المؤمنون ٥٤
کپی متن آیه |
---|
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ |
ترجمه
المؤمنون ٥٣ | آیه ٥٤ | المؤمنون ٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«غَمْرَتِهِمْ»: غمرة، غرقاب. مراد حیرت و ضلالت و غفلت و جهالت است که ایشان را فرا میگیرد (نگا: حجر / زخرف / ، طارق / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۳ - ۵۴ سوره مؤمنون
- معنای این که نوح «ع» به قوم خود: «أعبُدُوا الله...»
- احتجاجات قوم نوح «ع»، در مقام انكار رسالت آن حضرت
- اشراف و بزرگان قوم نوح «ع»، مردم را عليه پيامبرشان مى شورانند
- آغاز نزول عذاب الهى، با صيحه اى آسمانى
- اشاره اى به رسالت موسى و هارون «ع»
- بحث روايتى: (روايتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ «54» أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ «55» نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ «56»
پس آنان را تا مدّتى (كه مرگشان فرا رسد يا به عذاب خدا مبتلا شوند) در ورطهى جهل و غفلت رها كن. آيا گمان مىكنند كه آنچه از مال وفرزند به آنان مدد مىكنيم (براى اين است كه) شتاب مىكنيم كه خيرهايى به آنان برسانيم؟ (هرگز چنين نيست) بلكه آنان نمىفهمند (كه مال و فرزند وسيلهى امتحان آنهاست).
نکته ها
كلمهى «غمرة» به معناى غرقاب و مراد در اينجا غرق شدن اهل مكّه در جمود و تعصّب بتپرستى است.
پیام ها
1- بدترين نوع گمراهى آن است كه خدا انسان را به حال خود واگذارد. «فَذَرْهُمْ»
2- اختلاف و تفرقه، ورطهى هلاكت و مايهى قهر و غضب خدا و رسول است.
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ ... فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ
3- گودال بدبختى انسان را خود او حفر مىكند. «غَمْرَتِهِمْ»
4- منحرفان تفرقهجو، مهلت زيادى ندارند وقهر الهى در انتظارشان است. «حَتَّى حِينٍ»
5- مرفّهين ثروتمند، تحليلناروا دارند. رفاه، امكانات وفرزند پسر، سبب فريفته شدن آنان به خود واحساس محبوبيّت نزد خدا شده است. يَحْسَبُونَ ...
6- ارزيابى تنها بر مبناى مال وفرزند، نشانهى بىشعورى است. «بَلْ لا يَشْعُرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 109
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ (54)
بعد از آن در مقام تهديد ايشان خطاب به پيغمبر فرمايد:
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ: پس واگذار منحرفين ديانت را در گرداب غفلت و ضلالت ايشان، حَتَّى حِينٍ: تا وقت مردن يا هنگام عذاب. آيه شريفه تهديد و توعيد عظيمى است نسبت به مذاهب متفرقه و احزاب مختلفه.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (53) فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ (54) أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ (55) نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ بَلْ لا يَشْعُرُونَ (56) إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (57)
وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ (58) وَ الَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لا يُشْرِكُونَ (59) وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ (60) أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ (61)
ترجمه
- پس جدا كردند امرشان را ميانشان بپارهها هر گروهى باشند بآنچه نزد ايشان است شادمانان
پس واگذار آنها را در غفلتشان تا وقتى
آيا
جلد 3 صفحه 643
ميپندارند كه آنچه مدد ميكنيم آنها را بآن از مال و پسران
ميشتابيم بر ايشان در خوبيها بلكه نميدانند
همانا آنانكه ايشان از ترس پروردگارشان ترسانند
و آنانكه ايشان بآيتهاى پروردگارشان ميگروند
و آنانكه ايشان بپروردگارشان شرك نميآورند
و آنانكه ميدهند آنچه را دادند در حاليكه دلهاشان ترسان است كه ايشان بسوى پروردگارشان بازگشت كنندگانند
آن گروه ميشتابند در خوبيها و ايشانند مر آنها را پيشى گيرندگان.
تفسير
- با آنكه خداوند در آيات سابقه انبياء عظام را داراى يك ملّت مشترك و مذهب واحد قرار داد كه آن توحيد خدا و تصديق انبياء و اتيان باعمال شايسته و تناول اشياء پاكيزه بود باز مردم آن امر مشترك ميان خودشان را قطعه قطعه و مجزّى و مبدّل بپارههائى نمودند چون زبر ظاهرا جمع زبره بمعناى پاره و فرقه است خلاصه آنكه خودشان را فرقه فرقه نمودند و هر فرقه دينى براى خودشان اختيار كردند و محتمل است جمع زبور بمعناى كتاب باشد يعنى متفرّق كردند دين خودشان را ميانشان بكتابهائى از پيش خودشان و در هر حال زبرا يا حال است براى امر يا مفعول دوم تقطّعوا باعتبار متضمّن بودن آن معناى جعل را و هر دسته و فرقه و حزبى بدينى كه براى خودشان جعل نمودند خوشحال و راضى ميباشند و آنرا حق ميپندارند چنانچه قمّى ره در اين مقام نقل فرموده كه هر كس براى خود دينى اختيار كرد خوشحال است بآن پس خداوند به پيغمبر خود امر فرمود كه واگذار آنها را تا در گرداب جهل و ضلالتى كه فرو رفتهاند در آن باقى باشند تا وقتى كه بميرند يا بشمشير اولياء خدا كشته شوند آيا گمان ميكنند كه آنچه را ما عطا ميكنيم و كمك ميدهيم آنها را بآن از مال و منال و اولاد و احفاد پيشى ميگيريم بآن از براى آنها در منافع و خيرات و خوبيها نه چنين است بلكه آنها ادراك نميكنند كه ما براى چه غرض اين نعمتها را بآنها ميدهيم ما نميخواهيم آنها را گرامى داريم ميخواهيم آنها را سرگرم بزخارف دنيا نمائيم تا بتدريج بكلّى از ياد ما غفلت كنند و مستحقّ عقوبت شوند پس ناگهان بگيريم آنها را و بجزاى كردارشان برسانيم در مجمع از امام صادق نقل نموده كه پيغمبر از قول خدا فرمود محزون ميشود بنده مؤمن من وقتى كه قدرى دنيا را بر او تنگ نمايم با آنكه
جلد 3 صفحه 644
در آنحال نزديكتر بمن است و خوشحال ميشود وقتى كه دنيا را بر او توسعه دهم با آنكه در آنحال دورتر است بمن پس اين آيه را تلاوت نمود و بعدا فرمود همانا اين امتحان و ابتلائى است براى آنها و همانا كسانيكه از بيم عذاب پروردگارشان ترسان و هراسانند و از معاصى حذر ميكنند و كسانيكه بانبياء و اولياء خدا ايمان ميآورند و آنانكه براى خدا شريك قرار نميدهند نه در ظاهر و نه در باطن و آنانكه عطا ميكنند چيزى را كه عطا ميكنند از اموالشان در راه خدا با آنكه دلهاشان خائف و متزلزل است كه شايد بدرجه قبول نرسد يا شايد بآن نحو كه بايد در مقام انفاق عمل نمايند ننموده باشند و مورد مؤاخذه شوند چون كه ميدانند بازگشت آنها بسوى خدا است و او ميداند خللى را كه آنها نميدانند و ميتواند قبول نكند صدقات آنها را و در شواذ قرائت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعض اصحاب يأتون ما اتوا بقصر وارد شده و مناسب با اينمعنى است تفسير ما اتوا بعبادت و طاعت كه قمّى ره نقل فرموده چون يأتون ما اتوا بقصر يعنى ميآورند آنچه را آوردهاند از اعمال خير با خوف و رجاء بپروردگارشان و مؤيّد اينمعنى است اخبار وارده در اين باب كه اشفاق و و جل را در اين آيات بخوف و رجاء از ردّ و قبول اعمال تفسير فرمودهاند و از امير المؤمنين عليه السّلام بخوف شيعيان خاص از تقصير در محبّت و اطاعت ائمه اطهار كه شرط قبول اعمال است تأويل شده اين جماعت با اين اوصاف براى رغبت و شوقى كه باعمال عبادى و كارهاى خوب دارند سرعت و مبادرت مينمايند بآنها و سبقت ميگيرند بر امثال و اقران خود در آن اعمال و دخول در بهشت بپاداش آن و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام است كه سبقت نگرفته است بر او احدى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَذَرهُم فِي غَمرَتِهِم حَتّي حِينٍ (54)
پس واگذار آنها را در غفلت خود باشند تا زمان معيني.
اينکه آيه شريفه براي تسليت خاطر مبارك حضرت رسالت است که با اينكه وجود مقدس تو مبعوث بر كافه جن و انس تا دامنه قيامت شدهاي و حجت را بر همه تمام كردي و به تمام آنها ابلاغ كردي نميتواني آنها را براه راست بياوري چنانچه انبياء سلف هم نتوانستند، چنانچه ميفرمايد:
(وَ ما أَرسَلناكَ إِلّا كَافَّةً لِلنّاسِ بَشِيراً وَ نَذِيراً وَ لكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يَعلَمُونَ) سبأ آيه 27 و ميفرمايد:
(هُوَ الَّذِي أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدي وَ دِينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَو كَرِهَ المُشرِكُونَ) توبه آيه 33 و ميفرمايد:
(إِنَّكَ لا تَهدِي مَن أَحبَبتَ وَ لكِنَّ اللّهَ يَهدِي مَن يَشاءُ) قصص آيه 56.
(فَذَرهُم) واگذار آنها را، ديگر زحمت بخود نده باندازه تكليف خود عمل كردي.
(فِي غَمرَتِهِم) غمر انهماك در باطل و حيرت و جهالت است و غطاء و غفلت است.
(حَتّي حِينٍ) مفسرين تفسير كردند. به حين الموت، و بعضي به حين العذاب لكن اينکه كفار حين الموت و حين العذاب هم در غفلت و ضلالت و حيرت و جهالت هستند، چنانچه ميفرمايد:
(وَ مَن كانَ فِي هذِهِ أَعمي فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعمي وَ أَضَلُّ سَبِيلًا) اسري آيه 74 به علاوه گفتهايم که انسان تا مادامي که در دنيا هست ممكن است تغييراتي در خود بدهد چه در عقايد، كافر مؤمن شود يا بالعكس، و چه در اخلاق، صفات رذيله را زائل كند و متصف شود بصفات حميده يا بالعكس، و چه در افعال، عاصي مطيع
جلد 13 - صفحه 415
يا بالعكس، و لذا دار تكليف است، و اما پس از مردن ديگر قابل تغيير نيست تمام ملكه ميشود، بلكه مراد از حين يعني زماني ميآيد که تمام از جهل و غفلت بيرون ميآيند و يكدله و يك جهت داخل در دين حق ميشوند و آن زمان ظهور حضرت بقية اللّه است و دوره رجعت ائمه هدي عليهم السلام.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 54)- لذا در این آیه میگوید: اکنون که چنین است «آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانی» که مرگشان فرا رسد، یا گرفتار عذاب الهی شوند که این قبیل افراد سرنوشتی غیر از این ندارند (فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ حَتَّی حِینٍ).
نکات آیه
۱ - شرک و بت پرستى در کنار کعبه (خانه توحید)، نمونه اى بارز از اقدام انسان ها براى تغییر آیین پیامبران و انحراف از طریقه آنان (فتقطّعوا أمرهم بینهم ... فذرهم فى غمرتهم) «وَذْر» (مصدر «ذرهم») به معناى ترک کردن و وا نهادن است. ضمیر «هم» - به قرینه مقام - کنایه از مردم مکّه و پیرامون آن است; که سیره یکتاپرستى حضرت ابراهیم(ع) را تغییر دادند و به شرک ورزى روى آوردند و بر آن پافشارى کردند «غمرة» به معناى غرقاب است و در این جا استعاره از ورطه جهل و گمراهى مى باشد.
۲ - تعصب و جمود سخت شرک پیشگان عصر بعثت بر مرام بت پرستى (کلّ حزب بما لدیهم فرحون . فذرهم فى غمرتهم)
۳ - حق ناپذیرى، تعصب و جمود بر فرقه گرایى، گردابى است هلاکت بار. (فتقطّعوا أمرهم بینهم ... فذرهم فى غمرتهم)
۴ - عدم تأثیر دعوت پیامبر(ص) بر مشرکان متعصب و متحجر (فذرهم فى غمرتهم حتّى حین)
۵ - پیامبر(ص)، مأمور وانهادن شرک پیشگان متعصب در غرقاب جهل و گمراهى شان (فذرهم فى غمرتهم حتّى حین)
۶ - تهدید مشرکان حق ناپذیر صدراسلام، به عذاب الهى (فذرهم فى غمرتهم حتّى حین)
۷ - مجازات الهى، در انتظار فرقه گرایان حق ناپذیر (فذرهم فى غمرتهم حتّى حین)
موضوعات مرتبط
- اختلاف: نشانه هاى اختلاف دینى ۱
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴
- انذار: انذار از عذاب ۶
- تعصب: آثار تعصب ۳
- حق: آثار حق ناپذیرى ۳; کیفر حق ناپذیران ۷
- فرقه گرایان: کیفر فرقه گرایان ۷
- فرقه گرایى: آثار فرقه گرایى ۳
- گمراهى: نشانه هاى گمراهى ۱
- محمد(ص): دعوت محمد(ص) ۴; مسؤولیت محمد(ص) ۵
- مشرکان: اعراض از مشرکان ۵; انذار مشرکان صدراسلام ۶; بت پرستى مشرکان صدراسلام ۲; تعصب مشرکان صدراسلام ۲; جهل مشرکان ۵; حق ناپذیرى مشرکان صدراسلام ۴; گمراهى مشرکان ۵
- مکه: بت پرستى در مکه ۱; شرک در مکه۱
- هلاکت: عوامل هلاکت ۳
منابع