النور ٢٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۴:۳۰ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
فَإِنْ‌ لَمْ‌ تَجِدُوا فِيهَا أَحَداً فَلاَ تَدْخُلُوهَا حَتَّى‌ يُؤْذَنَ‌ لَکُمْ‌ وَ إِنْ‌ قِيلَ‌ لَکُمُ‌ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى‌ لَکُمْ‌ وَ اللَّهُ‌ بِمَا تَعْمَلُونَ‌ عَلِيمٌ‌

ترجمه

و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید؛ این برای شما پاکیزه‌تر است؛ و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است!

ترتیل:
ترجمه:
النور ٢٧ آیه ٢٨ النور ٢٩
سوره : سوره النور
نزول : ٥ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَزْکی»: پاکتر. زیبنده‌تر. شایسته‌تر (نگا: بقره / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - ورود به خانه و محل سکونت دیگران با علم به این که کسى در آن نیست، ممنوع است. (فإن لم تجدوا فیها أحدًا فلاتدخلوها)

۲ - ورود به خانه و محل سکونت دیگران به هنگام نیافتن کسى در آن، با کسب مجوز شرعى یا قانونى، جایز است. (فإن لم تجدوا فیها أحدًا فلاتدخلوها حتّى یؤذن لکم) مجهول آمدن فعل «یُؤذن» - بدون ذکر فاعل (اجازه دهنده) - مى تواند حاکى از این نکته باشد که براى ورود به خانه دیگران، یک نوع مجوزى لازم است; چه آن مجوز ناشى از قوانین متعارف باشد و چه از ناحیه شرع.

۳ - مؤمنان در صورت مواجه شدن با بى میلى صاحب خانه و درخواست مراجعت، باید عذر او را موجه دانسته و بازگردند. (فإن لم تجدوا فیها أحدًا فلاتدخلوها حتّى یؤذن لکم)

۴ - توقف در کنار درب خانه و محل سکونت دیگران، به هنگام مواجه شدن با بى میلى صاحب آن و درخواست مراجعت، ممنوع است. (و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا)

۵ - نپذیرفتن میهمان و اجازه ندادن به کسى براى ورود به خانه و محل سکونت خود، جایز است. (و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا)

۶ - پذیرفتن عذر صاحب خانه و تحمیل نکردن خود بر او و انصراف از ورود به خانه وى، نشانه رشد و بالندگى است. (و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکى لکم) «زکاة» (مصدر «أزکى») هم به معناى «نمو و رشد» و هم به معناى «طهارت و پاکى» است. برداشت فوق، مبتنى بر معناى نخست است.

۷ - رشد و طهارت، امورى فطرى و مطلوب همه انسان ها است. (و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکى لکم) جمله «هو أزکى لکم» به منزله تعلیل است و تعلیل آن گاه صحیح است که شىء تعلیل شده (رشد یافته تر و پاکیزه تر بودن) مورد پذیرش مخاطبان باشد. بنابراین مى توان گفت: رشد، بالندگى، طهارت و پاکى، امرى مورد پذیرش و مطلوب همگان است.

۸ - تبیین فلسفه احکام، شیوه اى پسندیده در بیان تعالیم دین و تسهیل عمل به آنها است. (و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکى لکم) جمله «هو أزکى لکم» - که به منزله تعلیل براى احکام یاد شده و در مقام تشویق براى عمل به آنها است - حاکى از شیوه قرآن در تبیین تعالیم دین و نیز تسهیل عمل به احکام الهى است.

۹ - رشد و طهارت، ملاک هاى گزینش نحوه زندگى و اساس تنظیم آداب و روابط اجتماعى است. (و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکى لکم) جمله «هو أزکى لکم» براى تعلیل احکام مربوط به آداب ورود به خانه هاى دیگران است; ولى این تعلیل از نوع تعلیلى است که موجب تعمیم حکم مى شود. بنابراین هر رفتارى که موجب رشد و پاکى انسان شود، امرى پسندیده و بایسته است که باید ملاک گزینش هر نوع رفتارى قرار گیرد.

۱۰ - احکام و تعالیم دین در جهت رشد، بالندگى، طهارت و پاکى انسان ها است. (و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکى لکم)

۱۱ - تمامى رفتار و کردار انسان ها در قلمرو علم خداوند است. (و اللّه بما تعملون علیم)

۱۲ - کسانى که در ورود به خانه و محل سکونت دیگران آداب مورد توصیه خدا را رعایت نکنند، به مجازات الهى تهدید شده اند. (و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکى لکم و اللّه بما تعملون علیم) جمله «و اللّه بما تعملون علیم» - که علم همه جانبه الهى را به بشر یادآور مى شود - هشدارى است به کسانى که احکام یاد شده را رعایت نمى کنند.

۱۳ - توجه و اعتقاد به آگاهى خداوند به اعمال انسان ها، موجب برانگیختن آنان به رعایت دستورات الهى و پرهیز از نافرمانى او است. (و إن قیل لکم ارجعوا فارجعوا هو أزکى لکم و اللّه بما تعملون علیم) سخن تهدیدآمیز خداوند به مؤمنان (و اللّه بما تعملون علیم)، مى تواند به منظور مطلب فوق ادا شده باشد.

موضوعات مرتبط

  • احکام: تبیین فلسفه احکام ۸; فلسفه احکام ۱۰
  • استیذان: احکام استیذان ۲
  • انسان: آگاهى از عمل انسان ها ۱۳; عمل انسان ها ۱۱; فطریات انسان ۷
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۳
  • پاکى: عوامل پاکى ۱۰; فطریت پاکى ۷
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۸
  • تکامل: عوامل تکامل ۱۰; نشانه هاى تکامل ۶
  • تکلیف: روش تسهیل تکلیف ۸; زمینه عمل به تکلیف ۱۳
  • خانه: آداب ورود به خانه دیگران ۱، ۲، ۳; استیذان هنگام ورود به خانه دیگران ۲; توقف در کنار خانه دیگران ۴
  • خدا: وسعت علم خدا ۱۱
  • دین: فلسفه دین ۱۰
  • ذکر: آثار ذکر علم خدا ۱۳
  • روابط اجتماعى: پاکى در روابط اجتماعى ۹; تکامل در روابط اجتماعى ۹
  • صاحب خانه: قبول عذرخواهى صاحب خانه ۳، ۶
  • عقیده: آثار عقیده به علم خدا ۱۳
  • کمال: فطریت کمال طلبى ۷
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۳
  • معاشرت: آداب معاشرت ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۹; تهدید تارکان آداب معاشرت ۱۲
  • مهمان: جواز رد مهمان ۵

منابع