون ميشود بنده مؤمن من وقتى كه قدرى دنيا را بر او تنگ نمايم با آنكه
جلد 3 صفحه 644
در آنحال نزديكتر بمن است و خوشحال ميشود وقتى كه دنيا را بر او توسعه دهم با آنكه در آنحال دورتر است بمن پس اين آيه را تلاوت نمود و بعدا فرمود همانا اين امتحان و ابتلائى است براى آنها و همانا كسانيكه از بيم عذاب پروردگارشان ترسان و هراسانند و از معاصى حذر ميكنند و كسانيكه بانبياء و اولياء خدا ايمان ميآورند و آنانكه براى خدا شريك قرار نميدهند نه در ظاهر و نه در باطن و آنانكه عطا ميكنند چيزى را كه عطا ميكنند از اموالشان در راه خدا با آنكه دلهاشان خائف و متزلزل است كه شايد بدرجه قبول نرسد يا شايد بآن نحو كه بايد در مقام انفاق عمل نمايند ننموده باشند و مورد مؤاخذه شوند چون كه ميدانند بازگشت آنها بسوى خدا است و او ميداند خللى را كه آنها نميدانند و ميتواند قبول نكند صدقات آنها را و در شواذ قرائت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعض اصحاب يأتون ما اتوا بقصر وارد شده و مناسب با اينمعنى است تفسير ما اتوا بعبادت و طاعت كه قمّى ره نقل فرموده چون يأتون ما اتوا بقصر يعنى ميآورند آنچه را آوردهاند از اعمال خير با خوف و رجاء بپروردگارشان و مؤيّد اينمعنى است اخبار وارده در اين باب كه اشفاق و و جل را در اين آيات بخوف و رجاء از ردّ و قبول اعمال تفسير فرمودهاند و از امير المؤمنين عليه السّلام بخوف شيعيان خاص از تقصير در محبّت و اطاعت ائمه اطهار كه شرط قبول اعمال است تأويل شده اين جماعت با اين اوصاف براى رغبت و شوقى كه باعمال عبادى و كارهاى خوب دارند سرعت و مبادرت مينمايند بآنها و سبقت ميگيرند بر امثال و اقران خود در آن اعمال و دخول در بهشت بپاداش آن و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام است كه سبقت نگرفته است بر او احدى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ الَّذِينَ هُم مِن خَشيَةِ رَبِّهِم مُشفِقُونَ (57) وَ الَّذِينَ هُم بِآياتِ رَبِّهِم يُؤمِنُونَ (58) وَ الَّذِينَ هُم بِرَبِّهِم لا يُشرِكُونَ (59) وَ الَّذِينَ يُؤتُونَ ما آتَوا وَ قُلُوبُهُم وَجِلَةٌ أَنَّهُم إِلي رَبِّهِم راجِعُونَ (60) أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الخَيراتِ وَ هُم لَها سابِقُونَ (61)
اينکه آيات شريفه صفات مؤمنين صالحين را بيان ميفرمايد:
1- (إِنَّ الَّذِينَ هُم مِن خَشيَةِ رَبِّهِم مُشفِقُونَ) بدرستي که كساني که از ترس پروردگار خود خائف و لرزان هستند، مؤمن بايد بين خوف و رجاء باشد. دو معصيت كبيره، يكي امن من مكر اللّه است و يكي يأس من روح اللّه، نبايد مؤمن
جلد 13 - صفحه 417
مأيوس از رحمت و مغفرت و عفو الهي باشد با آن سعه رحمت و مغفرت و لو با گناه جن و انس باشد.
(قُل يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسرَفُوا عَلي أَنفُسِهِم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ) زمر آيه 54. و نبايد مطمئن باشد که حكما و حتما اهل بهشت هست و با ايمان از دنيا ميرود ميفرمايد: (أَ فَأَمِنُوا مَكرَ اللّهِ فَلا يَأمَنُ مَكرَ اللّهِ إِلَّا القَومُ الخاسِرُونَ) اعراف آيه 97 و مكرر گفته شده که احدي استحقاق بهشت ندارد حتي انبياء و هر که بهشت رفت از باب تفضل است فقط قابليت ميخواهد. زيرا جميع عبادات تقابل با نعم الهيه نميكند و اگر خداوند بواسطه يك معصيت مؤاخذه كند حق دارد پس مؤمن بايد بين الامرين باشد.
2- (وَ الَّذِينَ هُم بِآياتِ رَبِّهِم يُؤمِنُونَ) ايمان بآيات اللّه ايمان به قرآن است که از باء بسم اللّه تا سين و النّاس كلام حق است و بر حضرت رسالت نازل شده و بتمام دستورات او بايد عمل كرد، و ايمان بجميع انبياء تمام از جانب حق منصوب شده و تماما معصوم و واجد جميع شرايط نبوت بودند و حسب و نسب آنها تا آدم أبو البشر همه پاك بودند در اصلاب شامخه و ارحام مطهره. و ايمان به اوصياء طاهرين از امير المؤمنين تا خاتم الوصيّين و ايمان به جميع احكام الهيه از عبادات و ساير احكام تكليفيه و وضعيه و حدود الهيه و بتمام ضروريات دينيه و مذهبيّه که تمام اينها آيات الهيه هستند.
3- (وَ الَّذِينَ هُم بِرَبِّهِم لا يُشرِكُونَ) تمام طبقات سواي شيعه اثني عشريه خالي از شرك نيستند حتي بعض شيعه از عرفاء و غيرهم. زيرا از براي شرك اقسامي است. پنج قسم است: شرك ذاتي منسوب بابن كمونه. شرك صفاتي اكثر عامه که صفات را زائد بر ذات ميدانند، شرك افعالي که امر خلق و رزق را مستند به غير خدا ميپندارند به انبياء و اولياء و ملائكه و اسباب و وسائط نسبت ميدهند، شرك عبادي مثل عبده اصنام و شمس و قمر و كواكب و گاو و گوساله و آتش و غير
جلد 13 - صفحه 418
اينها. شرك نظري که اميدش و توكلش و نظرش بغير خدا باشد.
وَ الَّذِينَ يُؤتُونَ ما آتَوا وَ قُلُوبُهُم وَجِلَةٌ أَنَّهُم إِلي رَبِّهِم راجِعُونَ و كساني که آنچه خدا بآنها عنايت فرموده بجا ميآورند و بمصرف الهي صرف ميكنند و مع ذلک قلوب آنها ترسان و لرزان است چون ميدانند که آنها بسوي پروردگارشان مراجعت ميكنند.
(وَ الَّذِينَ يُؤتُونَ ما آتَوا) يعني بجميع وظايف که بآنها داده شده عمل مي كنند از وظايف مالي خمس. زكاة. صله رحم. احسان بفقراء صرف في سبيل اللّه و وظايف عبادي از صلوة و صوم و حج و جهاد و غيرها.
(وَ قُلُوبُهُم وَجِلَةٌ) و معذالك دلهاي ايشان ترسان و لرزان است. زيرا مي ترسند که قصور و تقصيري در آنها بوده يا از جهت فقدان شرايط صحت که من جمله ولايت اهل بيت باشد يا بعض شرايط ديگر يا نقصان بعض اجزاء که من جمله حضور قلب است و من جمله تقواي از معصيت که ميفرمايد:
(إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ المُتَّقِينَ) مائده آيه 30 و بسا ممكن است بواسطه كثرت معاصي حبط شود و موجب زوال ايمان شود و ساير شرايط قبول.
(أَنَّهُم إِلي رَبِّهِم راجِعُونَ) فعل محذوف است به دلالت جمله يعني يعلمون انهم الي ربهم راجعون، معتقد به قيامت و سؤال و جواب و نامه عمل و شهود بر اعمال هستند و ميدانند که خداوند عالم السر و الخفيات است و بسيار دقيق در حساب است که هيچ عملي جزئي و كلي از قلم او نميافتد.
جلد 13 - صفحه 419
5- أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الخَيراتِ وَ هُم لَها سابِقُونَ گفتيم فرق است بين مسارعت و عجله، در امور خيريه سرعت تعبير ميكنند و در امور شريه عجله و خيرات جمع محلي به الف و لام افاده عموم دارد شامل جميع خوبيها ميشود از معارف الهيه و تكميل اخلاق حميده و اتيان به جميع اعمال صالحه بر يكديگر سبقت ميگيرند. و در تفسير برهان در ذيل اينکه آيات شريفه اخبار زيادي بسيار مفصل از ائمه اطهار در بيان مصداق اينکه آيات شريفه نقل كرده. و خلاصه آنها اينكه تا ميتوانيد اعمال خيريه را سرا بجا آوريد و لو مردم تعريف شما را نكنند يا مذمت كنند بايد نزد خدا محمود باشيد، خير در مردي است که هر روز زياد كند در اعمال خيريه و تدارك كند سيئات را بالتوبه و از شرايط مهمه آنها ولايت اهل بيت است و قناعت بمقدار كفايت از قوت و لباس، و اينكه خوف آنها از جهت شك نيست، بلكه از جهت كوتاهي در عمل است و در محبت اهل البيت و ولايت آنها. و تا ميتوانيد از منزل خارج نشويد تا مبتلا به غيبت و دروغ و حسادت و سستي در عبادت نشويد و خود را بر ديگران ترجيح و تفضيل ندهيد، چه بسا گنهكاراني آمرزيده شوند و بسا عبّادي بدون ايمان از دنيا روند الي غير ذلک از مواعظ كافيه.
تنبيه
بشارت به كساني که در اينکه تفسير خدماتي ميكنند و از او استفاداتي دارند در شب جمعه گذشته شب 13 ذي الحجة در عالم رؤيا خدمت حضرت بقيّة اللّه مشرف شدم سندي بر اينکه تفسير تقاضا كردم كاغذي به من مرحمت فرمودند عرض كردم امضاء خود شما را طالبم حضرت نقطهاي در آن صفحه گذاشت که آن نقطه نور ميداد اميدوارم منظور نظر مبارك آن حضرت باشد و وسيله سعادت شود.
420
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 60)- بعد از این، مرحله ایمان به معاد و رستاخیز و توجه خاصی که مؤمنان راستین به این مسأله دارند فرا میرسد، میگوید: «و کسانی که نهایت تلاش و کوشش را در انجام طاعات به خرج میدهند و با این حال دلهایشان هراسناک است از اینکه سر انجام به سوی پروردگارشان باز میگردند» (وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلی رَبِّهِمْ راجِعُونَ).
نکات آیه
۱ - پرداخت زکات، یکى دیگر از لازمه هاى ایمان راستین (و الذین یؤتون ما ءاتوا ... أنّهم إلى ربّهم رجعون) «إیتاء» (مصدر «یؤتون») به معناى دادن است. «ما» نیز کنایه از زکات و مفعول «یؤتون» مى باشد. «و قلوبهم وجلة» حال است براى ضمیر فاعل در «یؤتون».
۲ - دادن زکات، برنامه همیشگى مؤمنان راستین (و الذین یؤتون ما ءاتوا) با توجه به، به کارگیرى فعل مضارع (یؤتون) - که مفید استمرار است - برداشت فوق به دست مى آید.
۳ - مؤمنان راستین، در عین انجام تکالیف الهى، از فرجام کار خویش نگران اند. (و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون)
۴ - پرداخت زکات، فقط باید براى جلب رضاى خدا و دستیابى به سعادت اخروى باشد. (و الذین یؤتون ... و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون)
۵ - خدا، پروردگار انسان ها است. (إلى ربّهم)
۶ - نظام ربوبى خداوند، نظامى بر اساس کیفر و پاداش (إلى ربّهم رجعون)
۷ - جهان آخرت، جهان کیفر و پاداش (أنّهم إلى ربّهم رجعون)
۸ - فرجام کار انسان ها در قیامت، تنها در اختیار خداوند است. (و قلوبهم وجلة أنّهم إلى ربّهم رجعون)
۹ - توحید و معاد، دو عقیده محورى و انسان ساز (ان الذین هم من خشیة ربّهم مشفقون ... أنّهم إلى ربّهم رجعون)
۱۰ - «قال أبو عبداللّه(ع) معناه[ و الذین یؤتون ما ءاتوا و قلوبهم وجلة] خائفة أن لایقبل منهم ...; امام صادق(ع) فرمود: معناى آیه این است که مى ترسند آنچه انجام داده اند، از آنان قبول نشود...». مجمع البیان، ج ۷، ص ۱- ۷۴.
موضوعات مرتبط
- انسان: فرجام اخروى انسان ۸; مربى انسان ها ۵
- ایمان: آثار ایمان ۱
- پاداش: پاداش اخروى ۷
- تربیت: عوامل تربیت ۹
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵
- خدا: اختصاصات خدا ۸; پاداشهاى خدا ۶; ربوبیت خدا ۵، ۶; کیفرهاى خدا ۶
- دین: اصول دین ۹
- زکات : احکام زکات ۴; اخلاص در زکات ۴; پرداخت زکات ۱; نیت در زکات ۴
- سعادت: عوامل سعادت اخروى ۴
- عقیده: آثار عقیده به توحید ۹; آثار عقیده به معاد ۹
- عمل: ترس از رد عمل ۱۰
- کیفر: کیفر اخروى ۷
- مؤمنان: زکات مؤمنان ۲; سیره مؤمنان ۲; عمل به تکلیف مؤمنان ۳; فرجام مؤمنان ۳; نگرانى مؤمنان ۳
منابع
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن.