فاطر ٤١
کپی متن آیه |
---|
إِنَ اللَّهَ يُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولاَ وَ لَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کَانَ حَلِيماً غَفُوراً |
ترجمه
فاطر ٤٠ | آیه ٤١ | فاطر ٤٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُمْسِکُ»: حفظ میکند. نگاه میدارد. «أَن تَزُولا»: نابود بشوند، و یا کنار بروند. از مصدر زوال، به معنی نابود شدن، یا از مدار خود منحرف شدن. «إِنْ أَمْسَکَهُمَا»: حرف (إِنْ) نافیه است. «مِن بَعْدِهِ»: غیر او. بجز او.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ... (۳) أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ سَخَّرَ... (۴) وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ تَقُومَ... (۲)
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ... (۵) اللَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ... (۲)
تفسیر
- آيات ۳۹ - ۴۵ سوره فاطر
- استدلال عليه مشركان، در ردّ آلهۀ موهوم آنان
- استدلال بر توحيد، با استناد به ابقاء موجودات
- سوگند قريش، كه اگر نذيرى به سويشان بيايد، هدایت یافته ترین امت ها، خواهند شد
- معناى «مكر سيّئ»، که جز به اهل آن نمى رسد
- اگر خدا، مردم را براى گناهانشان مؤاخذه كند، جنبنده اى بر زمين نمی ماند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً «41»
همانا خداوند آسمانها و زمين را از زوال (و سقوط و خروج از مدار) نگاه مىدارد، و اگر زوال پذيرند (و از مدار خارج شوند) احدى جز او نمىتواند آنها را نگاه دارد؛ البتّه او بردبار و آمرزنده است.
نکته ها
ميان نگاهدارى و حفاظت خداوند از نظام هستى و حلم او رابطه است، همان گونه كه ميان عقايد و اعمال ما و فروپاشى نظام هستى رابطه است. در اين آيه به مورد اول اشاره دارد و آيه با جملهى «حَلِيماً غَفُوراً» پايان يافته است. امّا در سورهى مريم، آيات 88 تا 90
جلد 7 - صفحه 509
مىخوانيم: «وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا» مشركان گفتند: خداوند فرزندى اختيار كرده است، نزديك است كه آسمانها و زمين و كوهها از اين سخن زشت درهم ريزد و فروپاشد.
خداوند هم آسمانها و زمين با عظمت را نگاه مىدارد «يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» و هم پرندهى كوچك در هوا را «ما يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمنُ» «1»
در روايات مىخوانيم: خداوند به واسطهى اولياى خود، آسمان و زمين را حفظ مىكند كه اگر نباشند، نظام هستى به هم مىريزد. «2»
پیام ها
1- جايگاه آسمانها و زمين و حركت و مدار آنها با ارادهى خداوند است و اوست كه هر لحظه آنها را حفظ مىكند. «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»
2- پديدهها، هم در پديد آمدن و هم در بقا نيازمند قدرت و لطف خداوند هستند.
إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ ...
3- نظم حاكم بر هستى، از سوى خداست، نه امرى تصادفى. إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ ...
4- ابديّت مخصوص اوست و هستى قابل زوال است. «زالَتا»
5- اگر حلم الهى نباشد، كرات آسمانى بر سر خلافكاران فرو مىريزد. «يُمْسِكُ السَّماواتِ- كانَ حَلِيماً غَفُوراً» (هنگام برپايى قيامت، خورشيد و ماه و ستارگان و زمين دگرگون و درهم ريخته مىشود، بنابراين اگر در دنيا از فروپاشى آنها جلوگيرى مىشود به خاطر حلم اوست.)
6- خداوندى كه با قدرت هستى را نگاه داشته، اگر به كفّار مهلتى مىدهد به خاطر حلم است نه عجز. «كانَ حَلِيماً»
«1». ملك، 19.
«2». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 510
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً (41)
بعد از آن از عظم قدرت و سعه مملكت خود اخبار مىفرمايد كه:
إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ: بدرستى كه خداى تعالى به قدرت كامله نگاه مىدارد، السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: آسمانها و زمينها را، أَنْ تَزُولا: به جهت كراهت آنكه زايل شوند از اماكن خود، زيرا ممكن چنانچه در ايجاد محتاج به موجد باشد، همچنين در بقا هم ناچار است از نگهدارنده. در حديث است چون يهود و نصارى، عزير و عيسى را به فرزندى حق تعالى نسبت دادند، آسمان نزديك به آن رسيد كه شكافته شود؛ «1» حق تعالى در اين آيه اخبار فرمايد من به قدرت كامله خود نگاه
«1» منهج الصادقين، ج 7، ص 461- 462.
جلد 11 - صفحه 46
مىدارم تا زوال نيابد. وَ لَئِنْ زالَتا: و اگر زايل شوند، إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ: نگاه ندارد آنها را هيچكس بعد از خدا يا بعد از زوال، إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً: بدرستى كه خداوند سبحان هست بسيار بردبار، بسيار بسيار آمرزنده؛ اما حليم است كه به عقوبت يهود و نصارى و ساير بندگان از اهل شرك و معصيت، عجله نفرمايد؛ و اما غفور است كه بعد از كفر و شرك و معصيت، چنانچه برگردند و توبه كنند عفو فرمايد.
شأن نزول:
قبل از بعثت حضرت پيغمبر، رؤساى قريش لعن و طرد مىكردند يهود و نصارى را كه تكذيب پيغمبرشان نمودند و مىگفتند به خدا سوگند اگر پيغمبر به ما مبعوث شود ما ايمان آوريم و پيروى كنيم؛ چون حضرت مبعوث شد بناى مخالفت و اذيت و آزار گذاشتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً (41) وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِيرٌ لَيَكُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذِيرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً (42) اسْتِكْباراً فِي الْأَرْضِ وَ مَكْرَ السَّيِّئِ وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً (43) أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً (44) وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ وَ لكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِعِبادِهِ بَصِيراً (45)
ترجمه
همانا خداوند نگاه ميدارد آسمانها و زمين را از آنكه زايل شوند و هر آينه اگر زايل شوند نگاه نميدارد آن دو را هيچكس پس از او همانا او بوده است بردبار آمرزنده
و سوگند خوردند بخدا بسختترين سوگندهاشان كه اگر آيد آنها را بيم دهندهئى هر آينه باشند هدايت يافتهتر از يكى از چند امّت پس چون آمد آنها را بيم دهندهئى نيفزودشان جز رميدن
براى گردنكشى و مكر نمودن بدو پا پيچ و وارد نميشود مكر بد مگر باهلش پس آيا انتظار ميبرند مگر طريقه پيشينيان را پس هرگز نيابى براى طريقه خدا تبديلى و هرگز نيابى براى طريقه خدا انتقالى
و آيا سير نكردند در زمين پس بنگرند كه چگونه
جلد 4 صفحه 393
بود سر انجام كسانى كه بودند پيش از آنها و بودند شديدتر از آنها در توانائى و نبوده است خدا كه عاجز كند او را چيزى در آسمانها و نه در زمين همانا او بوده است داناى توانا
و اگر مؤاخذه ميكرد خداوند مردمانرا بآنچه كسب كردند باقى نميگذاشت بر پشت زمين جنبندهئى ولى باز پس ميدارد آنها را تا وقتى نامبرده شده پس چون آيد وقتشان پس همانا خداوند باشد به بندگانش بينا.
تفسير
خداوند در مقام بيان قدرت كامله خود فرموده كه خدا نگهدارى ميكند آسمانها و زمين را در جاى خود كه از آنجا بجانب ديگرى حركت نكنند و اگر آن دو از جاى خود حركت كنند هيچ كس نميتواند آن دو را نگهدارد بعد از خدا يا بعد از زوال از جاى خود و اگر نگهدارى نكند و زائل شوند آن دو از جاى خود احدى از كفار و غير هم در روى زمين باقى نميماند ولى خدا حليم و غفور است تعجيل در عقوبت نميكند تا بندگان موفق بتوبه شوند و آنها را بيامرزد اگر چه شرك و كفر بقدرى بزرگ است گناه آن كه سزاوار است آسمانها و زمين براى آن متزلزل و پاره پاره گردد در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خدا حامل عرش است يا عرش حامل خدا فرمود خدا حامل عرش و آسمانها و زمين است و آنچه در آنها است و آنچه ما بين آنها است و اين مراد از قول خداوند است ان اللّه يمسك السموات و الارض تا آخر آيه و در اكمال از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه بوجود ما خدا نگهميدارد آسمانها و زمين را از زوال و به اين معنى احاديث ديگرى هم وارد شده است و گفته شده است خداوند براى تنبّه و تهديد مشركين مكّه كه قسم ياد كرده بودند اگر پيغمبرى براى آنها بيايد زودتر از يهود و نصارى و غيره باو ايمان بياورند فرموده و قسم خوردند بخدا بمحكمترين و مؤكّدترين قسمهاشان كه اگر بيايد آنها را بيم دهندهئى از جانب خدا بوده باشند نزديكتر بهدايت از يكى از آندو امّت و ساير امم و ظاهرا كلمه احدى در بعض استعمال شده يا مراد مصداق احدى الامم است كه بر اهر امّتى اطلاق ميشود يعنى نزديكتر بهدايت باشند از آنچه صادق است بر آن احدى الامم كه مراد تمام امّتها باشد يا امّت مهمّ معروفى در عربستان كه يهود بودند و بنظر حقير محتمل است قسم ياد كرده باشند كه اگر از اولاد حضرت اسمعيل كه عرب از نسل او است پيغمبرى بيايد زودتر از يهود كه
جلد 4 صفحه 394
باولاد حضرت اسحق ايمان آوردهاند ايمان باو بياورند و بنابراين احدى الامم بىاشكال است پس چون آمد از جانب خدا نذيرى كه مانند آن نيامده بود و نخواهد آمد نزد آنها چيزى نيفزود بر احوال آنها آمدن او مگر رميدن و تنفّر نمودن و دورى كردن و فرار از حق و حقيقت براى تأنّف و تكبّر و سركشى و خودسرى در زمين و مكر نمودن آنهم مكر بد و بيجا و محلّ با خدا و پيغمبر او و اهل ايمان و احاطه نميكند و پا پيچ نميگردد مكر بد مگر بصاحبش پس آيا منتظر چيزى هستند غير طريقه معموله خدا با پيشينيانشان اگر چنين است كه منتظرند بايد بدانند همان عذاب كه بر پيشينيانشان نازل شد يا نوع ديگر بر آنها نازل خواهد شد پس نمىيابى تو اى پيغمبر براى طريقه خدا تبديلى كه عذاب را مبدّل نمايد بچيز ديگرى و نمىيابى براى طريقه خدا تحويلى كه آنرا منتقل نمايد بجاى ديگرى بلكه آن عذاب است براى كفّار بلى تغيير در نوع آن ممكن است روى دهد كه براى آنها صاعقه و خسف و غرق و امثال اينها بود و براى اينها قحط و غلا و شمشير اولياء خدا آيا سير نكردند در سفرهاى خودشان بشام و يمن و عراق تا به بينند از آثار باقيه عمارات خراب شده اقوام سابقه آنچه موجب عبرت و تنبّه آنها شود و قمّى ره نقل فرموده كه مراد آنستكه آيا نظر ننمودند در قرآن و در اخبار امم ماضيه كه هلاك شدند در هر حال آنها قوّت و قدرت و تمكّنشان از اينها بيشتر بود و نتوانستند با خدا درافتند ور افتادند چون خدا اينطور نبوده و نخواهد بود كه كسى يا چيزى بتواند او را عاجز نمايد و مانع از نفوذ اراده او شود در آسمانها و زمين چون او عالم بتمام اشياء و آثار آنها است و قادر بر تمام امور و اگر بخواهد مردم را بگناهشان مؤاخذه كند جنبندهئى را در روى زمين باقى نميگذارد از گناهكاران يا تمام خلق حتّى حيوانات چنانچه در طوفان نوح (ع) روى داد كه حيوانات هم غرق شدند مگر از هر نوع لازم يك جفت چون وقتى عذاب آمد خشك و تر را با هم ميسوزاند «مالك ملك وجود حاكم ردّ و قبول هر چه كند جور نيست گر تو بنالى خطا است» علاوه بر آنكه همه گناهكارند ناكرده گنه در اين جهان كيست بگو ولى نميكند و تأخير مىاندازد عذاب آنها را تا روز قيامت يا وقت مرگ يا زمانى كه مصلحت در عذاب آنها باشد كه خدا ميداند و مصلحت در اظهار آن نيست و چون آن موعد معيّن در علم الهى رسيد باز
جلد 4 صفحه 395
خدا باحوال بندگانش بصير و بينا است هر كس را بقدر استحقاقش عذاب ميكند و جزاى اعمال خويش را ميدهد و اگر قابل عفو باشد ميآمرزد و ثواب تلاوت اينسوره در ذيل سوره قبل ذكر شد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 4 صفحه 396
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ اللّهَ يُمسِكُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ أَن تَزُولا وَ لَئِن زالَتا إِن أَمسَكَهُما مِن أَحَدٍ مِن بَعدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً (41)
محققا خداوند نگاه ميدارد آسمانها را و زمين را در اينکه فضا وسيع بدون عماد اينكه اينها از جاي خود و مدار خود و طريقه سير خود بيرون نروند و زوال پيدا نكنند و اگر مقدر فرمود زوال آنها را احدي نيست که بتواند آنها را نگاهدارد از بعد از زوال محققا خداوند حليم است تعجيل در مؤاخذه نميكند غفور است بسيار ميآمرزد.
إِنَّ اللّهَ يُمسِكُ السَّماواتِ اينکه كرات جويه و منظومههاي شمسيه از عرش اعظم و كرسي و كواكب سياره و ثوابت تمام در مركز مقرر خود.
وَ الأَرضَ كرات سفليه از كره زمين و آب و هوا و نار.
أَن تَزُولا زوال آنها به اينكه از جاي مقرر خود و از مدار معين خود خارج شوند به مقدار خردلي نميتوانند و در تحت قدرت او مقهور هستند.
وَ لَئِن زالَتا که در قيامت تمام بهم جمع ميشوند و از حركت ميافتند چنان چه ميفرمايد در احوال قيامت وَ خَسَفَ القَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ (قيمة آيه 9) و ميفرمايد إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت وَ إِذَا الكَواكِبُ انتَثَرَت وَ إِذَا البِحارُ فُجِّرَت وَ إِذَا القُبُورُ بُعثِرَت (انفطار آيه 1 الي 4) و غير اينها.
جلد 15 - صفحه 39
إِن أَمسَكَهُما مِن أَحَدٍ مِن بَعدِهِ در مرجع ضمير من بعده بعضي گفتند اللّه يعني احدي غير از خدا و بعضي گفتند زوال است يعني بعد از زوال و اينکه بنظر اقرب ميآيد.
إِنَّهُ كانَ حَلِيماً تعجيل در عذاب نميكند چنانچه ميفرمايد وَ لَو يُؤاخِذُ اللّهُ النّاسَ بِظُلمِهِم ما تَرَكَ عَلَيها مِن دَابَّةٍ وَ لكِن يُؤَخِّرُهُم إِلي أَجَلٍ مُسَمًّي (نحل آيه 63).
غَفُوراً پرده پوشي ميكند.
لطف حق با تو مداراها كندبرگزیده تفسیر نمونه
(آیه 41)- آسمانها و زمین با دست قدرت او برپاست! در این آیه سخن از حاکمیت خدا بر مجموعه آسمانها و زمین است، و در حقیقت بعد از نفی دخالت معبودهای ساختگی در جهان هستی به اثبات توحید خالقیت و ربوبیت پرداخته، میفرماید: «خداوند آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا از نظام خود منحرف نشوند» (إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا).
نه تنها آفرینش در آغاز با خداست که نگهداری و تدبیر و حفظ آنها نیز به دست قدرت اوست، بلکه آنها هر لحظه آفرینش جدیدی دارند و فیض هستی لحظه به لحظه به آنها میرسد، که اگر لحظهای رابطه آنها با آن مبدأ بزرگ قطع شود راه فنا و نیستی را پیش میگیرند.
اگر نازی کند یکدم فرو ریزند قالبها!
سپس به عنوان تأکید میافزاید: «و هرگاه منحرف گردند، کسی جز او نمیتواند آنها را نگاه دارد» (وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ).
نه بتهای ساختگی شما، نه فرشتگان، و نه غیر آنها، هیچ کس قادر بر این کار نیست.
در پایان آیه برای این که راه توبه را به روی مشرکان گمراه نبندد و اجازه بازگشت در هر مرحله به آنها دهد میفرماید: «او بردبار و غفور است» (إِنَّهُ کانَ حَلِیماً غَفُوراً).
به مقتضای حلمش در مجازات آنها تعجیل نمیکند و به مقتضای غفوریتش توبه آنها را با شرائطش در هر مرحله که باشد پذیرا میشود.
نکات آیه
۱ - تنها خداوند، نگه دارنده نظم کنونى آسمان ها و زمین از زوال و پاشیدگى است و هیچ قدرت دیگرى در آن نقش ندارد. (إنّ اللّه یمسک السموت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسکهما من أحد من بعده)
۲ - نظم کنونى آسمان ها و زمین در بقا، همانند مرحله آغازین خود، نیازمند به اراده و تدبیر خداوند است. (إنّ اللّه یمسک السموت و الأرض ... إن أمسکهما من أحد من بعده)
۳ - نیازمندى ممکنات (جهان هستى) در بقا به خداوند، همانند نیاز آنها در اصل وجود (إنّ اللّه یمسک السموت و الأرض ... إن أمسکهما من أحد من بعده) این آیه هر چند درباره آسمان ها و زمین بحث کرده; ولى ممکن است به وجود این قانون عام در جهان هستى نیز اشاره داشته باشد که همه ممکنات، در اصل وجود و در بقاى خود، به خداوند نیازمند مى باشند.
۴ - وجود آسمان هاى متعدد در جهان (السموت)
۵ - تداوم نظم کنونى جهان و ادامه حیات در آن، جلوه اى از حلم و غفران الهى (إنّ اللّه یمسک السموت ... إنّه کان حلیمًا غفورًا) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که «إنّه کان حلیماً غفوراً» در مقام تعلیل براى جملات پیشین است; یعنى، خداوند آسمان ها و زمین را از فروپاشى حفظ مى کند; زیرا او نسبت به بندگانش بردبار و آمرزنده است.
۶ - خداوند، حلیم (بردبار) و غفور (آمرزنده) است. (إنّه کان حلیمًا غفورًا)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۴; حافظ نظم آسمان ها ۱; خلقت آسمان ۲; عوامل بقاى آسمان ها ۲; منشأ نظم آسمان ها ۲; موانع انهدام آسمان ۱
- آفرینش: آثار نظم آفرینش ۵; حافظ نظم آفرینش ۱; خلقت آفرینش ۳; عوامل بقاى آفرینش ۳; نیازمندى آفرینش ۳
- اسماء و صفات: حلیم ۶; غفور ۶
- توحید: توحید افعالى ۱
- خدا: آثار اراده خدا ۲; آثار تدبیر خدا ۲; اختصاصات خدا ۱; نشانه آمرزشهاى خدا ۵; نشانه هاى حلم خدا ۵
- زمین: حافظ نظم زمین ۱; خلقت زمین ۲; عوامل بقاى زمین ۲; منشأ نظم زمین ۲; موانع انهدام زمین ۱
- موجودات: عجز موجودات ۱
- نیازها: نیاز به خدا ۳
منابع